به بهانه کشته شدن دو تبعه ایرانی با حمله هوایی ترکیه

تقویت دو جریان «ناسیونالیسم کردی و ترکی» مانع از برقراری دیالکتیک سیاسی و اجتماعی میان این دو شده است

۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۰ کد : ۱۹۹۱۱۶۹ اقتصاد و انرژی خاورمیانه انتخاب سردبیر
رحمن قهرمانپور در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر این نکته که تقویت دو جریان «ناسیونالیسم کردی و ترکی» مانع از برقراری دیالکتیک سیاسی و اجتماعی میان این دو شده است، پیرامون آینده تقابل «کردی – ترکی» و تاثیر آن بر صحنه تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ترکیه و منطقه بر این باور است که با وجود پررنگ تر شدن جریان ناسیونالیسم کردی در برابر تقویت جریان ناسیونالیسم ترکی ما شاهد ترورهای هدفمند مانند ترور نخبگان سیاسی، دیپلمات‌ها و فرماندهان نظامی و نیز تشدید جنگ چریکی و پارتیزانی با ارتش ترکیه از سوی گروه های معارض مسلح کرد، هم در ترکیه، هم در سوریه و هم در قندیل عراق باشیم.
تقویت دو جریان «ناسیونالیسم کردی و ترکی» مانع از برقراری دیالکتیک سیاسی و اجتماعی میان این دو شده است

گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – با کشته شدن دو تبعه ایرانی در جریان حمله پهپادی چهارشنبه گذشته ارتش ترکیه در مناطق مرزی ایران سیلی از انتقادات و سوالات بیشمار نسبت به عملکرد ارتش ترکیه و مهمتر از آن دولت مرکزی آنکارا در تقابل و حمله به کردها شکل گرفته است. در این بین شاید ریشه ای ترین سوال این باشد که چرا تنش کردی - ترکی به این نقطه رسیده است؟ لذا این مسئله بهانه ای شد که به شکل جدی علت تعارض و تشدید تنش های نظامی میان دولت آنکارا با نیروهای پ.ک.ک در یک سیر و تطور تاریخی - سیاسی بررسی شود. از این رو گفت وگوی حاضر دیپلماسی ایرانی به بررسی دقیق تر این سوالات و تحلیل آینده تنش «کردی - ترکی» و تاثیر بر شرایط و وضعیت کنونی کشور ترکیه از دیدگاه دکتر رحمن قهرمانپور، پژوهشگر ارشد روابط بین الملل و مسائل ترکیه اختصاص دارد که در ادامه می خوانید:

برای سوال ابتدایی نکته بسیار مهمی که ذهن را در مقوله تنش کردی - ترکی در کشور ترکیه به خود مشغول می‌کند این است که چرا با وجود پوست اندازی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کشور ترکیه و به خصوص از سال ۲۰۰۲ این کشور هنوز در پرونده کردها به یک راهکار و راه حل مشخص برای برون رفت از این چالش چند ده ساله نرسیده است و کماکان تنها راهکار تقابل با کردها را از زبان تفنگ می بیند؟ چرا آنکارا ناتوان از همزیستی مسالمت آمیز سیاسی - اجتماعی  با کردهای خود است؟

نقطه بسیار خوبی را برای شروع بحث و گفت وگو انتخاب کردید. در پاسخ به سوال شما دو نکته بسیار مهم وجود دارد که باید به آن پرداخت؛ نکته اول ناظر بر این واقعیت است که نباید تنش مدنظر شما را فقط و فقط در حوزه تنش «کردی – ترکی» محدود کرد چون قطعاً این قیبل تنش های قومی را می توان به تنش «کردی – عربی»، تنش «ترکی – عربی»، «ترکی - یونانی»،«ترکی - ارمنی» و غیره هم تعمیم داد. پس مسئله صرفا تنش کردی – ترکی نیست. از طرف دیگر پیرو نکته شما اگر چه ما شاهد برخی پیشرفت های چند سال اخیر ترکیه در حوزه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده ایم، اما لزوما این پیشرفت ها به معنای آماده سازی بستر برای تعدیل و یا حل یکباره تنش‌های با گزاره های قومی نیست، کما اینکه در کشور اسپانیا به عنوان یکی از اعضای مهم اتحادیه اروپا با فرهنگ لیبرال دموکراسی نیز شاهدیم زمانی که این کشور با مقوله جدایی طلبی کاتالونیا و فرهنگ قومیتی کاتالان ها برخورد می کند، رفتاری متفاوت از بافت مدنی سیاسی از خود نشان می‌دهد که مغایر با فرهنگ دموکراسی خواهی سیاسی – اجتماعی اسپانیایی است. به گونه ای که حتی اخیراً شاهد دستگیری رهبران جدایی طلب منطقه کاتالونیا توسط مقامات امنیتی اسپانیا بودیم. حتی در کشوری مانند کانادا نیز هنوز شاهد مشکلات ناشی از نگاه متفاوت قومیت گرایانه کبکی ها هستیم. بنابراین زمانی که مسئله قومیت گرایی و زبان مطرح می شود شاهد شکل گیری گسل های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خواهیم  بود که حتی مدیریت آن توسط مدنی ترین کشورها و دولت ها نیز به سختی امکان پذیر است و حتی گاهی امکان ناپذیر است. 

در این راستا کشور ترکیه کنونی نیز که خود را وارث امپراتوری عثمانی می داند نمی‌تواند به سادگی تفکرات قومیت گرایانه فرهنگ کردی را در خود به پذیرد و به همزیستی سیاسی، مدنی و اجتماعی با آنها برسد، همان گونه که در خصوص قومیت های ارمنی، یونانی و عربی نیز این مسئله صدق می کند. اگرچه که در امپراتوری عثمانی فرهنگ ترکی، یونانی، عربی، کردی  و ارمنی حضور داشته است و تمامی این قومیت ها در کنار هم یک زندگی اجتماعی مسالمت آمیزی هم داشته اند، اما مسئله اینجا است که بعد از پایان جنگ جهانی اول و «معاهده سور» (Treaty of Sevres) در ماه اوت 1920 پیش آمد که مسئله فروپاشی امپراتوری عثمانی را شکل داد. در آن میان جریان سیاسی غالبی که توانست قدرت را در ترکیه به دست گیرد جریان ناسیونالیست های ترکی یا ترک های جوان به رهبری مصطفی کمال آتاتورک بود. زمانی که این جریان، ناسیونالیسم ترکی را در دستور کار خود قرار داد به تبع آن مجبور شد که یک «دگرهایی» را در قالب رقیب و دشمن برای خود در قالب ناسیونالیسم ترکی تعریف کند. خوب در ابتدا مسئله یونانی ها مطرح شد و در ادامه عرب ها نیز به آن اضافه شد قرار گرفتند، بعدها ارمنی ها نیز در این پروسه قرار گرفتند و به ترتیب در نهایت شاهد پررنگ شدن مقوله کردها بودیم. یعنی به ترتیب تطور تاریخی بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی اولین مناقشه قومیت گرایانه را یونانی ها علیه ترکیه به راه انداختند و در نهایت این مسئله به استقلال یونان البته با حمایت غرب انجامید و هنوز هم کشور یونان به عنوان جدی‌ترین رقیب دولتی ترکیه مطرح است که قدیمی ترین مسئله و اختلاف دو کشور بر سر پرونده قبرس به عنوان استخوان لای زخم بین آنکارا و آتن لاینحل باقی مانده است. در ادامه تنش ترک ها با عرب ها نیز به جایی رسید که نماد آن در تلاش آتاتورک برای غرب گرایی ترکیه خود رانشان داد. در این راستا آتاتورک معتقد بود که برای پیشرفت و توسعه ترکیه باید از فرهنگ عربی و خاورمیانه دوری گرفت و به سمت فرهنگ غرب و اروپا رفت. این موضع نشان می دهد که «دگر» جدید ناسیونالیسم ترکی در آن زمان به قوم عرب بازمی‌گشت. تا اینکه بعدها مسئله ارمنی ها و کشتار ارامنه توسط عثمانی ها در جنگ جهانی اول پیش امد که تا به اکنون به عنوان یکی از مهمترین چالش ها در روابط دو کشور ترکیه و ارمنستان خود نمایی می کند. به گونه ای که علیرغم تلاش دو‌طرف برای حل این مسئله هنوز هم تنش ها بین انکارا و ایروان در این رابطه لاینحل باقی مانده است. اما چهارمین و مهمترین «دگری» که اکنون برای ترکیه وجود دارد، «قوم کُرد» است. البته در این میان تشکیل گروه پ.ک.ک در اواخر دهه ۷۰ میلادی و اوایل دهه ۸۰ با محوریت عبدالله اوجالان شکل جدیدی به این مسئله داد. چون سطح و شدت مبارزات مسلحانه و خشونت ناشی از درگیری ها منقشه کردی – ترکی به لایه های عمیق تر فرو برد. 

به هر حال پ.ک.ک به تاسی از اندیشه های مارکسیستی و مائوئیستی مبارزات مسلحانه و چریکی خود را در روستاها و کوه های مناطق کردستان نشین عراق و ترکیه علیه دولت مرکزی با گرایش ناسیونالیسم ترکی شکل داد و کوه های قندیل را هم به واسطه شرایط و بافت ژئوپلتیکی و ژئو استراتیکش به عنوان مرکز این مبارزات انتخاب کرد. اما متاسفانه در دهه ۸۰ میلادی حوادث بسیار تلخی به واسطه شکل‌گیری این تقابل، شدت یافتن مبارزات مسلحانه و پررنگ تر شدن خشونت ها را شاهد بودیم که بعدها خود رجب طیب اردوغان از آنها به عنوان «فجایع انسانی علیه مردم کُرد با فاعل مجهول» نام برد. یعنی اقدامات ارتش ترکیه برای یکسان کردن روستاهای کردنشین با خاک، کشته شدن شمار بسیاری زیادی از بی گناهان و غیرنظامیان کُرد و حوادثی از این دست هنوز هم از تلخ ترین خاطرات آن سال ها است که در خاطره تاریخی و اذهان مردم کُرد ترکیه باقی مانده است.

به جنگ جهانی اول و «معاهده سور» (Treaty of Sevres) در ماه اوت 1920 و تاثیر آن بر شکل گیری جریان ناسیونالیست های ترکی یا ترک های جوان به رهبری مصطفی کمال آتاتورک اشاره کردید. اما در طول دهه های پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول در 1918 و به موازات این معاهده شاهد شکل گیری «معاهده لوزان» (Treaty of Lausanne) در 24 ژوئیه 1923 در لوزان سوئیس هم بودیم که  اولین امکان برای شکل گیری آزادی های سیاسی و مدنی اقلیت های بازمانده از امپراتوری عثمانی را شکل داد. اتفاقا بعد از این معاهده برخی گروه ها، احزاب و سازمان ها از میان کردهای ترکیه برخاستند که بر هویت کردی تاکید داشتند از جمعیت خویبوون، جمعیت استقلال (آزادی) کردستان، خانه های فرهنگی شرق، حزب سوسیالیست کردستان ترکیه، حزب دمکرات کردستان ترکیه (شاخه ی بارزانی ها در ترکیه) تا حزب نجات ملی کردستان، حال سوال اینجا است که نقطه افتراق و تفاوت اساسی عبدالله اوجالان و پ.ک.ک با گروه های نام برده و سایر احزاب در چه بود که تنش کردی – ترکی را به این نقطه تقریبا بی بازگشت و بن بست سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشانده است؟

نکته مهم اینجا است که اگر چه بعد از جنگ جهانی اول و معاهده لوزان اولین امکان برای شکل گیری آزادی های سیاسی اقلیت های بازمانده از امپراتوری عثمانی شکل گرفت و حتی امکان تشکیل دولت کردی در میان برخی جریانات قوم کُرد به وجود آمد، اما در مرحله آخر بریتانیا به دلیل نیازش به خاورمیانه در یک بافت و ساختار یک پارچه مانع شکل گیری چنین دولتی برای کردها شد، چرا که آن را حائلی برای تدوام هژمونیش بر منطقه غرب آسیا  می دانست. در نتیجه مسئله دولت کردی یا خود مختاری کردی تا اویل دهه60 میلادی به محاق رفت. ولی تحولات بعد از جنگ جهانی دوم، معادلات نظام منطقه ای را تغییر داد. در ان راستا با خروج عراق و سوریه از قیمومیت غرب و در آن سو ورود ترکیه به مدار غرب دوباره اندیشه های ناسیونالیستی اوج گرفت. اما در این دوران این اوج گیری با محبوبیت گرایش های چپ در جهان و به ویژه منطقه گره خورد که اوجالان هم مانند اغلب جوانان از این قاعده و روند تطور تاریخی مستثنی نبود.
پیرو این نکته باید عنوان کرد که تفاوت اوجالان و اهمیت جریان حزبش به شرایط منطقه و اوضاع داخلی ترکیه در آن زمان باز می گردد؛ چون اولا این که در سطح منطقه ای به علت شکست آن چه می توان آن را «پان عربیسم ناصری» نامید، آلترناتیو مبارزات مسلحانه با محوریت اندیشه های چپ علیه دولت ها برای مردم و به خصوص قشر جوان  جذابیت یافت؛ ثانیا به دلیل ناکامی مدل مارکسیستی – کمونیستی شوروی بعد از استالین و دوران خروشچف، اندیشه های چپ مائوئیستی در منطقه خاورمیانه شکل گرفت که باور داشت قدرت از لوله تفنگ خارج می شود و باید برای مبارزه با بورژوای شهری قیام را از کوه و روستاها شروع کرد. البته نوع بافتار روستایی و فئودالی مناطق کردنشین هم با اقتضائات مائوئیسم چین همخوانی بیشتری داشت؛ ثالثا کاهش جذابیت ناسیونالیسم با خوانش بارزانی به دلیل گرفتار شدن ملا مصطفی بین شاه و صدام و عدم رغبت اوجالان به جریانات جلال طالبانی که تاثیر خود را با تمرکز بر نقش خان ها، ملاک ها، اقوام و طوائف می گذاشت، هم به موازات عوامل فوق بر این تفاوت جریان پ.ک.ک با دیگر جریان کردی در ترکیه موثر بود. 

علاوه بر این، باید شرایط داخلی ترکیه را هم مزیدی در پررنگ کردن این تمایزها دانست. چون همان گونه که اشاره شد از یک سو ترکیه به ناسیونالیسم آتاتورکی روی آورد که بسیار تهاجمی بود، چون خود این جریان ماحصل سرخوردگی چندپاره شده امپراتوری عثمانی و تحقیر ترک ها به دلیل شکست در جنگ جهانی اول بود که البته هنوز هم رگه هایی از آن تهاجم را در ناسیونالیسم موجود در ترکیه شاهدیم. این خصیصه تهاجمی سبب شد تا به عدم برتابیدن هر قوم زبان و ملتی با گرایش غیر ترکی با سرکوب شدید و تئوری مشت آهنین روبه رو شود و از سوی دیگر بعد از کودتای 1980 میلادی ارتش ترکیه بر اساس همین منطق ناسیونالیستی – کمالیستی ناشی از تفکرات آتاتورک به سرکوب وحشتناک کردها در بستر خشونت در سطح بالایی دست زند، به طوری که همان گونه که قبلا اشاره کردم بارها خود اردوغان در سخنانش این سطح از کشتار ارتش ترکیه را با اصطلاح «فجایع انسانی علیه مردم کُرد با فاعل مجهول» مطرح کرد. مجموعه همه این عوامل داخلی و منطقه ای موجب شد تا اوجالان با در پیش گرفتن نوعی از رفتارهای متمایز سیاسی و مبارزات متفاوت، هم حزبش در میان احزاب گروه ها و جریانات کردی در ترکیه و حتی در منطقه و هم شخصیتش در میان سایر شخصیت ها و حرکت های کردی منطقه ای متفاوت شود و به این واسطه در میان برخی از کردهای منطقه مشروعیت پیدا کند.
 
ولی ما با وجود این شرایط شاهد بودیم که در اواخر سال ۲۰۱۲ میلادی زمزمه هایی برای شکل گیری کاهش تنش و آغاز روند مذاکره و گفت و گوی سیاسی به وجود آمد که نهایتاً شرایط به جایی رسید که حتی عبدالله اوجالان از زندان امرالی در یک پیام نوروزی سال 2013 سخن از پایان درگیری ها داد که عمر این صلح چندان نپایید و حکم «دولت مستعجل» را داشت، چرا که نهایتا در سال ۲۰۱۵ این روند صلح به شکست کشیده شد، اگرچه از سال ۲۰۱۴ با مسئله شرناک این شکست از قبل نیز قابل پیش بینی بود. اما در یک نگاه دقیق به واقع چه شد که این پروسه به شکست کشیده شد؟ سهم هر کدام از جریان های کردی و ترکی در به شکست کشیده شدن این پروسه صلح از نگاه شما چگونه ارزیابی می شود که درگیری و خشونت های بعد از شکست صلح را مراتب شدیدتری از منازعات دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی کشانده است؟

برای پی‌بردن به سهم هر کدام از طرف های کردی و ترکی در به شکست کشاندن پروسه صلح در سال ۲۰۱۵ باید نگاهی جامع به تحولات سیاسی و اجتماعی، هم در ترکیه و هم منطقه داشته باشیم. در این راستا یقیناً مهمترین عاملی که باعث شکست کشاندن این پروسه صلح شد به تحولات خاورمیانه بعد از سال ۲۰۱۱، ذیل اتفاقات بهار عربی باز می گشت که دامنه آن به سوریه نیز کشیده شد. در این رابطه زمانی که جنگ داخلی در این کشور سوریه شکل گرفت معادلات را در ترکیه هم به هم ریخت. چون این جنگ موجب بر هم خوردن روند صلح جاری در ترکیه و تشدید خشونت ها، هم در خود ترکیه، هم در سوریه و هم در دیگر کشورهای درگیر با این تنش شد. پیرو این نکته پ.ک.ک با شروع درگیری ها، منطقه امنی را در کردستان سوریه برای خود پیدا کرد و در طول این مدتی که عقبه خود را در خاک کردستان عراق تجهیز و روانه درگیری در کوه های قندیل می کرد، موجب اختلافاتی با اقلیم کردستان شده بود. چرا که اقلیم همواره روابط نزدیکی با آنکارا داشت و دارد، سعی کرد از جنگ داخلی سوریه و شکل گیری کانتون کردی در کردستان سوریه نهایت استفاده را ببرد. لذا دیگر به صلح با دولت ترکیه که آن را نوعی صلح هژمونیک می پنداشت و به دلیل نداشتن یک پایگاه مناسب مجبور به تبعیت از آن بود دیگر پایبند نماند و با نگاهی به خاک سوریه و پیدا شدن یک نقطه ژئوپلتیکی بسیار مناسب سعی کرد به یک جایگاه مناسب ژئواستراتژیکی دست پیدا کند و این گونه شد که صلح از جانب طرفین کان لم یکن در نظر گرفته شد. چون پ.ک.ک بعد از سال 2013، نه کوه های قندیل، بلکه کردستان سوریه را منطقه امن و تجهیز و تسلیح می دیدند. لذا شرایط متفاوت از دوران کوتاه صلح دو طرف ترکی و کردی شد. 

از سوی سران پ.ک.ک این تصور را داشتند که با حضور در کانتون های کردی سوریه دیگر می توانند با تحریک کردهای این کشور و همراه کردن آنان با خود قدرت نظامی شان را بالاتر ببرند. همین برآورد غلط سبب شد تا درگیری مسلحانه بیش از پیش پی گرفته شود. در کنار آن برخی از احزاب مدنی و سیاسی کردی به ویژه H.D.P و خود شخص دمیرتاش سقف مطالباتی که مطرح کردند که بدون شک دور از شرایط واقعی در ترکیه بود و در مراحلی هم بالاتر از جامعه سیاسی – اجتماعی این کشور قرار داشت. یعنی در جایی که فردی چون اوجالان بر سر هویت کردی مبارزه می کند، به ناگاه درخواست طرح دوزبانه (کردی- ترکی) در قانون این کشور از زبان دمیرتاش حاکیت از آن داشت که ما با عدم شناخت واقعیات به دنبال یک آرمان شهر هستیم؛ مسلم است جامعه ای که 80 سال با ناسیونالیسم رادیکالی آتاتورکی زندگی کرده است و به شدت از اندیشه های تجزیه طلبی هراس دارد منطق سیاسی حکم می کند که گام به گام حرکت کرد. یعنی حزب H.D.P در اتخاذ خط مشی دموکراسی رادیکال از واقعیت ها جدا افتاده و همین دلیل سبب تا عدم کار آمدی به وجود آید.

البته این یک طرف داستان است. در آن سو و به موازات این مسائل شاهد شکل گیری برخی تحولات در جریانات ترکی هم بودیم. اولین مسئه به تغییر ذائقه سیاسی اروغان باز می گردد. در این رابطه و در فاصله 2003 تا 2011 «تئوری تنش صفر» اردوغان که سبب شکل گیری برخی اقدامات مثبت و سازنده شد، جایش را به نوعی کیش شخصیت داد. چون با انقلاب های عربی و روی آوردن برخی کشورها مانند لیبی، مصر و تونس به سیستم حکومت اخوان المسلمینی آنکارا سبب شد تا یک تغییر رویه و استراتژی در عملکرد حزب عدالت و توسعه و به خصوص بُعد شخصیتی خود اردوغان ایجاد شود که به نوعی کیش شخصیتی دچار شد. تمام این مسائل موجب شد کل معادلات از جمله رفتار آنها با کردها عوض شود. 

این در حالی بود که اردوغان تا قبل از سال ۲۰۱۱ اقدامات مثبت زیادی برای رشد وتوسعه مدنیت در ترکیه انجام داده بود، از جمله کاهش اختیارات شورای امنیت ملی ترکیه که در واقع یکی از مقصران اصلی در افزایش خشونت ها و حملات نظامی به کردها به شمار می رفت یا مهمتر از آن در بحث آزادی های مدنی و افزایش دامنه عملیات مطبوعات و رسانه ها، کما اینکه در خصوص الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا نیز از اقدامات مثبت زیادی انجام شد. مجموعه این اقدامات سبب شد که بسیاری از کارشناسان به این باور برسند که ترکیه بعد از سال ۲۰۰۲ میلادی و با روی کار آمدن رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه به یک پوست اندازی سیاسی، مدنی و برداشتن گام های جدی در جهت تحقق دموکراسیزاسیون در ترکیه رسیده است. اتفاقا در همین راستا بود که چون اساس احزاب سیاسی حاضر در ترکیه تمایلی به مطرح کردن مسئله پرونده کردها نداشتند، پیش کشیدن صلح و مذاکره از جانب اردوغان و حزب عدالت و توسعه یک گام بسیار بزرگ و ریسک جدی برای نخست وزیر ترکیه در آن زمان به شمار می رفت. این در حالی بود که حزب عدالت و توسعه به عنوان یک حزب ملی سعی کرد دفاتری را هم در مناطق جنوبی و جنوب شرق ترکیه و در مناطق کردنشین این کشور تاسیس کند تا بتواند نفوذ خود را در این کشور افزایش دهد. البته این مسئله با چالش ها و مشکلات بسیار زیادی در آن زمان همراه بود چون علاوه بر سد مخالفت های سیاسی شخصیت ها و احزاب ترکی، اردوغان با چالش بزرگتری به نام مخالفت نیروهای نظامی و امنیتی در درون ساختار ارتش و شورای امنیت ترکیه مواجه بود. اما مسئله درگیری های پارک گزی و نحوه برخورد دولت با معترضان شرایط را قدری ملتهب کرد چون در میان احزاب و معترضان پارک گزی جنبش ها و شخصیت های کردی هم وجود داشتند و این آغاز اختلاف نیم بند شد. از طرف دیگر به واسطه کاهش نفوذ دولت اردوغان، وی برای حفظ قدرت به سمت ائتلاف با نیروها و احزاب ناسیونالیستی مانند حزب حرکت ملی M.H.P و در راس آن آقای دولت باغچلی برود که یکی از مهمترین پیش شرط های ائتلاف و حمایت از اردوغان را به کنار گذاشتن پروسه صلح با کردها گره زدند. 

البته به نظر می رسد حزب حرکت ملی M.H.P بعد از اخراج 8 سپتامبر 2016 خانم مرال آکشنر خیلی هم رادیکال تر از گذشته به سمت تفکرات ناسیونالیستی رفت. این مسئله در تحریک اردوغان چقدر موثر بود؟

همانگونه که اشاره کردم در کنار تحولات خاورمیانه که باعث شد اردوغان کیش شخصیت برسد به موازاتش تاثیرات تفکرات ناسیونالیستی حزب حرکت ملی و شخص دولت باغچلی  هم بعد از اخراج خانم آکنشنر و تشکیل «حزب خوب» موجب شد که اندیشه های مدنی اردوغان به سمت تفکرات ناسیونالیستی و پان ترکی حرکت کند. لذا گفتمان تنش صفر به سمت گفتمان ملی گرایانه گرایش پیدا کند. در این میان وقوع کودتای ۱۵ ژوئیه سال ۲۰۱۶ میلادی نیز نقطه عطفی در تشدید تفکرات ناسیونالیستی اردوغان و افزایش مناسبات دو حزب عدالت و توسعه و حزب حرکت ملی شد و بعد از این کودتا بود که دیگر اردوغان به شکل جدی، هم با جماعت فتح‌الله گولن و هم با کردها به یک مناقشه و درگیری رسید. در همین راستا بود اردوغان بعد از این کودتای نافرجام یک پوست اندازی سیاسی و درگیری با عوامل کودتا از جریانات سیاسی، تا عوامل رسانه‌ای و نظامی و حتی جریانات کردی را در دستور کار قرار داد.

البته وقوع جنگ سوریه علاوه بر برهم زدن معادلات کردها سبب پررنگ تر شدن تفکرات ناسیونالیستی کردی و نیز ترکی شد. البته در کنار آن تلاش مسعود بارزانی برای برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم کردستان عراق نیز نگرانی هایی را در میان جامعه ترکی و شخص اردوغان شکل داد. مجموعه این شرایط باعث شد که هم کردها و ترک ها به سمت نادیده گرفتن صلح خود در سال ۲۰۱۵ گام بردارند. چون زمانی که مجموعه شرایط باعث شود که نگاه ناسیونالیستی پررنگ تر شود به همان میزان امکان مصالحه، گفت وگو، مذاکره و چانه زنی سیاسی کاهش پیدا خواهد کرد و به تبع آن امکان افزایش خشونت ها و درگیری‌های مسلحانه بیش‌تر می‌شود. کما این که اکنون این داستان به اشکال مختلف خود را در قالب بمباران، حمله پهپادی، درگیری های مسلحانه در مرز عراق سوریه و ترکیه نشان می دهد. البته در آن سو گروه پ.ک.ک و ی.پ.گ نیز اقدامات جدی‌تری برای تقابل با ارتش ترکیه را در دستور کار قرار داده اند.

اما پارامتر تشتت جریان های کردی را تا چه اندازه در به شکست کشیده شدن پروسه صلح از جانب کردها موثر می دانید. چون از یک سو ما شاهد جریان جزیره امرالی و شخص عبداله  اوجالان هستیم. در طرف دیگر جریان رهبران قندیل و افرادی مانند مراد قابیلان وجود دارد، در کنار آن جریان مدنی خواه و سیاسی با محوریت صلاح الدین دمیرتاش، یوگن فیکسک داغ، ارطغرل کورکچو و صباحت تونجل با محوریت احزابB.D.P  و  H.D.Pنیز حضور داشتند که یک دو گانگی و چندگانگی را شکل داد؟

البته این پارامتر نیز تا اندازه ای موثر بود چرا که برخی جریانات با محوریت صلاح الدین دمیرتاش و احزابB.D.P  و  H.D.Pبه برقراری دیالکتیک سیاسی و مدنی با دولت مرکزی آنکارا بودند. در طرف دیگر در کوه های قندیل نیز دو تفکر به وجود آمد؛ یک تفکر به دنبال تداوم و تشدید درگیری های مسلحانه با ارتش ترکیه بود و بخش دیگر هم به تبعیت از نگاه عبدالله اوجلان تمایل به کاهش درگیری ها داشت. در کنار آن شخصیت عبدالله اوجالان در زندان هم به دنبال نگاه خود است. البته باز هم من معتقدم بیشتر نقش را باید به پررنگ تر شدن ناسیونالیسم کردی و ترکی بعد از تحولات سوریه، کوتای 2016 و رفراندوم کردستان عراق اختصاص دهیم.

ذیل نکته شما قطعا کودتای 15 ژوئیه 2016 که به نحوی نقطه عطف تحولات ترکیه به شمار می آید، کاتالیزور این تنش ها بود، اما سئوال اینجاست چگونه کردها و جماعت گولن بعد از کودتا در یک سبد قرار گرفتند. در حالی که در برخی از اظهارنظرها قرار بود در همان شب کودتا اوجالان در زندان امرالی کشته شود و حتی برخی اخبار از فرود یک هلی کوپتر در شب کودتا در زندان خبر داده بودند. پس چرا شرایط بعد از کودتا به جایی رسید که دولت، گولنیست ها را که به عنوان کودتاچی معرفی کردند، همراه با کردها من جمله خود شخصیت عبدالله اوجالان که بیشترین فاصله سیاسی را با جریان گولن دارد در یک طیف قرار دارد؟

فارغ از این که کودتا از جانب چه کسی و با چه هدفی در ژوئیه 2016 صورت گرفت باید گفت که بر خلاف کودتای 1980 و 1997 در کودتای 4 سال پیش مردم با حمایت از دولت به خیابان ها آمده و مانع از به سرانجام رسیدن کودتا شدند. لذا آقای اردوغان با موج سواری سعی کرد از این شرایط نهایت سوء استفاده را ببرد. از این حیث بعد از شرایط انشقاق دولت از احزاب و اشخاص کُرد، اردوغان برای همراهی و هم پیمانی بیشتر مردم با خود همه مخالفانش را از طیف گولن تا احزاب کُرد در یک جرگه قرار داد؛ حالا به اسم کودتاچی یا تروریست یا هر اسم دیگری. کما این که هنوز این سیاست از سوی اردوغان ادامه دارد.

اگرچه هنوز برخی از جریانات سیاسی کردی و احزاب مانند H.D.P در پارلمان ترکیه حضور دارند و نمایندگان کرد هم تا اندازه ای نقش‌آفرینی خود را دارند، اما به نظر شما جریان دموکراسی تضعیف شده کنونی ترکیه می تواند شرایط را برای برقراری مجدد دیالکتیک سیاسی میان کردها و ترک ها مشابه سال 2013 شکل دهد؟

در کوتاه مدت خیر. چون همانگونه که شما اشاره کردید اگر چه اکنون برخی از احزاب کردی هنوز دارای پایگاه سیاسی هستند و می‌توانند در پارلمان ترکیه حضور داشته باشند و حتی دولت بعد از دستگیری دمیرتاش نتوانست حزب متبوعش را منحل کند، اما جریان دموکراسی خواهی نیم بند کنونی ترکیه لزوماً نمی تواند باعث تحقق این مسئله شود، چراکه دموکراسی در ترکیه از چند مسئله رنج می برد؛ اولین مسئله به تنش سیاسی با یونان و پرونده ناتمام قبرس بازمی‌گردد. چون مسئله مانع از الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا و تقویت دموکراسی در این کشور شده است. مسئله مهم دیگر نسبت اسلام با سیاست است که هنوز هم به صورت یک علامت سوال جدی در این کشور باقی مانده است و تا زمانی که نسبت سیاست با دین در ترکیه روشن نشود، اروپا خواهان پذیرش ترکیه نیست. این هم چالش مضاعف ترکیه در تقویت دموکراسی است. از طرف دیگر این دو مشکل تنها جنبه سیاسی ندارند، بلکه جنبه های اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و قومی هم دارند. لذا مادامی که نتوان این مسائل را حل کرد نمی‌توان به تقویت دموکراسی و مدنیت در ترکیه برای برقراری دیالکتیک میان ترک ها با کردها امیدوار بود. اتفاقا به همین واسطه بود که بسیاری از شخصیت ها و احزاب ترکیه نسبت به تلاش های اردوغان برای برقراری صلح با کردها در همان سال ها هشدار داده بودند. آن هم برای ترکیه که تا قبل از سال 2002 اساسا اعتقادی حل و مطرح شدن مسئله کردها نداشت. اگر چه اولین کسی که مسئله کردها را در سطح سران مطرح کرد مرحوم تورگوت اوزال بود و اردوغان هم این بینش را از او به ارث برد، اما مطرح کردن علنی ان در سال 2013 هم نتاونست کاری از پیش ببرد. چرا که ایدئولوژی کمالیسم اصلا هیچ اندیشه ای را در بستر خود قبول نداشته و اجازه حیات به آن نمی دهد و در این مدت مبارزات مسلحانه اوجالان و پ.ک.ک هم باعث تندتر شدن اندیشه های ناسیونالیستی ترکی شده است. البته نمی توان منکر برخی پیش رفت ها هم بود. به هر حال در دهه 90 میلادی با روی کار آمدن نجم الدین اربکان این دید پان ترکی کمی تلطیف شد، چرا که در راستای باورهای اخوانی، اربکان آرزوی اتحاد کشورهای اسلامی را داشت و با همین قالب فکری به کردها و مسئله کردی هم می نگریست. هر چند در دوران کوتاه زمامداریش به واسطه برخی عوامل نتوانست به صورت کامل اندیشه هایش را محقق کند. 

شما وزن بالایی برای پررنگ شدن ناسیونالیسم ترکی و کردی بعد از آغاز جنگ داخلی در سوریه، رفراندوم استقلال اقلیم کردستان عراق و همچنین وقوع کودتای 15 ژوئیه سال ۲۰۱۶ میلادی در ترکیه در به شکست کشیده شدن پروسه صلح و شکل گیری تنش مجدد میان دو طرف قائل شدید. آیا در سایه همین نکته شما و با پررنگ تر شدن جریان‌های ناسیو نالیستی در سطح جهانی و منطقه بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ و کشیده شدن دامنه آن به اتحادیه اروپا که حتی آهنگ فروپاشی این اتحادیه را ذیل تقویت جریان‌های راست رادیکال ناسیونالیستی پوپولیستی تندتر کرده است، می ‌تواند تشدید تنش های ترکی و کردی در آینده را به همراه داشته باشد؟

به سوال بسیار مهمی اشاره کردید بی‌شک به هر میزان که شاهد پررنگ‌تر شدن جریان های ناسیونالیستی در منطقه باشیم که قطعاً به دلیل تبعیت از شرایط جهانی این مسئله دور از ذهن نیست می توان شاهد تشدید دور تنش‌ها نیز بود. چون بر اساس کتاب فوکویاما، وی معتقد است که عملکرد، نه چندان قابل قبول دموکراسی و فرهنگ لیبرال دموکراسی در برآروده کردن انتظارات جامعه در مقاطعی سبب خواهد شد که فضای سیاسی به سمت پررنگ تر شدن مطالبات ناسیونالیستی پیش رود. لذا هیچ تضمینی وجود ندارد که ما شاهد تداوم فرهنگ دموکراسی در طول تاریخ توسط دولت ها و جوامع باشیم. لذا فوکویاما معتقد است که نمی‌توان عنوان کرد که همواره دموکراسی یک برتری تضمین شده و ذاتی بر دیگر نگاه ها و نگره های سیاسی و اجتماعی دارد. از این رو دموکراسی همواره یک مشروعیت و برتری درونی ندارد، بلکه باید در بستر مناسب این مشروعیت و برتری شکل گیرد، اما متاسفانه طی سال‌های اخیر بستر مشروعیت و دموکراسی در ترکیه از بین رفته است و یا حداقل کم رنگ شده است، کما این که این مسئله سبب روی کار آمدن دونالد ترامپ و یا در ادامه موجب شکل‌گیری برگزیت در انگلستان شد. پس باید مسئله را در یک سطح کلان تر و فراتر از افرادی مانند اردوغان، دمیرتاش و یا اوجالان دید. چون زمانی که دولت ها به این نتیجه می‌رسند که ناسیونالیسم برای جامعه جذابیت بیشتری از مدنیت و دموکراسی دارد قطعاً برای تداوم قدرت به سمت پررنگ تر کردن تفکرات ناسیونالیستی خواهند رفت. کما اینکه این احتمال را هم باید داد که بعد از پایان عمر سیاسی اردوغان شاید شرایط در ترکیه به جایی برسد که هیچ فردی نتواند جرأت طرح مسئله کردی را به خود بدهد. پس اگر چه اردوغان در این مدت کارهای مهمی را در طرح مسئله کردی داشته است، اما نکته اینجاست که وی توانست انتظارات را در حد قابل قبولی برآورده کند چرا که شرایط برای این مهم فراهم نبود. از طرف دیگر این نکته نشان می‌دهد که اردوغان از اساس به فکر حل مشکل کردها در ترکیه نبوده، بلکه وی استفاده ابزاری از اهرم پرونده کردی برای افزایش آرای خود در برخی از مقاطع پی گرفته است. در این راستا است که می توان پرسید چرا اردوغان در سال 2013 به روند صلح با کردها روی آورد؟ چون بدون شک اردوغان یک انسان پراگماتیست قدرت طلب است و به همین دلیل به چهارچوب های آن تن می دهد. یعنی اگر جایی لازمه رسیده به قدرت دموکراسی باشد به آن تن می دهد و جایی صلح باشد به آن تن می دهد و جایی هم سیاست مشت آهنین باشد بدون شک آن را انجام می دهد. از طرف دیگر این نکته بسیار مهم را هم باید در نظر گرفت با رشد جریان ناسیونالیستی در میان کردها مطمئنا ما شاهد تشدید اختلافات نیز خواهیم بود، کما این که فارغ از جریانات سیاسی، احزاب و شخصیت‌ها کرد ما در میان نخبگان اجتماعی، دانشگاهیان، روشنفکران، هنرمندان و جوانان کرد نیز یک بینش و تفکر ثابت، واحد و یک دستی در خصوص مسئله کردی نمی بینیم. پس چالش یک چالش دو سره است. حال باید دید که این دو جریان ناسیونالیستی که به احتمال بسیار پررنگ در حال تقویت و تشدید هم است چه شرایطی برای آینده کردها و ترک ها رقم می‌زند، اما فعلاً آن چیزی که می ‌توان احتمال آن را پررنگ دانست تداوم و تشدید درگیری بین دو طرف است. 

در راستای همین نکته پایانی شما آیا به واسطه تداوم و تشدید رفتارهای اردوغان به واسطه پررنگ‌تر شدن نگاه ناسیونالیستی ترکی ما می‌توانیم در آن سو به واسطه پررنگ‌تر شدن نگاه ناسیونالیستی کردی شاهد تغییر رفتار احزاب نظامی کردی مانند پ.ک.ک و به خصوص ی.پ.گ به سمت انجام اقدامات انتحاری و ترورهای کور را شاهد باشیم، نظیر آنچه که سه شنبه گذشته در منطقه راجو از کانوتن کردن نشین عفرین صورت گرفته که به مشته شدن 40 نفرو زخمی شدن 47 نفر دیگر منجر شد، اگر چه که ی.پ.گ صراحتا عنوان داشته که به هیچ وجه دست داشتن در این عملیات را قبول ندارد و مسئولیت آن را هم نپذیرفته است؟

اولا اینکه طبق نکته ای که شما به آن اشاره کردید تا کنون احزاب مسلح کردی در کردستان سوریه رسما مسئولیت این اقدام را نپذیرفته اند و هرگونه دست داشتن در این عملیات را رد کرده و حتی آن را نیز محکوم نیز کرده‌اند. از طرف دیگر من معتقدم با وجود پررنگ تر شدن جریان ناسیونالیسم کردی در برابر تقویت جریان ناسیونالیسم ترکی بعید است که ما شاهد تغییر رفتار نظامی این جریانات باشیم. چون تاکنون احزاب کردی و گروه‌های مسلح کردی به وضوح ثابت کرده اند که به هیچ وجه تمایلی به انجام اقدامات داعش وار مانند عملیات‌های انتحاری، به خاک و خون کشیدن نیروهای غیرنظامی، حمله به زنان و کودکان، ترورهای کور، قتل و نظایر آن ندارند، بلکه به واسطه همان نگاه چپ مارکسیستی - مائوئیستی کماکان به دنبال ترور های هدفمند مانند ترور نخبگان سیاسی، دیپلمات‌ها و فرماندهان نظامی و نیز جنگ چریکی و پارتیزانی با ارتش ترکیه را در دستور کار دارند.

کلید واژه ها: رحمن قهرمانپور ترکیه پ.ک.ک عبدالله اوجالان رجب طیب اردوغان ناسیونالیسم کردی ناسیونالیسم ترکی


( ۱۰ )

نظر شما :

رستم ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۰:۱۹
پانترک تمامیت طلب مانع از به رسمیت شناخته شدن ده ها میلیون کرد در ترکیه می شود ، آناتولی سرزمین ترک و کورد است نه فقط ترک که تا این حقیقت در جوامع ترک نشین ترکیه به رسمیت شناخته نشود ترکیه با 30 میلیون کورد رنگ آرامش نخواهد دید
احد ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۰:۲۵
کار خدا رو نگاه ، تهران خودمون این همه ترک ، در ترکیه استانبول بزرگترین شهر کرد نشین دنیاست ، خدا نگذاشته هیچ قومی بر دیگر قوم ها برتری پیدا کند
غلام رضا ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۱:۴۰
با توجه به فراکسیون ترک نشین مجلس جمعیت ترک های ایران مشخص شد، فراکسیونی که با حضور نمایندگانی از تهران ، گیلان ، فارس ، همدان و غیره بود که البته برای مثال نماینده فارس تمام رای اون ترک نبود به عنوان مثال پدر و مادر من که تاجیک هستند به این نماینده رای دادن چون زمان انتخابات قومیت مطرح نبود ، اما با این حرکت این نماینده در ادوار بعد جمعیت غیر ترک مثل لر و عرب ، تاجیک دقت زیادی میکنند، حالا با تخفیف با فرض اینکه جمعیت ترک به برخی نمایندگان غیر هم زبان رای داده باشند حساب صاف میشود ، فراکسیون ترک زبان با 100 نماینده تشکیل شد که تعداد کل نمایندگان مجلس 290 نفر است، جمعیت کل ایران در آخرین سر شماری 83 میلیون نفر بوده که اگر یک نسبت ساده ریاضی بگیریم جمعیت ترک ایران 28 میلیون و ششصد هزار نفر میشود که با جمعیت 26 میلیون نفری کرد ترکیه در آخرین آمار سازمان ملل در سال 2017 بسیار نزدیک هست
فدوی ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۳:۲۱
کردها در خانه خودشان ، حس ناسینالیستی دارند و ترکهh در خانه کردها ...
علی ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۳:۲۹
به نظر من جمع کردن کردهای ترکیه یا سوریه یا عراق وحتی ایران در گروههای تروریستی که فقط دنبال اهداف اربابانشان هستنددرست نیست . همین گروههای تروریستی جان ومال کردهای ساکن این مناطق رانیز هدف قرارداده اند.بیش از 90 درصدکردهای ترکیه که در مناطق مختلف ترکیه ساکن هستند این گروهها را تروریستی می دانند وخواهان زندگی عادی خود بدور از جنگ وخونریزی هستند کما اینکه این مسئله برای کردهای ساکن دیگر کشورها نیز صادق است.ترکیه به همه تعهدات خود در معاهدات سور ولوزان عمل کرده ولی طرف مقابل با این راضی نبوده و با تغذیه گروههای تروریستی به دنبال ضعیف کردن هرچه بیشتر ترکیه هستند.
فرهاد ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۸:۱۳
البته یک نکته اساسی اینه که ناسیونالیسم کردی در پاسخ به نژادپرستی ترکی شکل گرفته. عثمانی و بعد از اون ترکیه سعی زیادی در حذف کردها مانند ارامنه و اعراب و آشوری‌ها و یونانیها در منطقه آناتولی داشتند ولی جمعیت غالب و نوع زندگی کردها اجازه این کار رو بهشون نداد. جنبش‌های کردی بعد از اون و در حال حاضر نتیجه یک واقعیت مشخص هستن که اگه حقوق کردها در ترکیه حتی در حد و اندازه یک کشور خاورمیانه ای رعایت میشد امروز نه پ ک ک ای بود و نه دعواهای روزانه سیاستمداران چپی کرد ترکیه با سیاستمداران راست افراطی متحد اردوغان و خود حزب اردوغان. شما با اسلحه به سراغ کسی بری، با دسته گل به استقبالت نمیان. و ضمنا اصولا مقایسه این دو تا مشکل داره. ناسیونالیسم اصلی در ترکیه رو در تفکرات حزب جمهوری خواه خلق که الان دومین حزب بزرگ ترکیه و پیروان اندیشه های مصطفی کمال هستن میشه دید که اتفاقا با حزب کردی دموکراتیک خلق یعنی سومین حزب مجلس ترکیه یک نوع همکاری در عین اختلاف دارن. چیزی که اردوغان دنبالشه و با پانترکها الان متحد شده در اصل سو استفاده از مذهب و اسلام برای رای آوردن هست و پانترکیسم یا همون حزب حرکت ملی اصولا ناسیونالیسم نیست. بلکه ترکیب نژادپرستی و قوم گرایی با یک سری خرافات ما قبل تاریخه. ما گروه کردی رو نمی‌بینیم که مثلا به تاریخ ایران حمله کنه یا اسم خلیج فارس رو جعل کنه چون در اصل ایران و کردها پیوند تاریخی دارن، درحالیکه پانترکیسم با افتخار این کارها رو میکنه.
خسرو ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۲۰:۱۵
با اینکه بیشتر کردها به حزب اردوغان رای میدهند و باز بقیه کردها به حزب دمکراتیک خلقها رای میدهند و در داخل سیستم هستند، باز می توان نام تنش را کردی -ترکی گذاشت؟ آیا این درگیری ، بیشتر نزاع پ ک ک به عنوان گروه تروریستی با دولت ترکیه در شمال عراق نیست ؟ ثانیا ترکیه با اعراب اختلاف زیادی ندارد ولی اصطلاح تنش ترکی - یونانی و ترکی - ارمنی از تکرارواژه های پ ک ک نیست؟ این تنشها بیشتر از تنش ایران با کشورهای عربی یا امریکا و...هست؟ کلا آقایان فتح اللهی و قهرمان پور با طرح سوالات آتشین و جوابهای داغ تر سعی کردند نشان دهند که مدافع تمامی جنبش های مسلح تروریستی منتسب به کردها هستند در کشوری مانند ایران وقتی از سایت رسمی دیپلماسی ایرانی ، در این سطح نوشته شود ، ببینید چه ولوله ای و هیجانی در کانالهای غیر رسمی به وجود می آورد ، این سخنان آن هم به بهانه کشته شدن دو تبعه ایرانی در عراق ، فقط دم کردن کوره وتهییج و فرستادن جوانان زیر بیست سال کردهای ایرانی به صفهای پ ک ک یا پژاک را در پی خواهد داشت حیف از اشک چشم مادرانی که فرزندانشان به تحریک شماها جذب پژاک شده و کشته خواهند شد یا سرباز ایرانی لب مرز را از دور هدف قرار داده و شهید خواهند کرد اینکه نوشتید و بحث کردید بیشتر اتش به ایران است نه ترکیه ، که کسی در ترکیه دیپلماسی ایرانی نمی خواند
سامان ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۲۲:۲۰
هیچ قومیتی نمیتونه با ترکها هم زیستی مسالمت امیز داشته باشه ترکها فقط میتونن با خودشون زندگی کنن کوردهای ترکیه باید خودمختار بشن
افخمی ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۲۳:۱۵
الحاق کردها به ترکیه خواسته کردها نبود واین مورد نباید مورد مغالطه قرار گیرد. کردها هزاران سال قبل از مهاجرت اقوام ترک در این جغرافیا زندگی می کردند.
ایرانی ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۲۳:۱۷
روی بحث کودتا خیلی تاکید شده است. بعد از گذشت چند سال کاملا مشخص است که یا این کودتا نمایشی بیش نبوده است و یا در بهترین حالت اردوغان و دار و دسته اش با آگاهی از وضعیت، خودشان راه را برای کودتاچیان باز گذاشتند تا بعدا از وضعیت بعد کودتا سو استفاده کنند. در کودتا به هیچ کدام از مقامات دولتی آسیبی نرسید و حتی قبل از کودتا مخفی شده بودند. ارتش صرفا دو سه نقطه را در دو شهر ترکیه به دست گرفت! و نقش مردم هم که کاملا اغراق شده است در این وضعیت. تنها نکته قطعی در این کودتا این است که اردوغان هر چه مخالف داشت را با ربط دادن به کودتایی که کاملا مشخص است اکثریت مخالفینش حتی در تفکرشان هم نمی‌توانند با کودتاچیان ارتباط بگیرند، حذف کرد. این حتی دامن مردم عادی و معلم و پزشک و وکیل و ورزشکار و... را هم گرفت و هنوز هم مشکلی با کسی پیدا کنند با یک برچسب کودتاچی او را راهی زندان می‌کنند.
کوروش مافی ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۰:۴۴
با بازگشت به اندیشه ایرانشهری،تمام مردمان ایرانی از تاجیکان چین در تاشکورگان تا عفرین کردتبار،از دربند قفقاز تات زبان تا بندر عباس زیر یک چتر سیاسی واحد، بدون بعیض از جانب اجانب گرد هم جمع می شویم
آرمن ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۰:۴۹
مشکل خاورمیانه از هنگامی شروع شد که تاتار پایش به اینجا باز شد.تاتار با اشغال سرزمین تات تالش آشوری کرد زازا ارمنی یونانی و قتل عام آنان،برای خود کشور ساخت.تا هنگامی که مردم بومی خاورمیانه دست در دست هم سرزمینشان را از این غاصبان نگیرند،این منطقه رنگ آرامش به خود نخواهد دید
- ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۰:۵۱
هر کجا کرد است آنجا ایران است
یک ترک ایرانی ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۸:۰۴
موضوع رو چطور شروع کردی به کجا رسوندی دیپلماسیت اینه؟ جمعیت کردهای ترکیه در حدود 9ملیون نفره و تعداد رای حزب HDP که حزب کردهای ترکیه محسوب میشه حدود4 ملیون رای میشه اگه قراره بحث وطن باشه نقشه کشورها معلومه ولی نه اگه قراره نقشه کشورها براساس قومیت و نژاد باشه نقشه ترکها از همه نژاد های دیگه بزرگتره بعد دین اخوان المسلیمینی دیگه چیه؟ بابا دین اسلامه نمیدونم چه اصراری دارید به جدا جدا کردن دین در ضمن اردوغان یک رهبر هوشمنده و کسی که اردوغان رو سرکار آورد شخص دولت باغچه لیه که رهبر حزب MHP هستش و ملیگرای ترک محسوب میشه از کی تا حالا طرفدار گروه تروریستی پ ک ک شدید؟ تعجب آوره کسانی که به نژاد ترک توهین کردن ازونا میپرسم خودتون چی هستید؟ ترکها چکارتون کردن مگه شدید دشمن ترک؟ بجای زندگی مسالمت آمیز مسلمان ها افتادن به جان هم ارباب های غربی هم نشستن راحت نگاه میکنن لذت میبرن خجالت آوره
علی ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۰:۱۹
درود هر کجا کورد هست آنجا ایران است
حامد ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۰:۵۸
جناب ترک ایرانی شما همون بخش نظرت که راجع به نژاد صحبت میکنی رو توجه کن، که بوی نژادپرستی و پانترکیسم ازش میباره و شاید متوجه بشید که چرا با همه مشکل دارید و جالبه اسلام رو هم در این موقعیت‌ها ازش سو استفاده می‌کنید. خیلی ببخشید شما اون موقع که ترکیه داعش و النصره رو ایجاد میکرد و اعضای اینها از خرک ترکیه آموزش و سلاح میگرفتن و اونجا درمان میشدن و هنوز هم بقایاشون میشن، خطری برای اسلام احساس نکردید؟ اون زمان که در ورزشگاه همزمان با تلاوت قرآن که حتی غیرمسلمانش هم در خاک کسور اسلامی بهش احترام میذاره، شعار ترکیه ترکیه و زوزه کشیدن بود نگران توهین به قرآن و اسلام نشدید؟ حالا شدید بزرگ مسلمانان؟ قضاوت درباره آمارهاتون هم با خوانندگان.
خسرو ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۳:۴۳
یکصدوبیست سال پیش ارباب های روس و امریکایی و فرانسوی با تحریک ومسلح کردن ارامنه ، جنگ و برادر کشی راه انداختند ، ارامنه ای که صدها سال همسایه آذربایجانیهای مسلمان بودند ، قاتل شدند و بیش از سیصد هزار نفر از مردم ایران (اورمیه ، سلماس ، خوی، سابلاغ ، سولدوز و... ) را نسل کشی کردند وبعد ار ترس انتقام ترک دیار کردند وبه جای آذربایجانیهای شیعه در سابلاغ و سولدوز و خانه و بی کندی کردهای مسلمان طرفدار عثمانی ساکن شدند ، بعدها ارامنه با کمک فرانسه و روسیه سازمان تروریستی آسالا را تشکیل دادند که سفارتخانه های ترکیه را در اورپا هدف قرار میداد یا درداخل ترکیه مردم عادی مسلمان را ترور میکرد سپس با اتمام تاریخ مصرفش ، اعضای آسالا ، در پ ک ک ادغام شدند و بیشتر در کادر رهبری آن جای گرفتند ، وجه مشترک آسالا و پ ک ک و داشناقسیون ، دشمنی با اسلام و ترکهاست ، امیدوارم عده قلیل از برادران کرد که فریب خورده اند قدر عافیت و برادری اسلامی را بدانند که یونانی یا اسراییلی یا داشناق دوست مسلمانان نیستند
ایرانی ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۸:۱۷
ترکیه خود بزرگترین شریک تجاری و نظامی اسرائیل در متطقه است و نمی‌تواند ادعای دفاع از اسلام داشته باشد و رفتار مسلمانها وحتی فلسطینی‌ها هم نشان می‌دهد که کسی فریب کاری ترکها را باور نمیکنند. زمانی که چند ماه پیش ترکیه به کردستان سوریه تجاوز کرد گروه های فلسطینی جز اولین کسانی بودند که آن را محکوم کردند. اتفاقا کردهای ترکیه همواره در خط مقدم مبارزه با رابطه تجاری ترکیه و اسرائیل بوده اند و همواره به این امر اعتراض کرده اند تا جایی که چندین بار کالاهای اسرائیلی در مناطق کردنشین ترکیه تحریم شد. اصولا ترکیه با حمایت از داعش و گروه های تکفیری در جهت تخریب اسلام و دادن بهانه به بقیه کشورها جهت اسلام هراسی کار می‌کند که البته اهمیتی هم برای اردوغان ندارد چون برای او اسلام صرفا ابزاری جهت فریب کاری و پیروزی در انتخابات است.
خسرو ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۴:۰۲
چند نفر از نیروهای سپاه در مریوان در سه روز پیش از طرف پ ک ک و پژاک ترورو شهید شدند تسلیت به ملت ایران ، چرا بعضی ها در این مورد چیزی نمی نویسند یا پژاک را محکوم نمی کنند ؟ این اوج مظلومیت نیروهای ایرانی است که در درگیری با تجزیه طلبان پژاک شهید می شوند و آنهایی که ایران ایران گویان ادای ملی گرایی در می آورند صدایشان در نمی آید معنی منافق مصداق اینان نیست؟
ایرانی ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۸:۲۱
اینجا بحث تقابل دو جریان خارج از ایران است و قرار نیست قبل از اینکه این اتفاق افتاده باشد آن را محکوم کنیم. شما حمله مستقیم ترکیه به رزمندگان ایرانی درسوریه و شهروندان غیرنظامی ایرانی در عراق را محکوم کردید!؟ اتفاقا بنده از طرف خودم می‌گویم که کلا با نوع مبارزات مسلحانه به اینشکل مشکل دارم والبته نام گروهی را هم توسط مسئولین در خبرها ندیدم. ولی این هم اتفاقا از جنایت‌های ترکیه نشات می‌گیرد که با سالها ظلم و تخریب شهرها و روستاها کردنشین باعث رادیکالیزه شدن مبارزات کردها و تشکیل پ ک ک شد و این اتفاقات دامن ما را هم گرفت. اصل موضوع همانطور که اینجا هم به آن اشاره شده مهم است نه داد و هوار یک عده.
خسرو ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۲۰:۵۵
ارمن فریبکارانه نوشته تاتار سرزمین اینو اونو غصب کرده ، واقعا تاریخ رو خوندی ؟ که داشناقهای وحشی مردم مظلوم کرد وترک و آذربایجانی را قتل عام میکردند به پشتگرمی روسیه و فرانسه ، میدونی که داشناقها ستون پنجم روسیه در عثمانی بودند ؟ میدونستی یپرم خان قاتل ستارخان سردار مشروطه خواهی ایران بود ؟ حتما میدونی ، خیانتکار همیشه تاریخ رسوا می شود ، بیخودی سعی نکن تفرقه بیندازی بین مردم ایران ، ممکنه با کردها اختلاف داشته باشیم ولی در نهایت هموطن و همسایه و برادر مان هستند و مردم باوفا و نجیبی هستند
فرهاد ۰۴ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۸
دوست عزیز فرار نکنید. نگفتید چرا حمله ترکیه به سربازهای ایرانی رو محکوم نکردید؟ همین فرار شما نشان از نوع برخورد و عوض کردن چهره در موقعیت‌های مختلف داره.
سورنا تبریزی ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۷:۲۹
مسئله ی ترکیه اردوغان نیست. مسئله ی اصلی پایگاه مردمی حزب باغچلی و جریان تندروی عثمانی گرایی اخوانی است که سالهاست به اردوغان رای میدهد و در تمام تک روی هایش او را حمایت میکند. حتی شاید بتوان گفت اردوغان خود قربانی این نژادپرستی سازمان یافته ی برآمده از استراتژی های تشکیل ترکیه شده است که حیات سیاسی او را در آینده نه چندان دور پایان خواهد داد. ایران باید به وظیفه اصلی خود یعنی حمایت از جریانات مدنی کردی و حمایت از علوی ها عمل کند تا مرزهای جعلی برآمده از توطئه ی مرزبندی انگلیس پایان پذیرد و گستره های واقعی تمدنی مرز های سیاسی را تشکیل دهند. درود بر پهنه ی تمدنی آریاییان . از مرز چین تا مدیترانه این حرفها را بعنوان یک تبریزی آذری گفتم ...
خسرو ۰۱ تیر ۱۳۹۹ | ۲۱:۴۱
تو نه تبریزی هستی نه آذری ، کردها مردم محترمی هستند فقط بعضی هاکه نوکر صهیونیسم شده اند هویت خود را پنهان میکنند که فریبکاری کنند ، یا کردی یا ارمنی ، سورنا
آنتی پانترکیست ۰۵ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۹:۳۲
خطاب به خسرو از کجا فهمیدی که سورنا تبریزی ترک نیست و مثلاً یا کرده یا ارمنی !!! چون مثل شما فکر نمی کنه و پانترک نیست !!! چون نمی خوای باور کنی و برات قابل هضم نیست که یک شهروند تبریزی تفکرش ایرانی و ایرانشهری باشه و پان‌ترکیست نباشه !!! چون خدشه ای به توهمات شما وارد شده و تفکر تمامیت خواهی و انحصارطلبی شما رو با چالش مواجهه کرده !!! واز این بابت احساس خطر می کنی که گفتمان پان‌ترکیسم در تبریز و اطرافش ممکنه خدای نکرده !!!!!!!!!!!!!! تضعیف بشه . به کوری چشم بدخواهان شهروندان زیادی از خطه آذربایجان همیشه ایران همچون سورنا تبریزی و دیگران داریم که تفکر و اندیشه ایرانشهری دارند و گول شما پانترکهای وطنی رو نخواهند خورد. چون ایشان مثل شما ضدکرد و ضدارمنی نیستند پس حتما ترک و تبریزی نیستند !!! یعنی لازمه تبریزی بودن و ترک بودن حتما ضدیت با کردها وارامنه ودفاع از ترکیه و باکوست !!! برای طرز فکرتان بسیار متأسفم . به شما جناب سورنا تبریزی هم درود می فرستم . ان شاالله امثال ونمونه شما در تبریز و پیرامونش فراوان و بسیار باشد .