نقشی سازنده با راهبردهایی همهجانبه
جایگاه مرجعیت در اصلاحات عراق
نویسنده: فاطمه سیاحی، کارشناس مسائل خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: اخیراً بیانیهای از سوی مرجعیت عراق صادر شد که در آن به اهم موضوعات مرتبط با سیاست داخلی و خارجی عراق اشاره شده بود. موضوعاتی که دربردارندهٔ مواضع روشن آیت الله سیستانی در خصوص تحولات اخیر و چالشهای عراق بودند. با توجه به جایگاه والای مرجعیت در عراق و بنابر مقبولیت ایشان نزد مردم انتظار میرود بیانات ایشان بهعنوان راهبردهای مهمِ دولت و ملت عراق قلمداد شوند. گرچه در ظاهر امر به نظر میرسد خطوط تعیینشده توسط مرجعیت عراق دارای یک ناهماهنگی و عدم همسویی با مواضع دوستانهٔ دولت باشد، ولی این تفاسیر ضمنی نتایج کاملاً صحیحی ارائه نمیدهند. در یک نگاه عمیقتر چنانچه خواستهها و مطالباتِ بیانشده به مرحلهٔ اجراییشدن برسند، در بلندمدت میتوانیم شاهد نتایج مثبت قابل توجهی از قِبل آنها باشیم.
ابتدا به مهمترین نکات اشاره شده در این بیانیه میپردازیم:
لزوم کوتاه آمدن همهٔ طرفهای حاضر در عراق از منافع شخصی و فردی به سود منافع عمومی ملت نکتهای مهم و متوجه نیروهای امریکایی و ایران بود. در ادامه از دوطرفِ ذینفوذ خواسته شده تا برتریطلبی خود را کنار بگذارند و از دیکتهٔ حرف خود بر دیگران دست بردارند. مسئله این است که تمام طیفهای فکری و اکثر جریانات سیاسی همزمان با حضور ایران و امریکا مخالفند؛ و این حضور و تاثیرپذیری را در هر سطحی از هر دو طرف برنمیتابند. بدیهی است که مردم عراق حاکمیت و استقلال کامل خود را ابتدا منوط به خروج کامل و کاهش دخالت این دو کشور از سرزمینشان بدانند. اکثر مردم همراستا با نظر مرجعیت، بر این باورند که استقلال کامل، گام اول حل مشکلات عراق و زمینهساز تسریع روند آن خواهد بود.
قسمت دیگری از بیانیه، رفتارهای تنشآلود و تهدیدآمیز دو طرف امریکایی و ایرانی را سبب عمیقتر شدن بحرانها در منطقه و حل سختتر مشکلات میداند. رفتارهایی که در نهایت نتیجهٔ آن را باخت همه و باخت عراق بیش از همه ارزیابی میکند. باید به این نکته توجه کنیم که تصور مردم عراق از موقعیت خطیر کشورشان در درگیریهای منطقه یک نقش واهی و صرفاً طنزآمیر نیست. آنها با تمام وجود خطر این تنشها را حس کرده و در جریان درگیریها، هزینه دادهاند. در تحولات اخیر دیدیم که در جریان تنش بین ایران و ایالات متحده در پی ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، در کوتاهترین زمان ممکن پایگاه عینالاسد امریکاییها در خاک عراق، هدف موشکهای سپاه پاسداران ایران قرار گرفت. اتفاقی که درصورت ادامهٔ درگیریها میتواند بار دیگر اتفاق بیفتد و عراق را دوباره درگیر کند.
نکتهٔ مهم دیگرِ اشاره شده این بود که برای مردم عراق دعواهای خارجی (بین ایران و ایالات متحدهٔ امریکا) اهمیت ندارد. آنها به ثبات، امنیت، استقلالشان و تأمین زندگی آزاد با کرامت برای خود و فرزندانشان بیش از همه اهمیت میدهند.
این بیانیه ادامه میدهد که حملات اخیر ایران و امریکا بسیار خطرناک و نقض حاکمیت عراق بود. این بیانات بار دیگر مردم عراق را در مطالبهٔ امنیت و نظم و آرامش مُحِق دانسته و برای عراق خواستار نقشی در خارج از دایرهٔ درگیریهای واشنگتن – تهران شده است. در این بین توجه به این نکته ضروریست که حضور و فعالیت هر دو کشور اساساً در عراق چالشبرانگیز است؛ همانطور که لایحهٔ خروج نظامیان امریکایی در پارلمان عراق تصویب میشود، ارادهای نیز جهت کاهش تاثیر سیاستهای ایران بر عراق وجود دارد.
این بیانیه بخشی از مشکل را دولت ضعیف فعلی عراق دانسته؛ و ضعف نهادهای مسئول تأمین امنیت را به عنوان جزئی از بحران میداند که ادامهٔ حملات را موجب شده است.
در ادامه از همهٔ طرفها (ایران، امریکا و عراق) خواسته شده است تا از مواضع سرسختانهٔ خود کوتاه بیایند که اگر نیایند و انعطاف نشان ندهند مشکلات اقتصادی و امنیتی و سیاسی در عراق پیچیدهتر خواهد شد. این مسأله سبب میشود تا دیگران هر چه بیشتر در امور داخلی عراق دخالت کنند و مطامع خود را بیشتر پی بگیرند. چندی پیش هم در پی این انتقادات صریح مرجعیت از دولت بود که عادل عبدالمهدی از پُست نخستوزیری استعفاء کرد. ترس از دخالت بیشتر و هزینههای کلانتر برای عراق است که مرجعیت ترجیح میدهد بازیگران دولتی این کشور در منطقه، نقشی به مثابهٔ میانجیگر و مُصلِح ایفا کنند؛ تا آنکه با جانبداری از یک طرف خاص و یا بیتفاوتی نسبت به رفتارهای دوطرف سرزمینشان را به نقطهٔ کانونی درگیریها تبدیل کنند.
پایانبخش نکات این بیانیه اصلاحاتِ خواسته شده از طرف ملت عراق است که مرجعیت بارها بر تسریع عملیاتی شدن آن تاکید کرده است. این بیانیه اعلام داشت که اگر راه حل دیگری غیر از این انتخاب شود، هیچ نتیجهای نخواهد داشت. با توجه به آنکه علیرغم خونفشانیهای بسیار ملت هنوز ارادهای برای حل مشکلات مردم از سوی مسئولان ذیربط مشاهده نمیشود، مرجعیت عراق واکنش نشان داد و از آنها خواست فرصتسوزی نکنند و به آرزوهایی که ملت از زمان پدرانشان تا کنون داشتهاند جامهٔ عمل بپوشانند. این بیانیه آرزوی ملت عراق را استقلال و سروری بر خود میداند که در جهت نیل به این هدف لازم است حکومت توسط فرزندان ملت به دور از نفوذ «غریبه ها» اداره شود. حکومت باید با ارادهٔ ملت باشد؛ به همهٔ طوایف خدمت کند و زندگی ایمن و عزتمند و سعادتمند برای مردم فراهم کند.
براساس نکات یادشده و در تایید مواضع مرجعیت باید گفت اهداف و راهبردهای خواستهشده در بلندمدت، از دو جنبه نتایج مثبتی برای عراق و ایران در بر خواهند داشت. اولین بُعد این نتایج، ارتقاء جایگاه مرجعیت در عراق است؛ چنانچه مسئولین و مردم عراق همدلانه در راستای اجرای این راهبردها بکوشند، مرجعیت دارندهٔ نقش پیشگام و پیشرو با چهرهای اصلاحگرا و سازنده در جریان اصلاحات داخلی خواهد بود. کاری که احزاب و جریانهای سیاسی مختلف با تمام منابع حمایتی و نفوذ خود آن را در حد شعار دنبال کردهاند. ایفای چنین نقشی از سوی مرجعیت افزایش مقبولیت و محبوبیت آنها را باعث میشود؛ که این امر نقش بزرگان شیعه را پررنگتر خواهد کرد. میتوان گفت این حضور مرجعیت در اصلاحات به مثابهٔ یک نقطه عطف تاریخی برای اثبات پویایی مذهب شیعه و رهبران آن ارزیابی خواهد شد. چه بسا نقش رهبری آیت الله سیستانی در این اصلاحات و در صورت همراهی مردم و مسئولان، یادآور و تداعی کنندهٔ نقش فقهای شیعه در انقلاب اسلامی ایران شود.
کمک به کاهش حساسیتهای افکارعمومی نسبت به حضور ایران در عراق، نتیجهٔ مثبت دیگر این راهبردهاست. این بار میتوان در دورهٔ بازسازی عراق، به جای تاثیر بر ابعاد سیاسی و امنیتی که منشأ مخالفتهای عمومی و عامل بدبینی نسبت به همکاریهای ایرانی – عراقی است، برای ایران حضوری در حوزههای عمرانی، اقتصادی و فرهنگی تعریف کرد. چرا که اثرات همکاری در این حوزهها عینیتر و قابل دفاعتر خواهد بود و نشانی از خدمات عام به مردم این کشور. بدین ترتیب بار نگرشهای منفی نسبت به همکاریهای دو کشور کاسته خواهد شد. همانطور که بازیگری نظیر ترکیه برخلاف کشور ما خود را نسبت به مسائل سیاسی و تحولات امنیتی عراق بیتفاوت نشان میدهد و قصد دارد از امنیت حاصلشده توسط دیگران، برای پیشبرد اهداف اقتصادی و برنامههای عمرانی خود استفاده کند.
بنابراین انتظار میرود برخلاف برداشتهای سطحی و صحبت از کاهش تعاملات سازنده بین ایران و عراق، این دو کشور با تاکید بر حوزههای عمرانی و اقتصادی به هم نزدیکتر شوند. برای این هدف بهتر است از درگیریهای نظامی در خاک عراق دوری کرد؛ چرا که تهدید پایگاههای نظامی امریکایی در عراق اول از همه مخالفت افکار عمومی این کشور را در پی خواهد داشت و از سوی دیگر، در صورت تایید این اقدامات توسط دولت عراق، نارضایتیها از همکاریهای دو کشور افزایش خواهد یافت. درخصوص تصمیمات سیاسی در داخل عراق نیز بهتر است که موضعگیریهای ایرانی در برخی موارد حساس کاهش یابد؛ به طور مثال تصمیم پارلمان عراق برای خروج نیروهای امریکایی باید بیشتر با هدف حفظ امنیت و استقلال کامل عراق قلمداد شود، تا تابعی از خواست و ارادهٔ سیاسی ایران؛ بیشک این مواضع سازندهتر خواهد بود.
همچنین میتوان با احترام به خواست مرجعیت و حمایت کامل از آنان، کمک به استقلال دولت عراق در تصمیمگیری، عدم نقشدهی به نخستوزیر در تصمیمات ایران در جریان تنشها و تقویت سطح همگراییهای سیاسی بین احزاب شیعی و اِجماعشان درخصوص اصلاحات، قدرت و انسجام شیعیان را در عراق تقویت کرد. مورد دیگر لزوم ساماندهی حشدالشعبی است؛ چرا که این سازمان در داخل کشور عراق با عملکرد مثبت و کارآی خود تاثیرات ایجابی فراوانی بر مناسبات دو کشور گذاشته، روابط فرهنگی و اجتماعی خوبی بین دو ملت برقرار کرده و از بُعد فعالیتهای فراملی به عنوان یک نیروی نیابتی نیز خدمات شایان توجهی به دو کشور ارائه کرده است.
نظر شما :