واشنگتن، روحانیون شیعه در ایران و عراق را نمیفهمد
واشنگتن درک صحیحی نه از آیت الله سیستانی دارد نه از مقام معظم رهبری
دیپلماسی ایرانی: مقامات آمریکایی که آیتالله علی سیستانی، مرجع عالی عراق را تمجید و در مقابل رهبر عالی ایران را انتقاد میکنند، نمیدانند که هر دو رهبر روحانی منافع مشترکی در مخالفت با تهدیدهای خارجی دارند.
رویکرد دوستانه مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا در برابر آیتالله سیستانی که پس از ترخیص او از بیمارستان پیامی سه زبانه (انگلیسی، فارسی و عربی) برای سلامتی او منتشر کرد به این دلیل است که دولت آمریکا باور دارد که او با نفوذ ایران در عراق مقابله میکند. این در حالی است که پمپئو حامی اصلی اجرای کارزار فشار حداکثری علیه ایران است و به رهبر روحانی عالی مقام و مرتبه ایران القاب و صفت های ناپسند می دهد.
این رفتار متفاوت و متناقض در برابر دو آیتالله عالی مقام و ارشد یکی دیگر از بدسنجیهای دولت آمریکا درباره خاورمیانه است. تنها یک روز پس از ترور ژنرال سلیمانی، آیتالله سسیستانی در نامهای بیسابقه در چند دهه اخیر، "شهادت" سلیمانی را به آیتالله خامنهای تسلیت گفت و نقش شیهد سلیمانی در مبارزه با داعش در عراق را ستود.
آیت الله سیستانی به ندرت در مرگ افراد غیرروحانی نامهای صادر میکند. نامه تسلیت او به آیت الله خامنهای، رهبر انقلاب ایران بیانگر باور مشترک آنها به ضرورت تلاش هماهنگ و فراملی برای مقابله با تهدیدات بیگانگان است. برای هر دو آیتالله، هم گروههای شبهنظامی افراطی مانند داعش و هم مداخلات خارجی در منطقه منبع اصلی تهدیدات هستند. از نگاه آنها، هر دوی این عوامل در دهههای گذشته بیثباتی را در منطقه افزایش دادهاند.
برای مقابله با تهدید اول بود که آیتالله سیستانی در فتوایی مردم عراق را برای جهاد در مقابل داعش بسیج کرد و زمینه تشکیل نیروهای الحشد الشعبی فراهم شد. پس از آن ژنرال سلیمانی و نیروی قدس سپاه ایران به کمک مردم عراق (سنی، شیعه و کرد) شتافت تا واحدهای بسیج مردمی عراق را زیر پرچمشان علیه داعش متحد کند. هدف آیت الله سیستانی حفاظت از عراق به عنوان وطن عراقیها بود. ایشان به دنبال یک حاکمیت و دولت قدرتمند عراقی بود که نه تنها قابلیت حفاظت از جوامع شیعه بلکه سنیها، کردها، ایزدیها، شبکها و مسیحیها را هم داشته باشد. آیت الله سیستانی در نامه خود به رهبر ایران، نقش "چشمگیر" و "فراموشنشدنی" ژنرال سلیمانی در تحقق این هدف را ستود.
زمانی که مساله مداخله خارجی مطرح میشود و شیعیان سایر کشورها از جمله لبنان یا ایران به خطر میافتند، آیت الله سیستانی به عنوان یک نخبه مذهبی شیعه نمیتواند خود را از معرکه کنار بکشد. تماس پنهانی او با آمریکا برای ایجاد آتشبس بین اسرائیل و حزب الله در جنگ سال 2006 مثال خوبی برای این ادعاست. آیت الله سیستانی به رغم داشتن اصالت ایرانی، همواره از مداخله در امور داخلی ایران پرهیز کرده و به نخبگان ایرانی که با او ملاقات میکنند توصیه کرده است که تحت رهبری آیت الله خامنهای متحد شوند.
قدرتهای مذهبی در عراق و ایران دیدگاههای سیاسی متفاوتی دارند، اما زمانی که هریک از تشکیلات مذهبی این دو کشور با تهدید بیگانگان روبه رو میشود، اولویت جمعی آنها حفظ اتحاد است. در واقع روحانیون عالی مقام جریان اصلی مذهب شیعه باور دارند که باید از هر اقدامی برای تضعیف قدرت و اختیارات روحانیت پرهیز کنند. از آنجا که روحانیت به عنوان حکومت دینی بر ایران حکومت میکند، برای آیت الله سیستانی، با وجود این که به مکتب فکری متفاوتی تعلق دارد، هر تهدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران، توهینی به اسلام شیعه است.
نامه آیتالله سیستانی به آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب ایران نشان میدهد که به رغم تمام اختلافاتی که احتمال دارد آیت الله سیستانی در بعضی از امور با ایرانی ها داشته باشد، او هرگز دشمن ایران نبوده، نیست و نخواهد بود. این یک نقطه کور برای سیاستسازان واشنگتن است. بارها ثابت شده است که راهبرد آمریکا در برابر روحانیون عالی رتبه شیعه و پیشرانهای داخلی، اولویتها و منافع آنها، اشتباه بوده و بر مبنای آگاهی و شناخت نادرست شکل گرفته است. این پیشران داخلی – حمایت بلامنازع روحانیون عالی مقام از اختیارات و مقام روحانیت شیعه – بسیار مهم و اصلی تغییرناپذیر است.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :