حمایت از نتانیاهو برای پیروزی در انتخابات از دلایل ترامپ در به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان
اقدام یکجانبه واشنگتن به سود تل آویو به محور مقاومت کمک می کند؟!
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – دوشنبه هفته جاری دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل با امضای سندی حاکمیت تل آویو را بر جولان به رسمیت شناخت که واکنش های بسیار زیادی را در پی داشت. دیپلماسی ایرانی برای بررسی اهداف و مقاصد کاخ سفید در خصوص امضای این فرمان و نیز تبعات آن، گفت و گویی را با سید جعفر قنادباشی، کارشناس و پژوهشگر مسائل خاورمیانه ترتیب داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
دوشنبه هفته جاری دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا با امضای فرمانی حاکمیت اسرائیل را بر جولان به رسمیت شناخت. با توجه به اقتضائات کنونی منطقه خاورمیانه، به خصوص خود کشور سوریه اهداف پشت پرده کاخ سفید از این اقدام چیست؟
در خصوص اهداف دونالد ترامپ از به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر جولان اشغالی در پی امضای این فرمان باید عنوان داشت که واشنگتن از امضای این سند دو هدف عمده را دنبال کرده است؛ اولین دلیل این اقدام دونالد ترامپ حمایت از بنیامین نتانیاهو در انتخابات پارلمانی پیش روی سرزمینهای اشغالی است. با توجه به این که اکنون نخست وزیر رژیم صهیونیستی به واسطه مفاسد اقتصادی خود و خانواده اش در وضعیت چندان مطلوبی قرار ندارد و از آن سو بسیاری از سران و مقامات سرزمین های اشغالی، حتی از خود کابینه نتانیاهو از منتقدین سیاستها و اقدامات دونالد وی به شمار می روند شانش چندان زیادی برای پیروزی در انتخابات پارلمانی پیش رو ندارد. لذا دونالد ترامپ برای افزایش این شانس دست به حمایت های گسترده ای از نتانیاهو زده است که یکی از این حمایتها به امضای این فرمان باز میگردد تا بتواند جایگاه و نفوذ نخست وزیر فعلی را در میان افکار عمومی سرزمین های اشغالی برای پیروزی در انتخابات افزایش دهد.
از طرف دیگر دونالد ترامپ به طور همزمان با امضای این سند سعی کرده است از نفوذ صهیونیستها در ساختار سیاسی آمریکا استفاده کند تا بتواند در خصوص عدم افشا و علنی شدن محتویات پرونده دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ که توسط بازرس مولر به پایان رسیده است، جلوگیری کند. در این راستا دقیقا همزمان با امضای این سند جمهوریخواهان مخالفت جدی خود را با افشا و علنی شدن محتویات نتایج تحقیقات مولر داشتند. چنانی که پیشتر در خصوص به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی اسرائیل و انتقال سفارت ایالات متحده به قدس نیز شرایط برای به تعویق افتادن تلاش به منظور استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان و مجلس سنا شکل گرفت. لذا امضای این فرمان تکرار همان تجربه منفعت طلبانه ترامپ بوده است.
با توجه به این که در نشست ورشو تلاش های جدی برای عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل صورت گرفت، آیا می توان گفت این اقدام دونالد ترامپ در به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان از نتایج آن پروسه و تلاش در نشست ورشو بوده است؟
یقیناً اکنون برخی از سران و مقامات کشورهای عربی که همسویی جدی با سیاست ها و مواضع دونالد ترامپ و رژیم صهیونیستی دارند، سعی می کنند که مسئله حاکمیت اسرائیل بر جولان اشغالی را در میان افکار عمومی کم رنگ کنند تا به واسطه این فراموشی عملاً حاکمیت صهیونیستها بر این مناطق اشغالی از خاک سوریه تثبیت شود. در این رابطه نکته مهم اینجاست که اگر چه در سایه این ائتلاف سازی عربی – عبری تلاشهایی از جانب برخی کشورها صورت گرفته است، اما یقیناً افکار عمومی جهان اسلام و کشورهای عربی و نیز افکار عمومی جهانی نسبت به این اقدام ساکت نخواهد بود و مخالفت های جدی را در این خصوص صورت خواهند داد. چون این مسئله به صورت صریح و آشکار مخالفت جدی با حقوق و قوانین بین الملل دارد و نقض آشکار تمامیت ارضی یک کشور است. در این باره شما شاهدید در این چند روز تمام سران و مقامات کشورها حتی کشورهای همسو با آمریکا نیز مخالفت جدی و صریح خود را با این اقدام دونالد ترامپ داشته اند. لذا شاید در ظاهر مسئله حاکمیت اسرائیل بر جولان توسط دولت ها و سران کشورهای عربی با سکوت پی گرفته شود، اما موفق نخواهد بود. از طرف دیگر طبق مفاد اصلی منشور سازمان ملل احترام به حق حاکمیت هر کشور در سرزمین های خودش و عدم تجاوز به خاک یک کشور مورد تایید همه دولت ها است. در این خصوص همه کشورها موظف به رعایت این اصول و قوانین سازمان ملل هستند و به تبعش اگر کشوری مورد تجاوز و تعرض قرار گرفت باید با همکاری بین المللی نسبت به آن واکنش سریع نشان داد. اما زمانی که دونالد ترامپ طی فرمانی بخشی از سرزمین یک کشور دیگر را که به هیچ وجه تحت نفوذ و حاکمیت وی قرار ندارد به کشور دیگری می بخشد، هیچ گونه تعریف و توجیه قانونی و حقوقی را در ساحت بین الملل ندارد. یعنی کاری که در طول تاریخ استعمار هم بی سابقه بوده است. چون در دوران استعمار برخی کشورها با فشار بر دیگر بازیگران آنها را مجبور می کردند بخشی از خاک خود را به دیگر کشورها واگذار کنند. مانند ایران که در دوره قاجار و یا پهلوی مجبور شد بخشی از خاک خود را به افغانستان، بحرین، آذربایجان و ارمنستان واگذار کند. اما تاکنون سابقه نداشته است که یک کشور دیگر برای حق حاکمیت ارضی یک دولت بر سرزمین خود تصمیم بگیرد و بدون هیچ گونه حقی بخشی از خاک آن کشور را به کشور دیگر ملحق کند. پس در سایه این مسئله خود کشورهای عربی نیر در توجیه عادی سازی مناسباتشان با رژیم صهیونیستی در برابر افکار عمومی جهان اسلام دچار مشکلات و چالشهای جدی خواهند بود و اگر نتوانند در برابر این مسئله واکنش نشان دهند و سکوت پیشه کنند اعتبار خود را بیش از پیش در میان مردم از دست خواهند داد. فلذا اگر این اقدام با سکوت از جانب کشورهای عربی همراه شود، می تواند صدمه و آسیب جدی به پروژه عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل که در نشست ورشو پی گرفته شده بود بزند. هرچند که می توان اهداف کوتاه مدتی مانند پیروزی نتانیاهو در انتخابات پارلمانی پیش روی سرزمین های اشغالی و یا علنی نشدن نتایج تحقیقات مولر را در پی داشته باشد.
تا چه اندازه نزدیکی ایران و محور مقاومت به مرزهای اسرائیل را در اقدام دونالد ترامپ برای به رسمیت شناختن اسرائیل بر جولان موثر میدانید؟
من معتقدم که آمریکا و رژیم صهیونیستی با تبلیغات وسیعی که در رسانهها به راه انداختند سعی داشتند که ایران، حزب الله و کل محور مقاومت را مخالف صلح و امنیت منطقه معرفی کنند و در این راستا کوشش کردند با جا انداختن مسئله تهدید محور مقاومت و ایران هراسی، حاکمیت اسرائیل بر جولان اشغالی را توجیه کنند. اما یقینا این توجیه به هیچ وجه پذیرفته نیست و یقینا نمی توان به واسطه نزدیکی ایران و یا حزب الله به مرز های اشغالی آن را دستاویزی برای تثبیت اشغالگری اسرائیل به جولان که جز خاک سوریه است، قرار داد.
به نظر من هیچ اقدامی مانند همین اقدام دونالد ترامپ در خصوص امضای فرمانی برای به رسمیت شناختن حاکمیت صهیونیست ها بر جولان نمی توانست به نفع محور مقاومت عمل کند چون این اقدام به روشنی نشان از حقانیت محور مقاومت، ماهیت غاصبانه صهیونیستها و سیاستهای نژادپرستانه دونالد ترامپ دارد که هیچ گونه احترامی برای حقوق بین الملل و مفاد اولیه منشور سازمان ملل قائل نیست. اتفاقا این مسئله می تواند فضای لازم را برای کمک آشکارتر محور مقاومت به گروه های مقاومت فلسطینی فراهم کرده و مقبولیت این گروه ها در میان افکار عمومی جهانی را افزایش دهد.
چند روز پیش از امضای این فرمان شاهد سفر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به کشورهای منطقه بودیم. تا چه اندازه سفره پمپئو را در راستای بسترسازی برای امضای این فرمان و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان می دانید؟
ابتدا به ساکن باید عنوان داشت در طول مدتی که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا شده است شاهد یک برنامه ریزی دقیق و منسجم از وی برای پیگیری اهداف و سیاستهای کاخ سفید نبوده ایم و تنها در مواضع خود، بحثهای ایران هراسانه و ضد محور مقاومت را مطرح می کند، بدون آن که یک استراتژی خاص را پیگیری کند و این ضعف در به هم ریختگی سفرهای وی مشهود است. ببینید تنها دلیل حضور وزیر امور خارجه آمریکا در کشور های منطقه کسب اطلاع از واقعیتها و تحرکات میدانی است تا بتواند با آشنایی و شناخت به شرایط و اقتضائات خاورمیانه تصمیمات کوتاه مدت خود را اتخاذ کند. لذا تاکنون ما از مایک پمپئو هیچ نشانی از یک وزیر امور خارجه با تدبیر و هوشمند ندیده ایم و نهایت تلاشش اجرای اوامر بی منطق دونالد ترامپ است که او هم هیچ گونه شناختی از دنیای دیپلماسی و سیاست ندارد. مثلا از یک سو آمریکا تلاش دارد ناتوی عربی را ایجاد کند اما تاکنون موفق نبوده است، چون اختلافات کشورهای عربی مانع از تحقق این هدف آمریکا شده است. یا اکنون ماههاست که ترامپ سعی دارد معامله قرن را اجرایی کند، ولی تا کنون به دلیل فراهم نبودن شرایط حتی فرصت رونمایی از آن را هم نداشته است. حتی شرایط به گونه ای است که رئیس جمهوری آمریکا مجبور به خروج نظامی از سوریه شد. پس مسئله تحقق حاکمیت اسرائیل بر بلندی های جولان نیز با مشکلات بسیار زیاد و عدیده ای روبه رو است. اما در خصوص ارتباط سفر مایک پمپئو با امضای این فرمان من معتقدم که وزیر امور خارجه با این سفرها سعی دارد با پررنگ کردن مسئله ایرانهراسی، نگرانی جامعه عربی و صهیونیست ها را نسبت به ایران افزایش دهد تا از این طریق بتواند فضای لازم را برای تثبیت رژیم صهیونیستی بر مناطق دیگر مانند جولان را فراهم کند.
با توجه به مخالفت گسترده جهانی از دبیرکل سازمان ملل متحد تا سران کشورهای اروپایی که از متحدین خود ایالات متحده آمریکا به شمار میروند، آیا می توان با امضای این فرمان از نظر حقوق بین الملل شاهد عملیاتی شدن این اشغال و نهایتا به رسمیت شناخته شدن حاکمیت اسرائیل بر جولان بود؟
باید پذیرفت که شرایط و اقتضائات کنونی در مناسبات جهانی با ۷۰ سال گذشته بسیار متفاوت شده است. حتی ویژگی های امروز با ده سال گذشته نیز به شدت متفاوت است. اکنون دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو و محمد بن سلمان به آسانی نمی توانند برنامه ها و اهداف خود را پیگیری کنند. از طرف دیگر شرایط و وضعیت حال حاضر اسرائیل با چند دهه گذشته خود بسیار متفاوت است. شاید در گذشته رژیم صهیونیستی توانسته بود با یک نمایش نظامی و پیروزی در برخی از جنگ ها توان تثبیت حاکمیت خود را بر سرزمینهای اشغالی داشته باشد، اما در همین چند سال گذشته و شکست های مکرر از گروههای مقاومت از جنگ ۳۳ روزه شروع شد و در جنگ اخیر یک روزه غزه شاهد ناتوانی آشکار ارتش صهیونیستی بودیم به روشنی نشان می دهد که توان اسرائیل هم به شدت تحلیل رفته است. یعنی دیگر صهیونیست ها هم نمی توانند با توان نظامی حاکمیت خود را بر مناطق اشغالی تثبیت کنند. از آن سو ایالات متحده آمریکا نیز به همراه عربستان تاکنون به این اندازه در منطقه ضعیف نبوده اند. حتی از تحرکات و اقدامات بنیامین نتانیاهو، ترامپ و بن سلمان می توانیم بفهمیم که تا چه اندازه نگران شرایط و وضعیت خود در منطقه و جهان هستند، به خصوص بعد از تبعات سنگین تجاوز به یمن و ترور فجیع جمال خاشقجی، شرایط برای تحرک این بازیگران، به ویژه عربستان بسیار سخت تر هم شده است. لذا این گونه اقدامات (امضای فرمان برای به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان) تنها دست و پا زدن در یک باتلاق است.
اما در چند سال اخیر ما شاهد ما به ازای همین رفتار اسرائیل از طرف دولت ترکیه نیز بوده ایم و آنکارا با تجاوز به خاک سوریه و اشغال برخی از مناطق کردنشین در عفرین و منبج به پروسه دولت سازی در این مناطق با استفاده از کردها سوری همسو با خود دست زده است. با توجه به این اشغالگری های اسرائیل و ترکیه و نگاه غاصبانه اردوغان و نتانیاهو به خاک سوریه، آینده کشور به کجا خواهد کشید؟
اگر چه در طول هشت سال گذشته که کشور سوریه درگیر مبارزه با تروریسم بوده و به تبعش قدرت لازم را برای تثبیت حاکمیت خود بر تمام سرزمین هایش را تا اندازه ای از دست داده و به همین دلیل سبب شده تا کشوری مانند ترکیه نیز دست به اشغالگری بزند، اما یقیناً واقعیتهای همین هشت سال گذشته، هم به صهیونیست ها و هم به ترکیه این واقعیت را گوشزد میکند که حضور آنها در این مناطق بسیار شکننده است و هر لحظه امکان دارد که اشغالگری آنها با شکست کامل روبه رو شود، به خصوص اکنون که ترکیه در داخل خاک خود با مسائل عدیده ای امنیتی و نظامی مواجه است. از یک طرف مسئله آوارگان سوری نیز به مشکلات جدی اقتصادی و معیشتی ترکیه بدل شده است. از آن سو مسئله کردها، هم کردهای ترکیه وهم کردهای سوریه نیز یکی دیگر از مسائل و چالشهای امنیتی و ژئوپولتیک ترکیه است. لذا حضور و ماهیت اشغالگری ترکیه به معنای موفقیت این کشور در تداوم این نگاه غاصبانه نخواهد بود؛ همان گونه که در آینده نیز شاهد تداوم حضور اشغالگری صهیونیست ها در جولان نخواهیم بود.
نظر شما :