بررسی علل کاهش مناسبات تجاری روسیه و چین با ایران
شدت عمل کاخ سفید، ترمز تداوم مناسبات تجاری پکن و مسکو با تهران را می کشد؟!
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – در ماه های پایانی سال جاری شمسی، به خصوص بعد از اعمال تحریم های ثانویه در آبان ماه به نظر می رسد که شرکت ها و بانک های روسی و بهخصوص چینی در حال کاهش تدریجی و زیر پوستی حضور خود در اقتصاد ایران و تداوم مناسبات و قراردادها با تهران هستند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی علل و عوامل کاهش رغبت شرکت ها و بانک های روسی و چینی در تداوم مناسبات تجاری با ایران، گفت و گویی را با محمد قلی یوسفی، اقتصاددان و استاد دانشگاه صورت داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
با توجه به عملکرد و نیز بررسی آمار و ارقام مطرح شده در چند ماه اخیر، به خصوص بعد از اعمال تحریمهای ثانویه ایالات متحده آمریکا شاهد آنیم که شرکتها و بانکهای روسی و چینی نیز به دنبال کاهش حضور خود در مناسبات اقتصادی و تجاری با ایران هستند، آن هم در شرایطی که پکن و مسکو در تحریم های سال های دهه ۹۰ یکی از مهمترین حامیان تهران به شمار می رفتند؛ به نظر شما ریشه های این کاهش رغبت را می توان در چه عواملی جستجو کرد؟
یکی از مهمترین دلایل کاهش رغبت شرکت ها و بانک های خصوصی روسی و چینی در تداوم مناسبات تجاری با ایران در سایه تحریمها ایالت متحده آمریکا به ماهیت همین بازیگران بازمیگردد. در این خصوص اگرچه از نظر سیاسی و دیپلماتیک می توانیم یک شکاف و گسل را میان پکن و مسکو با ایالات متحده دید، اما یقیناً تاثیر جدی و سایه سنگین اقتصاد بزرگی مانند آمریکا بر شرکت ها و بانک های خصوصی این دو کشور یکی از عوامل تعیین کننده مسیر حرکت این بازیگران است. زمانی که واشنگتن در سایه یک برنامهریزی دقیق وزارت خزانهداری، وزارت دفاع، سی آی ای و وزارت امور خارجه را در میزی موسوم به میز اقدام ایران گرد هم میآورد، نشان میدهد که سینرژی شکل گرفته در کاخ سفید به دنبال شکل دهی تحریم های نقطه زن و کاری برای فلج کردن اقتصاد ایران است. پس با این شدت و دقت در وضع و اعمال تحریم ها از جانب امریکا یقینا شرکت ها و بانک های روسی و چینی و دیگر کشورها که مناسبات جدی با آمریکا دارند ترمز همراهی با ایران را دیر یا زود خواهند کشید.
مسئله دیگر که بسیار مهم است به حجم مناسبات اقتصادی تهران با پکن و مسکو بازمیگردد. اگرچه در نسبتبا حجم اقتصاد ایران، چین یکی از مهمترین و شاید مهمترین شریک تجاری ما به شمار می رود، اما برای اقتصاد بزرگی مانند چین، ایران یکی از مشتریان خرده پا محسوب می شود که یقیناً حذف آن تاثیر چندان زیادی بر مناسبات اقتصادی پکن نخواهد داشت. البته چین سعی در ایجاد مناسبات اقتصادی با هر کشوری در هر حجمی است، اما زمانی که پای فشار امریکا و تحت الشعاع قرار گرفتن روابط نزدیک به 700 میلیارد دلاری پکن- واشنگتن در میان باشد، چین حاضر به تقبل ریسک همراهی با ایران نیست. یکی دسگ از عواملی که پکن را وادار به تداوم مناسبات تجاری با ایران میکنند، مسئله خرید نفت از ایران است که آن هم به نظر میرسد با تحرک اخیر محمد بن سلمان در سفر به چین رو به کاهش خواهد گذاشت، چراکه به نظر می رسد ریاض درصدد است تا خلاء ایران را برای چین و هند در این خصوص پر کند. از آن سو روسیه نیز اساسا به عنوان بازیگر مهم در حوزه انرژی جهان نیازی به نفت ایران ندارد.
دلیل دیگری که اکنون سبب کاهش رغبت همکاری روسیه و چین در حوزه اقتصاد با ایران است به اقتضائات سیاسی و دیپلماتیک قاره سبز بازمیگردد. در این رابطه جهان و به خصوص دو کشور چین و روسیه منتظر اقدام عملی اتحادیه اروپا برای حمایت از برجام بودند، اما زمانی که این اقدام چندان جدی نبود و در حد یک دفتر ساز و کاری به نام اینستکس محدود شد، چین و روسیه هم به این باور رسیدند که اتحادیه اروپا نیز علیرغم شعارهای خود، توان تقابل با تحریمهای ایالات متحده آمریکا را ندارد. پس با این وصف باید به سمت کاهش تدریجی مناسبات با ایران پیش رفت. مجموعه این دلایل و دیگر عوامل ریز و درشت ناگفته موجب شده است تا نه تنها چین و روسیه که دیگر بازیگران هم به این باور برسند امکان انجام فعالیت گسترده و جولان پررنگ در مناسبات تجاری با ایران وجود ندارد و از همه مهمتر این مسئله برای سال آتی شمسی نیز جدی خواهد بود.
به تلاش های اتحادیه اروپا برای مقابله با تحریم های ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از مشوق های گسترش مناسبات چین و روسیه با ایران اشاره داشتید. اما به نظر شما تهران در بستر شرایط و مشکلات کنونی باید نگاه محدود کننده خود را به چین و روسیه داشته باشد یا یک بالانس با دیگر بازیگران جهانی در حوزه تجارت میتواند شرایط را بهبود بخشد؟
ابتدا به ساکن باید عنوان کرد که هر کشوری در جهان باید عملکرد خود را به گونهای سامان دهد که حداقل تنشها را با نظام بین الملل داشته باشد، چرا که یقیناً صد دوست کم است و یک دشمن بسیار، آن هم دشمنی درحد ایالات متحده آمریکا که می تواند شرایط کشور را به این حال و روز بکشاند. لذا باید شرایط به گونه ای مدیریت شود که تنش ها رو به کاهش بگذارد، چون که دشمنی با هیچ کشوری برای ما سازنده نیست؛ کشوری مانند ایران که به دنبال توسعه صنعتی و اقتصادی و مهمتر از آن رهایی از فروش نفت به عنوان یگانه منبع درآمد کشور است باید این مسئله تنش زدایی را در دستور کار قرار دهد، چرا که دستیابی به این مهم در سایه استفاده از تکنولوژی و فناوری همه کشورهای جهان میسر است. از آن سو اتکا بر یک یا دو کشور خاص مانند چین و روسیه یقیناً راه حل مشکلات کنونی نیست. در همین راستا یقیناً نباید اتکای بلندمدتی هم به این دو کشور صورت گیرد و اگر به واسطه شرایط و فشارهای کنونی نیمنگاهی به این دو بازیگر شده است، باید به صورت موقت باشد، چرا که یقیناً تداوم مناسبات با روسیه و چین در آینده هیچ سود و منفعتی را به صورت کلان از آن اقتصاد کشور نخواهد کرد. نکته بعدی به این حقیقت باز میگردد که در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی برای هیچ کشور دوست و دشمن ثابتی وجود ندارد و تنها چیزی که ثابت است، منافع است. لذا برای رسیدن به این منافع باید با همه کشورهای جهان داد و ستد داشته باشیم، داد و ستدی که منافع همه طرفها را در خود جای دهد. افزون بر این باید اذعان کرد که هر گاه در مناسبات کشور با دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، مناسبات اقتصادی پر رنگ شود یقیناً تنش، درگیری و سایه جنگ از آن رابطه دور خواهد شد. مضافا این که مطمئناً هیچ کشوری نمیتواند جای کشور دیگر را بگیرد. از این رو چین و روسیه نیز توان پر کردن خلاء بلوک غرب را در اقتصاد ایران ندارند، همان گونه که پکن و مسکو نیز وزن و جایگاه خود را در مناسبات تجاری ایران داشته و دارد. پس باید با نگاهی همه جانبه و دور از سیاست زدگی اقتصاد مناسبات تجاری با همه کشورهای جهان را به گونه ای شکل دهیم که بیشترین منافع برای همه طرف ها شکل گیرد، چرا که ما نیاز به همه امکانات و پتانسیل های همه کشورهای جهان داریم و هیچ کدام جایگزینی برای دیگری نیست. علاوه بر نکاتی که اشاره شد باید عنوان کرد که میزان کیفیت و کارایی فناوری و کالاهای اروپایی و آمریکایی به مراتب بالاتر از کالاهای چینی و روسی قرار دارد. این مسئله هم خود یکی دیگر از دلایلی ست که سبب میشود ما نیاز خود را، حداقل در بخش کوچکی از بازار اروپا و آمریکا جستجو کنیم.
مضافا بر نکاتی که گفته شد یکی دیگر از عوامل محدود کننده به پیش شرط پکن و مسکو برای تصویب قوانین چهارگانه FATF در خصوص تداوم مناسبات تجاری نیم بند با کشور باز میگردد. آیا با توجه به این که تصویب این قوانین به سال بعد کشیده شده است، اقتضائات 98 در خصوص مناسبات تجاری تهران با پکن و مسکو چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؟
اگر چه با تعلل بهنظر عامدانه برخی از نهادها و دستگاهها و پاسکاری این قوانین و نیز ایرادات گاه غیرکارشناسانه، مسئله تصویب این لوایح بازمانده را تا به اکنون به تاخیر انداخته و در سایه نکته شما اظهار نظر نهایی به سال بعد موکول شده است، اما کارگروه خوشبختانه FATF دوباره فرصت چند ماهه دیگری را در اختیار ایران قرار داده و فعلاً کشور در لیست سیاه قرار نگرفته است. پس میتوان در این فرصت کوتاه، شرایط را برای بدتر نشدن مناسبات تجاری با جهان، به خصوص در حوزه مناسبات پولی و بانکی شکل داد. از آن سو یقینا چین و روسیه نیز به عنوان اعضای این کارگروه و نیز بخشی از سیاست، دیپلماسی و اقتصاد جهانی ناچار و ناگزیر به رعایت مبانی اقتصاد بین الملل هستند. اصلاً منطقی نیست که برای این حجم کم از مناسبات تجاری دو کشور، چین و روسیه حاضر به قبول ریسک اقتصاد های پنهان، چمدانی و مافیایی با ایران باشند، به خصوص این که ایالات متحده آمریکا اکنون مسیر و راهکارهای ما در تقابل با تحریم های پیشین را هم یاد گرفته است و از پیگیری این راهکار هم جلوگیری خواهد کرد. اما برای پاسخ به سوال شما باید دید که سال به بعد این نهادها چه واکنشی را به لوایح نشان خواهند داد. البته این را هم باید گفت که نظر نمیرسد که سال بعد ایران بتواند بیش از چند ماه بازی خود را با لوایح داشته باشد؛ یا در نهایت همه آنها را قبول خواهد کرد و یا رد. هر کدام از این مواضع، شرایط خاص خود را برای اقتصاد کشور در سال آتی رقم خواهد زد.
نظر شما :