به هم زدن توازن داخلی قوا، سناریوی ریاض - واشنگتن - تل آویو است
احتمال پیوستن پاکستان به ائتلاف اسرائیل، آمریکا و عربستان علیه ایران با سفر بن سلمان به اسلام آباد
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – بعد از حوادث تروریستی که در استان سیستان و بلوچستان روی داده است، همزمانی سفر امروز محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی به اسلام آباد می تواند حکایت از برنامه های جدی ریاض برای تجهیز و حمایت از گروههای تروریستی در سایه فعالیت ارتش پاکستان و آی اس آی باشد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت وگویی را با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه قاره و تحلیلگر حوزه پاکستان و افغانستان ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
در سایه سلسله اقدامات تروریستی که در استان سیستان و بلوچستان در چند وقت اخیر صورت گرفته اکنون ظن دخالت و نفوذ ارتش پاکستان و در رابطه با حمایت و تجهیز گروههای تروریستی معارض در ایران افزایش پیدا کرده، از نگاه شما این مسئله تا چه اندازه مطابق با واقعیت های میدانی است؟
واقعیت مسئله این است تا به امروز هیچ سند روشن و متقنی در خصوص تجهیز و حمایت ارتش پاکستان و I.S.I (سازمان اطلاعات ارتش پاکستان) از گروههای تروریستی معارض با ایران وجود ندارد. لذا در سایه نبود اطلاعات موثق در این رابطه تنها میتوان به خوانش برخی نشانهها بسنده کرد. به واسطه همین مسئله به همان اندازه که دلیل و برهان وجود دارد برای این که ثابت شود ارتش پاکستان برنامه جدی در حمایت از گروههای تروریستی دارد، به همان اندازه می توان اسلام آباد را از این اتهام مبرا کرد.
در این خصوص ذکر دو نکته برای روشن شدن بیشتر مسئله لازوم ضروری است؛ اولین واقعیت متذکر این مسئله است که در هر حال پاکستان کشوری است که تمام راهبردهای خود را در راستای اهداف و منافع آمریکا تعریف کرده و همواره زیر سیطره کاخ سفید قرار داشته است. به خصوص بعد از این که دونالد ترامپ مواضعی در خصوص این که کشور پاکستان مرکز ناامنی در هندوستان و به خصوص افغانستان است، اسلام آباد سعی کرد سیاست مستقلی را از ایالات متحده پیش بگیرد و در دوران نخست وزیری نواز شریف و ژنرال راحیل، رئیس ستاد ارتش پاکستان سفرهای دورهای به ترکیه، ایران، روسیه و چین برای افزایش تعاملات و کسب امتیازات مالی شروع کرد، اما در نهایت پاکستان به این یقین رسید که هیچ کشوری توان و پتانسیل کمک های مالی و تسلیحاتی آمریکا را ندارد. همین مسئله سبب شد تا اسلام آباد علیرغم برخی مواضع خود در خصوص دوری از سیاستهای آمریکا به واسطه نیازهایش دوباره تلاش های جدی را برای از سرگیری همگرایی و همسویی با ایالات متحده در پیش بگیرد، هرچند که در دوران عمران خان، اسلام آباد سعی میکند که یک سیاست متوازنی را نسبت به شرق و غرب در سیاست خارجی و دیپلماسیش داشته باشد.
دومین واقعیت به این مسئله باز میگردد که اکنون در مناسبات غرب آسیا و خاورمیانه تقابل ریاض و تهران از سطح سیاسی و دیپلماتیک به تنش ایدئولوژیک رسیده و این مسئله بستر و کانون تحولات این منطقه را شکل داده است. لذا علاوه بر مسئله یمن، عراق، سوریه، لبنان، بحرین، قطر و فلسطین اکنون دامنه این تنش ایدئولوژیک به منطقه شبه قاره و پاکستان نیز کشیده شده است. در این راستا به واسطه فشارهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی کشور پاکستان نیز همسو با سیاستهای ریاض و ابوظبی گام برداشته است. بنابراین اسلام آباد از یک طرف باید تکلیف خود را با ائتلاف عربی در حمله به یمن مشخص کند که بخشی از آن یقیناً ضد ایرانی است و از طرف دیگر باید در سیاست موازنه قوای عمرانخان میان شرق و غرب اقتضائات خود با تهران را روشن کند. چون زمانی که عمرانخان به عنوان نخست وزیر جدید پاکستان سیاست نزدیکی به ایران را مطرح کرد، این شائبه به وجود آمد که اسلام آباد به دنبال میانجیگری در تنش تهران و ریاض است، اما در شرایط کنونی و در سایه سفر آقای عمران خان به امارات متحده عربی و عربستان سعودی و دریافت وام های کلان از محمد بن سلمان و هم چنین سفر امروز ولیعهد سعودی به کشور پاکستان در صدر هیاتی سیاسی، نظامی و امنیتی نشان از پررنگ شدن مناسبات اسلام آباد و ریاض و گرایش بیشتر پاکستان به سیاست های عربستان سعودی در ضدیت با ایران دارد. مجموعه این شرایط حکایت از شکلگیری تحولات جدید در منطقه دارد که این بار پاکستان نیز جزء بازیگران مهم آن به شمار می رود و در این راستا باید اذعان کرد که واقعیت کنونی نشان از این دارد که پاکستان سرسپردگی خود را به عربستان سعودی نشان داده است. در این صورت یقیناً پاکستان نیز در ائتلاف سهگانه اسرائیل، ایالات متحده آمریکا و کشورهای عربی منطقه قرار خواهد گرفت. به خصوص که اخیراً پاکستان اعلام کرده است که بنا دارد مناسباتی را با اسرائیل شکل دهد. از این رو اگر پاکستانیها با امتیازاتی که از عربستان سعودی دریافت می کنند به این ائتلاف بپیوندند باید اذعان کرد که سیاست موازنه قوا و شعار نزدیکی به ایران از طرف عمران خان به طور جدی به حاشیه خواهد رفت.
به واسطه این همراهی و همسویی بیشتر پاکستان با ائتلاف ضد ایرانی های امکان تشدید حمایت های اسلام آباد از این گروههای تروریستی در شرق ایران وجود دارد؟
بدون شک عربستان سعودی برنامه جدی برای ناامن کردن کل ایران نه فقط مرزهای شرقی دارد. در همین مدتی که ائتلاف عربی درگیر حمله به یمن بوده به واسطه حمایتهای ایران از یمن، عربستان و امارات متحده عربی سعی کرده است به واسطه درگیر کردن امنیت ایران، شرایط را برای کاهش نفوذ منطقه ای تهران فراهم کند. لذا ریاض و ابوظبی از طریق مرزهای شرقی برنامه های جدی تری برای ناامنی در ایران را در دستور کار دارند. اگر چنین مسئله ای در سفر آقای بن سلمان به اسلام آباد برای همراهی پاکستان با این برنامه تحقق پیدا کند، بسترها برای فعالیت بیشتر گروه ها و سازمان های تروریستی در شرق کشور بیش از پیش فراهم خواهد شد. پس در این صورت پاکستان نقش بسیار تعیین کننده ای دارد. اما اگر به هر دلیلی اسلام آباد جانب ائتلاف ضد ایرانی را بگیرد که از شواهد امر هم چنین پیدا است، یقیناً رابطه ایران و پاکستان در آینده تیره خواهد شد.
اما در شرایط کنونی تیرگی روابط اسلامآباد - تهران به سود پاکستان خواهد بود؟
برای پاسخ دقیق به سوال شما باید یک مسئله را روشن کنیم که کشور پاکستان با هندوستان، افغانستان، ایران و چین هم مرز است. اما در این راستا مرزهای هندوستان و پاکستان به واسطه مسئله کشمیر همواره کانون درگیری و تنش بوده است. مرزهای ناامن افغانستان و پاکستان و درگیری دو کشور برای خطوط مرزی نیز همواره به تقابل سیاسی میان کابل و اسلامآباد انجامیده است، مرزهای مشترک بسیار کمی که پاکستان با چین دارد اساسا در معادلات اسلامآباد جایگاه چندان جدی ندارد. پس فقط مرزهای ایمن بین ایران و پاکستان است که میتواند تا اندازه ای ثبات را در پاکستان ایجاد کند. پس منطق حکم میکند که پاکستان این بخش از مرزهای خود را در سایه همراهی با ایران حفظ کند، اما در آن سو فشارهای آمریکا و عربستان سعودی بر پاکستان را نمی توان نادیده گرفت. لذا اگر پاکستان بخواهد در راستای منافع آمریکا و عربستان سعودی گام بردارد یقینا این مرزها نیز به سرنوشت مرزهای هندوستان و افغانستان دچار خواهد شد. حال باید دید که پاکستان میان کمک ها مالی و تسلیحاتی بلاعوض آمریکا، وام های کلان و نفوذ ایدئولوژیک عربستان سعودی و امارات متحده عربی و امنیت مرزهای خود با ایران به کدام یک بیشتر اهمیت می دهد. اگر اسلام بداند که کمکهای آمریکا و عربستان سعودی به خطر تیرگی روابط با تهران می ارزد، مطمئناً دست به چنین کاری خواهد زد. در این صورت یقیناً وضعیت از آن چیزی که در ایران تصور می شود خطرناک تر خواهد بود. چرا که برنامه عربستان سعودی و اسرائیل برای ایجاد ناامنی گسترده در کل ایران و نیز هدف کاخ سفید برای تغییر نظام، حکایت از ناامنی های شدید و گسترده در کشور می دهد که اگر پاکستان به این ائتلاف ضد ایرانی به پیوندد میتوان آینده را بسیار ملتهب تر از امروز دید.
آیا سفر محمد بن سلمان به پاکستان نشان از این واقعیت ندارد که اکنون اسلام آباد در ائتلاف ضد ایران قرار دارد؟
این مسئله بستگی به دستاوردهای سفر ولیعهد سعودی به اسلام آباد دارد. اگر در این سفر قراردادهای مهم نظامی و امنیتی میان ریاض و اسلامآباد منعقد شود تا اندازه ای می توان گفت که متاسفانه پاکستان تکلیف خود را با ایران روشن کرده است. البته این نکته بدان معنا نیست که پاکستان رسما ضد ایران گام برخواهد داشت و تهران باید برای تقویت و پررنگ کردن مناسبات خود از طریق دیپلماسی گام های جدی تری بردارد. از طرف دیگر بخشی از فرهنگ و جمعیت کشور پاکستان به شیعیان این کشور باز می گردد که ظرفیتهای بسیار خوبی پیش روی ایران قرار میدهد و تهران میتواند با اتکا به این اهرم، جایگاه و نفوذ خود را افزایش دهد. البته در آن سو خود اسلام آباد نیز بر این واقعیت آگاهی دارد، لذا سعی نمیکند با ایجاد اختلاف میان خود با تهران، شرایط امنیتی داخلی را به واسطه شیعیان پاکستان به خطر اندازد.
در سایه نکات شما تا چه اندازه سناریوی ایجاد تنش در مناسبات ایران و پاکستان از جانب ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل برای درگیر کردن تهران در شرق کشور میتواند جدی باشد؟
به بخش پایانی صحبتهایم در سوال قبلی باز می گردم. اگر برنامه های جدی از جانب ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل مبنی بر درگیر کردن ایران وجود داشته باشد، برنامه تلآویو، واشنگتن و ریاض تنها به حمایت از برخی گروههای تروریستی در شرق کشور محدود نخواهد بود و امکان دارد بستر برای مسائل کلان تری مانند تنش میان اسلام آباد و تهران در سایه این برنامهها وجود داشته باشد تا به واسطه درگیر شدن تهران در شرق کشور، توازن قوا در ایران به هم بخورد و دیگر مناطق کشور مانند غرب و جنوب نیز درگیر مسائل امنیتی شود. در این راستا به نظر من تهران باید نهایت دقت و هوشمندی خود را در تقابل با همه سناریوهای احتمالی به کار گیرد.
اگر تلاش هایی برای درگیر کردن ایران و پاکستان وجود دارد راه حل برون رفت تهران از مشکلات امنیتی چیست، چرا که از یک سو پیگیری چالشهای امنیتی در شرق ایران در سایه مناسبات دیپلماتیک تاکنون راه به جایی نبرده و از آن سو ویژگیها و اقتضائات نظامی و امنیتی پاکستان هم به گونه ای است که حضور نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و هرگونه اقدام در خاک پاکستان از طرف ایران میتواند تبعات منفی جدی را در پی داشته باشد؟
پاسخ به این سوال شما بسیار سخت است، چرا که اکنون شرایط بسیار پیچیده و در عین حال مبهم است. واقعیت امر این است که پاکستان نیز علیرغم فشارهای آمریکا و عربستان سعودی تمایل به درگیری با هیچ کشوری به خصوص جمهوری اسلامی ایران ندارد. چون تنها مرز مشترکی که میتواند امنیت را برای پاکستان به ارمغان آورد، مرزهای مشترکش با ایران است. اما در آن سو تهران نیز باید اقتضائات پاکستان را هم به خصوص در حوزه امنیت در نظر داشته باشد. چرا که اکنون سیطره و قدرت دولت مرکزی اسلام آباد بر ولایت بلوچستان که نزدیک به نیمی از خاک پاکستان را شکل می دهد بسیار کم است و بسیاری از این مناطق در اختیار گروههای تروریستی قرار دارد و از آن سو اسلام آباد نیز برای کنترل این مناطق با مشکلات بسیار زیادی مواجه است. پس اگر تهران بتواند در سایه مذاکرات جدی بستر همکاری های مشترک امنیتی را با اسلام آباد برای انجام عملیات مشترک در خصوص شناسایی و انهدام گروه های تروریستی انجام دهد می تواند از برخی تبعات اقدامات خود بکاهد؛ به خصوص که من همچنان معتقدم علیرغم تمام فشارها عمران خان به دنبال اعمال موازنه قوا میان ایران و عربستان سعودی و پیگری سیاستی مستقلی از ایالات متحده آمریکا است. لذا ما نباید با برخی اقدامات این سیاست سازنده را تخریب کنیم و با دست خود اسلام آباد را به ائتلاف ضد ایرانی سوق دهیم.
نظر شما :