افزایش هماهنگی میان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه در تامین امنیت کشور
ایران حادثه تروریستی زاهدان را در خاک پاکستان، اسرائیل، امارات و عربستان سعودی تلافی کند
گفت و گو از عبدالرحمن فتحالهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – بر اثر حمله تروریستی چهارشنبه هفته جاری به اتوبوس پرسنل سپاه در سیستان و بلوچستان، دست کم 27 تن به شهادت رسیده اند. قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در اطلاعیهای این حمله انتحاری را تأیید کرد و گروه تروریستی جیش العدل، مسئولیت این حمله تروریستی را بر عهده گرفت؛ اقدام تروریستی که همزمانیش با نشست ضدایرانی آمریکا در لهستان در نگاه برخی از شخصیت های داخلی چون محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور معنادار شده است. اما به واقع ارتباط میان این حادثه تروریستی و برگزاری نشست ورشو چیست؟ آیا در سلسله اقدامات تروریستی که در ماه های اخیر به وقوع پیوسته است می توان یک ارتباط معنایی و مفهومی را پیدا کرد؟ اساساً هدف از انجام این اقدامات تروریستی ماه های اخیر در کشور در چه پارامترهایی خلاصه میشود؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با احمد بخشایش اردستانی، دکترای علوم سیاسی دانشگاه "نیو ساوت ولز" استرالیا، نماینده مجلس نهم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر حوزه امنیت پی گرفته است است که در ادامه می خوانید:
در راستای حادثه تروریستی چهارشنبه شب زاهدان در چند ماه گذشته شاهد تکرار حوادث تروریستی از شهرهای خوزستان مانند حادثه حمله به رژه نظامی در اهواز یا حمله تروریستی در ماهشهر تا حمله خرم آباد در استان لرستان و شهرهای چابهار و سرباز کلات استان سیستان و بلوچستان بوده ایم. آیا این سلسله از حوادث تروریستی در یک ارتباط با یکدیگر قرار دارند. در این صورت بازیگران و مجریان این دست از حوادث برای ناامن کردن کشور چه کسانی هستند و اهداف و برنامه های آن در چه پارامترهایی خلاصه میشود؟
پیش از پاسخ به سوال شما باید از تریبون دیپلماسی ایرانی مراتب شدید محکومیت خود را نسبت به حادثه تلخ تروریستی زاهدان ابراز کنم. اما در پاسخ به سوال مهم شما باید عنوان کنم که یقیناً این دست از حوادث تروریستی که در چند ماه گذشته در کشور تکرار شده است در یک ارتباط با همدیگر قرار دارند و همه این حوادث در پی ناامن جلوه دادن ایران و امنیت زدایی از کشور است و به تبع آن سعی دارند از این طریق ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد امنیت در داخل کشور زیر سوال ببرند. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که یقیناً این حادثه تروریستی بی ارتباط با برگزاری نشست ضد ایرانی ورشو لهستان نبوده است. در این راستا من بر این باورم که ایالات متحده آمریکا در نشست ورشو سعی دارد با عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل، دستگاههای امنیتی رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس با پول و سرمایه عربستان سعودی و امارات متحده عربی را برای ناامن کردن جمهوری اسلامی ایران بسیج کنند و از آن سو در سایه برگزاری نشست در ورشو نیز برخی از کشورهای بلوک شرق اروپا را در تقابل با روسیه قرار دهد. لذا با سرگرم شدن مسکو به وسیله کشورهای اروپای شرقی و ناامن کردن ایران از طریق برخی گروههای تروریستی مسلح با بازیگرادنی رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عربی، ایالات متحده آمریکا برنامه جدی خود را برای تقابل با چین و افزایش نفوذ پکن در آسیای جنوب شرقی و جهان داشته باشد. پس یقیناً حادثه تروریستی زاهدان بی ارتباط با نشست ورشو نخواهد بود. نکته مهم دیگر به بازیگران این حادثه تروریستی زاهدان بازمیگردد. در این راستا اگرچه دست های پلید ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، رژیم صهیونیستی و حتی برخی از کشورهای اروپایی در این حادثه هویداست، اما نباید نقش بارز داعش را در این حادثه نادیده گرفت، چرا که صلاح الدین فاروقی، رئیس گروه تروریستی جیش العدل به شدت متاثر از تفکرات گروه تروریستی داعش و النصره است.
به بازیگران آشکار و پنهان در حادثه تروریستی اهواز اشاره داشتید، در این راستا نقش و جایگاه پاکستان و بهخصوص I.S.I (اطلاعات ارتش پاکستان) را چگونه ارزیابی و تحلیل می کنید؟
بدون شک یکی از بازیگرانی که در انجام این حادثه بی تاثیر نبوده پاکستان و اطلاعات ارتش این کشور است. لذا اگرچه جیش العدل از نگاه ایدئولوژیک وابسته به داعش است، اما یقیناً بدون تاثیر از تفکرات و نگاه ارتش پاکستان نیز عمل نخواهد کرد. در این راستا من معتقدم که پاکستان کشور صادقی برای حفظ و تداوم امنیت و ثبات در مرزهای مشترک با ایران نخواهد بود. چراکه واقعیت امر نشان از این دارد که جیش العدل و دیگر گروههای تروریستی در خاک پاکستان حضور دارند و از طریق خاک این کشور تجهیز و مسلح میشوند و به محض انجام عملیات تروریستی در خاک ایران دوباره به پاکستان فرار می کنند. پس یقینا اگر ارتش پاکستان و دستگاه اطلاعاتی این کشور با این گروه تروریستی همکاری نکنند، حداقل در دستگیری و استرداد آنها به ایران کم کاری فاحش و حتی عمدی دارند. از طرف دیگر همان طور که می دانید اطلاعات ارتش پاکستان و بخش اعظمی از نیروهای سیاسی این کشور به شدت وابسته به نگاه و حمایت عربستان سعودی و امارات متحده عربی هستند، لذا واضح و مبرهن است که این دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی در راستای اهداف ریاض و ابوظبی تلاشهایی را برای ناامن کردن ایران از طریق تجهیز و حمایت از این گروه ها داشته باشند.
اما با نگاهی به این سلسله حوادث تروریستی اخیر آیا می توان عنوان داشت که در حال حاضر امنیت کشور تحت الشعاع این اقدامات قرار گرفته است و امکان دارد در آینده نیز شاهد تکرار این دست از اقدامت باشیم؟
به نکته خوبی اشاره کردید. از نگاه من افزایش این دست از حوادث تروریستی یقیناً نشان از ترس و نگرانی دشمنان جمهوری اسلامی ایران دارد. چرا که کشور بعد از چهار دهه که از عمر پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد روز به روز در ابعاد مختلف در حال پیشرفت است که یکی از مهمترین آنها افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه است و همین مسئله سبب شده است تا دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای ایران به فکر برنامهریزی جدی برای تحت الشعاع قرار دادن امنیت کشور به به تبع آن کاهش نفوذ تهران باشند. اما یقیناً باید برای جلوگیری از این دست حوادث تدابیر لازم اندیشیده شود. در این راستا من معتقدم که باید هماهنگی لازم و پررنگ تری میان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه شکل بگیرد و تقسیم وظایف جدی میان این دو نهاد امنیتی به وجود آید. یعنی بخشی از این نیروها حفظ امنیت و پاسداری از آرامش در داخل خاک کشور را در همه استان ها و شهرستان ها برعهده داشته باشند و برخی هم با حضور در بیرون از مرزها، برنامه و توطئه دشمنان ایران اسلامی را خنثی کنند.
در راستای نکاتی که به آن اشاره داشتید آیا واکنش ایران به این حادثه تروریستی در قالب همان حملات موشکی سابق تکرار خواهد شد؟
در پاسخ به این سوال شما باید چند نکته را یادآور شوم؛ اولین نکته این است که باید در کمترین فاصله ممکن واکنش قاطع و کوبنده ایران انجام شود، چرا که هر چقدر از این حادثه تروریستی فاصله بگیریم، میزان و شدت حساسیت اقدامات واکنش های تهران در جامعه جهانی بیشتر خواهد شد، پس تا همدردی جامعه جهانی با ایران وجود دارد باید این واکنش ها صورت گیرد. لذا در همین روزهای آینده باید واکنش جدی برای نابودی گروههای تروریستی انجام شود. نکته مهم دیگر این است که باید ایران از چند بعد وارد تقابل با گروه های تروریستی شود، چرا که این بار یک حمله موشکی ساده به شرق فرات، رقه و یا ادلب کفایت نمیکند. در این رابطه من معتقدم که باید در یک سو واکنش فرامرزی خود را در خاک پاکستان داشته باشیم. از سوی دیگر حزب الله لبنان را برای حمله به اسرائیل آماده کنیم. مضافا این که باید انصارالله و حوثی های یمن را برای حمله به برخی از اهداف حساس و امنیتی امارات متحده عربی و عربستان سعودی سامان دهی کنیم، همه این مسائل مضاف بر ضربه شست ما در حمله موشکی و پهپادی به برخی از مناطق تحت اشغال گروه های تروریستی در خاک سوریه است.
علیرغم محکومیت حادثه تروریستی آیا این دست از اقدامات تند ما در شرایط کنونی امکان عملیاتی شدن دارد؟ مضافا این که در صورت عملیاتی شدن این اقدامات آیا نمیتوان تبعات سنگینتری را برای ایران به واسطه این حملات متصور بود؟ چرا که یقیناً مسئله حمله به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی مسئله کوچکی نیست. از آن سو ورود به مرزهای پاکستان بهعنوان تنها کشور اسلامی دارای قدرت هسته ای نظامی و دومین کشور مسلمان پرجمعیت جهان نیز تبعات خاص و البته سنگین خود را در پی دارد؟
به نکات مهمی اشاره کردید. اما این را هم باید در نظر داشت که امنیت جمهوری اسلامی ایران مسئله ای نیست که بتوان آن را در یک اولویت دست دوم یا سوم قرار داد. به صراحت اعلام میکنم اگر امنیت ایران به واسطه بازیگران فرامنطقه ای و حمایت برخی از کشورهای منطقه ای دستخوش برخی ناملایمات شود، یقیناً باید بازیگران ذی مدخل در این حوادث تروریستی پاسخ درخوری را دریافت کنند. به عبارت دیگر ایران یک بار برای همیشه باید تکلیف خود را با دشمنی های ریز و درشت و آشکار و پنهان این دشمنان روشن کند. ناامنی ایران باید بهایش ناامنی در کشورهای دشمن جمهوری اسلامی باشد. حادثه تروریستی زاهدان و شهادت 27 سرباز حافظ امنیت ایران اسلامی کم مسئله ای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. ما با حملات تروریستی اهواز، چابهار و دیگر حوادث اخیر با مماشات برخورد کردیم، اما دیگر نباید مماشاتی در کار باشد. جواب سبوعیت باید با اقتدار همراه باشد تا دیگر حتی فکر دست بردن به اسلحه در ذهن هیچ دشمن این آب و خاک خظور نکند. شاید این رفتارها قدری رادیکال و تند باشد، اما لازم و ضروری است. چگونه است که مواضع و سخنان جورج دبلیو بوش بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر با منطق جهانی تطابق داشت و در این راستا کاخ سفید در آن زمان اعلام کرد که آمریکا برای حفظ امنیت خود در برابر گروه های تروریستی باید خط مقدم جنگ با این گروههای تروریستی را به خاک افغانستان و عراق منتقل کند. پس یقینا ایران هم باید برای حفظ امنیت خود که خون های بسیاری برای آن داده است، خط مقدم خود را در تقابل با دشمنان امنیت خود به دیگر کشورها منتقل کند. بار دیگر تکرار می کنم هرگونه تلاش برای ناامنی در داخل خاک ایران به بهای ناامنی در کل کشورهای منطقه تمام خواهد شد.
فارغ از این مسئله در خصوص نکاتی که به آن اشاره داشتید هم باید بگویم که منظور من از ورود به خاک پاکستان یقیناً حمله موشکی نیست. ایران می تواند در سایه یک شناسایی دقیق اطلاعاتی و امنیتی و با رصد پایگاههای گروههای تروریستی، یک حمله نظامی کماندویی سریع در خاک پاکستان برای دستگیری و انهدام گروهک های تروریستی با هماهنگی و اطلاع اسلام آباد انجام دهد. اگر دقت کرده باشید در مواضع آقای حسن روحانی، رئیس جمهور کشور نیز این مسئله مطرح شد. وی اعلام داشت که حقوق بین الملل این اجازه را به ایران میدهد که در واکنش به هرگونه تلاش برای نابودی امنیت کشور پاسخ درخور و شایسته فرامنطقه ای و فرامرزی را داشته باشد. در این راستا رئیس جمهور کشورمان عنوان داشت که اگر پاکستان توان، صلاحیت و یا قصد اداره و مدیریت مرزهای خود را ندارد، ایران هر گزینه ای را برای حفظ و تداوم امنیت خود مشروع می داند.
نظر شما :