رقابت سیاسی درون کردی برهم صالح و مسعود بارزانی، علت سفرهای منطقه ای رهبر حزب دموکرات کردستان عراق
تهران باید پای مسعود بارزانی را به ایران باز کند
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – بعد از سفر پنج شنبه و جمعه هفته گذشته آقای مسعود بارزانی، رهبر حزب دموکرات کردستان عراق و رئیس سابق اقلیم کردستان به بغداد و نجف اشرف که اولین سفر این مقام کردی به بغداد بعد از همه پرسی استقلال اقلیم کردستان بود، شاهدیم که وی در اوایل هفته جاری سفرهایی را به ابوظبی و کویت داشت. دیپلماسی ایرانی برای بررسی اهداف پشت پرده این سفر و تحلیل برنامههای مسعود بارزانی برای مناسبات اربیل با برخی کشورهای عربی، گفت و گویی را با سیروس برنا، کارشناس و پژوهشگر مسائل عراق انجام داده است که در ادامه میخوانید:
بعد از اولین دور سفرهای درون عراقی به مسعود بارزانی، رهبر حزب دموکرات کردستان عراق و رئیس سابق اقلیم کردستان بعد از مساله همه پرسی استقلال کردستان عراق، شاهدیم که وی در اوایل هفته جاری سفرهایی را به مقصد ابوظبی و کویت نیز داشت. از دید شما هدف و یا اهداف مسعود بارزانی از این سفرهای منطقه ای چیست؟
سفر آقای مسعود بارزانی به برخی از کشورهای عربی منطقه را باید در یک چار چوب کلی تر و بزرگ تر تحرکات دیپلماتیک در سایه سفرهای سیاسی سران عراقی با محوریت برهم صالح، رئیس جمهوری عراق در هفته های اخیر به کشورهای منطقه دید. از جهت دیگر باید به نوعی رقابت نانوشته بین مقامات ارشد کُرد عراقی که در ساحت سیاسی این کشور وجود دارد، توجه داشت. البته در این میان نکته حائز اهمیت دیگر این است که ما باید نیم نگاهی هم به تبعات سیاسی برگزاری رفراندوم، هم برای کردهای عراق، هم برای دولت بغداد و هم برای همسایگان داشته باشیم. در شرایط کنونی سیاسی کردستان عراق رقابتی البته قدیمی بین آقای برهم صالح، رئیس جمهوری عراق از حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق و آقای مسعود بارزانی، رهبر حزب دموکرات کردستان عراق و رئیس سابق اقلیم شکل گرفته، به خصوص که دور این تنش ها و رقابت ها بعد از ناکامی مسعود بارزانی در به قدرت رساندن مهره مد نظر خود یعنی آقای فواد حسین برای پست ریاست جمهوری عراق بیشتر هم شده است. لذا با سفرهایی که آقای برهم صالح به ۵ کشور منطقه ای، از جمله ایران در هفته های اخیر داشت، سبب شد تا آقای مسعود بارزانی برای جا نماندن از این رقابت سیاسی، هم سفرهای درون عراقی را برای احیای شخصیت خود داشته باشد و هم سفرهای منطقه ای را در دستور کار قرار دهد. البته این نکته را هم باید مدنظر داشت که اگر چه رقابت سیاسی میان برهم صالح و مسعود بارزانی سبب انجام این سفرهای رهبر حزب دموکرات کردستان عراق شد، اما به نظر نمیرسد که آقای مسعود بارزانی در این سفرهای منطقه ای خود به دنبال دستاورد محسوس و معینی در قالب یک برنامه ریزی دقیق سیاسی باشد. در این رابطه وی تنها سعی داشته است که کردستان عراق را دوباره به صدر مناسبات و تحولات خاورمیانه بازگرداند، بهگونهای که کشورهای منطقه دوباره به نقش و جایگاه اربیل واقف شوند. البته در این میان آقای بارزانی نیم نگاهی هم به توسعه مناسبات تجاری و اقتصادی اقلیم کردستان عراق با برخی کشورهای منطقه داشته است. باز هم تاکید دارم که هیچ کدام از این محورها با یک برنامهریزی دقیق همراه نبوده است، چرا که مشخصا در این سفرها هیچ یک از مقامات ذیربط کردی، آقای مسعود بارزانی را در این سفرها همراهی نکردند. پس به نظر می رسد سفر آقای مسعود بارزانی یک شوی سیاسی برای جا نماندن از رقابت با برهم صالح باشد. از این رو به همان میزان که آقای برهم صالح، رئیس جمهور عراق سعی دارد در دوران صدارت خود شخصیت مستقل الهویه تری از خود و عراق در سطح منطقه و جهان نشان دهد، آقای مسعود بارزانی نیز در این رقابت نانوشته سیاسی با آقای برهم صالح سعی دارد خود را به شخصیتی قدرتمند، صاحب صلاحیت و محکم در مناسبات سیاسی کردی و عراقی نشان دهد تا در آینده بسترهایی برای پررنگ تر شدن شخصیت آقای برهم صالح در میان کردهای عراقی شکل نگیرد.
اما این شخصیت مستقل و هویت قدرتمندی که آقای برهم صالح در بستر سفرهای دیپلماتیک خود به کشورهای عربی منطقه و ایران در هفته های اخیر داشتند چگونه حاصل خواهد شد؟
برای پاسخ به این سوال باید به این نکته اذعان داشت که در میان کردهای عراقی دو شخصیت توان تحرک دیپلماتیک بسیار بالایی دارند؛ یکی آقای نیچروان بارزانی، نخست وزیر کنونی اقلیم کردستان عراق که البته در ساحت و حوزه درون ساختاری کردستان عراق تعریف می شود و دیگری هم آقای برهم صالح، رئیسجمهور عراق است. ایشان که یک صبغه بسیار پررنگی از فعالیتهای سیاسی را در کارنامه خود دارد، با به قدرت رسیدن در پست و جایگاه ریاست جمهوری عراق این هدف را برای خود طرح ریزی کرده است که در عین حالی که روابط و مناسبات بسیار گرمی با ایالات متحده آمریکا و همچنین جمهوری اسلامی ایران دارد، سعی خواهد داشت تا با مناسبات و انعطاف دیپلماتیک در بستر تحرکات سیاسی خود، عراق وجه المصالحه و قربانی تنشهای تهران و واشنگتن نشود. لذا با این تحرکات آقای برهم صالح در نگاه کلان خود سعی دارد عراق را به یک قدرت نوظهور در خاورمیانه بدل کند، به گونهای که اکنون محور و مثلث قدرت منطقه خاورمیانه شامل عربستان، ترکیه و ایران را به مربعی با حضور خود عراق بدل کند. در این راستا ما شاهدیم که آقای برهم صالح سفرهایی را به کویت، امارات متحده عربی و اردن داشتند و بعد از آن سفر بسیار مهمی را به جمهوری اسلامی ایران انجام دادند، فردای آن روز تهران را به مقصد ریاض ترک کرد و پیشتر از این سفرها آقای برهم صالح در یک پیام توییتری اظهار نظری را داشتند که با خواندن آن احساس می شد وی نزدیک ترین رئیس جمهوری عراق نوین به برنامه ها و سیاست های آمریکا است. با در کنار قرار دادن تمام این مسائل میبینیم که آقای برهم صالح در یک برنامه ریزی دقیق سیاسی سعی در استفاده از پتانسیل همه کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای دارد و در عین حال تلاش میکند هیچ گونه وابستگی و سرسپردگی عیان و آشکاری هم به آنها نداشته باشد و تاکنون هم در این راستا بسیار خوب عمل کرده است.
در سایه این برنامه ریزی دقیق و در عین حال کلان آقای برهم صالح، آیا مسعود بارزانی با توجه به اینکه ریاست اقلیم را نیز از دست داده است، توان رقابت با وی را، ذیل همان رقابت درون کردی که به آن اشاره داشتید، خواهد داشت؟
به هر حال آقای مسعود بارزانی جزء شخصیت های مهم در تاریخ عراق و کردستان بوده است و خواهد بود، به گونه ای که نمیتوان او را از تاریخ تحولات ۵۰ سال اخیر منطقه حذف کرد. اما نکته مهم و جدی این است که آقای مسعود بارزانی نقش، جایگاه و نفوذ جدی در بین تاثیرگذاران جهتگیری عمومی مستمر آمریکا نسبت به مسائل منطقه خاورمیانه با محوریت عراق و حوزه کردی، چه در کردستان سوریه، چه در کردستان ترکیه و چه در کردستان عراق دارد. در این راستا از خود وزارت دفاع و پنتاگون گرفته تا CIA و وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا نقش بسیار جدی برای وی در این راستا قائل هستند. لذا با چنین پتانسیلی نمیتوان آقای مسعود بارزانی را هم علیرغم از دست دادن ریاست اقلیم کردستان عراق در رقابت با آقای برهم صالح ضعیف دانست.
با توجه به این که اربیل و شخص مسعود بارزانی، تهران را پشت پرده محاصره اقلیم کردستان عراق، شکست همه پرسی استقلال این منطقه و نهایتاً استعفای ناخواسته او از ریاست اقلیم کردستان عراق میداند و در این راستا این احتمال وجود دارد که نوعی کینه سیاسی را از تهران داشته باشد، آیا می توان گفت با سفرهای منطقهای بارزانی به ابوظبی و کویت، وی سعی دارد در سایه همان کینه سیاسی، تهران و آنکارا را از مناسبات سیاسی خود حذف کند و یا حداقل نادیده بگیرد؟
بله تا اندازه ای میتوان چنین برداشتی را داشت. البته حذف و نادیده گرفتن جایگاه تهران و آنکارا در مناسبات اقلیم کردستان عراق عملاً غیر ممکن است، چرا که کشورهای عربی منطقه همسایگان مرزی اقلیم کردستان نیستند، اما ایران و ترکیه مرزهای مشترک و قرابت های فرهنگی و حتی خویشاوندنی زیادی با اقلیم دارند. از سوی دیگر جایگاه و نفوذ ترکیه و به خصوص ایران در مناسبات منطقهای و عراق سبب شده تا حتی اگر اربیل و شخص آقای مسعود بارزانی هم بخواهد این دو کشور را در آینده سیاسی این منطقه نادیده بگیرد، نتواند در آینده این سیاست را ادامه دهد. اما به هر حال آقای بارزانی مسئول مستقیم به شکست کشاندن برنامه ها و هدف های خود و نیز از دست دادن ریاست اقلیم کردستان عراق را تهران میداند. البته چنان که می دانید این شخصیت های سیاسی کردی عراقی چه از حزب دموکرات و چه از حزب اتحادیه میهنی از گذشته در ایران حضور داشتند و صرف نظر از روابط آشکار و پنهانی که میان اربیل و تهران وجود دارد، کردهای عراقی نزدیکی خاصی با ایران در خود احساس می کنند. پس نظام جمهوری اسلامی ایران باید به عنوان یک نقش پدرگونه سعی در ترمیم وجهه خود در میان کردها بعد از مسئله همهپرسی داشته باشد. به خصوص که در شرایط حساس سیاسی کنونی در سایه بازگشت تحریم ها، اقلیم کردستان عراق به خصوص در حوزه تجاری و اقتصادی میتواند پتانسیل خوبی را در اختیار ایران قرار دهد. لذا باید تهران بسترهایی را برای انجام سفرهای خود به اقلیم کردستان عراق و یا برعکس فراهم کند. گرچه در طول مدت بعد از رفراندوم کردستان عراق، آقای نیچروان بارزانی به ایران سفرهای متعددی را داشته و در این راستا برخی از مقامات ما مانند وزیر سابق صنعت، معدن و تجارت هم به کردستان عراق سفر داشته است، اما باید میزان این سفرها به دلیل شرایط حساس کنونی ما افزایش پیدا کند. پس باید سعی داشت که به هر طریقی پای آقای مسعود بارزانی را هم به ایران باز کرد.
نظر شما :