تداوم حمایت از ایران در برجام منوط به تغییر رفتار تهران

دلار ۱۹ هزار تومانی دستاوردهای نیویورک را تحت الشعاع قرار داد

فریدون مجلسی در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که تا زمانی که ایران دست به تغییر اساسی در رفتار خود به خصوص در حوزه توان دفاعی و دیپلماسی منطقه ای نزند می توان گفت که تمام پیروزی های ما در نیویورک روی کاغذ باقی خواهد ماند. چرا که اروپا هم شرط حمایت را تغییر رفتار تهران می داند
دلار ۱۹ هزار تومانی دستاوردهای نیویورک را تحت الشعاع قرار داد

عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی

دیپلماسی ایرانی – روز چهارشنبه 26 سپتامبر (4 مهرماه) جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد با موضوع مبارزه با گسترش تسیلحات کشتار جمعی به ریاست دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برگزار شد. آن چه انتظار می رفت این بود که در این جلسه ترامپ به شدت ایران را مورد نقد قرار دهد که چنین هم شد. اما مساله ای کمتر انتظار می رفت حمایت کشورهای دیگر از توافق هسته‌ای ایران و تاکید بر حفظ آن بود. دیپلماسی ایرانی برای بررسی نشست چهارشنبه شورای امنیت و نیز تحلیل دستاوردهای سفر روحانی به نیویورک در شرایط کنونی اقتصادی کشور گفت وگویی را با فریدون مجلسی، کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

با توجه به برنامه و نقشه از پیش طراحی شده آمریکا در نشست چهارشنبه شورای امنیت با موضوعیت ایران و عدم حضور تهران در این نشست ارزیابی تان در خصوص این نشست چیست؟ 

قطعا نشست چهارشنبه شورای امنیت سازمان ملل مطابق با برنامه های آمریکا پیش نرفت چرا که ترامپ برای تحقق اهداف خود به روش های غیر دیپلماتیک متوسل شده بود. رئیس جمهوری آمریکا هنوز با دیدگاه کاسب کارانه و تاجر مآبانه بعد از گذشت تقریبا دو سال از روی کار‌آمدنش به مسائل سیاسی و دیپلماسی نگاه می کند. لذا آن چه در پس این نگاه وجود دارد نوعی روابط سطحی و بده بستان اقتصادی است. اما در روابط پیچیده امروز سیاسیت جهانی این نگاه عملا کاربردی نداشته و نتیجه آن هم افتضاحی خواهد بود که برای آقای ترامپ در روز چهارشنبه رقم خورد.

اما چرا دستورکار آمریکا برای نشست چهارشنبه به یک باره تغییر کرد و عملا به جای شکایت و کشاندن پای ایران، حضوری از تهران در این نشست را شاهد نبودیم و  دستورکار به مبارزه با گسترش تسیلحات کشتار جمعی کشیده شد؟

این مساله به همان نگاه کاسب کارانه ترامپ باز می گردد. در برنامه ای که از قبل طراحی شده بود قرار بر این بود که با شکایت رسمی ایالات متحده از ایران در شورای امنیت به ریاست ترامپ نمایندگان کشور و شخص روحانی برای دفاع در این شورا با حضور سران حضور یابند، چرا که بر اساس اصول و قانون در سازمان ملل مصرح است که هر کشوری که علیه او شکایتی در شورای امنیت مطرح شود، آن کشور حق دارد با حضور نمایندگان خود در شورای امنیت از خود در برابر اتهامات مطرح شده دفاع کند. اما در نگاه کوته فکرانه ترامپ به دلیل همان بینش تاجرمسکلیش برنامه این گونه تغییر پیدا کرد که آمریکا شکایتی از ایران نداشته باشد تا به این وسیله نمایندگان ایران در نشست حضور پیدا نکنند و در ازای آن در غیاب تهران، واشنگتن حملات خود به کشورمان در نشست شورای امنیت با حضور سران جهان حاضر در نشست داشته باشد. به عبارت ساده تر بر اساس برنامه جدید قرار بر این شده که یک شبه دادگاه غیابی برای ایران در نشست چهارشنبه شورای امنیت شکل داده شود، بدون این که دفاعی از جانب تهران در این نشست شود. لذا آمریکا از شکایت رسمی خود صرف نظر کرد تا این مهم رخ دهد، اما به دلیل رفتارهای ترامپ در مدت زمامداریش و نیز رفتار غیر متعارف او در صحنه دیپلماسی به دلیل خروج از توافق هسته ای و دیگر توافقات چندجانبه بین المللی، آن چه نصیب کاخ سفید شد، حمایت صریح جامعه جهانی از ایران البته تنها و تنها در خصوص برجام بود. در این رابطه شاهد بودیم که یک یک سران کشورهای حاضر در شورای امنیت از فرانسه تا آلمان، بولیوی و انگلستان ضمن انتقاد جدی به رفتار، اقدامات و مواضع ترامپ، حمایت صریحی هم از تهران در خصوص تعهدات ایران در خصوص برجام داشتند. لذا در سایه نکاتی که مطرح شد و با توجه به اتفاقاتی که در آن نشست مهم روی داد می توانم ایران را برنده بدون کوشش و تلاش و یا برنده رایگان در آن نشست بدانم. چون بدون این که ایران کوششی دیپلماتیک و تلاشی سیاسی برای دفاع از خود داشته باشد و حتی بدون آن که حضوری هم در نشست شورای امنیت داشته باشد، به راحتی توانست مواضع ترامپ را البته در خصوص برجام زیر سوال ببرد.

نکته مشخصی که در گفته های شما تکرار شد، تاکیدتان بر دفاع از ایران تنها در زمینه برجام است، آیا منظورتان این است که تنها در حوزه توافق هسته ای می توان از مواضع تهران دفاع کرد؟ 

بله. اتفاقا اگر ایران آن رفتار و مواضع درست سیاسی روز قبل از نشست شورای امنیت را در سخنرانی روحانی در مجمع عمومی نداشت، شاید این اتفاق مهم در شورای امنیت برای دفاع جامعه جهانی از ایران روی نمی داد. ما باید این روش دیپلماسی را فعال نگاه داریم. نه تنها در حوزه هسته ای و برجامی بلکه در کلیه مناسبات و پرونده هایی که در خصوص ایران مفتوح است. این روش است که جواب می دهد. در مقابل ما شاهد بودیم که سخنانی که ترامپ در مجمع عمومی بیان کرد اساسا به دور از هر منطق سیاسی و تعریف دیپلماتیک بود و تنها به توهین، اتهام و دروغ اکتفا شد. سخنانی که نتیجه اش خنده و تمسخر جهان نه به ترامپ که به آمریکا بود. این عاقبت دوری از دیپلماسی است. در سخنان روحانی نه تهدید به بستن تنگه هرمز بود، نه حمله به کشوری داشت، نه شخص و کشوری را تحقیر کرد. البته اعتراضاتی هم مطرح شد، اما به صورت کاملا حرفه ای، آن هم با ادبیات و کلماتی درست این اعتراضات و انتقادات مطرح شد. ضمن این که همه جهان را به مذاکره، دیپلماسی و گفت وگو فراخواند. خوب نتیجه این سخنان هم می شود حمایت جهان از برجام. اما زمانی که بحث شعار، صدور انقلاب، نفوذ منطقه ای و مساله موشکی می شود، یقینا چون ما هم مانند ترامپ منطق سیاسی و دیپلماتیک نداریم و قلدرمآبانه حرف می زنیم، جهان هم با ما همراه  نیست. در همین نشست شورای امنیت ترزا می ضمن انتقاد از رفتار ترامپ در خصوص خروج از برجام به صراحت از رفتار ایران در خصوص مسائل جاری در خاورمیانه و نیز توان دفاعی کشور انتقاد کرد. ما باید اینها را هم ببینیم. نمی شود که فقط یک جنبه مساله را دید. 

در کل، سفر روحانی به نیویورک حاوی چه دستارودهایی بود؟

دو دستاورد کلی برای این سفر وجود دارد. اول به دلیل برخورداری رفتار رئیس جمهوری از دیپلماسی شاهد بودیم که جهان منطق ما را در خصوص برجام فهمید و حتی با تهدید و جدیت آمریکا جامعه جهانی باز هم پشت تهران را گرفت. برعکس دوره ای که احمدی نژاد با سخنانش که بویی از دیپلماسی در آن نبود سبب شد تا جهان ایران را به انزوا بکشاند. چرا که آن زمان هم مانند امروز آمریکا تهدید و اتهام پراکنی داشتیم. اما با سخنان روحانی ورق برگشت. خوب نتیجه آن کمک اروپا به ایران در قالب همان صندوق و موسسه مختص اروپا برای حفظ فروش نفت و تبادلات بانکی ایران است. چین هم به دنبال استفاده از همین روش است. 

دستاورد دوم هم روشن شدن منطق درست ایران برای جهان در پرونده هسته ای و برجام است. در این خصوص امیداورم که موضع و سخنان روحانی که در نیویورک و مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد بازکننده راه دیپلماسی کشور و بازگشت خرد سیاسی به رفتارهای ما در داخل هم باشد تا منطق ایران در همه حوزه ها برای جهان روشن شود.      

به داخل کشور اشاره داشتید، آیا در سایه شرایط درونی کشور به خصوص اقتضائات اخیر اقتصادی، به قول شما برد رایگان دیپلماتیک ایران کم رنگ نشده است؟

چنان که پیشتر هم اشاره کردم در دورانی که محمود احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی می کرد، جامعه ملل یا مجمع را ترک می کردند یا او را به سخره می گرفتند. اما در ازای آن زمان سخنرانی اوباما جامعه ملل گوش به زنگ سخنان و برنامه کاخ سفید بود. امروز جریان برعکس شده است؛ سخنان روحانی بستری برای حمایت جهانی در شورای امنیت از ایران می شود و ترامپ در مجمع عمومی به سخره گرفته می شود. این یک برد است. اما نکته اینجا است که ما فقط ترامپ را می بینیم. من هم پیشتر گفتم او یک تاجری است که بویی از سیاست و دیپلماسی نبرده است. ولی آیا کل ساختار سیاسی آمریکا این گونه است؟! ترامپ ظاهر قضیه است. ما در باطن شاهدیم که تیمی که بر سر کار آمده است، اگر چه با اختلاف نظر در داخل روبه رو است، اما به تنهایی، تاکید دارم به تنهایی و در حتی در سایه تمسخر جهان کار خود را در قبال ایران به خوبی پیش می برد. دلاری که به مرز 20 هزار تومان رسیده است، عملا هر دستاوردی را حتی اگر پررنگ تر از دستاوردهای چند روز پیش ما در نیویورک هم که باشد، تحت الشعاع قرار می دهد. این خون ریزی ارزی کشور که پایانی هم بر آن نیست و ناشی از سیاست و سیاست بازی همه مسئولین دولتی و غیر دولتی است، سبب شده تا کشور به وضع آشفته کنونی برسد؛ وضعی که ما در جنگ تحمیلی هم آن را تجربه نکرده ایم. با یک سخنرانی ترامپ دلار هزار تومان گران می شود و با سخنرانی دیگر داخلی برای تهدید جهان 2 هزار تومان ارزش پول ما را سقوط می کند. با ارزش کنونی ریال جایگاه ما در جهان مشخص است. آمریکا و ترامپ بدون شلیک حتی یک گلوله ایران را به اینجا رسانده اند. ترامپی که بویی از سیاست نبرده و همه  به او خندیدند بلد است در لوای شومن بودنش کار خود را پیش ببرد. جهان به او خندید، اما این مساله به این معنا نیست که او بدون فکر عمل می کند. ذات او دیپلماسی را بر نمی تابد، ولی تیم او بلد است چگونه پرونده ایران را بدون کمک جهان هم به سرانجام برساند. نتیجه اش هم وضعی است که مردم و معیشت جامعه به آن گرفتار آمده است. ما اکنون مشکل بانکی داریم، مشکل ارزی داریم، مشکل معیشتی داریم، مشکل تولید، اشتغال و غیره را داریم. از همه مهمتر مشکل دشمن داخلی داریم. دشمنی که مانع از به سرانجام رسیدن لوایح FATF می شود. ما به جای این که از این پیروزی های دیپلماتیک خود که در نیویروک برای رسیدن به یک زندگی بی دغدغه برای مردممان استفاده کنیم با برخی شعارهای پوچ، عملا هر چه به دست آورده ایم را بر باد می دهیم. ما باید وسع خود را بدانیم. ایران اگر چه تاریخ و تمدن بسیار بزرگی دارد. اما امروز کشور بزرگی نیستیم. کشور بزرگ چین است با ‌آن قدرت اقتصادیش، روسیه است با آن توان نظامیش و آمریکا است با توان اقتصادی و همزمان نظامیش. منظور من از بزرگ، بی ارزش کردن جایگاه ایران نیست، اما باید سهم و توان خود را بشناسیم. دخالت های بیجای تهران در هر پرونده ای تنها به پیچده تر کردن مساله و افزایش هزینه ها، نه فقط برای جامعه جهانی که بیشتر افزایش هزینه برای خود می شود. البته هزینه واقعی این ماجراجویی های تهران را باید مردم بدهند، مسئولین که اتفاقا با این شعارها روز به روز کیسه شان پرتر می شود. رنج، مشقت، جیب خالی تر و سفره کوچک تر از آن مردم است. من می ترسم یکی دو ماه دیگر همین سفره کوچک هم برای جامعه نماند. نتیجه این رفتارهای کشور که به دور از دیپلماسی است، محروم کردن کشور از منافع جهانی است، منافعی مانند دفاع رایگان جامعه ملل از ما در شورای امنیت که همین دو روز پیش روی داد. اما به واسطه برخی نگاه های غلط ما باید با راحتی خود را از این مواهب و حمایت ها محروم کنیم.  

اما در سایه حمایت های اتحادیه اروپا و نیز کشورهای 1+4 از ایران در خصوص برجام و همچنین حمایت های جامعه جهانی در شورای امنیت، آیا اتحادیه اروپا در همراهی با ایران به تصمیمی نهایی رسیده است و یا رفتار آنها در نیویورک را باید مقطعی دانست؟

این حمایت ها هم مقطعی و هم دائمی، مشروط به رفتار ایران است. اگر ایران خود را متعهد به دیگر مسائلی مانند توان دفاعی و نفوذ منطقه ای ذیل تعهدات جهانی بداند یقینا حمایت جهان از ایران مانند برجام خواهد بود، آنگاه کشور می تواند شاهد کوشش های دائمی جهان به خصوص اتحادیه اروپا از ایران باشد. اگر هم پاشنه بر همین دری که ایران می خواهد بچرخد یقینا خبری از حمایت اتحادیه اروپا از ایران نخواهد بود. نه تنها اتحادیه اروپا که ایران نباید دلش را به چین و مهمتر از آن روسیه خوش کند. اگر ما حملات خود را به اسرائیل داشته باشیم، این را یقین بدانید که واکنش تندتری از آمریکا و شخص ترامپ را از اتحادیه اروپا در حمایت از اسرائیل شاهد خواهیم بود. حتی حمایت قاطع تری از اتحادیه اروپا را از روسیه برای پشتیبانی از اسرائیل باید شاهد باشیم. چرا که امریکا، اتحادیه اروپا، روسیه، ترکیه، چین، امارات متحده عربی، عربستان سعودی، اردن، بحرین، مراکش، مصر دوستان اسرائیل هستند. در دعوای اعراب و اسرائیل زمانی که ایران کاسه داغ تر از آش و دایه مهربان تر از مادر می شود، یقین بدانید ما دو ضربه می خوریم؛ اولین ضربه از جانب جامعه عرب خواهد بود. همه این کشورهایی که اکنون دوست اسرائیل هستند، زمانی در جنگ تحمیلی خواب نابودی ایران را داشتند. امروز هم همین خواب را دارند. دومین ضربه هم از جامعه غربی به همراه روسیه است. اساسا منظور من از این گفته ها ایجاد رابطه صمیمانه با اسرائیل نیست، اما نوع رفتار ما باید تغییر کند. ما باید جنگ دیپلماتیک همراه با خرد سیاسی را چاشنی کار قرار دهیم، نه این که هر کسی به خود اجازه دهد با شعارهای مخرب غیر سیاسی که منطقی در آن وجود ندارد، هر گونه اظهار نظری را بدهد. اگر در پرونده انتقال سفارت آمریکا به منطقه اشغالی یک منطق سیاسی و دیپلماتیک را به کار بسته ایم، باید همان متد ادامه پیدا کند. امروز اگر ما دل به موشک خوش کرده ایم، یقین بدانید هنوز عقب تر از جهان فکر می کنیم. موشک جای خودش خوب است، نه این که موشک همه چیز ما شود. دیپلماسی موشکی دیپلماسی نیست، جنگ است. اتفاقا همین موشک بازی های ما و همین شعار نابودی، اسرائیل را گستاخ کرده است و به خود اجازه تجاوز به خاک سوریه را برای دفع تهدیدات علیه خود می دهد و روسیه هم دست به سینه تنها نظاره گر تجاوزات مکرر آن است. این بهای رفتار و سخنان ما است. از این رو مطمئنم که خود تل آیو هم بیشتر از تهران از مرگ بر اسرائیل و مرگ بر امریکا و اسرائیل باید از صفحه جهان محو شود، استقبال می کند. چرا که این شعارها به او بهانه تجاوزگری را می دهد. لذا تا زمانی که ایران دست به تغییر اساسی در رفتار خود نزند می توان گفت که تمام پیروزی های ما در نیویورک روی کاغذ باقی خواهد ماند. چرا که اروپا هم شرط حمایت را تغییر رفتار تهران می داند.

کلید واژه ها: اسرائیل ایران تحریم چین روسیه شورای امنیت اتحادیه اروپا دلار فریدون مجلسی روحانی برجام دونالد ترامپ توان دفاعی و موشکی دیپلماسی منطقه ای


( ۲ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۰۷ مهر ۱۳۹۷ | ۰۳:۰۳
دلار نوزده هزار تومانی سه دلیل دارد. الف - بازار وسرمایه داران با انقلاب همراه نیستندودرجهتی دیگر عملا کار میکنند.بـ سیاست هایاقتصادیدولت با سیاست های داخلی وخارجی همراهی ندارد. ج-فشارهای خارجی وضد انقلابی.حجم معاملات خرید وفروش چقدر است وخریدار وفروشنده کیست؟
ابراهیم قدیمی ۰۷ مهر ۱۳۹۷ | ۰۳:۲۱
اعداد وارقامی در دسترس نیست.تصور این است که حجم معاملات ارز نوزده هزار تومانی بسیار بسیار پائین وقابل صرفنظر کردن است. ولی صدای ان بسیار بالاست.دولت باید اعداد وارقام را روزانه اعلام وخریدار وفروشنده را زیر نظر بگیرد.دولت از اسکناس دیگر که قابل دسترسی بیشتر است استفاده ای نمی کند.