سیاستمدارانی که در برابر آمریکا ایستادند
اگر دوگل و دوتوکویل بودند، امریکا را چگونه توصیف می کردند؟
نویسنده: ایگور اوگوردونف
دیپلماسی ایرانی: خروج یک جانبه دونالد ترامپ از توافق هسته ای ایران، این کشور را در مواجهه با اروپا قرار داده است. با توجه به آسیب پذیری های اقتصادی اروپا، آیا رهبران اتحادیه می توانند از رهبرانی بیاموزند که در گذشته در برابر آمریکا ایستادند؟
شارل دو گل، رئیس جمهور فرانسه
انتخاب یک جمله در میان جملات فراوانی که دوگل برای مسخره کردن ایالات متحده استفاده کرده بود، کار سختی است. اما می توان به این جمله اشاره کرد. جمله ای دو گل در پاسخ به تحریک آمریکا برای حضور اروپا در جنگ ویتنام آن را به کار برد: «مطمئن باشید آمریکایی ها هر حماقتی که می توانید تصورش را بکنید، مرتکب می شوند. همچنین می توانند ورای تصورات شما مرتکب حماقت شوند.»
دو گل تنها به سخنرانی های کنایه آمیز اکتفا نمی کرد بلکه او واقعا معتقد بود که فرانسه قدرت بزرگی است که می تواند سیاست خارجی خود را در جهان اعمال کند حتی کلونی های خود را داشته باشد. آنچه دو گول «سیاست عظمت» می نامید این کشور را به سمت تبدیل شدن به قدرتی هسته ای سوق داد و این کشور را به قدرتی نظامی در ناتو بدل کرد.
رهبران فرانسوی از میتران تا سارکوزی سعی داشتند تا از موضع قدرتمند دو گل تقلید کنند اما ناکامی رئیس جمهور فرانسه، امانوئل ماکرون در متقاعد کردن ترامپ برای اینکه تصمیم خود را به تاخیر بیندازد در کنار مشارکت استهزاآمیز فرانسه در حمله موشکی به سوریه، نشان داد که فرانسه امروز از قدرت و صلابت کافی برخوردار نیست.
الکسی دو توکویل، دیپلمات فرانسوی
او که در سمت معاون وزیر امور خارجه فرانسه کار می کرد کتاب «دموکراسی در آمریکا» را به رشته تحریر درآورد. این کتاب تنها در نظریات پیشرو یک جامعه شناس نبود بلکه بسیاری معتقدند تعریفی است از اینکه آمریکایی ها چگونه خود و نظام سیاسی شان را می بینند. اگرچه دو توکویل در کتاب اش و در طول مسافرت هایش در بسیاری جاها از ایالات متحده آمریکا تعریف می کند اما او هشدارهایی را نیز مطرح می کند به ویژه در مورد بومیان آمریکایی که ازآنها با عنوان «شهروندان تحت فشار» یاد کرده و پیش بینی می کند که آنها هرگز به طور کامل در جامعه آمریکا ادغام نخواهند شد. او چشم اندازی از جامعه لیبرال آمریکایی ارائه می دهد که نگاهی است به زندگی یک رای دهنده آمریکایی که بی سروصدا مشغول بازی با چرخ دنده های کوچک زندگی خود است و نسبت به سرنوشت دیگران بی تفاوت. «نمی دانم که آیا شهروندان آمریکایی برای رسیدن مردان برتر به رهبری رای می دهند اما هرگز چنین مردانی به رهبری نمی رسند.»
اگر دو توکویل زنده بود امروز درباره کسانی که کاخ سفید را اداره می کنند چه می گفت و نظرش درباره سیستم سیاسی آمریکا چه بود؟
ولادیمیر لنین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی
«مردم آمریکا جهان را جایی برای راه اندازی جنگ های انقلابی علیه برده داری فئودال می بینند درحالی که که خود را در آخرین مرحله از سرمایه داری برده داری می بینند و خود را در این نقش می بینند که باید از این بدبختی ها بهره برده و ثروتمند شوند.» لنین ممکن است بهترین مثال برای نوع نگاه به غرب نباشد اما در معماری مخالفت اتحاد جماهیر شوروی با ایالات متحده و ایجاد جنگ با سرمایه داری حرف اول را می زند و شاید در به راه انداختن جنگ های 70 ساله بعد از خود تنها رقیب در عرصه بین المللی باشد.
رهبر فعلی روسیه، ولادیمیر پوتین تلاش دارد روسیه را به عنوان یک قطب در جهان چندقطبی جا بیندازد. اما او به خوبی آگاه است که با محدودیت های اقتصادی در دنیای رو به جهانی شدن مواجه است درحالی که مسکو از معدود جاهایی است که می تواند در برابر اهداف ایالات متحده ایستادگی کند. او توانایی کافی برای اینکه به مانند رهبران شوروی از جایگاه قدرتمند خود لذت ببرد را ندارد.
اولاف پالمه، نخست وزیر سوئد
«جنابت های بسیاری در تاریخ معاصر انجام شده است. اغلب آنها با یک نام مرتبط هستند: گورنیکا، اورادور، بابی یار، کتین، لیدیس، شارپویل، تربلینکا. خشونت پیروز شد. اما پس از آن مرتکبین این جنایات محکوم شده اند. در حال حاضر یک نام جدید به این لیست اضافه شده است: هانوی، کریسمس 1972» این سخنان را رهبر چپ میانه سوئد بر زبان رانده است درست پس از اینکه هواپیماهای B-52 آمریکایی 20 هزار تن مواد منفجره را بر سر ویتنامی ها ریختند. آنچه واکنش شدید واشنگتن توصیف شد. ایالات متحده از پذیرش سفیر سوئد به مدت یک سال خودداری کرد.
پالمه گفته بود زمانی که به عنوان یک دانشجو در آمریکا حضور داشت نابرابری های رادیکال را مشاهده کرده بود. او مدل سوئدی را بر اساس مالیات بالا و رفاه زیاد به عنوان جایگزینی در برابر نئولیبرالیسم ایالات متحده و اروپا پیشنها داد و دیدگاه های او هنوز هم معتبر است.
علی رغم حضور در دوران جنگ سرد پالمه هرگز حاضر نشد از سیاست های خارجی ایالات متحده پیروی کند و تبدیل به منتقد برجسته، سرسخت و متمایز غربی شد. پالمه سرانجام در سال 1986 ترور شد.
منبع: آرتی/ مترجم: روزبه آرش
نظر شما :