احتمال تجزیه سوریه و الحاق عفرین و ادلب به خاک ترکیه
رفتارهای ترکیه پیشاپیش نشست سه جانبه سوریه را به شکست کشانده است
عبدالرحمن فتح الهی – شرایط و تحولات میدانی سوریه در وضعیت کنونی علاوه بر پیچیدگی نوعی ار تنقض را با خود به همراه دارد. از یک سو ارتش سوریه رسما تسلط کاملش را بر غوطه شرقی اعلام می کند و در آن سو ارتش ترکیه هم به طور کامل عفرین را به تصرف خود درآورد. در این میان اخباری هم از تجزیه مناطق کرد نشین سوریه توسط ترکیه مطرح شد؛ در این رابطه حسن شندی، سخنگوی کرد کنفرانس به اصطلاح "نجات عفرین" به صراحت اعلام کرد که عفرین بخشی از استان هاتای ترکیه خواهد شد و آنکارا برای بازسازی و اداره امور این استان کارگزارانی را تعیین خواهد کرد. دراین میان به نظر می آید که طمع آنکارا در خصوص چشم داشت به خاک سوریه پایانی ندارد و از آن طرف هم نیم نگاهی به استان ادلب دارد تا سناریوی عفرین را هم در خصوص ادلب پیاده کند. در این رابطه هم نبود دولت مرکزی قدرتمند در دمشق سبب شده تا آنکارا بدون کوچک ترین نگرانی زیاده خواهی های خود را پیش ببرد. بررسی شرایط و تحولات میدانی گاه متناقض سوریه و تاثیر آن بر مناسبات سیاسی و دیپلماتیک به خصوص در آستانه برگزاری نشست سه جانبه تهران - مسکو- آنکارا در خصوص تحولات سوریه موضوع گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با حسن هانی زاده، کارشناس و تحلیگر مسائل خاورمیانه است که در ادامه می خوانید:
دیروز (یکشنبه) ارتش سوریه رسما تسلط کاملش را برغوطه شرقی اعلام می کند و در آن سو پیشتر هم ارتش ترکیه در 24 مارس (4 فروردین) به طور کامل عفرین را به تصرف خود درآورد؛ از دید شما شرایط متناقض تحولات میدانی سوریه در خصوص غوطه شرقی و عفرین ناشی از چه عواملی است؛ آیا می توان نوعی تبعیض نگاه را در خصوص اولویت بندی دمشق در این خصوص شاهد بود؟
اگر به شرایط و بضاعت دولت و ارتش سوریه پس از نزدیک به 7 سال جنگ داخلی شدید نگاه شود، می توان به برخی از دلایل وضعیت متناقض غوطه شرقی و عفرین پی برد. ابتدا به ساکن باید گفت که تسلط بر غوطه شرقی به دلیل نزدیکی و مجاورت به دمشق، پایتخت سوریه برای دولت مرکزی بسیار اهمیت دارد. آن چه در شرایط فعلی برای دمشق در اولویت اول قرار دارد فراهم آوردن امنیت و آرامش کامل برای دمشق و نواحی اطراف آن است. چرا که در صورت ناامنی و یا سقوط دمشق عملا دولتی وجود نخواهد داشت. از همین رو نیز غوطه شرقی برای دولت علاوه بر حسن هم جواری، منطقه واسط بین جنوب و شرق دمشق محسوب می شود. لذا دولت مرکزی به هیچ عنوان حاضر به ناامن شدن این منطقه نخواهد بود. این از بعد جغرافیانی؛ اما از نظر امنیتی هم به دلیل این که گروه های تروریستی مانند فیلق الرحمن و جیش الاسلام در این منطقه با عملیات خمپاره ای می توانستند به راحتی امنیت دمشق را مورد هدف قرار دهند که در چند ماه گذشته هم این اتفاق روی داده بود، مبارزه با آنان به صدر فعالیت های ارتش سوریه بدل شد. اکنون هم به جز منطقه ای به نام "داریا" تقریبا مساله غوطه شرقی حل شده است. اما در آن سو مساله و اقتضائات عفرین به طور کلی با غوطه شرقی متفاوت است. اول این که ان همجواری دمشق با غوطه شرقی در خصوص عفرین وجود ندارد. از سوی دیگر هم تحولات عفرین مساله جنگ میان ارتش سوریه با گروه های تروریستی با توان محدود نیست، بلکه درعفرین سخن از تجاوز آشکار ارتش ترکیه ای است که عضو ناتو است. شما شاهد بودید که ارتش سوریه به دعوت کردهای خود برای بازپس گیری عفرین هم وارد عمل شد، اما توان ارتش ترکیه تازه نفس با توان ارتش سوریه ای که سال ها جنگ داخلی را تجربه می کند به کلی متفاوت است. مضافا این که حضور آمریکا و روسیه هم در خصوص عفرین، پرونده کردهای سوریه و حتی ترکیه کار را در شمال سوریه و جنوب ترکیه با پیچیدگی هایی مواجه کرده که اساسا راه هر گونه مانور عمل ارتش سوریه در عفرین را بسته است. من متاسفم که این را می گویم اما با رصد شرایط و تحولات سوریه و به خصوص منطقه عفرین و نیز تحلیل رفتارهای ترکیه به نظر می آید که آنکارا برنامه تجزیه سوریه و الحاق عفرین را به خاک خود دارد. دو منطقه عفرین و منبج که پیوستار فرهنگی – اجتماعی و سیاسی – امنیتی با کردهای ترکیه دارند، برای تعریف مرزهای امنیتی ترکیه بسیار مهم هستند. لذا آن میزان از نیرو و توان نظامی ترکیه که در خاک عفرین مستقر شده، به نظر برای یک حضور طولانی مدت در نظر گرفته شده که یقینا با هماهنگی آمریکا این کار صورت گرفته است.
اما جناب هانی زاده علیرغم عوامل مطرح شده شما مساله مهم اینجااست که از نظر حاکمیت یک دولت بر خاک خود نباید هیچ تفاوتی میان عفرین و دمشق، ادلب و رقه، غوطه شرقی و دیرالزور وجود داشته باشد. به همان اندازه که دولت حق حاکمیت خود را بر دمشق دارد و برای آن امنیت این منطقه مهم است باید حق حاکمیت خود را هم بر عفرین برای خود مهم تلقی کند، اما شاهد نوعی کم کاری دولت دمشق در خصوص رفتارهای آنکارا هستیم؟
من هم منکر این رفتارها نیستم. اما باید به توان ارتش سوریه هم نگاه شود. امروز ارتش سوریه و محور مقاومت توان جنگیدن در چند محور را به صورت همزمان ندارند، آن هم عفرین که توسط ارتش ترکیه عضو ناتو به اشغال درآمده است. اگر ارتش سوریه برای باز پس گیری عفرین با ارتش ترکیه وارد جنگ شود، یقینا سایر جبهه ها هم با ضعف مواجه خواهند شد و ضعف در سایر جبهه ها به معنای قدرتمند تر شدن سایر گروه های تروریستی است که حتی امکان سقوط دمشق هم در این صورت وجود دارد؛ چون سیر حرکتی تحولاتی که ارتش سوریه رقم می زند از مرکز به بیرون است، نه از بیرون به مرکز. لذا بر اساس اولویت هایی که دولت و شخص بشار اسد تعیین کرده ما شاهدیم که ابتدا ارتش سوریه منطقه استراتژیکی مانند دیرالزور را از گروه های تروریستی باز پس می گیرد و سپس غوطه شرقی در دستور کار ارتش قرار می گیرد. با این سیر حرکتی اولویت های بعدی و یا به نوعی اولویت های آخر ارتش سوریه مساله استان های مرزی سوریه خواهد بود.
اما این رفتار به معنای پیشرفت ترکیه از بیرون به مرکز می تواند تلقی شود. اکنون پس از زمزمه های الحاق عفرین به خاک استان هاتای ترکیه، خبرهایی هم از تحرکات معنادار آنکار از ادلب هم به گوش می رسد. آیا در صورت اتصال ادلب به عفرین امکان پیوستار حرکتی به آنکارا از مرزهای شمال و شمال غربی خود به سوی حلب، حماء، حمص، القیصره و غیره، آن هم در سایه همکاری گروه های معارض مسلح به اصطلاح میانه رو با آنکارا وجود ندارد؛ آیا این حرکت از بیرون به مرکز ترکیه می تواند حرکت مرکز به بیرون دولت سوریه را ناکام گذارد؟
یقینا شرایط ادلب هم دست کمی از عفرین ندارد. به خصوص که از نظر ترکیه استان ادلب طبق قرارداد 1939 میلادی هنوز جزء خاک اسکندرون است. از سوی دیگر نگاه استراتژیک آنکارا به استان ادلب به موازات عفرین سبب شده تا ترکیه حضور مداوم ارتش خود را در ادلب وعفرین داشته باشد. اما این که ترکیه بتواند در شرایط کنونی بعد از عفرین به چنین پیشروی هایی دست زند، بسیار بعید به نظر می رسد. اکنون تعداد بازیگران در سوریه از آمریکا و روسیه تا ترکیه و اتحادیه اروپا و به خصوص فرانسه سبب تشتت در وضعیت موجود شده است، به ویژه که هر کدام از بازیگران حاضر در میدان تحولات سوریه با اهداف متفاوت و گاه متناقض در این میدان حضور دارند. لذا حرکت مرکز به بیرون دمشق در مقابل حرکت بیرون به مرکز ترکیه قرار نمی گیرد، چرا که اساسا به ترکیه چنین اجازه حرکتی داده نخواهد شد.
اما تنها به واسطه قرارداد 1939 امکان تکرار سناریوی الحاق اسکندورن (مرکز استان هاتای) سوریه به ترکیه که هیچ گاه دمشق آن را نپذیرفت، در خصوص ادلب و عفرین هم وجود دارد؛ آیا در سایه قوانین حقوق بین المل ترکیه توان انجام چنین کاری را خواهد داشت؟
ترکیه اکنون به واسطه ارتش و نیروی نظامی گسترده و نیز حضور در ناتو این امکان را برای خود فراهم کرده است که عفرین و حتی ادلب را به خاک خود الحاق کند. آن چه اکنون در جامعه جهانی مطرح است قانون جنگل است. هر که قدرتش بیشتر باشد می تواند حرف آخر را بزند. به خصوص که اعضای ناتو نیم نگاهی به تجزیه سوریه هم دارند. شما شاهد بودید که آلمان، فرانسه، انگلستان و حتی آمریکا در قبال تجاوز صریح و آشکار ترکیه به خاک سوریه سکوت کردند. همین رفتارها هم سبب شدند تا آنکارا در برنامه هایش نیم نگاهی به الحاق بخش هایی از سوریه را به خود داشته باشد.
اما در این شرایط متشتت میدانی تاثیرات نشست سه جانبه 4 مارس (چهارشنبه هفته جاری) تهران - مسکو – آنکارا در ترکیه چیست؛ آیا تحولات میدانی سبب تاثیرات سوء بر تحولات دیپلماتیک مانند تنش تهران – آنکارا در خصوص رفتارهای ترکیه خواهد شد و یا این که تحولات دیپلماتیک سبب تاثیراتی در حوزه سوریه خواهد بود؟
به نظر نشست پیش روی نمی تواند تاثیراتی جدی و هر چند حداقلی راهم بر تحولات میدانی سوریه داشته باشد. این نشست از نظر سیاسی کمکی به سامان دادن شرایط و تحولات سیاسی در سوریه است، نه تاثیر بر حوزه میدانی. مشکل در سوریه حضور بازیگران متعدد و اهداف متفاوت آنها است. این مساله سبب شده تا درهای هر گونه مذاکره و گفت وگو عملا بسته باشد. اما یکی از مشکلات جدی پیش رو در تحولات اخیر سوریه علاوه بر گروه های تروریستی ریز و درشت خود کشورهایی مانند ترکیه است که در یک رفتار متجاوزانه به خاک سوریه بازی یک بام ودو هوای خود را پیاده کرده است. از سویی با همراهی روسیه و تهران خود را حامی دولت دشمق نشان می دهد و از طرف دیگر با یک بازی مزورانه همراه با گروه های تروریستی به تجاوز و اشغال عفرین و ادلب دست زده است. این رفتارهای آنکارا یقینا نمی تواند افق روشنی را پیش روی نشست سه جانبه ایران – روسیه – ترکیه در قبال تحولات جاری سوریه قرار دهد. پیشاپیش هم نقش ترکیه در تحولات میدانی سوریه بازی دیپلماتیک را هم به شکست کشانده است. از سوی دیگر ایالات متحده هم با حضور بیش از دو هزار تفنگدار دریایی قصد تحرکات میدانی را دارد که می تواند در کنار رفتارهای متجاوزانه ترکیه راه را برای هر گونه مذاکره بر طرف ها ببندد. لذا اگر چه پوتین، روحانی و اردوغان در سایه نشست ها سه جانبه احتمالا بتوانند به تصمیماتی هم دست یابند، اما در صحنه عمل این تصمیات روی اجرایی شدن را در صحنه تحولات میدانی پیدا نخواهند کرد. با رصد شرایط امروز سوریه به نظر می آید که متاسفانه نمی توان با تصمیمات سیاسی و دیپلماتیکی بر اوضاع میدانی تاثیر گذار بود.
پس به باور شما نشست پیش رو بدون دستاورد خواهد بود؟
متاسفانه از شواهد امر چنین بر می آید. اما به هرحال باید نظرات و دیدگاه های سیاسی سران سه کشور حامی دمشق در نشست های متعدد به بحث و تبادل نظر گذاشته شود تا نهایتا به یک خروجی دست پیدا کنند. البته باز تکرار می کنم که این اراده سیاسی و دیپلماتیک با بازی مزورانه ترکیه برای حل مسائل سوریه نزد آنکارا وجود ندارد.
نظر شما :