تحلیل استفان والت از استراتژی امریکا در سوریه

سوریه آنقدرها هم که فکر می کنید مهم نیست

۲۷ شهریور ۱۳۹۲ | ۱۶:۵۷ کد : ۱۹۲۱۲۶۸ آمریکا خاورمیانه یادداشت
نویسنده خبر: استفان والت
نه من و نه شما نمی دانیم که آخر و عاقبت سوریه چه می شود. اما من فکر می کنم که همه باید یک نفس عمیق بکشیم و دریابیم که این رویداد بسیار عمیق، مهم و معنادار است.
سوریه آنقدرها هم که فکر می کنید مهم نیست

دیپلماسی ایرانی: نه من و نه شما نمی دانیم که آخر و عاقبت سوریه چه می شود. اما من فکر می کنم که همه باید یک نفس عمیق بکشیم و دریابیم که این رویداد بسیار عمیق، مهم و معنادار است.

از یک طرف حامیان حمله نظامی در طول هفته گذشته از لفاظی های بسیار داغ، استعاره های آشنا و استدلال هایی که جنگ طلبان در جنگ جهانی دوم بر آن تکیه می کردند، استفاده کرده اند. مقایسه بین هولوکاست و هیتلر؟ چک شد. ارجاع به مقررات اجباری مونیخ؟ بله. هشدارهای ترسناک در رابطه با از دست دادن "اعتبار" آمریکا؟ اوهوم. تلاش های مکرر برای به تصویر کشیدن مخالفان حمله نظامی به عنوان "انزواطلب" و یا بدتر؟ بله.

چنین روشی باعث می شود که به نظر برسد آنچه در بحث سوریه در خطر است، کمتر از نقش آینده آمریکا در جهان نیست. اگر ایالات متحده اقدامی نکند، مشاجره ها ادامه دارد، این تصمیم نوید بخش عقب نشینی تدریجی آمریکا از مسئولیت های جهانی خود است. کاهش مداوم قدرت این کشور بزرگ، و شروع دوره جدید آنارشی جهانی. اما اگر ایالات متحده اراده کند و چند موشک کروز به روسیه بفرستد، آن وقت از هرآنچه که گفته شد اجتناب می شود و رهبری آمریکا مجددا برقرار می گردد.( تا بار دیگر تجربه شمشیر داموکلس تکرار شود، که آنقدرها هم دور نیست.)

در آن طرف هشدارها می توانند به همین اندازه ترسناک باشد. مخالفان هشدار می دهند که بمباران نیروهای بشار اسد، آمریکا را در یک سراشیبی لغزنده یعنی یک تعهد بزرگ برای دخالت زمینی قرار می دهد ( چنین چیزی ممکن، اما بعید است). آن ها عقیده دارند حمله به اسد افراط گرایان القاعده را به قدرت می رساند (احتمالش هست اما قطعی نیست). یا اینکه باور دارند چنین چیزی تنها تمایل آمریکا را به استفاده از زور در مرحله اول و سپس به دیپلماسی تقویت می کند. گرایشی که آمریکا طی دو دهه گذشته به خاطر آن با مشکل مواجه شده است. و برخی از صلح طلبان نگران تر معتقدند که حمله به یک کشور در خاورمیانه، افراط گرایی اسلامی را تشدید کرده و نتایج  ناخوشایند بالعکسی را در پی خواهد داشت.

من همچنان مخالف مداخله نظامی هستم، چون فکر نمی کنم مداخله نظامی، منافع معنوی و استراتژیک را افزایش دهد، همچنین معتقدم که ما یک فرمول جادویی برای حل جنگ داخلی روسیه نداریم. اما معتقدم که هر دو طرف در این بحث باید نفسی عمیق بکشند و از به تصویر کشیدن اینکه این مسئله، مسئله ای بزرگ است که رویدادهای جهان را در دهه های آینده تحت تاثیر قرار می دهد، دست بردارند.

در واقع آنچه در سوریه رخ می دهد، موقعیت کلی آمریکا را در جهان تغییر نمی دهد.  سوریه کشوری کوچک و ضعیف است، آن چه در این کشور اتفاق می افتد تاثیری بر توازن قدرت جهانی نخواهد داشت. حتی روشن نیست که تغییر چندانی در تعادل منطقه ای ایجاد شود (هر اتفاقی بر سر دمشق افتد، اسرائیل همچنان قدرت منطقه خواهد بود). موقعیت جهانی آمریکا در درجه اول توسط اقتصاد این کشور و سپس آن چه در کشورهایی مثل چین، کشورهای اتحادیه اروپا، هند، ترکیه و برزیل در سال های آینده اتفاق می افتد، تعیین می شود.

واضح تر بگوییم: اگر بهبودی اقتصاد ایالات متحده ادامه داشته باشد و اگر انرژی ارزان تر اقتصاد آمریکا را به شکلی مضاعف تقویت کند، مهم نیست چه بر سر اسد، ارتش آزاد سوریه و یا جبهه النصر آید، آمریکا همچنان شماره یک جهان خواهد بود. اگر اقتصاد چین با بن بست مواجه شود، اگر برزیل، ترکیه و هند با مشکلات اقتصادی مواجه شوند و اگر اتحادیه اروپا همچنان درگیر گرفتاری های مختلف اقتصادی خود باشد، آن وقت است که چه آمریکا دمشق را بمباران کند و چه نه، در وضعیت نسبتا خوبی خواهد بود.

ایضا " تعامل آمریکایی". برخلاف آنچه که افرادی مثل بیل کلر تصور می کنند، ایالات متحده " انزواطلب" نیست و نمی شود. مخالفت با ماجرای سوریه ناشی از این واقعیت است که آمریکا از لحاظ استراتژیک چندان نفعی نمی برد. ( در این جا ملت آمریکا درست متوجه شدند)، و ملاحظات اخلاقی نیز مداخله را تایید نمی کند چرا که ممکن است ما به راحتی وضعیت را بدتر کرده و باعث افزایش درد و رنج انسان ها شویم. اما مقایسه ها با جنگ جهانی دوم به شدت گمراه کننده است: شاید اسد یک قاتل باشد، اما نسل کش نیست و در پی سلطه بر جهان هم نیست، همچنین سوریه مانند آلمان یک قدرت بزرگ نیست. هر آنچه که در سوریه رخ دهد، باز هم آمریکا توانمندترین نقش بین المللی را دارد و کشورهای دیگر نیز به این واقعیت آگاهند. من حتی حاضرم شرط ببندم که آسیا همچنان محور اصلی باقی می ماند. مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور بعدی آمریکا باشد، مگر اینکه چین منحرف شود-که چنین مسئله ای دیگر یک تهدید جدید نیست.

به نظر می رسد مردم آمریکا به جای انزواطلبی به درجه واقع بینانه ای از مصلحت اندیشی بازگشته اند. مخالفت با واکنش نظامی در سوریه- به دلیل اینکه امنیت بیشتری برای آمریکا به ارمغان نمی اورد و به سوری ها نیز کمک چندانی نمی کند- بزدلی، بی مسئولیتی و وظیفه نشناسی نیست، بلکه می توان آن را عقل سلیم خواند.

پی نوشت: امروز یک فعالیت سیاسی، در رابطه با پیشنهاد روسیه برای در دست گرفتن زرادخانه سلاح های شیمیایی سوریه، غوغایی به پا کرده است، اگر هدف ایالات متحده صرفا تقویت "خط قرمز" استفاده از سلاح شیمیایی باشد، در این صورت چاره ای جز وارد عمل شدن و شرح آن به عنوان یک موفقیت بزرگ و سخت برای دیپلماسی آمریکا، نیست. اما احتمالا ایمن سازی سلاح ها و بررسی مراحل زمان می برد و همیشه این ریسک وجود دارد که روسیه پیمان شکنی کند (و یا اسد بازی را عوض کند) تا به سختی از گزینه سلاح شیمیایی استفاده کند. از همه مهم تر، این مقدمات ما را به حل و فصل جنگ، که باید هدف اصلی ما باشد، نزدیک تر نمی کند. برای انجام چنین چیزی، آمریکا باید با روسیه و ایران مذاکره و تعامل داشته باشد و ممکن است نیاز باشد برای مدتی اسد را در قدرت نگاه دارد. ممکن است نتیجه رضایت بخش نباشد، اما زندگی بسیاری را نجات می دهد.

منبع: فارن پالیسی/ ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی

انتشار اولیه: شنبه 23 شهریور 1392/ باز انتشار: چهارشنبه 27 شهریور 1392

استفان والت

نویسنده خبر

استفان مارتين والت (متولد 2 جولاي 1955) در امريكا و استاد روابط بين الملل دانشگاه هاروارد است. وي چندين كتاب در همين زمينه تاليف كرده است. والت بارها سياست ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: آمریکا سوریه روسیه اقتصاد استفان والت


نظر شما :