تونس، مغرب و لیبی نیز در صف تغییر ایستادهاند
آغاز موج دوم انقلابهای عربی
دیپلماسی ایرانی: به نظر می رسد موج دومی از انقلاب های عربی آغاز شده است. این بار نمی توان این موج را انقلاب نامید. برای این که که انقلابی در کار نیست، تغییرات تازه ای است که در کشورهای عربی آغاز شده است. تغییری که علیه اخوان المسلمین و نه علیه اسلام گرایان، آن طور که به اشتباه برخی مدعی اند، آغاز شده است. اگر چه این قیام عمومی می تواند زنگ هشداری برای اسلام گرایان باشد اما علیه آنها محسوب نمی شود. کما این که شاهدیم سلفی ها در کنار مخالفان اخوان در مصر ایستاده اند و از قضا اکثریت مخالفان مرسی خود اسلام گرا و از چهره های اسلامی هستند.
می توان گفت موج دوم انقلاب های عربی یا همان اخوان ستیزی قبل از آن که در مصر آغاز شود در سوریه آغاز شده است. کشوری که بیش از دو سال است گرفتار خونین ترین روزهای تاریخ حیات سیاسی و اجتماعی خود شده و تلاش دارد تا با ورود به مرحله انتقالی (با بشار اسد چه بدون بشار اسد) این روزهای تلخ را سپری کند. می توان مدعی شد که موج دوم تغییر قبل از آن که در مصر و کشورهای دیگر وزیدن بگیرد در سوریه وزیدن گرفت. از همان روزی که حامیان اصلی اخوان المسلمین جهان یا رویه خود را عوض کردند و حمایت خود را قطع کردند یا این که خود دچار فشارهای داخلی شدند و در پیشبرد سیاست خارجی خود ضعیف شدند. اولی حال و روز قطر است که با کنار رفتن شیخ حمد مهره نخست آغاز تغییرات موج عربی را حرکت داد و دیگری شامل حال ترکیه است که خود دچار تظاهرات داخلی شد، تمرکز خود را از سیاست خارجی به سیاست داخلی اش منعطف کرد و به ناچار از سیر تحولات منطقه ای عقب ماند و تضعیف شد. سرخوردگی اش از تحولات سوریه نیز مزید بر علت شد.
مصر
نبود این دو کشور مهم اصلی حامی اخوان سبب شد تا موج عظیمی در مصر آغاز شود که به سقوط حکومت اخوانی مصر انجامید. حکومتی که یک سال بیشتر از عمر آن نمی گذشت و در انتخاباتی کاملا دموکراتیک بر سر کار آمده بود. این که عملکرد دولت مرسی اشتباه بود که بود یا نه (درگیر شدن با هیئت عالی قضایی مصر که از ارکان مهم مستقل این کشور محسوب می شود و حتی در زمان مبارک به دلیل همین استقلال فشارهای بسیاری را متحمل شد یا گسیل داشتن نیروهای اخوان در تمامی نقاط حکومت جدید حتی در دورترین نقاط چالش زا) یا سخنرانی های طایفه ای مرسی که موجب ایجاد خشم عمومی نزد مردم مصر شد و بر خیزش این موج افزود یا بحران اقتصادی شدیدی که روز به روز حلقه را بر دولت مرسی تنگ تر می کرد آن هم در سایه عدم وفای به عهد کشورهایی که وعده کمک مالی به مصر داده بودند از جمله قطر، اما دلیل نمی شود که علیه دولتی که از طریق صندوق های رای به قدرت رسیده است، کودتا شود. این مساله ای به اندازه ای شوک آور بود که اروپایی ها به شدت علیه آن واکنش نشان دادند و امریکایی ها (البته کاخ سفید و دستگاه دیپلماسی این کشور نه سازمان های امنیتی آن که به گواه بسیاری با هماهنگی آنها این کودتای مردمی صورت گرفت) در برابر آن منفعلانه عمل کردند. چه تغییر در مصر کودتا باشد چه نباشد که بسیاری به دلیل حمایت مردمی از این اتفاق آن را کودتا نمی دانند، حکومت اخوانی مصر سقوط کرد و اکنون حکومت جدیدی بر سر کار آمده که می خواهد باز هم مدیریت دوران انتقال مصر را بر عهده بگیرد. اگر چه در این میان زد و خوردهای خیابانی میان طرفداران و مخالفان اخوان همچنان ادامه دارد اما همچنان حکومت جدید به پشتوانه ارتش و نیروهای امنیتی و به ادعای برخی منابع خبری سازمان های امنیتی خارجی از جمله عربستان (به نوشته روزنامه العرب چاپ لندن) همچنان در راس قدرت است و حاضر نیست به هیچ وجه در برابر اخوانی ها کوتاه بیاید و کوچک ترین امتیازی به آنها بدهد. این مساله سبب شده تا اخوانی ها نیز به سمت حرکت مسلحانه متمایل شوند و به رغم فاصله گرفتن سلفی ها و الازهر از آنها خواسته های خود را به زور اسلحه پیش ببرند.
تونس
بلافاصله پس از تحولات مصر دامنه موج دوم انقلاب های عربی به تونس رسیده است. روز پنج شنبه محمد البراهیمی، یکی از رهبران مخالفان اسلام گرایان و نماینده مجلس این کشور ترور شد. به گفته دختر براهیمی وی در حال رفتن به مجلس برای اعلام استعفای خود در اعتراض به دولت اخوانی تونس که به ادعای مخالفان تا کنون کارنامه موفقی نداشته و نتوانسته برای حل بحران های امنیتی و اقتصادی کاری از پیش ببرد، در اطراف پایتخت تونس به ضرب گلوله کشته شد. این دومین ترور رهبران مخالفان اسلام گرایان در تونس ظرف شش ماه گذشته محسوب می شود.
در تونس نیز عمر حکومت جدید بیش از یک سال نیست. کشوری که اقتصاد شکننده ای دارد و عموم درآمد خود را از طریق صنعت گردشگری تامین می کند.
اهمیت این ترور در این است که براهیمی خود از اهالی شهر سیدی بوزید، همان شهری که جرقه انقلاب علیه زین العابدین بن علی را زد، در قلب تونس است و مردم این شهر را در پارلمان جدید تونس نمایندگی می کرد.
این در حالی است که مدتی است زمزمه افزایش محبوبیت جریان های مخالف اسلام گرایان تونس افزایش یافته و گفته می شود در صورتی که همین الآن انتخابات برگزار شود، آنها می توانند برنده انتخابات شوند و اسلام گرایان اعم از اخوانی ها را در اقلیت قرار دهند. همین مساله سبب شده است تا از نزدیک به یک ماه پیش تا کنون مخالفان حکومت اخوانی تونس زمزمه مخالفت، انحلال پارلمان، انحلال دولت و برگزاری مجدد انتخابات را سر دهند.
ترور البراهیمی به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و ناظرات تحولات تونس سبب می شود تا فشارها به دولت تحت فشار اخوانی این کشور باز هم افزایش یابد. در نبود حامیان اصلی منطقه ای یعنی قطر و ترکیه و تضعیف کلی جایگاه اخوان در منطقه کار برای دولت فعلی تونس بیش از پیش سخت خواهد شد و احتمال می رود که اتفاقی شبیه مصر در تونس نیز رخ دهد. کما این که چنین هم شده است، روز شنبه 42 تن از نمایندگان مجلس قانون گذاری در اعتراض به البراهیمی از سمت خود استعفا دادند تا در کنار اعتصاب عمومی بزرگترین نهاد کارگری تونس در روز جمعه، دامنه فشارها به دولت اخوانی تونس افزایش یابد. فشاری که به نوشته روزنامه الحیات، چاپ بیروت بیشترین فشار به حکومت تونس طی شش ماه گذشته محسوب می شود.
مغرب
مغرب دیگر کشور عربی ای است که موج اخوان ستیزی در آن قوت گرفته است. کشوری فقیر از لحاظ درآمدهای اقتصادی که عمده درآمد خود را از طریق توریسم و حق ترانزیت از کانال جبل الطارق به دست می آورد.
عمر دولت اخوانی مغرب نیز هنوز به یک سال نرسیده است. بن کران، نخست وزیر اخوانی این کشور نیز همچنان تحت شدید فشار جریان های سکولار که در حاکمیت مغرب (نه در جامعه این کشور) در اکثریت هستند، قرار دارد و فشارهای اقتصادی و عدم وفا به وعده های کشورهایی که وعده کمک های مالی به آن را داده بودند، سبب شده تا دولت اخوانی بن کران نیز تحت فشار قرار بگیرد و صحبت از سقوط آن به میان آید.
پس از اعلام خبر ترور محمد البراهیمی در تونس موج خشم از اسلام گرایان به شهرهای مغرب نیز رسید. صدها نفر در اعتراض به این ترور در برابر سفارت تونس در مغرب دست به تظاهرات زدند تا زنگ خطر سقوط دولت اخوانی مغرب نیز به صدا در آید. اگر چه احزاب اسلام گرای مغربی از جمله حزب عدالت و توسعه، حزبی که دولت این کشور را در اختیار دارد این ترور را محکوم کردند اما این کار سبب نمی شود که بن کران از حالا به بعد کابوس سقوط را نبیند.
لیبی
در کشور آشوب زده لیبی نیز وضعیت اسلام گرایان آشفته است. کشوری که در سکوت مطلق رسانه های خبری در وضعیتی شبه جنگ داخلی به سر می برد و روزی نیست که جریان ها و قبایل مسلح برای تصاحب شهرها با یکدیگر به رقابت برنخیزند و کشتاری به راه نیندازند. اوضاع امنیتی در لیبی به اندازه ای آشفته است که باندهای تبهکار نیز در این کشور صاحب جا و مکان شده اند و کنترل برخی شهرها و روستاها را به دست گرفته اند. بسیاری از تحلیلگران غرب به ویژه انگلیس و فرانسه را متهم می کنند که فقط لیبی را به صرف سرنگونی قذافی ویران کردند و حالا کناری نشسته اند و مشغول بردن نفت از چاه های نفتی این کشور هستند و آن را در بدترین شرایط به حال خود رها کرده اند.
در این کشور نیز جریان های اسلامی اخوانی به پشتوانه حمایت سازمان بین المللی اخوان المسلمین دست برتر را در عرصه های سیاسی و اقتصادی دارند. اما موج اخوان ستیزی به این کشور جنگ زده و آشفته نیز رسیده است.
صبح روز شنبه خبرگزاری فرانسه گزارش داد که تظاهرکنندگان با هجوم به دفتر حزب عدالت و توسعه، شاخه سیاسی جریان اخوان المسلمین در بنغازی که اکثریت اعضای شورای قانون گذاری این کشور را در اختیار دارد، ساختمان آن را ویران کردند و ترورهایی که اخیرا در این کشور شده را به گردن آن انداختند.
جمعه شب عبدالسلام المسماری، فعال سیاسی و حقوقی از مخالفان اسلام گرایان به همراه دو افسر ارتش ترور شدند که این مساله باعث شد تا صدها نفر صبح روز شنبه در اعتراض به این حادثه در خیابان های بنغازی دست به تظاهرات بزنند.
بنغازی نقطه آغاز انقلاب علیه حکومت خودکامه معمر قذافی در سال 2011 محسوب می شود و از زمان سقوط وی تا کنون ده ها نفر از افسران ارتش در این شهر ترور شده اند.
همین وضعیت در طرابلس، پایتخت نیز جریان دارد. در آن جا از صبح روز شنبه صدها نفر در تظاهراتی که آن را هم صدا با هم وطنانشان در بنغازی دانستند علیه اخوانی های لیبی دست به تظاهرات زدند.
پیش بینی می شود با ادامه این وضعیت اوضاع نابه سامان لیبی نابه سامان تر شود و موج دوم انقلاب های عربی دامن این کشور را نیز بگیرد.
نظر شما :