موسسه بروکینگز بررسی کرد

درس هایی از اولین جنگ آمریکا با ایران

۰۲ خرداد ۱۳۹۲ | ۲۰:۳۰ کد : ۱۹۱۶۵۱۸ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
تجربه جنگ های قدیمی باید پیش از تصمیم گیری در مورد جنگی جدید، به دقت مورد بررسی قرار گیرد. بسیاری از آمریکایی ها درس های جنگ اعلام نشده آمریکا با ایران در سال های 1980 را از یاد برده اند. شاید از یادبردن خاطره این جنگ ها برای واشینگتن کار آسانی باشد اما برای ایرانیان اینگونه نخواهد بود.
درس هایی از اولین جنگ آمریکا با ایران

دیپلماسی ایرانی: باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا می گوید به بازداشتن ایران از دستیابی به سلاح هسته ای متعهد است و ایران نیز به نظر می رسد برای تحقق این هدف عزم راسخی دارد. در حالی که ایران و ایالات متحده به سوی درگیری احتمالی گام برمی دارند، به خاطر آوردن برخی درس ها از تجربه نخستین جنگ آمریکا با ایران، ضرورت دارد. در اواخر دهه 1980، رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا در جریان جنگ ایران و عراق مداخله کرد و جانب صدام حسین را گرفت. ایالات متحده در جنگی اعلام نشده علیه ایران وارد شد و این در حالی بود که نیروهای عراقی درگیر جنگی خونین با ایران بودند. درس های نخستین جنگ آمریکا با ایران پیش از اینکه دومین جنگ آغاز شود،باید به دقت مورد توجه قرار گیرد.درس اصلی که می توان از تجربه جنگ با ایران گرفت این است که شروع جنگ با ایران آسان و خاتمه آن بسیار دشور است. همچنین باید نسبت به توصیه های متحدان عرب و اسرائیلی در مورد نحوه مواجهه با ایران هوشیار بود.

درس اصلی که می توان از تجربه جنگ با ایران گرفت این است که شروع جنگ با ایران آسان و خاتمه آن بسیار دشور است. همچنین باید نسبت به توصیه های متحدان عرب و اسرائیلی در مورد نحوه مواجهه با ایران هوشیار بود.

هزینه جنگ ایران و عراق

جنگ ایران – عراق، بسیار مخرب بود. این یکی از طولانی ترین و بزرگترین جنگ ها از زمان پایان جنگ کره در سال 1953 بود. نیم میلیون نفر جان خود را از دست دادند و یک میلیون نفر نیز زخمی شدند. هزینه اقتصادی جنگ از مرز یک تریلیون دلار گذشت.

هرچند جنگ در سال 1988 خاتمه یافت، پیامد هایی مانند حمله عراق به کویت در سال 1990، آزادسازی کویت یک سال پس از آن و حمله آمریکا به عراق در سال 2003 را به همراه داشت. جنگ خونین آمریکا علیه عراق در واقع جنگی بود که بذر آن در جنگ ایران و عراق کاشته شد و جهان نیز تا دهه ها با پیامد این جنگ دست و پنجه نرم می کند.

سیاست آمریکا در دوران جنگ

آمریکا در جنگ ایران و عراق به طور طبیعی هیچ شریکی نداشت اما منافع دیکته شده حاکی از آن بود که ایالات متحده نباید به ایران یا عراق اجازه مسلط شدن در منطقه و منابع انرژی آن را بدهد. در بخش عمده ای از جنگ، این ایران بود که در آستانه پیروزی قرار داشت و به همین دلیل واشینگتن چاره از جز حمایت در عراق نداشت.

از سوی دیگر ماجرای گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران در سال 1979، نیز بر جهت گیری سیاست واشینگتن در قبال جنگ ایران – عراق، موثر بود. به همین دلیل آمریکا با وجود اینکه عراق به خاک ایران تعرض کرده بود، خیلی دیر خواستار احترام به محدوده ارضی شد.  سپس عراق از سلاح شیمیایی استفاده کرد.

به طور کلی دولت ریگان در جریان این جنگ ، خوب عمل نکرد. او تیمی از سازمان جاسوسی آمریکا را در سال 1982 به عراق فرستاد تا اطلاعات جاسوسی در مورد طرح های جنگی ایران را در اختیار بغداد قرار دهند. این اقدام کارآمد بود. اما سپس ریگان به سوی ایران متمایل شد و تسلیحاتی را در اختیار تهران قرار دارد تا بتواند حمایت جمهوری اسلامی از آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان را به دست آورد که موثر واقع نشد. تعدادی از گروگان ها آزاد شدند و بقیه همچنان در اسارت باقی ماندند. سپس دوباره ریگاه به سوی عراق رفت و واشینگتن در سال های 1987 و 1988، جنگ اعلام نشده ای را به نفع عراق و علیه ایران دنبال کرد. معمار اصلی این سیاست ریگان، بیل کیسی، مدیر اطلاعات جاسوسی مرکزی بود که پیش از پایان جنگ، درگذشت.

سیاست فاجعه بار سلاح در مقابل گروگان ها که در ماجرای ایران – کنترا علنی شد، بغداد را مجاب کرد که واشینگتن در هر دو زمین بازی می کند. نتیجه این تفکر این شد که پس از پایان جنگ، آمریکا از نگاه بسیاری از عراقی ها یک تهدید بود و نه طرفی که به عراق در طول جنگ کمک کرده است.

درس هایی برای امروز

پس درس های این جنگ برای امروز چیست؟ نخستین درس این است که آمریکا باید انتظار داشته باشد که به دلیل تمامی اشتباهاتی که در این مورد انجام داده، سرزنش شود. هم ایران و هم عراق می دانند که آمریکا هر دو طرف را در جریان جنگ، تحریک کرده است. سیاست فاجعه بار سلاح در مقابل گروگان ها که در ماجرای ایران – کنترا علنی شد، بغداد را مجاب کرد که واشینگتن در هر دو زمین بازی می کند. نتیجه این تفکر این شد که پس از پایان جنگ، آمریکا از نگاه بسیاری از عراقی ها یک تهدید بود و نه طرفی که به عراق در طول جنگ کمک کرده است.

ایرانیان این جنگ را جنگ تحمیلی، توصیف می کنند چرا که بر این عقیده اند که ایالات متحده آنها را به سوی این جنگ سوق داد. از سوی دیگر سازمان ملل عراق را به دلیل آغاز جنگ سرزنش نکرد. در واقع، سازمان ملل حتی هفته ها پس از جنگ نیز این موضوع را به مشورت نگذاشت و تنها پس از مداخله بوش پدر آن هم با هدف آزادی گروگان های آمریکایی در لیبی بود که سازمان ملل اقداماتی در این زمینه به عمل آورد.

جنگ پیامد های تراژیکی برای ایران به همراه داشت. ایرانی که به تازگی انقلاب اسلامی را با زمان و هزینه به مراتب کمتر پشت سر گذاشته بود. دیدگاه بسیاری از مقامات کنونی ایران در مورد جهان، با نگرش آنها در مورد جنگ ایران و عراق، مرتبط است. دیدگاه های ضد آمریکایی مقامات در ایران و تردید آنها در مورد غرب به طور مستقیم در درک آنها از تجربه جنگ ایران و عراق؛ ریشه دارد. به همین دلیل می توان انتظار داشت که جنگ بعدی ایران را تندرو تر کرده و انگیزه جمهوری اسلامی برای تولید بمب هسته ای را تقویت کند.

درس دیگر نخستین جنگ این است که ایران به راحتی در مقابل آمریکا تسلیم نمی شود. در سال 1987، ایران به شدت درگیر جنگ بود و بسیاری از شهرها نابود شده بود و حتی صادرات نفتی ایران که تنها منبع درآمد بود نیز به حداقل رسید، اما ایران همچنان از جنگیدن با نیروهای آمریکایی در خلیج فارس اکراه نداشت.

ایران با هوشمندی جنگید و از پرشتاب کردن و پرخطرتر کردن درگیری اجتناب کرد. مارتین دمسی، فرمانده ستاد مشترک آمریکا تاکید دارد که رویکرد ایران در جنگ جدی است اما غیر انتحاری است. به بیان دیگر ایران در رفتار جنگی کاری نمی کند که بقای انقلاب به خطر بیفتد. ایران به دنبال نقطه ضعف های آمریکا در افغانستان و بحرین، ضعف های اسرائیل در لبنان و سعودی ها در یمن است. در سال های 1980، ایران حزب الله را بنیانگذاری کرد تا به دلیل حمایت آمریکا از عراق، اهداف آمریکایی، فرانسوی و اسرائیلی را مورد حمله قرار دهند. به بیان دیگر ایران جبهه جنگ با عراق را تا دیگر کشورها گسترانید. به همین دلیل می توان انتظار تجربه ای مشابه را در جنگ آینده داشت. ایران هم اکنون سال هاست که حزب الله را آموزش می دهد. اکنو نایران و حزب الله علیه اسرائیل در هند و بلغارستان، فعالیت می کنند و گفته می شود جنگ سایبری وسیعی را نیز علیه عربستان و قطر به راه انداخته اند.

درس دیگر نخستین جنگ این است که ایران به راحتی در مقابل آمریکا تسلیم نمی شود. به بیان دیگر ایران در رفتار جنگی کاری نمی کند که بقای انقلاب به خطر بیفتد.

درس دیگر این است که پایان دادن به جنگ یک چالش است. در سال 1988، ایران تنها پس از افزایش نگرانی ها در مورد تکرار فاجعه ای نظیر هیروشیما، آتش بس را پذیرفت. پذیرش آتش بس برای ایران بسیار دشوار بود و دلیلی ندارد که در آینده نیز اینچنین نباشد.  

درس آخر این است که آمریکا باید به توصیه متحدانش گوش فرا دهد. در سال های 1980، اسرائیل به عنوان متحد آمریکا از واشینگتن خواست در جنگ طرف ایران را بگیرد. رهبران، فرماندهان و جاسوس های اسرائیلی در آنه زمان با حال و هوای عراق بیش از آمریکا آشنا بودند. به همین دلیل کمک های نظامی اسرائیل به ایران در دوران جنگ با عراق، انجام شد. همچنین شیمون پرز از جمله مقاماتی بود که واشینگتن را برای تعامل با تهران تحت فشار قرار داد و برخی می گوید ایران – کنترا در واقع ایده وی بود. از سوی دیگر به دیپلمات ها و جاسوس های آمریکایی گفته شد روی برخی اقدامات اسرائیل به نفع ایران، چشم خود را ببندند.

البته در مقابل دوستان عرب  کاخ سفید؛ توصیه های خوبی نداشتند. حسنی مبارک، رئیس جمهور وقت مصر، شاه حسین، پادشاه اردن و پادشاه وقت عربستان همگی به آمریکا توصیه می کردند در جنگ جانب عراق را بگیرد. آنها استفاده از تسلیحات شیمیایی توسط صدام حسین علیه مردم خودش را نادیده گرفتند. همچنین مصر به عراق سلاح فرستان و اردن نیز به طور داوطلبانه نیروهایی را به عراق اعزام کرد. سعودی ها نیز جانب صدام حسین را گرفتند. 

اکنون یک چهارم قرن از جنگ ایران و عراق گذشته و آمریکا به بسیاری از اهداف خود که در جریان این جنگ دنبال می کرد، دست یافته است. آمریکا توانسته از تانکر ها در خلیج فارس محافظت کند و از نفوذ جنگ به دیگر کشوها نیز جلوگیری کرده است. از سوی دیگر هنوز بغداد و بصره و اورشلیم به تصرف ایران در نیامده است. اما امروز ایران نقش محوری در عراق ایفا می کند و آن هم به لطف حمله آمریکا به عراق در سال 2003 ، است. جورج بوش توانست صدام حسین را سرنگون کند اما در عین حال زمینه را برای روی کار آمدن دولتی شیعه در بغداد آماده کرد که روابط بسیار نزدیکی با جمهوری اسلامی دارد. دولت کنونی بغداد بیش از آنکه با ریاض و امان نزدیک باشد، با تهران دوستی دارد. این پیامد های ناخواسته جنگ است.

نخستین جنگ آمریکا با ایران ، آن را تندرو تر و رادیکال تر کرد. جنگ دوم نیز می تواند همین نتیجه را داشته باشد.هرچند هدف جنگ بازداشتن ایران از دستیابی به سلاح هسته ای باشد، پیامد ناخواسته آن می تواند تولید بمب هسته ای در ایران باشد. به بیان دیگر این جنگ می تواند به جای جلوگیری از اشاعه هسته ای، راه اشاعه را هموارتر کند.  

تجربه جنگ های قدیمی باید پیش از تصمیم گیری در مورد جنگی جدید، به دقت مورد بررسی قرار گیرد. بسیاری از آمریکایی ها درس های جنگ اعلام نشده آمریکا با ایران در سال های 1980 را از یاد برده اند. آمریکا از آن پس در جنگ هایی در افغانستان، عراق و لیبی درگیر بوده است. شاید از یادبردن خاطره این جنگ ها برای واشینگتن کار آسانی باشد اما برای ایرانیان اینگونه نخواهد بود.

منبع: بروکینگز / تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

کلید واژه ها: عراق آمریکا جنگ ایران و عراق اسرائیل


( ۱۳ )

نظر شما :