باز هم یک کشور مسلمان دیگر؟
آیا ایالات متحده امریکا باید در سوریه دست به مداخله نظامی بزند؟ با طرح این پرسش باید از دو مساله دیگر نیز رونمایی کرد. نخستین و چالش برانگیزترین مساله این است که با توجه به تعمیق ابعاد انسانی ناآرامی ها در سوریه بسیاری از مردم خواهان دخالت غرب و یا جامعه جهانی برای مهار بحران هستند. دومین مساله نیز این است که اگر واشنگتن از مخالفان بشار اسد رئیس جمهوری سوریه دفاع نظامی عملی به عمل آورد بی شک با دولتی که غربی ها برای روی کار امدن آن پس از بشار اسد دعا می کنند، رابطه بسیار خوبی خواهد داشت.
اما این قبیل بحث ها متاسفانه چندان درست نیست. بحران انسانی در سوریه مساله ای اجتناب ناپذیر است. نویسنده این مطلب برای واشنگتن پست در این خصوص می نویسد: دخالت نظامی امریکا در سوریه دو دستاورد نه چندان مثبت دارد که باید پیش از هرگونه تعجیل در توسل به گزینه نظامی مورد بررسی قرار گیرد:
1. دخالت نظامی همراه با تلفات از جمله تلفات انسانی است. هیچ کس نباید میزان بمباران مورد نیاز برای انهدام تاسیسات ضدهوایی سوریه را دست کم بگیرد. ابتدا باید این تاسیسات را نابود و سپس حمایت رسمی از شبه نظامیان مخالف دولت مرکزی را آغاز کرد. علاوه بر این سرکوب فرآیندی یک جانبه و یک طرف نیست بلکه باید مداوم باشد و نباید فراموش کرد که هر دولتی میزان قابل توجهی از سیستم دفاع هوایی خود را از چشم ها پنهان نگاه می دارد. همین مساله می تواند بر حجم تلفات انسانی بیفزاید.
2. حضور امریکا در جنگی دیگر علیه کشوری مسلمان تنها به تعمیق این باور می انجامد که واشنگتن کاری ندارد جز برکناری دولتمردان مسلمان و ریختن بمب بر سر مردمان مسلمان. دو سال پس از دخالت نظامی امریکا در سوریه بی توجه به نتیجه آنچه مردم به یاد خواهند داشت دولت امریکایی است که بمب بر سر زنان و کودکان آنها ریخت. حتی اگر منافع ملی ما هم در این حمله نهفته باشد باز باید از شرکت کردن در جنگی دیگر علیه مسلمانان قویا اجتناب کنیم.
جانب گروهی را تا زمانی که حکومت را در دست بگیرد همواره به معنای بله قربان گو شدن آن حکومت نیست. عراق نمونه بارزی از این مساله است. شای تلخ باشد اما حقیقت این است که جنگ های داخلی باید توسط مردم محلی آغاز ، ادامه و به پایان برسد. تنها با درک جنبه های وحشتناک یک جنگ است که مردم می ترسند و به تعامل با هم روی می آورند.
سیاست خارجی ایالات متحده همواره مبتی برجایگاه و نقش امریکا در جهان بوده تا شرایط حاکم بر کشورهایی که به آن حمله می کند.حرفه ای ها در دستگاه سیاست خارجی همواره منافع سایر نقاط جهان را هم مد نظر قرار داده اند اما دلایل پشت پرده این حرکت چندان عاقلانه نبوده است. آنها دست به کار می شوند چرا که گمان می کنند آنها و تنها آنها می توانند نتیجه را تحت تاثیر قرار دهند و عاملان این تغییر باشند. نشستن و نظاره کردن را در شان خود نمی دانند. حمایت از شبه نظامیان سوری با این امید که آنها برنده هستند و یا این توجیه که نمک گیر ما خواهند شد، احمقانه است. ساده لوحانه است اگر فکر کنیم که دولتمردان جدید در سوریه به منافع امریکا فکر خواهند کرد. ثمره هیچ کدام از تحولات اخیر در جهان عرب حتی آن دسته که حمایت زبانی ما را به دنبال داشت، به روی کار آمدن دولتی الزاما نزدیک و وفادار به امریکا نبود. حقیقت این است که اعراب روزانه چندبار در معرض احساسات ضدامریکایی قرار می گیرند. این ماجرا نه پایان می یابد و نه قابل تغییر دادن است. دولت اوباما دوست دارد رفتن بشار اسد را به نظاره بنشیند. هرچه زودتر بهتر چرا که باراک در سال انتخابات قرار دارد. با اینهمه تنها دو گزینه بیکار نشستن و بمباران سوریه پیش روی وی نیست. دولت اوباما باید هرچه زودتر موضع گیری صریح خود در خصوص سوریه را به مردمانش اعلام کند.
نظر شما :