سوریه سرگردان در چندراهه
جولانی مرد این میدان نیست

نویسنده: دکتر حسین حاجی، کارشناس امور سیاسی
دیپلماسی ایرانی: تداوم تنشها در سوریه میتواند به عنوان یک سوال فرعی در نظر گرفته شود. این تنشها ناشی از علل عمیقتری هستند که نیازمند شناسایی و حلوفصلاند. ریشه تمام تنشها را نمیتوان صرفاً در دخالت اسرائیل جستوجو کرد؛ اسرائیل بخشی از مشکل است، اما نه تمام آن. نباید به بهانه دخالت اسرائیل، حاکمیت قهری و جبری جولانی را تبرئه کرد.
اصل مشکل و ریشه درگیریها به کودتا و انتقال قدرت از طریق فرآیندهای غیر دموکراتیک در سوریه بازمیگردد. نظام جبری جولانی فاقد دکترین دموکراتیک ملی است و گذار سیاسی باید بر مبنای گزارههای دموکراتیک و اجماع ملی پیش برود، نه با کودتا. با کودتا میتوان به قدرت رسید، اما تثبیت آن غیرممکن است. حیات سیاسی کودتاچیان از دوام و پایداری برخوردار نیست و یا با مقاومت مدنی یا با کودتای شبهنظامیان حذف میشوند.
نظام سوریه از دیرباز به نام جمهوری عربی شناخته میشود و بعید به نظر میرسد که جمهوریت به حاکمیت امارتی و ولایتی الجولانی سلفی مسلک تن بدهد. بیدلیل نیست که این نظام اعتقادی به همهپرسی و پارلمان برآمده از آراء مردم ندارد و انتخاب نمایندگان را حق شخصی خود میداند. بخشی از ناآرامیها و تنشها از اراده جریانهای سیاسی برآمده از بطن مردم ناشی است. پذیرش جولانی از سوی مردم نه به دلیل رضایت یا مشروعیت او، بلکه به خاطر استراتژی وحشتی است که جولانی در کارنامه خود داشته است. اما با گذر زمان و تضعیف توان ارتش جولانی، مقاومت ملی و مدنی مردم جان میگیرد.
تولد حرکت مقاومت مردمی "اولی الباَس" با گفتمان ضربه به پیکره اسرائیل، آمریکا و جولانی در همین راستاست. ریشه بسیاری از شورشها و ناآرامیها در سوریه دوگانههای "سیاسی – شبهنظامی" است. تجربه نشان داده اجماعسازی در نزد رهبران سیاسی راحتتر از اجماعسازی دوگانه سیاسی – شبهنظامی است. مشکل سوریه همین دوگانگی است. مذاکره شبهنظامیان با ابزار و زور سلاح در کنار دیپلماسی سیاسی در یک میز نمیگنجد. به گواه تاریخ، زور سلاح بر زور قانون و زبان دیپلماسی پیشی داشته و این تجربه، در چند ماه گذشته در سوریه جولانی تکرار شده و به تعبیری جمع اضداد محال است.
این معضل زمانی تشدید میشود که به تکثر شبهنظامیان نگاه کنیم. این تکثر با تکیه بر سلاح و حمایت از جانب قدرتهای بیگانه راهبری میشود. آمریکا از شبهنظامیان یکصد هزار نفری نیروهای دمکراتیک کرد دفاع میکند، ترکیه از کردهای شمال حلب پشتیبانی میکند و دروزیها با حمایت اسرائیل در السویدای جنوب قیام کردهاند. شبهنظامیان شیعه در استانهای لاذقیه و حمص معترض به کشتار عوامل جولانی هستند. شبهنظامیان بیستگانه تحریر الشام متصف به جولانی در یک مسیر نیستند و جبهه مردمی "اولی الباس" با گفتمان مبارزه با آمریکا و اسرائیل و به عنوان اولین ضربهزنندگان برای آزادسازی سوریه ابراز هویت کردند. اکثر این گروهها فصل مشترکی با یکدیگر ندارند. با این وصف، اجماع در میان شبهنظامیان اگر فعل ممکن باشد، اما وحدت شبهنظامیان با جریانهای سیاسی به نظر میرسد غیرممکن باشد.
از طرفی، اسرائیل به دنبال کمربند امنیتی و قومیتی از شهر جلیل در شمال سرزمینهای اشغالی است که دروزیها را در خود جای داده است و قصد دارد به دروزیهای ساکن در لبنان ملحق کند. این مسیر زمینی با نام کریدور داود از شهرهای مرزی البوکمال در شرق استان دیرالزور سوریه و القائم در عراق عبور میکند و به استانهای غربی این کشور تسهیل میشود. همچنین، اسرائیل و آمریکا در سوریه منافع مشترک دارند و هر دو از همدیگر باج میگیرند. اسرائیل در قامت پسر شجاع و پیادهنظام آمریکا عمل میکند، اما به خاطر اجرای نقشهراه ترامپ، عنصر لجوج و سرکش است و متقابلاً از آمریکا در دستاندازی به سوریه و منطقه باج میگیرد.
این معادله چندمجهولی در حالی است که جولانی در سوریه فاقد دکترین سیاسی و حقوقی برای تشکیل حکومت دموکراتیک است و در چندراهه سرگردان راهبردی قرار دارد. تاوان این همه از همگسیختگی بر دوش مردم سوریه است.
نظر شما :