عبدالناصر نورزاد
دو سال فاجعه
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: من نگارنده قصد ندارم به علت و دلایل این فاجعه ضد تمدن و فرهنگ و این توطئه سازماندهی شده علیه مردم افغانستان، بپردازم. زیرا تاکنون که دو سال از به قدرت رسانیدن این گروه تروریستی، سپری می شود، تحلیل ها، نبشته ها و پژوهش های زیادی در خصوص آن صورت گرفته است. لذا قصد من، پرداختن به تبعات حضور این گروه تروریستی در اریکه قدرت در افغانستان است.
ادامه مطلبپیوند داعش و ایغورها در افغانستان
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: با این حال داعش هدف خوبی را انتخاب کرده و می داند که استفاده هوشمندانه از احساسات ضد چینی در میان ایغورها، به گسترش ساحه نفوذ داعش در خاک چین نیز منجر می شود. داعش در یک مرحله بعدی این تعامل را می خواهد با سایر گروه های ستیزه جوی اسلامی و مخالف دولت های آسیای مرکزی مانند جنبش اسلامی ازبکستان، انصارالله تاجیکستان و سایر حرکت های مسلح تندرو که در حال حاضر وضع الجیش در افغانستان دارند، ادامه دهد.
ادامه مطلبافغانستان، طالبان و ابزارهای فشار امریکا بر ایران، روسیه و چین
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: منطقه با مدنظرداشت این تغییر ماهیت ژئوپولتیکی در تلاش است تا راهی جز تعامل با طالبان بیابد که هنوز نیافته است. یا باید با طالبان تعامل کند و یا اینکه در برابر آن قرار بگیرد. به یقین که هر دو انتخاب برای منطقه در شرایط بحرانی کنونی، دشوار و هزینه بر خواهد بود.
ادامه مطلبشکاف در درون طالبان زبانه می کشد
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: بسیار تحلیل های وجود دارد که نشان می دهد طالبان، دچار از هم گسستگی ایدیولوژیک شده اند و این مسئله اختلاف و تقابل میان آنها در واقع، گمرنگی ماهیت ایدیولوژیک این گروه را نشان می دهد. مرز میان پشتون ها و قبایل مختلف آن، تاجیک و ازبک ها و حتی هزاره های که در صفوف طالبان جای داشتند، میزان این تقابل و تصادم را در میان طالبان به سطح قابل ملاحظه ی بلند برده است. حتی احتمال یک درگیری خودی میان طالبان در بسیاری مواقع محسوس است. باید این اختلافات را جدی گرفت.
ادامه مطلببررسی استراتژی ظهور داعش در افغانستان
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: می توان گفت که با مدنظرداشت عملکرد داعش در گذشته و جنایاتی را که این گروه در سوریه و عراق انجام داده و حضور اندکی که در جغرافیای افغانستان داشت، می توان استراتژی های این گروه را تخمین زد. اما چون این داعش در افغانستان صورت ساختگی دارد و وجود عینی آن با ایدئولوژی داعشی، وجود ندارد، بنابراین در حال تکمیل مراحل تکوین استراتژیک خود است. چون این گروه از ابتدای ظهورش در افغانستان ناکام بود، بنابراین تنها نظام طالبانی است که می تواند این گروه را دوباره زنده سازد و برنامه های امریکا و سایر متحدانش را عملی کند.
ادامه مطلبپاکستان در دوجبهه می جنگد
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: هیچ منطقی منبی بر جدایی میان طالبان و پاکستان وجود ندارد و امکان ندارد تا پاکستان به این زودی ها، دست از سر طالبان بردارد. آنچه به عنوان مشت نمونه ی خروار به عنوان چالش در روابط امارت طالبانی و پاکستان گفته می شود، تنها یک سناریوسازی است تا ذهنیت ها را به سمت دیگری، سوق دهند. زیرا در حال حاضر، تنها و تنها مسئله تقویت تروریسم در شمال افغانستان مطرح است که می تواند من حیث یک گاو شیری، در اختیار پاکستان قرار گیرد.
ادامه مطلبملاهیبت الله رهبری از جنس هوش مصنوعی
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: بحث ما در این جستار این نیست که بگوییم طالبان کیستند و برای چه و چرا و با کدام اهداف روی صحنه آمدند؟ بلکه توجه اصلی ما در این بخش تلاش برای روشن سازی ابعاد تاریک یک دیکتاتوری خشن، بی رحم و اتوکراتیک است که رهبر سایه ی آن، با آن که معلوم نیست کیست، حکم می راند، دستور می دهد و برای جامعه سی میلیونی افغانستان، خط و مش ترسیم می کند. هیبت الله نام نهاد، ممکن است وجود داشته باشد، اما این که چگونه و در کجا زیست می کند، اطلاع دقیقی در دست نیست. هیبت الله یک رمز استخباراتی است و حدس و گمانه های زیادی در خصوص وی تا حال وجود داشته است.
ادامه مطلبابزارهای بالفعل ایران برای مقابله با طالبان
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ایران چون در سال جاری بعد از نشست ماه ژوئن سازمان همکاری های شانگهای، عضویت کامل آن را به دست می گیرد، می تواند نظر سایر اعضای پرقدرت آن مانند چین و روسیه در مورد تعامل تاکتیکی و عملیاتی در برابر طالبان را تغییر دهد. اگر وضعیت به منوال کنونی ادامه یابد، احتمال کاهش حمایت های منطقه ای از طالبان به ویژه از جانب چین و روسیه وجود دارد و می تواند طالبان را در تنگنای بیشتر سیاسی و اقتصادی توام با فشار های نظامی قرار دهد.
ادامه مطلبچالش های جدی طالبان
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تلاش می شود تا طالبان به خوب و بد تقسیم شوند و از این گروه یک چهره مناسب تر، ترسیم شود تا زمینه های تعامل با این گروه، به هدف بر آورده ساختن نیت های استراتژیک بعدی در منطقه مساعد شود.
ادامه مطلبهیچ مجالی برای خوشبینی نیست
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: آنچه از ماهیت مبهم این نشست معلوم می شود، نه تنها که تاثیری بر بهبود وضعیت افغانستان ندارد و مشکلی را حل نمی کند، بلکه اگر به توافق برای به رسمیت شناسی و یا حداقل شناسایی غیر رسمی (دی فاکتو) طالبان منجر شود، وضعیت را به نفع طالبان و به ضرر مردم افغانستان و امنیت منطقه، سوق خواهد داد. در این صورت میدان افغانستان برای سالیان دراز عرصه رقابت های خونین متفقین آسیایی و متحدین فرا آسیایی خواهد بود.
ادامه مطلبپیام های نشست سمرقند
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: نشست سمرقند نه یک فرصت برای طالبان بود و نه زمینه را برای همکاری با آنها فراهم آورد، بلکه تلاش برای شکل دهی یک نظام مبتنی بر رژیم امنیت بود. هیچ پیام خوشی به طالبان نداشت و تنها برای طالبان گوشزد شد که در صورت ادامه وضعیت موجود، واکنش در برابرشان، جدی و هماهنگ خواهد بود.
ادامه مطلبطالبان تندروتر می شود
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: بعد از به قدرت رساندن طالبان، گروه های هم فکر طالبان مانند حزب تحریر، جمعیت اصلاح و نهاد نجم و سایر سازمان های مزد بگیر و افراطی که در تبانی با طالبان، سرکوب و ضربه زدن مخالفان آنها را به عهده داشتند، شامل قهر و غضب طالبان شده اند. به تازگی طالبان در یک دستور تازه، فعالیت حزب تحریر، جمعیت اصلاح و نهاد نجم را ممنوع کردهاند.
ادامه مطلبافغانستان، نمود کامل یک جامعه به شدت عقب مانده
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: سقوط چند باره گی ما در پرتگاه نیستی و نابودی، اضمحلال نظام های سیاسی، حضور بیگانه ها، تهاجم و تجاوز آشکار همسایگان ناخلف، شرایطی می طلبیدند. شرایطی همانند جغرافیایی مناسب رقابت و ضد رقابت بیگانگان در میدان افغانستان، چند دستگی تباری، نا همگونی قومی، چند زبانی بودن و از همه مهمتر، سیاست زدگی محض و آشفتگی های متعاقب آن، از این دست شرایط بوده اند. شاید کمتر سرزمینی را سراغ داشت که این چنین در لجنزار آشفتگی های سیاسی و بی برنامه گی معمول قشر سیاسی، غوطه ور شده باشند.
ادامه مطلبچگونه طالبان می تواند همه محاسبات روسیه را بر باد دهد؟
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: روسیه در ابتدای حضور امریکا در افغانستان، چراغ سبز نشان داد و کماکان به این حضور زمینه های حمایتی لجستیکی و امنیتی را نیز فراهم آورد، اما با گذشت زمان و تقابل با امریکا در دیگر نقاط جهان، این سیاست تغییر ماهیتی یافت و نیت روس ها در برابر امریکایی ها، تغییر یافت. روس ها با تعمیق روابط خود با طالبان، خواستند کم کم از حضور امریکایی ها در افغانستان کم کنند و راه های برای خروج امریکا بازگذاشتند. امریکا از افغانستان بیرون شد و روس ها و چینی ها به هدف استراتژیک خود رسیدند. حال هم چینی ها و هم روس ها متوجه شده اند که یک افغانستان عاری از امریکا، آن هم بعد از بیست سال حضور نظامی، باقی مانده ای جز یک افغانستان در حال فرو رفتن در هرج و مرج نیست.
ادامه مطلبافغانستان و معادلات امنیت منطقهای
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: افغانستان با مدنظرداشت خصوصیاتش مانند نزدیکی جغرافیایی، گسترش روابط اقتصادی، وابستگی امنیتی، وجود الگوهای دوستی، در زمان حضور امریکا در این کشور، در مجموعه امنیت منطقه ای جنوب آسیا قرار می گیرد. قرار دادن افغانستان در مجموعه امنیتی منطقه ای جنوب آسیا، به اساس وجوه تشابه آن صورت می گیرد. اما حال که حضور امریکا در افغانستان نیست و افغانستان نقشی در اهداف راهبردی و ژئوپولیتیک امریکا ندارد و از سوی دیگر، پاکستان به عنوان یکی از کلیدی ترین بازیگران امنیتی در جنوب آسیا، حضور فعال در افغانستان دارد و از طالبان حمایت می کند، خیلی ها از این هم فراتر رفته اند.
ادامه مطلبطالبان ناقض امنیت سیاسی شهروندان
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: طالبان، بدون توجه به خواست مردم، زیر نام دین و اجرای شریعت، به حاکمیت جبارانه خود ادامه می دهند. این کار پایه های اساسی تامین امنیت را سست و بنیادهای آن را لرزان می کند. از این رو می گوییم که رژیم طالبان، ناقض فاحش حقوق اساسی امنیت مردم و فاقد امنیت سیاسی است.
ادامه مطلبجغرافیای شمال افغانستان؛ بستر بازی های جدید استخباراتی
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: انشعاب در ساختار ظاهرا یکپارچه طالبان، حتمی است. اختلافات میان حقانی ها، گروه قطر، قندهارهای طرفدار ملایعقوب، بر سر تقسیم منابع و ثروت دولتی، معادن، قاچاق مواد مخدر، نحوه تقسیم پول های داده شده از جانب کشورهای حامی، هر روز بیشتر می شود. این کار باعث می شود تا گروه های دیگر تروریستی نیز با مشاهده اختلافات در میان طالبان، روحیه جنگی را از دست بدهند و پیروزی هایی نصیب جبهات مقاومت شود.
ادامه مطلبداعش و نقشه تسلط بر آسیای میانه
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: جایگزینی بهتر ازداعش که داعیه خلافت بر کل جغرافیای اسلامی را دارد سراغ نداریم، پس داعش باید به شمال و از آنجا به آسیای میانه منتقل شود تا مسکو و پکن تمکین کنند. در این صورت افغانستان به عنوان تونل اکمالاتی گروه های تندروی اسلامی آسیای میانه مطرح می شود و سال های متمادی بی ثباتی مزمن را تجربه خواهد کرد. داعش در افغانستان، یعنی داعش برای آسیای میانه.
ادامه مطلبطالبان برای ظهور داعش رخ عوض میکند
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اخیرا سر و صدای های زیادی از حضور گروه تندور و تروریستی داعش در برخی از ولایات افغانستان بگوش می رسد. تغییر جغرافیای قبلی (ننگرهار) و انتقال داعشیان به شمال افغانستان، تجمع سایر نیروهای تروریست هم پیمان طالبان زیر چتر داعش و آمادگی ها برای تمویل این پروژه برای مدت مدیدی، نشان از وخامت اوضاع دارد. اما متعاقب این نگرانی ها، سئوال هایی پیدا می شوند که آیا واقعا داعش در افغانستان است؟ و آیا این پروژۀ از بیرون تمویل شده نسخه موفق در افغانستان خواهد بود؟ نقش طالبان در تمویل و تقویت داعش چگونه است و چطور می توان داعشی را با حضور طالبان، پذیرفت؟
ادامه مطلبمقاومت پیروز می شود اما چگونه و چه وقت؟
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: بعد از اندک تعمق در می یابیم که نباید اشتباهات گذشته تکرار شود و برای پیروزی در میدان جنگ فکر کنیم. به فرض مثال مقاومت پیروز می شود و باز مجال تصاحب حاکمیت سیاسی را می یابد، قدم بعدی چیست؟ چگونه می توان با بصیرت و دور اندیشی برای فردای مردم مان، اندیشید و فردای بهتر را برای آنها نوید داد؟ برای این کار نیاز است تا برای یک تعامل فعال و طراحی یک سیاست معقول و عمل گرایانه و با مد نظر قرار دادن واقعیت های عینی جامعه در یک معامله متعادل با خرد اندیشی و تعقل با همسایه ها، کشورهای منطقه و در مجموع غرب و شرق قرار گیریم.
ادامه مطلبشکست تلاشهای امریکا مبتنی بر ژیوپولتیک نظم نوین جهانی در افغانستان
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: رقابتهای ناسالم و شدید کشورهای همسایه در افغانستان، بیشتر ناشی از نارضایتی آنها مبنی بر حضور امریکا در افغانستان و درک این مساله بود که این حضور در درازمدت منجر به گسترش ساحه نفوذ امریکا در منطقه شده و نظم موجود را برهم میزند. بنابراین، هر کشوری تلاش داشت تا نیروهای نیابتی خود را وارد میدان ساخته و منافع امنیتی خود را در قالب آن جستوجو کند. این امر باعث دشوارتر شدن شرایط برای تامین امنیت در افغانستان شد و باعث شد تا کشورهای همسایه نهتنها خود را در تحولات افغانستان دخیل نبینند، بل خطر جدی را از ناحیه افغانستان احساس کنند.
ادامه مطلبچگونه معمار ژئوپولیتیک نوین، گذار در ساختار نظام بین الملل را رقم زد؟
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: روی همرفته، گورباچف با سیاست هایش چنین جهانی را برای ما به ارث گذاشت و خودش را به زعم دنیای غرب، قهرمان و برنده جایزه صلح نوبل اما در نظریات جامعه روس، جهان سوم و مناطقی که بیشتر در نتیجه فروپاشی این تحول گفتمانی ژئولتیکی، آسیب دیدند، یک خطاکار نابخشودنی، در ذهن ها ماندگار ساخت.
ادامه مطلبتهدید و امنیت، معنا و کاربردها در وضعیت کنونی
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در حوزه مطالعات امنیتی بـدون شک «تهدید» می تواند یکی از رایج ترین آنها باشد. این واقعیـت کـه مطالعـات امنیتـی از بدو تکوین تا کنون، بر بنیاد مفهوم «تهدید» قرار داشته انـد یـا اینکـه ملاحظـات امنیتـی در مقام عمل از ابتدایی ترین گونه های حیات انسانی تا جوامع پیچیده و شـبکه ای امـروزی معمولاً با تهدید، قابل فهم و تعریف عملیاتی می شده انـد، قابل استنباط است. این کار مـا را بـر آن مـی دارد کـه ایـن مفهوم را "مفهومی رایج و بدیهی" در ذهن و رفتار انسانی قلمداد کنیم. این در حالی اسـت که تلاش برای شناخت و تحلیل "تهدید" پیوسته در حاشیه قرار داشـته و مطالعات امنیتی، عمدتا فحوای تحلیل ها و نظریه ها معطوف به امنیت بوده اند.
ادامه مطلبباز تعریف واژه منافع ملی
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اکنون تمامی کشورها بر اساس منافع ملیشان برنامهریزی و چارچوبهای اقدامشان را تعریف میکنند. این اصطلاح در واقع حاصل تحولات بنیادگر انقلاب صنعتی و دموکراتیک در اروپاست که عرصه عمل سیاسی را برای بازیگران (دولتها) در صحنه نزاع بینالمللی فراخ ساخته و توجیه قانونی و معقول را در زمینه عمل سیاسی خلق کرده است. این اصطلاح به ترتیب در ایتالیای قرن ۱۸، انگلستان قرن ۱۹ و امریکای قرن ۲۰ به وجود آمد و در قوانین اساسی اکثریت کشورها مسجل شد. بر اساس سابقه تاریخی گفتمان منافع ملی، در واقع رنگ و بوی منافع ملی در عرصه عمل سیاسی، برآیندهایی مانند کنش و واکنشهای مطلوب و موجه را به وجود آورده است. اما در کشور ما (افغانستان) بر اساس فرهنگ سیاسی موجود جامعه، اختلاف نظر روی مفاهیمی همچون منافع ملی و امنیت ملی که دو جزء اساسی یک دیدگاه واقعنگرانه است به وجود نیامده است.
ادامه مطلببحران افغانستان کی تمام میشود؟
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اکثریت، امروز به این اتفاق نظر دارند که باید تابوی قدرت متمرکز سیاسی، شکسته شود و جایگزین آن یک سیستم غیر متمرکز شود؛ زیرا موجودیت تنوع در ساخت و فرم نظام سیاسی در افغانستان، به یک ضرورت مبدل شده است. این ضرورت، الزامی می سازد تا قبل از همه، به موضوعات اساسی مانند یک نظام جوابگو، کار شود تا موضوعات حاشیه ای. این واقعیت، زایش یک باور عمومی مبتنی بر مبرمیت موضوع است که خود می تواند تجربه تاریخی تلخ همانند فاجعه به قدرت رسیدن طالبان است. بر اساس این باور عمومی، علت اصلی به قدرت رسیدن طالبان را میتوان در انحصار قدرت در راستای نهادینهسازی اتوریته قومی و تفسیر غیر قابل انعطاف آنها از سیاست دانست.
ادامه مطلب