تاکیدی دیگر بر رئالیسم هوشمند به عنوان چارچوبی برای کنش سیاست خارجی ایران

درهم تنیدگی سازه‌انگاری و رئالیسم در بیانات رهبری

۰۶ مهر ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۵۳۶۸ اخبار اصلی اخبار داخلی
محمد محمودی کیا در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: سخنان رهبر انقلاب در آغازین روزهای هفته دفاع مقدس، حاوی نکات بسیار مهمی درباره سیاست داخلی و سیاست بین‌المللی جمهوری اسلامی، آن هم درست در شرایطی که از یک سو به روزهای پایانی تا اجرای اسنپ بک نزدیک می‌شویم و سوی دیگر تمامیت ارضی کشور در معرض انواع تهدیدهای سران رژیم صهیونی قرار دارد، بود.
درهم تنیدگی سازه‌انگاری و رئالیسم در بیانات رهبری

نویسنده: محمد محمودی کیا، عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی

دیپلماسی ایرانی: در تحلیلی نظری، سخنان اخیر رهبر انقلاب نشان می‌دهد که گفتمان سیاسی جمهوری اسلامی را نمی‌توان در قالب‌های سنتی نظریه‌های روابط بین‌الملل فهم کرد. این نوشتار با به کارگیری چارچوبی تلفیقی از رئالیسم و سازه‌انگاری، آشکار می‌سازد که چگونه «قدرت» در این گفتمان، آمیزه‌ای ناگسستنی از محاسبات راهبردی مادی و الزامات هویتی است، و چگونه فناوری هسته‌ای تا این حد به نمادی غیرقابل مذاکره از عزت و استقلال بدل شده است.

سخنان رهبر انقلاب در آغازین روزهای هفته دفاع مقدس، حاوی نکات بسیار مهمی درباره سیاست داخلی و سیاست بین‌المللی جمهوری اسلامی، آن هم درست در شرایطی که از یک سو به روزهای پایانی تا اجرای اسنپ بک نزدیک می‌شویم و سوی دیگر تمامیت ارضی کشور در معرض انواع تهدیدهای سران رژیم صهیونی قرار دارد، بود.

هم‌زمانی پخش این سخنرانی با سخنرانی رییس‌جمهور ایالات متحده در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل نیز از نکات درخور توجه این رویداد است.

با این همه، آنچه در بیان رهبر انقلاب قرار دارد از منظر نظری نه یک تحلیل مبتنی بر رئالیسم سیاسی صرف و نه یک تحلیل سازه‌انگارانه است، بلکه مقاصد مورد نظر ایشان در یک درهم‌تنیدگی از مولفه‌های مادی و معنایی (هنجاری)، رویکرد جمهوری اسلامی به حوزه کنش سیاست خارجی خود را بازنمایی می‌کند. لذا برای فهم هر چه بیشتر مقاصد متن، نیازمند یک دستگاه نظری چندوجهی هستیم که نگارنده بر این باور است یک تحلیل تلفیقی، درک عمیق‌تری از گفتمان سیاست خارجی ایران ایجاد می‌کند، زیرا این سنتز نظری به وضوح نشان می‌دهد که دو نظریه رئالیستی و سازه‌انگارانه لزوماً در تضاد هم نیستند، بلکه می‌توانند در توضیح پدیده‌های سیاسی مکمل یکدیگر باشند. در این تحلیل تلفیقی، با تاکید بر بیانات اخیر رهبر انقلاب، نحوه بر‌هم‌کنش ساختارهای مادی (که رئالیسم بر آن تأکید دارد) و ساختارهای هنجاری – هویتی (که کانون توجه سازه‌انگاری است) بررسی می‌شود.

تحلیل تلفیقی: چگونه قدرت مادی و ایده‌ها با هم واقعیت سیاسی را می‌سازند؟

این سخنرانی نمونه‌ای بارز از این واقعیت است که منافع مادی در چارچوب هویت‌ها و ایده‌ها معنا می‌یابند و این دو در یک رابطه دیالکتیکی، کنش سیاسی را شکل می‌دهند که در ادامه تلاش می‌شود مصادیق این مهم در متن سخنرانی رهبر انقلاب برجسته شود.

۱.  منافع مادی که توسط هویت معنا می‌یابند (سازه‌انگاری در خدمت رئالیسم)

از نظر رئالیستی، غنی‌سازی یک منبع قدرت سخت (توانایی انرژی یا نظامی) است. اما در بیان رهبر انقلاب اینگونه قابل فهم است که این قدرت مادی، پیش از هر چیز یک نماد هویتی است.

رهبر انقلاب به صراحت هدف از غنی‌سازی را نه ساخت سلاح هسته‌ای، بلکه دستیابی به دانش، استقلال و پیشرفت معرفی می‌کنند که این امر نشان می‌دهد که در نگاه ایشان، منفعت مادی (دستیابی به انرژی) در درجه دوم اهمیت قرار دارد و منفعت هویتی (دستیابی به جایگاه یک کشور پیشرفته و مستقل) در اولویت است؛ بنابراین، وقتی رهبری این چنین تصریح می‌کنند که «تسلیم نخواهیم شد»، این تنها یک محاسبه استراتژیک رئالیستی برای حفظ یک دارایی مادی نیست؛ بلکه یک ضرورت هویتی است. تسلیم شدن به معنای نفی هویت «ملت غیرتمند و باشرف» است.

در اینجا، سازه‌انگاری به رئالیسم عمق می‌بخشد و توضیح می‌دهد که چرا این منفعت مادی تا این حد غیرقابل مذاکره و حیاتی جلوه می‌کند.

۲.  توزیع قدرت بین‌المللی به عنوان بستر شکل‌گیری هویت (رئالیسم در خدمت سازه‌انگاری)

تقابل دوگانه "ما" و "آنها" از منظر سازه‌انگاری، برساخته شدن هویت "دیگری" (آمریکای زورگو) را توضیح می‌دهد. اما این برساخت در یک بستر مادی رئالیستی رخ داده است: ساختار آنارشیک نظام بین‌الملل و تاریخچه مداخلات، تحریم‌ها و تهدیدهای قدرت‌های بزرگ علیه ایران.

اشاره مکرر رهبر انقلاب به تهدید، ترور و بمباران نشان می‌دهد که هویت دشمن‌تراشی صرفاً یک گفتمان انتزاعی نیست، بلکه بر اساس تجربیات ملموس و تعارضات مادی شکل گرفته است.

در اینجا نیز رئالیسم توضیح می‌دهد که چرا فضای مناسبی برای شکل‌گیری چنین هویت متضادی وجود دارد، و سازه‌انگاری توضیح می‌دهد که چگونه این تجربیات مادی به یک سیستم معناسازی هویتی تبدیل شده‌اند که اکنون بر کنش‌ها حاکم است.

۳.  نقش دیالکتیکی قدرت نرم و سخت (تلفیق کامل)

رهبر انقلاب در بیانات خود به وضوح بر قدرت سخت (غنی‌سازی، موشک) تأکید دارند، اما این قدرت سخت در خدمت یک پروژه قدرت نرم بزرگتر قرار می‌گیرد: نمایش اراده ملی، عزت و خردمندی.

در همین راستا، موفقیت‌های علمی و ورزشی (که از جنس قدرت نرم هستند) در کنار دستاوردهای هسته‌ای (قدرت سخت) قرار می‌گیرند تا یک کل یکپارچه از قدرت ملی را بسازند. این نشان می‌دهد که در نگاه ایشان مرز بین قدرت سخت و نرم در عمل بسیار کمرنگ است.

هدف نهایی، همان‌طور که در پایان بیانات ایشان آمده، «قوی شدن در همه ابعاد» است. این یک نگاه کاملاً تلفیقی است: قدرت نظامی و علمی (مادی) باید در کنار قدرت دولتی و ساختاری (نهادی) و وحدت ملی (هویتی) تقویت شود. قدرت سخت بدون پشتوانه هویتی و نرم شکننده است، و قدرت نرم بدون پشتوانه مادی توخالی.

۴. مذاکره: محاسبه استراتژیک یا عمل هویتی؟

یک رئالیست محض ممکن است بگوید رد مذاکره به این دلیل است که موازنه قوا به نفع ایران نیست و آمریکا از منظر مولفه‌های قدرت در جایگاهی قوی‌تر قرار دارد. در نقطه مقابل، یک سازه‌انگار محض ممکن است بگوید رد مذاکره به این دلیل است که هویت ایران، همکاری با زورگو و متجاوز را برنمی‌تابد. اما تحلیل تلفیقی می‌گوید: این دو غیرقابل تفکیک هستند.

استدلال رهبر انقلاب در این رابطه این است که مذاکره در شرایط تهدید، هم‌زمان هم یک شکست استراتژیک است (چون به تحمیل خواسته‌های دشمن می‌انجامد – رئالیسم) و هم یک شکست هویتی است (چون نابود کردن شرف ملت است – سازه‌انگاری).

درست بر همین منطق، تجربه برجام به عنوان یک شاهد مادی (رئالیسم) ارائه می‌شود تا هنجار عدم اعتماد (سازه‌انگاری) را تقویت کند. واقعیت مادی خلف وعده آمریکا، به یک عنصر گفتمانی کلیدی در توجیه هویت مبتنی بر مقاومت تبدیل شده است.

در مجموع، مواضع اخیر رهبر انقلاب به عنوان اصلی‌ترین منبع در ساخت، و جهت‌بخشی به گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی را نمی‌توان تنها با عینک رئالیسم یا تنها با عینک سازه‌انگاری به طور کامل فهم کرد؛ بلکه در این منطق، قدرت مادی و ایده‌ها در هم تنیده شده‌اند.

بر این اساس، ایده‌ها (هویت مقاومت، عزت ملی) به دارایی‌های مادی (فناوری هسته‌ای)، معنا و ارزش می‌بخشند و آنها را به نمادهایی تبدیل می‌کنند که مذاکره بر سرشان بسیار دشوار است.

از سوی دیگر، از عینک رئالیستی، شرایط مادی (تهدید خارجی، ساختار آنارشیک نظام بین‌الملل) بستری را فراهم می‌کند که در آن، ایده‌های خاصی (مانند دشمن‌پنداری و ضرورت مقاومت) رشد می‌کنند و مسلط می‌شوند.

در مجموع، با تاکید دوباره بر این نکته که از منظر تئوریک، رئالیسم توضیح می‌دهد که «چرا بازیگران مجبور به رقابت و افزایش قدرت هستند» (به دلیل ساختار آنارشیک نظام بین‌الملل)، اما سازه‌انگاری توضیح می‌دهد که «چگونه آنها خود و دشمنانشان را تعریف می‌کنند و چه نوع قدرتی را ارزشمند می‌دانند»، این سخنرانی رهبر انقلاب را می‌توان این‌گونه تحلیل کرد که ایشان جمهوری اسلامی را بازیگری تعریف می‌کنند که «قدرت» برایش نه تنها به معنای توان نظامی، بلکه به معنای «استقلال هویتی و علمی» در مقابل یک «دیگری متجاوز» است؛ بنابراین، کنش سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این منطق، تلفیقی از محاسبه استراتژیک برای بقا و عمل به یک هویت عمیقاً درونی‌شده است.

کلید واژه ها: رهبر انقلاب مقام معظم رهبری سیاست خارجی سیاست خارجی ایران جمهوری اسلامی ایران رئالیسم قدرت قدرت سخت قدرت نرم قدرت مادی مادی سازه سازه انگاری


( ۲ )

نظر شما :