کاراکاس به هوش است
تحرکات آمریکا در ونزوئلا و پیوند آن با مهار ایران و جبهه مقاومت

نویسنده: وحید افراسیابان، دانشجوی دکتری رشته مطالعات منطقهای در دانشگاه علامه طباطبایی
دیپلماسی ایرانی: تحرکات نظامی اخیر ایالات متحده در حوزه دریای کارائیب و سواحل ونزوئلا، با استقرار گسترده ناوگان دریایی، هواپیماهای شناسایی و نیروهای ویژه این کشور یکی از تحولات ژئوپلیتیکی در قاره آمریکا طی سالهای اخیر است. این اقدام که علیالظاهر در چارچوب «مبارزه با کارتلهای مواد مخدر» توجیه میشوند، از منظر نظریات استراتژیک و ژئوپلیتیکی، اهدافی فراتر از آنچه اعلام شده را دنبال میکنند. این گزارش با بررسی ابعاد مختلف این تحرکات، پیوند آنها با راهبرد مهار ایران و جبهه مقاومت و پیامدهای احتمالی آنها میپردازد.
۱. زمینه ژئوپلیتیکی و استراتژیک
ونزوئلا بهعنوان یکی از کشورهای کلیدی در آمریکای لاتین، به دلیل منابع عظیم نفتی، موقعیت استراتژیک در دریای کارائیب و روابط نزدیک با ایران، چین، و روسیه، از اهمیت ژئوپلیتیکی بالایی برخوردار است. از منظر نظریههای ژئوپلیتیکی، کنترل آن برای ایالات متحده، حیاتی است. آمریکا بهعنوان قدرت هژمونیک، هرگونه نفوذ قدرتهای رقیب (مانند ایران، چین، یا روسیه) در این منطقه را تهدیدی مستقیم علیه منافع خود میداند. از منظر نظریه «مهار» جورج کنان، تحرکات آمریکا در ونزوئلا تلاشی برای محدودسازی نفوذ ایران و متحدانش و مهار محور مقاومت خواهد بود.
ونزوئلا بهعنوان یکی از پایگاههای استراتژیک ایران در قاره آمریکا، نقشی کلیدی در گسترش عمق استراتژیک تهران ایفا میکند. بنابراین، تضعیف یا حذف این پایگاه بخشی از یک راهبرد کلان برای محدودسازی قدرت ایران است.
ابعاد نظامی تحرکات آمریکا استقرار ناوشکنهای موشکانداز، زیردریاییهای تهاجمی، ناو و یگانهای آبی – خاکی و ۴,۰۰۰ نیروی زمینی ویژه در نزدیکی سواحل ونزوئلا، نشانهای از آمادگی برای سناریوی نمایش قدرت تا مداخله نظامی مستقیم است. پروازهای گسترده هواپیماهای آواکس و شناسایی نیز نشاندهنده جمعآوری اطلاعات در سطح بالا برای عملیات احتمالی است. این تحرکات از منظر نظریه «نمایش قدرت» در استراتژی نظامی، تلاشی برای ارعاب دولت ونزوئلا و ارسال پیام به متحدان آن، بهویژه ایران تلقی میشود. از سوی دیگر، توجیه این اقدامات تحت عنوان «مبارزه با کارتلهای مواد مخدر» با واقعیتهای ژئوپلیتیکی منطقه همخوانی ندارد. ونزوئلا، اگرچه در مسیر قاچاق مواد مخدر قرار دارد، اما شواهد نشان میدهد که حجم قاچاق از این کشور در مقایسه با کشورهایی مانند کلمبیا یا مکزیک کمتر است. این موضوع نشان میدهد که هدف اصلی، نه مسائل مواد مخدر، بلکه فشار ژئوپلیتیکی بر دولت نیکلاس مادورو و متحدانش است.
۲. پیوند با مهار ایران و جبهه مقاومت
ونزوئلا از سالهای ابتدایی قرن ۲۱، بهویژه در دوران هوگو چاوز و نیکلاس مادورو، به یکی از متحدان ایران تبدیل شد. همکاریهای دوجانبه در حوزههای انرژی، تجارت و حتی نظامی، این کشور را به پایگاهی برای حضور استراتژیک ایران در منطقهای تبدیل کرد که بهطور سنتی تحت نفوذ آمریکا قرار داشته است. عمق استراتژیک در استراتژی نظامی و ژئوپلیتیک ایران نقش مهمی دارد، ونزوئلا امکان گسترش نفوذ تهران در خارج از خاورمیانه را فراهم میکند. تحرکات آمریکا در ونزوئلا را میتوان در سه سطح با هدف مهار ایران و جبهه مقاومت تحلیل کرد.
۱. قطع عمق استراتژیک ایران: ونزوئلا بهعنوان یک پایگاه لجستیکی و سیاسی برای ایران، امکان دسترسی تهران به منابع نفتی، بازارهای جدید و شبکههای سیاسی در آمریکای لاتین را فراهم میکند. تضعیف دولت مادورو میتواند این عمق استراتژیک را از بین ببرد.
۲. ارسال پیام بازدارنده به متحدان ایران: اقدام علیه ونزوئلا هشداری به دیگر شرکای ایران در آفریقا (مانند الجزایر) و آسیا (مانند عراق و لبنان) است که همکاری با تهران هزینههای سنگینی به دنبال خواهد داشت.
۳. تمرکز بر خاورمیانه: با حذف تهدید ونزوئلا بهعنوان یک متحد ایران، آمریکا میتواند منابع نظامی و سیاسی خود را برای اعمال فشار مستقیمتر بر ایران و جبهه مقاومت در خاورمیانه آزاد کند. این امر بهویژه در شرایطی که تنشها در منطقه خلیج فارس افزایش یافته است، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
۳. واکنش ونزوئلا و پیامدهای آن
نیکلاس مادورو با بسیج ۴.۵ میلیون نیروی مردمی و استقرار آنها در سراسر این کشور، نشان داده که آماده مقاومت در برابر هرگونه مداخله خارجی است. این اقدام از منظر نظریه «جنگ نامتقارن» قابل تحلیل است، که در آن یک بازیگر ضعیفتر با استفاده از نیروهای غیرمتعارف و استراتژیهای چریکی، در برابر قدرت نظامی برتر مقاومت میکند. ونزوئلا با بهرهگیری از این مدل نظامی مردمی و استفاده از جغرافیای ناهموار و جنگلهای انبوه، توانایی بالایی برای دفاع در برابر تهاجم احتمالی دارد. دولت کاراکاس همچنین تهدیدهای آمریکا را نشانه «استیصال» واشینگتن توصیف کرده و بر آمادگی خود برای دفاع همهجانبه تأکید کرده است. این موضعگیری نشاندهنده آگاهی ونزوئلا از ابعاد ژئوپلیتیکی این تحرکات و تلاش برای بسیج افکار عمومی داخلی و بینالمللی علیه مداخله احتمالی است.
۴. پیامدهای احتمالی برای ایران و جبهه مقاومت
در صورت موفقیت آمریکا در تغییر دولت ونزوئلا، پیامدهای زیر برای ایران و جبهه مقاومت قابل پیشبینی است:
۱. افزایش فشار: تضعیف ونزوئلا میتواند فشارهای نظامی، اقتصادی و سیاسی بر ایران را در خاورمیانه تشدید کند، زیرا آمریکا منابع بیشتری برای تمرکز بر ایران خواهد داشت.
۲. تضعیف محور مقاومت: ونزوئلا بهعنوان بخشی از شبکه ایران، نقش مهمی در حفظ انسجام محور مقاومت دارد. حذف این متحد، شبکه همکاریهای ایران را تضعیف میکند.
۳. افزایش انزوای ژئوپلیتیکی: کاهش نفوذ ایران موازنه قدرت را به سود آمریکا تغییر میدهد و ایران را منزویتر میکند.
۴. تأثیر بر بازار انرژی: ونزوئلا یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفتی جهان است. کنترل این منابع توسط دولتهای همسو با آمریکا میتواند فشار اقتصادی بر ایران را از طریق کاهش قیمت جهانی نفت افزایش دهد.
۵. تحلیل استراتژیک
از منظر استراتژیک، تحرکات آمریکا در ونزوئلا ترکیبی از رویکردهای «هژمونی» و «جنگ نیابتی» است. آمریکا با اعمال فشار نظامی و اقتصادی، به دنبال حفظ سلطه خود و جلوگیری از نفوذ قدرتهای رقیب است. همچنین، این اقدامات بهعنوان بخشی از استراتژی «فشار حداکثری» علیه ایران دیده شوند، که هدف آن تضعیف اقتصاد، نفوذ سیاسی و توان نظامی این کشور است. از منظر نظریه «بازی مجموع صفر»[1]، هرگونه موفقیت آمریکا در ونزوئلا به معنای کاهش نفوذ ایران و متحدانش خواهد بود. این امر میتواند موازنه قدرت را در سطح جهانی به سود واشینگتن تغییر دهد و ایران را در موقعیت ضعیفتری قرار دهد.
[1] Zero-Sum Game
نظر شما :