با وجود اختلاف‌ها و فشارها

اروپا به تنهایی نمی تواند در خصوص اوکراین اقدام کند

۰۷ اسفند ۱۴۰۳ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۱۳۵۴ اخبار اصلی اروپا
اختلافات بین رهبران اروپایی بر سر حضور نظامی مشترک در اوکراین و موضوعات گسترده‌تر مربوط به اقدامات دیپلماتیک ترامپ با روسیه، خطرات این فرض را که آیا اروپا از امکانات سیاسی لازم برخوردار است، برجسته می‌کند، همان‌طور که وزیر دفاع آمریکا، پیت هگزث، یک روز قبل از برگزاری این نشست تاکید کرد که "اروپا باید خط مقدم را رهبری کند". آیا اروپا می تواند این کار را انجام دهد؟ و اگر نتواند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اروپا به تنهایی نمی تواند در خصوص اوکراین اقدام کند

نویسندگان: سعید سیفی، کارشناس ارشد رسانه و تحلیل گر مسائل راهبرد و علی رضوان پور، مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل

دیپلماسی ایرانی: ممکن است انتظار دولت ترامپ این باشد که اروپا توافق صلح اوکراین را تضمین کند که آنها هیچ نقشی در ایجاد آن نداشته اند. 

امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه که از تصمیم ترامپ مبنی بر دعوت نکردن اروپا به میز مذاکره با مقامات ارشد روسیه نگران بود، دوشنبه گذشته جلسه ای را در پاریس با حضور رهبران بریتانیا، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی تشکیل داد تا درباره نحوه واکنش اروپا به این تصمیم دولت آمریکا واکنش نشان دهد.

با این حال، زمانی که رهبران اروپایی در کاخ الیزه گفت‌وگو می‌کردند، شکاف‌هایی که اروپا به دنبال ایجاد یک جبهه متحد در مسائل نظامی، دیپلماتیک یا اقتصادی است، از قبل آشکاربود. از یک سو، کایر استارمر، نخست وزیر بریتانیا گفت که او اعزام نیرو به اوکراین را برای تضمین امنیت آن پس از توافق صلح بررسی می کند. از سوی دیگر، اولاف شولز، صدراعظم آلمان، این ایده را «نابه‌هنگام» و «بسیار نامناسب» خواند. مقامات لهستانی همچنین ایده نقش نظامی لهستان در اوکراین را رد کردند.

اختلافات بین رهبران اروپایی بر سر حضور نظامی مشترک در اوکراین و موضوعات گسترده‌تر مربوط به اقدامات دیپلماتیک ترامپ با روسیه، خطرات این فرض را که آیا اروپا از امکانات سیاسی لازم برخوردار است، برجسته می‌کند، همان‌طور که وزیر دفاع آمریکا، پیت هگزث، یک روز قبل از برگزاری این نشست تاکید کرد که "اروپا باید خط مقدم را رهبری کند". آیا اروپا می تواند این کار را انجام دهد؟ و اگر نتواند چه اتفاقی خواهد افتاد؟

درخواست آمریکا برای نقش بیشتر اروپا و دخالت کمتر آمریکا در این قاره – و خطر فلج شدن اروپا (در حالی که کشورهای عضو با حوزه های انتخابیه خود در داخل و چالش های خارج از کشور دست و پنجه نرم می کنند) – می تواند انگیزه تجاوز بیشتر روسیه، بی ثبات کردن اروپا و خودداری ایالات متحده برای مقابله با دشمنان جسور در مسکو، پکن و جاهای دیگر را فراهم کند.

رهبران جهان تمایل دارند از اروپا همان‌گونه صحبت کنند که از روسیه، چین و سایر کشورها صحبت می کنند. با این حال، به بیان واضح، اروپا دیگر یک ملت نیست. این تشکل مجموعه ای است که در مورد مسائل چند ملیتی از طریق نهادهای چند جانبه، از جمله ناتو و اتحادیه اروپا، ایفای نقش می کند. این نهادها قبل از هر گونه اقدامی به اجماع  نیاز دارند و جای تعجب نیست که اغلب برای یافتن آن تلاش می کنند.

آنچه به اجماع و حفظ وحدت اروپا، به ویژه در لحظات کلیدی وقوع بحران‌های بین المللی تمایل داشته، رهبری آمریکا بوده است. این امر از همان روزهای اولیه پس از وقوع جنگ اوکراین صادق بوده است. ناتو، محصول پیمان آتلانتیک شمالی 1949، اولین اتحاد دفاعی اروپا پس از جنگ نبود. ناتو از پیمان بروکسل پیروی کرد که بریتانیا، فرانسه، بلژیک، لوکزامبورگ و هلند در مارس 1948 امضا کردند. مسلماً اروپا می‌دانست که این معاهده نمی‌تواند شوروی را از تسخیر این قاره منصرف کند، زیرا شامل ایالات متحده نمی‌شد. در سال‌های بعد، چه به طور رسمی از طریق ناتو و چه غیررسمی از طریق ائتلاف‌های موقت غربی، غرب در غیاب رهبری ایالات متحده در زمینه‌های نظامی قاطعانه عمل نکرده است. به عنوان مثال، تا زمانی که پرزیدنت کلینتون تصمیم گرفت در سال 1995 اقدام قاطعانه ای را برای توقف تجاوز صربستان به بوسنی انجام دهد، ناتو یک کارزار بمباران را آغاز کرد که زمینه را برای توافقنامه دیتون با میانجیگری ایالات متحده فراهم کرد، که در اواخر همان سال صلح را به بوسنی به ارمغان آورد.

برای اینکه کسی به اهمیت رهبری ایالات متحده تردیدی به خود راه دهد، واکنش غرب به حمله ولادیمیر پوتین و الحاق کریمه به خاک روسیه در سال 2014 را با واکنش غرب به حمله وی به اوکراین در سال 2022 مقایسه کنید.

در مورد اولی، پرزیدنت اوباما ترجیح داد به کی اف تسلیحات ارسال نکند، تنها تحریم های جزئی را علیه افراد و موسسات خصوصی روسیه اعمال کرد و تا حد زیادی از تلاش های دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ اجتناب کرد. اروپا علیرغم نگرانی خود از تهاجم قاره ای پوتین، گرد هم نیامد تا به تنهایی اقدامی جسورانه انجام دهد. در نهایت، غرب تصرف کریمه توسط روسیه را پذیرفت (اگر نه به طور رسمی). در مورد دوم، پرزیدنت بایدن تصمیم گرفت با تهاجم قاطعانه پوتین مخالفت کند، ائتلاف گسترده ای از کشورهای غربی را برای هماهنگی یک استراتژی جامع ایجاد کرد و از نزدیک با آن کشورها همکاری کرد تا سلاح های مرگبار فزاینده ای به کی اف ارائه کند و تحریم های شدیدتری را علیه مسکو اعمال کند. تنها به دلیل آن اقدامات تحت رهبری ایالات متحده است که تا به امروز، اوکراین تلاش روسیه را برای فتح کامل این کشور دفع کرده است. اکنون، ترامپ و تیم او خواستار توافق صلح روسیه و اوکراین، پذیرش کریمه به عنوان بخشی از روسیه، عدم عضویت اوکراین در ناتو و تضمین‌های امنیتی برای اوکراین هستند که توسط نیروهای اروپایی و غیر اروپایی - اما نه آمریکایی - پشتیبانی شود.

هگزت وزیر دفاع آمریکا با توضیح اینکه امنیت اروپا بالاترین اولویت واشینگتن نخواهد بود، گفت: حفاظت از امنیت اروپا باید برای اعضای اروپایی ناتو یک امر ضروری باشد. به عنوان بخشی از این موضع گیری، اروپا باید سهم قابل توجهی از کمک های نظامی و غیرنظامی آینده را به اوکراین ارائه کند. برای تحقق این امر، ترامپ از اعضای ناتو می‌خواهد هزینه‌های دفاعی خود را به 5 درصد از تولید ناخالص داخلی خود افزایش دهند، اگرچه معیار ناتو 2 درصد است و خود واشینگتن فقط حدود 3 درصد هزینه می‌کند.

آیا اروپا که پس از توافق صلحی که هیچ نقشی در شکل دادن به آن نداشت، اگر به تنهایی عمل ‌کند، به اندازه کافی می تواند با قدرت جلو ‌رود تا روسیه را از شروع جنگی دیگر علیه اوکراین و حرکت به سمت اروپای شرقی باز دارد؟ با در نظر گرفتن همه چیز، به نظر می رسد این شرط بندی برای تیم جدید واشینگتن بسیار خطرناک باشد. 

کلید واژه ها: علی رضوان پور سعید سیفی اروپا اتحادیه اروپا امریکا اوکراین روسیه جنگ اوکراین اروپا و اوکراین روسیه و اوکراین امریکا و اروپا امریکا و اوکراین روسیه و امریکا روسیه و امریکا و اوکراین امریکا و اروپا و اوکراین


( ۲ )

نظر شما :