بررسی مفاهیم، وضعیت کنونی و تأثیرات آینده
قطبیدگی حزبی در آمریکا
نویسنده: رضا زارعی
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه
قطبیدگی حزبی به عنوان یکی از مؤثرترین و پیچیدهترین چالشهای دموکراسی مدرن در آمریکا، در چند دهه گذشته به شدت تشدید شده است. این پدیده سیاسی نه تنها باعث افزایش اختلافات بین دو حزب اصلی آمریکا یعنی دموکراتها و جمهوریخواهان شده است، بلکه بر تمام ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه نیز تأثیرات قابل توجهی داشته است. قطبیدگی حزبی امروزه دیگر تنها به معنای اختلافات سنتی میان جناحهای سیاسی نیست، بلکه به فرآیندهای عمیقتر و خطرناکتری از جمله تعمیق شکافهای ایدئولوژیک، افزایش نفرت سیاسی و کاهش تمایل به همکاریهای بین حزبی منجر شده است (Abramowitz & Webster, 2016).
انتخاباتهای اخیر در آمریکا، بهویژه انتخابات ریاست جمهوری 2016 و 2020، نشاندهنده تأثیر مستقیم و نگرانکننده این قطبیدگی بر فرآیند دموکراتیک بوده است. این مسئله بر رفتار رأیدهندگان، نتایج انتخابات و حتی مشروعیت نهادهای دموکراتیک تأثیراتی جدی داشته و موجب تغییرات عمدهای در نظام انتخاباتی شده است(Mason, 2018).
مفهومشناسی قطبیدگی حزبی
قطبیدگی حزبی به افزایش فاصله و تفاوتهای ایدئولوژیک میان احزاب و کاهش همکاری میان آنها اشاره دارد. این پدیده در آمریکا بهویژه از دهه 1980 شدت گرفته و اکنون نه تنها در سیاست بلکه در روابط اجتماعی نیز تأثیرگذار است. قطبیدگی حزبی شامل دو جنبه اصلی است:
1. قطبیدگی ایدئولوژیک: افزایش اختلافات میان مواضع احزاب در موضوعاتی مانند مالیات، سیاست خارجی و تغییرات اقلیمی.
2. قطبیدگی اجتماعی: رشد خصومت و بیاعتمادی میان هواداران احزاب، که به تغییرات در روابط شخصی و اجتماعی منجر شده است (Mason, 2018).
مسئلهشناسی موضوع
قطبیدگی حزبی در جامعه آمریکا به مجموعهای از مسائل و چالشها دامن زده است:
1. افزایش جانبداری منفی: رایدهندگان بیشتر از اینکه حزب خود را دوست داشته باشند، از حزب مخالف متنفرند (Abramowitz, 2010).
2. کاهش کارآمدی نهادهای دموکراتیک**: فلج شدن فرآیند قانونگذاری به دلیل اختلافات شدید حزبی.
3. تضعیف اعتماد عمومی: کاهش اعتماد به نهادهایی مانند کنگره و دادگاه عالی.
4. تأثیرات فرهنگی: تغییر در هنجارهای اجتماعی و افزایش تنشهای میان گروههای مختلف.
تاریخچه قطبیدگی حزبی در آمریکا
قطبیدگی حزبی در آمریکا دارای پیشینهای طولانی است، اما در دوران معاصر شدت بیشتری یافته است. در دهههای 1960 و 1970، اختلافات میان احزاب بیشتر مبتنی بر مسائل اقتصادی بود. اما از دهه 1980 به بعد، مسائل فرهنگی و اجتماعی مانند حقوق زنان، سیاست مهاجرت و نقش دولت در اقتصاد به موضوعات اصلی تبدیل شد (Hetherington & Rudolph, 2015). یکی از نقاط عطف این تاریخچه، انقلاب محافظهکارانه دهه 1980 به رهبری رونالد ریگان بود که باعث شد جمهوریخواهان مواضع محافظهکارانهتری اتخاذ کنند. در دهه 1990، ظهور رهبران حزبی مانند نیوت گینگریچ در کنگره نیز به تشدید این قطبیدگی کمک کرد. انتخابات 2016 و ریاستجمهوری دونالد ترامپ، بهعنوان نقطه اوج قطبیدگی معاصر شناخته میشود، چرا که مواضع وی باعث تعمیق شکافها و افزایش خصومتهای سیاسی شد (Pew Research Center, 2024).
نقش قطبیدگی حزبی در هویت، فرهنگ و جامعه آمریکا
قطبیدگی حزبی نه تنها یک پدیده سیاسی بلکه یک عامل تعیینکننده در شکلدهی هویت و فرهنگ در جامعه آمریکاست:
1. هویت حزبی: افراد اغلب هویت سیاسی خود را به عنوان بخشی از شخصیت خود تلقی میکنند. این موضوع باعث شده است که حتی روابط شخصی مانند ازدواج و دوستی نیز تحت تأثیر گرایشهای حزبی قرار گیرد (Iyengar et al., 2019).
2. فرهنگ سیاسی: قطبیدگی حزبی به تغییر در شیوه تعاملات سیاسی و اجتماعی منجر شده است. گفتوگوهای سازنده جای خود را به حملات شخصی و انتقادات تند دادهاند.
3. تقسیمبندیهای اجتماعی: این پدیده باعث شده که جامعه به دو قطب فرهنگی و اجتماعی تقسیم شود که در آن تفاوتهای نژادی، مذهبی و جغرافیایی نقش مهمی دارند.
وضعیت کنونی قطبیدگی حزبی
در دهه 2020، قطبیدگی حزبی به اوج خود رسیده است. دادهها نشان میدهد که درصد قابلتوجهی از آمریکاییها به مخالفان سیاسی خود بیاعتمادند و آنها را تهدیدی برای ارزشهای دموکراتیک میدانند (Pew Research Center, 2023).
از جمله ویژگیهای وضعیت کنونی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. افزایش مشارکت حزبی: انتخابات 2020 شاهد بالاترین میزان مشارکت رایدهندگان در چند دهه اخیر بود.
2. قوانین محدودکننده رأیگیری: در برخی ایالتها، جمهوریخواهان قوانینی برای محدود کردن رأیگیری تصویب کردهاند که بهطور غیرمستقیم مشارکت اقلیتها را کاهش میدهد.
3. تضعیف مشروعیت انتخابات: ادعاهای تقلب انتخاباتی در سال 2020 باعث کاهش اعتماد عمومی به سیستم انتخاباتی شد (Hasen, 2020).
آینده قطبیدگی حزبی
قطبیدگی حزبی در آینده نزدیک احتمالاً به دلایل زیر تأثیرات عمیقتری بر جامعه آمریکا خواهد داشت:
1. تشدید تنشهای سیاسی: اختلافات حزبی احتمالاً بر سر موضوعاتی مانند تغییرات اقلیمی و حقوق اقلیتها افزایش خواهد یافت.
2. تغییرات در نظام انتخاباتی: ظهور روشهای جدید رأیگیری مانند رأیگیری پستی و دیجیتال ممکن است تنشها را کاهش یا تشدید کند.
3. اثرات اجتماعی: ادامه این روند میتواند به کاهش انسجام اجتماعی و افزایش خشونتهای سیاسی منجر شود (Graham & Svolik, 2020).
نتیجهگیری
قطبیدگی حزبی در آمریکا یک پدیده پیچیده و چندبعدی است که نه تنها بر ساختار سیاسی بلکه بر تمام ابعاد زندگی اجتماعی تأثیر گذاشته است. این پدیده از نظر تاریخی ریشه در تحولات سیاسی و اجتماعی آمریکا دارد و در وضعیت کنونی به یک تهدید جدی برای دموکراسی و انسجام اجتماعی تبدیل شده است. برای مقابله با این چالش، بازنگری در سیاستها، گسترش گفتگوهای سازنده و ایجاد تغییرات در نظام انتخاباتی ضروری به نظر میرسد.
منابع
1. Abramowitz, A. I., & Webster, S. W. (2016). Negative partisanship: Why Americans dislike parties but behave like loyal partisans. *Political Science Quarterly, 131*(4), 689-699.
2. Hetherington, M. J., & Rudolph, T. J. (2015). *Why Washington won’t work: Polarization, political trust, and the governing crisis*. University of Chicago Press.
3. Iyengar, S., Sood, G., & Lelkes, Y. (2019). Affect, not ideology: A social identity perspective on polarization. *Public Opinion Quarterly, 76*(3), 405-431.
4. Mason, L. (2018). *Uncivil agreement: How politics became our identity*. University of Chicago Press.
5. Pew Research Center. (2023). Political polarization in the American public. Retrieved from [www.pewresearch.org](https://www.pewresearch.org).
6. Pew Research Center. (2024). Views of American politics, polarization, and tone of political debate. Retrieved from [www.pewresearch.org](https://www.pewresearch.org).
7. Hasen, R. L. (2020). *Election meltdown: Dirty tricks, distrust, and the threat to American democracy*. Yale University Press.
8. Graham, M. H., & Svolik, M. (2020). Democracy in America? Partisanship, polarization, and the robustness of support for democracy in the United States. *American Political Science Review, 114*(2), 392-409.
نظر شما :