تجارت بر سیاست مقدم است
ترامپ تاجر سیاستمدار

نویسندگان: احمدرضا تمدن و رضا غضنفری فرد
دیپلماسی ایرانی: در روزهای اخیر موضوع عمل به وعده های انتخاباتی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا در صحنه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از اخراج مهاجران تا اصلاحات ایلان ماسک در ساختار اداری ایالات متحده هیاهوی بسیاری به پا کرده است. هر قدم، هر مرحله و هر اجرای جدید ترامپ موجی از تنش های بی سابقه را در دفتر تاریخ سیاسی آمریکا به راه می اندازد.
پیچیدهترین و در عین حال جسورانه ترین اقدام ترامپ فشردن دکمه افزایش سرسام آور تعرفه های وارداتی حتی برای نزدیکترین شرکای تجاری ایالات متحده از جمله کانادا، ژاپن و اتحادیه اروپا بوده است. این شرط بندی ترامپ دوست و دشمن را در بهت و حیرت بزرگی فرو برده و برخی این تصمیم ترامپ را با حرکات به ظاهر هیجانی وی موازی دانستهاند، در چند روز گذشته با هر عقب نشینی کوچک یا بزرگ ترامپ در اعمال تعرفه ها به بزرگ نمایی بی تدبیری و کوته اندیشی وی پرداخته اند.
با این حال با بررسی روند تصمیم گیری کشورها در برخورد با تعرفه های جدید، شایسته است متوجه دستاوردهای بی سابقه ترامپ در بازتعریف تفاهم های اقتصادی دو و چند جانبه با ملت های دیگر باشیم. بسیاری از کشورها از جمله ژاپن و حتی اتحادیه اروپا با عقب نشینی در مواضع پیشین خود اکنون پذیرای بازنگری در روابط اقتصادی پیشین خود با آمریکا شده اند و در نتیجه ترامپ مهلت مجددی برای احقاق حداکثری منافع آمریکا با شرکای تجاری سابق خود به دست آورده است.
ترامپ با رفتار خود ثابت کرده به راستی سیاستمدار بودن را در وهله نخست در گرو موفقیت در تجارت تعریف کرده است و اصولا داشتن کارنامه تجاری درخشان را پیش قراول و شرط اصلی سیاستمدار بودن میداند. لذا با دقت در چینش افراد کلیدی و حلقه اول خود در پیشبرد اهداف، از جمله مذاکرات بین المللی، حضور پررنگ افرادی مانند استیو ویتکاف را شاهد هستیم که صبغه سیاسی پررنگی نداشتهاند و در این حوزه جزو اسامی نام آشنا نبوده اند.
از این رو تحلیل رفتار ترامپ به عنوان ماهیگیری که در حوزه های مختلف با هیجان فراوان و با سر و صدا تور بزرگ خود را پهن می کند اما در عین حال به دقت به دنبال شکار خود است خالی از لطف نیست.
برخی رسانه ها به دلایل خاص و البته مختلف به هر قیمت در پی به تصویر کشیدن نقاط ضعف ترامپ حتی با نادیده گرفتن اصول فکری و منطق تصمیم گیری های وی و تیم همراهش هستند. این نگاه ممکن است در ابتدا به تطمیع برخی نیازهای رسانه محور و هیجانی ختم شود اما ذهن مخاطب را به سمت ترسیم شاکله ای نامتجانس سوق می دهد و به تدریج کسب شناخت درست از پدیده به نسبت نوظهور ترامپ را برای مخاطب دشوار و در مواردی دست نیافتنی می کند.
از این رو لازمه اتخاذ تمهیدات درست درمقابل ترامپ و تصمیماتش، شناخت الگوی رفتاری وی، فارغ از هیجانات ظاهری، و البته انتقال همین نگاه توسط رسانه به مخاطب است.
نظر شما :