راهی که جمهوریخواهان برگزیده اند

دیوار آهنین ترامپ دور آمریکا

۰۸ بهمن ۱۴۰۳ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۳۰۷۹۹ اخبار اصلی آمریکا
حافظ حاجی کریم جباری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: نمی گوییم آمریکا ضعیف شده، بلکه می گوییم نیروهای جدیدی پیدا شده اند و روز به روز قدرت بیشتری پیدا می کنند و لذا سهم بیشتری می خواهند. لذا آمریکا مجبور است یا با آنها کنسرت قدرت تشکیل بدهد و تقسیم سهم کند؛ یا مقاومت کند و از حداکثر ظرفیت آمریکا برای مانع شدن در برابر چالشگران، استفاده کند و دوران تقسیم نقش و منافع را حتی الامکان عقب اندازد تا موقعیت هژمونیک فعلی را حتی الامکان برای مدت بیشتری حفظ کند. معلوم است که ترامپ راه دوم را برگزیده و از سیاست های سخت ابزاری و تند برای این منظور استفاده می کند.
دیوار آهنین ترامپ دور آمریکا

نویسنده: دکتر حافظ حاجی کریم جباری، سفیر سابق ایران در سوییس

دیپلماسی ایرانی: الحاق گرینلند، تغییر نام خلیج مکزیک به آمریکا، ادعای مالکیت بر کانال پاناما، فشار برای تبدیل کانادا به ایالت ۵۱ ایالات متحده، اعلام وضعیت جنگی در مرز با مکزیک، بستن درهای آمریکا به روی مهاجرین، کاهش تعهدات امریکا در مقابل ناتو و فشار به اعضای ناتو برای افزایش سهم خود، ترک تعهدات زیست محیطی و روی آوردن به سوخت های فسیلی، افزایش قریب الوقوع تعرفه ی کالاهای وارداتی تقریبا از کل دنیا، حتی واردات از اتحادیه اروپا و اقدامات ریز و درشت دیگر توسط ترامپ، به هیچ وجه سلیقه ی شخصی و اتفاقی نیست. حتی حذف ۱۲ بازرس کل اتفاقی نیست و در راستای همان سیاست است. اینها در واقع مثل این است که ترامپ در حال کشیدن دیوار به دور آمریکا باشد. گویی می خواهد آمریکا را به کلی از جهان خارج جدا کند!! اما چرا؟!

پاسخ در چالش های ناشی از فشار چالشگران نظم موجود برای افزایش نقش و سهم خود در نظم جهانی تازه ای است که کم کم در حال شکل گیری است و ابعاد خود را به آرامی نشان می دهد. آمریکا لااقل تا دو دهه ی دیگر، قدرت برتر نظامی جهان باقی می ماند. هنوز بزرگ ترین تولید ناخالص داخلی جهان را دارد. از فناوری های جدید مانند هوش مصنوعی، نهایت استفاده را برای حفظ برتری خود خواهد کرد. پس در این مقال، ادعا نمی کنیم و منظورمان این نیست که آمریکا ضعیف شده و رو به افول است. بلکه منظور این است که صرف نظر از افول یا صعود آمریکا، بازیگران جدیدی، نظم جهانی را به چالش می کشند و با توجه به افزایش قدرت خود، سهم و نقش بیشتری از نظام بین الملل و آمریکا طلب می کنند. در واقع هر چه قدرت و ظرفیت های آنها افزایش می یابد، به همان نسبت تلاش می کنند نقش و منفعت بیشتری به دست آورند. مثلا چین، هند، برزیل، اندوتزی، ترکیه، آسه آن و مرکوسور نقش کمتری در نظام بین الملل نسبت به قدرت و ظرفیت های واقعی خود دارند. اما انگلستان، فرانسه روسیه و امثالهم، نقش و سهمی بسیار فراتر از قدرت واقعی خود دارند. حتی نمی توان امریکا را از این قاعده مستثنی دانست. پس چالشگران جدید، نظم موجود را به چالش می کشند. نمی گوییم آمریکا ضعیف شده، بلکه می گوییم نیروهای جدیدی پیدا شده اند و روز به روز قدرت بیشتری پیدا می کنند و لذا سهم بیشتری می خواهند. لذا آمریکا مجبور است یا با آنها کنسرت قدرت تشکیل بدهد و تقسیم سهم کند؛ یا مقاومت کند و از حداکثر ظرفیت آمریکا برای مانع شدن در برابر چالشگران، استفاده کند و دوران تقسیم نقش و منافع را حتی الامکان عقب اندازد تا موقعیت هژمونیک فعلی را حتی الامکان برای مدت بیشتری حفظ کند. معلوم است که ترامپ راه دوم را برگزیده و از سیاست های سخت ابزاری و تند برای این منظور استفاده می کند.

در همین حال، نمی توان انکار کرد که بدهی امریکا هفت هشت همت از تولید ناخالص داخلی پیشی گرفته و بازسازی زیرساخت های فرسوده امریکا به ده هزار میلیارد دلار نیاز دارد. لذا ترامپ در تلاش برای کاهش هزینه های آمریکا و افزودن به درآمدها از طریق تعرفه ها و امثالهم و دوشیدن اعراب و نظایر اینهاست. بنابراین سیاست های ترامپ را از الزامات و واقعیات امروز امریکا ناشی می دانم و معتقدم یک اندیشه و تفکر خاصِ برخاسته از دولتِ در عمقِ جمهوریخواهان، در پشت این سیاست ها و برنامه هاست.

اما آنها به خوبی می دانند که این سیاست و برنامه، همچون یک جراحی سخت، درد و خون ریزی زیادی به بار خواهد آورد. بنابراین سوال امروز نخبگان آمریکایی این است که آمریکا تا کجا خواهد توانست فشارهای ناشی از این اقدامات را تحمل کند؟ آیا این روش واقعا می تواند زمان پذیرش تقسیم نقش ها و منافع با قدرت های نوظهور را به تعویق بیاندازد؟ تا چه مدت دیگر؟

کلید واژه ها: دونالد ترامپ ایالات متحده امریکا امریکا حزب جمهوری خواه جمهوریخواهان حافظ حاجی کریم جباری هژمونی هژمونی آمریکا آمریکا قدرت ترامپ


( ۱ )

نظر شما :