انتظاری بهجا از دولت چهاردهم
اکو، سازمانی که ایران ساخت و خود از آن غافل شد
دیپلماسی ایرانی: اکو سازمانی است که در سال ۱۳۴۱ با همت ایران، پاکستان و ترکیه و به پیشنهاد تهران با عنوان سازمان همکاری عمران منطقهای پایهریزی شد. فعالیت این سازمان برای مدتی متوقف ماند تا این که در سال ۱۳۶۴ (۱۹۸۵ میلادی) و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ابتکار ایران مجددا فعال شد. هدف از تشکیل این سازمان ارتقای شرایط برای توسعه اقتصادی پایدار و افزایش سطح زندگی و رفاه مردم، گسترش تجارت درون منطقهای و فرامنطقهای و حذف موانع تجاری، تلاش برای ادغام تجارت کشورهای منطقه با تجارت جهانی و ارتقای همکاریهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی و علمی، توسعه زیربناهای حمل و نقل و ارتباطات، توسعه همگرایی بخش دولتی و خصوصی با تأکید بر آزادسازی اقتصادی و تدوین برنامه مشترک برای توسعه منابع انسانی و بهرهبرداری از منابع طبیعی اعلام شده است.
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ابتدای دهه نود میلادی، کشورهای افغانستان، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان نیز به سازمان اکو پیوستند. همچنین عضویت عراق، ارمنستان، قبرس شمالی و عمان نیز در سازمان اکو پیشنهاد شده که تا کنون به نتیجه نرسیده است.
بهواسطه عضویت تعدادی از کشورهای غنی از انرژی جهان در این سازمان، اکو از منظر تأمین و انتقال انرژی حائز اهمیت فراوانی برای جهان است. همچنین اشراف بر چند آبراه استراتژیک جهان و همسایگی با پنج دریای مهم، شرایط ژئوپولیتیک و سرزمینی یگانهای را برای سازمان همکاری اقتصادی به وجود آورده است به گونه ای که هیچ مسیری از اروپا به آسیا برای تجارت و حمل و نقل باصرفهتر و کوتاهتر از منطقه اکو شناخته نمیشود.
اما بعد از گذشت بیش از ۳۹ سال از تاسیس این سازمان که میتوانست سازمانی مهم و در خور توجه باشد و در سطح کلان منطقهای فعالیت کند و احترامی بین المللی داشته باشد، نه تنها اهداف تعریف شده محقق نشده است بلکه به نظر می رسد کشورهای عضو نیز توجه چندانی به آن ندارند.
در حالی که در دوره دولت محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری پیشین کشورمان پیشنهادهایی نظیر پول واحد کشورهای عضو و صدور ویزایی شبیه شنگن از سوی ایران پیشنهاد شد تا پیوستگی کشورها با یکدیگر افزایش یابد و تعلق خاطر بیشتری به سازمان یابند اما به دلایل مختلف هیچ کدام از این پیشنهادها به نتیجه نرسیده و حتی جدی هم گرفته نشده است.
اگرچه گفته می شود، سازمان اکو در بسیاری از ابتکارات جهانی به عنوان یک شریک فعال و جدید حضور دارد و نقش سازنده در پیشبرد اهداف توسعه پایدار در برخی حوزهها از جمله در برخی حوزه های همکاری های اقتصادی داشته است، اما آنچه به روی زمین میبینیم فاصله بسیاری با آرزوهایی دارد که کشورهای عضو داشته اند و برای آن تعریف کرده اند. این هم گفته می شود که اکو در بخش انرژیهای نو، محیطزیست، مدیریت بلایای طبیعی، مقابله با جرایم سازمان یافته، مواد مخدر، گردشگری و همچنین گسترش همکاری با سایر سازمانهای بینالمللی موفقیت هایی داشته از جمله اینکه ایران طرح راهاندازی اکوپل (پلیس اکو) را در دست اجرا دارد، اما این موفقیت ها یا محدود بوده یا هیچگاه در سطحی نبوده است که حتی کشورهای عضو به موفقیت های آن اذعان داشته باشند.
در حالت طبیعی، حداقل ۵۰ درصد تجارت کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی باید با اعضای درون سازمان انجام میگرفت اما عملا چنین نیست. کاهش تعرفه های تجاری دو طرف هنوز به حد مطلوب که بیانگر گسترش روابط باشد نرسیده، کوریدورهای شرق به غرب و شمال به جنوب، هیچ کدام، به مرحله بهره برداری کامل نرسیده اند و پروژه های مربوطه به کندی پیش می روند، توسعه حمل و نقل هوایی کشورهای عضو به ویژه با ایران بسیار ناقص است، مثلا می توان گفت حمل و نقل هوایی میان ایران با کشورهای آسیای میانه بسیار ناچیز و در حد صفر است، توسعه حمل و نقل ریلی و دریایی کندتر از حد انتظار است و مناسبات تجاری کشورها بسیار پایینتر از ظرفیت ها و انتظارات است.
انتظارات از ایران مبتکر
از ایران که مبتکر این سازمان است انتظار می رود بیش از پیش برای توسعه و انسجام اکو فعالیت داشته باشد. اما به دلیل مشغولیت ایران به اختلافات و مسائل داخلی که در بسیاری از مواقع از اندازه گذشته و بر سیاست های کلان کشور تاثیر گذاشته و غفلت از مناسبات بین المللی را موجب شده و همچنین نبود یک استراتژی روشن و پایدار برای تعاملات بین المللی ایران، سبب شده است تا به سازمان هایی نظیر اکو توجه کافی یا اصلا توجه نشود.
همچنین تداوم خصومت ایران و غرب در حالی که اکثر کشورهای عضو اکو روابط خوب یا نزدیکی با غرب و ایالات متحده امریکا دارند یکی از مهمترین دلایلی ضعیف شدن اکو محسوب می شود. ایران کشور بزرگ و تاثیرگذاری در غرب آسیا و آسیای مرکزی است. ایران کشوری است که نفوذ تمدنی هم در آسیای میانه و هم در قفقاز دارد. از این رو طبیعتا داشتن روابطی چالشزا با کشورهای غربی و ایالات متحده بر خلاف سیاست دیگر کشورهای عضو اکو، بر عملکرد این سازمان تاثیر مستقیم میگذارد.
همچنین تحریمهای ایران سبب شده است تا تواناییهای بالقوه آن تحلیل روند و نتواند به استفاده از تواناییهایش در تقویت همکاریها در سازمان هایی نظیر اکو همت گمارد.
حتی در برهههایی که روابط خصمانه ایران و غرب فروکش کرد و دو طرف به مصالحه هایی تن دادند، نظیر دوره برجام یا حتی قبلتر در دوره دولت اصلاحات، ایران به جای توجه به همسایگان و قدرت بخشیدن به سازمان اکو که خود مبتکر آن بوده، توجهی به آن نداشته و عمده توجه خود را متوجه تعامل با غرب کرده و انرژی خود را صرف چگونگی برخورد با آن و روابط افتان و خیزان با آن کرده در حالی که از منطقه و سازمانهایی نظیر اکو غافل بوده است.
از این فراتر می توانیم ادعا کنیم، ایران که در برهههایی برای پیوستن به پیمانها تلاش کرده و حتی برای پیوستن به پیمان شانگهای تا چین رفته و زحمتهای پیوستن به این پیمان را برای خود خریده، یا برای بریکس تا مسکو و پکن رفته و رایزنیهای سنگینی را داشته، هیچ برنامه تعریف شدهای برای ارتقا و تقویت سازمان اکو نداشته است. در حالی که رقیب آن، یعنی ترکیه، سازمان دولت های ترک زبان را تدارک دیده و می رود پیمانی بزرگ با محوریت نژادی و زبانی برای خود ایجاد کند؛ پیمانی که انتقادهای بسیاری به آن وارد است، اما واقعا اگر سازمان اکو می توانست به قدری بااهمیت باشد که بسیاری از نیازهای دولت ترکیه را برآورده کند آیا این کشور به سراغ تاسیس سازمان دولتهای ترک زبان میرفت؟
در حالی که اکو با ظرفیتهایی که دارد، میتواند در برابر اتحادیههای منطقهای نظیر اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس فعالتر شود و حتی مکملی برای اتحادیه ای نظیر اوراسیا باشد تا کشورهای عضوی که منافع مشترکی با این اتحادیه دارند از آن انتفاع بیشتری ببرند.
در حالی که شورای همکاری خلیج فارس میرود تا با الگوبرداری از اتحادیه اروپا، همگرایی بیشتری را برای کشورهای عضو داشته باشد و در این چارچوب روابط جدیای را با اتحادیههای جهانی نظیر اتحادیه اروپا، آسهآن در شرق آسیا و مرکوسور در امریکای جنوبی ایجاد کرده و به دنبال تعریف منافع مشترک با آنهاست و قصد دارد منافع کلان خود را نیز در این روابط دنبال کند و به این ترتیب میرود تا فاصلهای معنادار با کشورهای منطقهای غیرعضو پیدا کند، اکو همچنان در خانه اول خود گرفتار مانده است و هیچ گام رو به جلویی از آن دیده نمیشود که امیدبخش باشد. حتی در تحولات یک ساله اخیر منطقه نیز هیچ تحرکی که نشان از پویا بودن اکو باشد، مشاهده نشده است.
گسترش همکاریهای ورزشی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی می تواند به کشورهای عضو اکو انگیزه دهد تا به این سازمان صرفا به چشم "یک سازمانی که هست" ننگرند و آن را صرفا مناسبتی برای دور همی وزرا و روسای جمهور نبینند، چیزی که تا حالا بوده است.
کشورهای عضو سازمان اکو همگی کشورهایی هستند که در عین حضور در یک منطقه جغرافیایی مشترک و برخورداری از مشترکات بسیار فرهنگی مثل نوروز و شب یلدا، از نوعی انزوای منطقه ای رنج می برند، این موضوع خود می تواند انگیزهای کافی به کشورهای عضو دهد تا تلاش بیشتری برای حفظ و تقویت سازمان اکو صرف کنند و برای قدرت بخشیدن به آن تمایل بیشتری داشته باشند. ترکیه که از اروپا رانده شده و در منطقه بسیاری کشورها به ویژه کشورهای عربی به آن نگاه رقابتی دارند، ایران که در منطقه عربی به چشم کشوری رقیب یا حتی غیردوست نگریسته میشود، کشورهای آسیای مرکزی که در عین اختلافات دوجانبه با یکدیگر، از سوی قدرت بزرگتر منطقه یعنی روسیه از نگاه بالا – پایینی آن احساس رنج میکنند، پاکستان که بزرگترین همسایه آن، هند به آن به چشم یک کشور مزاحم مینگرد، همگی می توانند انگیزهای داشته باشند تا در سازمان اکو فعالیت و پویایی بیشتری داشته باشند.
اگر اکو پویایی لازم را از خود نشان دهد، اهداف روشن و توسعهای و امیدبخش برای خود تعریف کند و نقشه راه روشنی برای آینده خود ترسیم کند و غرورآفرین و قابل دفاع باشد، چه بسا کشورهای دیگری که همانند برخی کشورهای عضو اکو از اتحادیهها به دور ماندهاند و به نوعی در محیط جئوپلتیک خود إحساس انزوا میکنند، ترغیب شوند که به عضویت آن درآیند و برای پذیرفتن شرایط آن تلاش کنند.
شایسته است دولت چهاردهم که تاکید کرده است بر گسترش روابط با همسایگان و اولویت دادن به آنها توجه ویژه دارد و اتفاقا رئیس آن نخستین سفر خارجی خود را به یکی از کشورهای منطقه انجام داد، بر خلاف دولتهای گذشته نگاه متفاوتی به سازمان اکو داشته باشد و به آن به دیده یک پتانسیل ویژه بنگرد تا از ظرفیتهای آن استفاده بیشتر شود. سازمانی که میتواند در حل بسیاری از مشکلات کوچک و بزرگ کشور و منطقه کمک رسان باشد.
نظر شما :