ژاندارم منطقه بودن
اردوغان به چه می اندیشد؟
نویسنده: علی اصغر بصیریجم، کارشناس ارشد روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: پس از گذشت بیش از یک سال از تجاوزات و کشتار مردم غزه و لبنان، سرانجام با فشارهای سیاسی و حقوقی اسرائیل دست از کشتار برداشت و دو طرف جنگ – حزب الله و اسرائیل – هر چند با اکراه اما بر آتش بس توافق کردند. هنوز بارقه های امید به برقراری صلح و آرامش در منطقه شکل نگرفته بود که ناگاه بار دیگر تصاویر شبه نظامیان مسلح در خاورمیانه در رسانه های جهان به نمایش درآمد، بله، باز هم در سوریه!
طبق اخبار و تصاویر منتشره تا زمان نگارش این یادداشت، دو استان حلب و ادلب و شهر خان طومان توسط شبه نظامیان مسلح و مخالف دولت سوریه به تصرف در آمده اند و درگیری ها میان ارتش سوریه با حمایت روسیه با شبه نظامیان در حال وقوع است.
با دقت در نقشه سوریه و مکان جغرافیایی دو استان ادلب و حلب که در همجواری با ترکیه هستند، همچنین با دقت نظر در تصاویر منتشره توسط این شبه نظامیان که در آنها برخی از سلاح های ساخت ترکیه و یا پرچم ترکیه به چشم میخورد و همچنین سخنان چند وجهی وزارت امور خارجه ترکیه در خصوص اتفاقات کشور همسایه و همچنین هشدارهای صریح کرملین به دولت ترکیه در خصوص درگیری ها در سوریه، میتوان اینگونه ادعا کرد که دولت اردوغان در پس این تحرکات سرزمینی در سوریه است.
بی گمان میتوان اردوغان را ماکیاول دوران معاصر در سیاست خارجی قلمداد کرد چرا که با بررسی رفتارها و الگوهای سیاست خارجی وی در یک دهه گذشته به خوبی عیان است که در راه تامین منافع کشورش بدون هیچ گونه تعارف و ملاحظه ای در همان لحظه که با کشوری روابط حسنه دارد می تواند وارد خصومت هم شود و یا برعکس، که البته دیدگاه رئالیسی در سیاست خارجی به همین معناست و سیاست خارجی دولت اردوغان را میتوان یک کارگاه آموزشی دانست!
از زمان پایان یافتن جنگ با داعش و جنگهای داخلی در سوریه، نیروهای ترکیه عملا در مرز خود و داخل خاک سوریه برای تامین امنیت مرزهای جنوبی خود مستقر شده اند و کنترل ورود و خروج گذرگاه مرزی در استان حلب را در دست گرفته اند و از آنجا که دو استان حلب و ادلب و شهر تل رفعت اکثرا از بخش های کردنشین سوریه محسوب میشوند، ترکیه همواره از وجود آنها و اتحاد آنها با کردهای عراق احساس نگرانی کرده و این موضوع را بارها به دولت اسد اطلاع و از او خواسته است تا در خصوص کنترل آنها و نظارت بر آنها اقدام کند که دولت سوریه نیز در پاسخ، این امر را منوط به خروج نیروهای ترکیه از خاک سوریه کرده است.
از طرف دیگر اشغال این دو شهر در این مقطع زمانی که اسرائیل و حزب الله در آتش بس به سر میبرند و همگان نیک میدانند که در حال بازسازی و احیای نیروی خود هستند برای ارسال کمک های ایران به محور مقاومت نیز مشکل زا شده، چرا که دسترسی ایران به لبنان غالبا از خاک سوریه و استان ادلب و حلب انجام میشد که اینک این امکان از دست رفته و بدین نحو محور مقاومت در مضیقه قرار گرفته است.
اگر چنانچه قائل به دست داشتن ترکیه در اتفاقات سوریه باشیم – که البته نشانه ها موید آن است – نیاز است تا از سطحی کلی تر به تحلیل این رویداد بپردازیم.
اشغال دو شهر ادلب و حلب پیش از هر چیز قدرت نمایی اردوغان در منطقه است چرا که در گام اول امنیت مرزهای جنوبی ترکیه را از تجاوزات نیروهای کرد تامین میکند، آنچه را دولت اردوغان نتوانست با رایزنی ها با اسد به دست آورد. در وهله بعد با قطع ارتباط لجستیکی ایران با محور مقاومت و همچنین با ایجاد درگیری های داخلی و در فشار قرار دادن حکومت اسد که نزدیک به تهران است، سیگنال مثبتی به اسرائیل برای برقراری ارتباط مجدد و عادی سازی روابط با دولت اسرائیل پس از نتانیاهو می رساند. اردوغان به درستی پیش بینی کرده که در صورت حفظ آتش بس، پایان درگیری ها پایان نتانیاهو و همزمان شروع ترامپ است، هم او که در سیاست های اعلامی خود در زمان انتخابات شعار پرهیز از جنگ میداد و طبق تجربه قبلی تمایل دارد تا بدون تحمیل هزینه مستقیم از جیب آمریکا و با واسپاری نقش به دیگران اهداف ایالات متحده را تامین کند و چه کسی بهتر از ترکیه در خاورمیانه! ترکیه ای که دوست اسرائیل است، روابط پایاپایی با ایران، روسیه و کشورهای عربی دارد و میتواند به خوبی نقش ژاندارم منطقه را برای ایالات متحده و قدرت منطقه ای را برای کشورهای منطقه ایفا کند.
نقش سه کشور روسیه، عربستان و عراق هم در این پازل سیاسی در خور توجه است. عراق و عربستان در یک جبهه اما با اهداف متفاوت قرار دارند و هر دو موافق با کنار رفتن اسد از قدرت هستند لذا با سکوت به همراهی با ترکیه اقدام کرده اند. در مقابل روسیه که بعد از داعش، سوریه را در زمره متصرفات خود محسوب کرده بود اینک همزمان با جنگ در اوکراین در سوریه نیز به حمایت از ارتش سوریه پرداخته و به مبارزه با شبه نظامیان میپردازد و همزمان کرملین که از نیات آنکارا آگاه است به تهدید مستقیم ترکیه روی آورده است تا شاید بتواند سدی در راه قدرت طلبی اردوغان باشد.
شروع ناآرامی ها در سوریه موضوعی نیست که روسیه و ایران به سادگی از کنار آن بگذرند و اجازه دهند که حکومت بشار اسد سقوط کند، برای ایران از باب حفظ ارتباط با حزب الله و محور مقاومت غیر ممکن است و برای روسیه از جهت گسترش دامنه نفوذ غرب و ایالات متحده؛ لذا باید دید این سودای جاه طلبی و قدرت طلبی اردوغان چه سرانجامی خواهد داشت. آیا آن گونه که اردوغان پیش بینی کرده ترامپ این نقش را به او می سپارد یا خیر و ترامپ در سودای راه دیگری است؛ راهی که میتواند از برقراری صلح در اوکراین و چانه زنی ها با مسکو، قرار دادن چین در تنگنای اقتصادی و شاید حتی مذاکره با ایران باشد.
نظر شما :