نقش کلیدی دریای سیاه
راهگذر تبریز - ترابزون؛ راهی تازه میان آسیا و اروپا
دیپلماسی ایرانی: جهانی که در آن به سر می بریم، مدام در حال گذار است. تنها در همین عمر کوتاه ما، جهان از سامانه دوقطبی که بر بنیان تقسیم کره زمین میان دو ایدئولوژی حاکم در دو قدرت بزرگ شکل گرفته بود، وارد جهان تک قطبی با حضور یک قدرت هژمون و ساختاری هرمی شکل شد. این روند نیز چندان دوام نیاورد و امروز وارد دورانی شده ایم که برخی با تعریف های کلاسیک، آن را عصر چندقطبی می خوانند و پدیداری قدرت های نوین جهانی را عامل اصلی در بروز چنین تحولی می دانند. با اینهمه، برخی دیگر از اندیشمندان، عصر نوین را ورای دوران قطب بندی ها دیده و آن را جهان پساقطبی نامیده اند؛ بدین معنا که عصر قطب بندی ها به سر آمده و اینک مناطق هستند که می توانند نقش های کلیدی در عرصه نظام بین الملل بازی کنند.
در این میان، مفهوم «منطقه» نیز دچار تغییرات شگرفی شده است. از دهه ۱۹۶۰ «منطقه» شامل گروهی از واحدهای سیاسی می شد که در یک حوزه جغرافیایی کنار یکدیگر جای گرفته بودند و از ویژگی های طبیعی و تاریخ مشترک و گاه اشتراکات فرهنگی، زبانی، قومی، دینی و غیره برخوردار بودند. این تعریف اما رفته رفته و به ویژه پس از فروپاشی شوروی و نیز گسترش فناوری ارتباطات و اطلاعات، تغییری بنیادین کرده است. امروزه، «منطقه» دیگر جایی نیست که تنها بر روی نقشه جغرافیا تعریف شده باشد. مفهوم منطقه از «انعطاف» بیشتری برخوردار شده است و مرزهای سیاسی دیگر به تنهایی مشخص کننده حدود مناطق نیستند. همچنین «موضوع» تشکیل دهنده مناطق که کشورها را به دور هم جمع می کرد نیز نسبی تر شده و از دامنه گسترده تری بهره می برد. برای نمونه، امروزه از منطقه ای به نام سازمان همکاری شانگهای نام برده می شود. با نگاهی به نقشه این سازمان، می توان به خوبی دید که اعضای آن در مناطق گوناگون جغرافیایی، شامل شرق آسیا، شمال آسیا، آسیای مرکزی، جنوب آسیا و حتی غرب آسیا جای گرفته اند. آنچه که همه این کشورها را به دور هم گرد آورده و منطقه ای نوین را شکل داده، مساله امنیت و مشکلات مشترک امنیتی این کشورهاست.
نمونه دیگری از شکل گیری منطقه ای نو بر پایه تعریفی تازه، منطقه بریکس است. کشورهای عضو بریکس حتی با یکدیگر مرز مشترک ندارند. برزیل در آمریکای لاتین، آفریقای جنوبی در قاره آفریقا، چین در شرق آسیا، هند در جنوب آسیا، روسیه در شمال آسیا و گروهی از کشورهای رو به توسعه در مناطق گوناگون جهان گرد هم آمده اند و منطقه ای تازه را شکل داده اند. بنیان اصلی منطقه بریکس بر پایه هدف مشترک کشورهای عضو برای پیشبرد همکاری های اقتصادی و بهبود شرایط زیست در این جوامع شکل گرفته است. این در حالیست که از دیدگاه سیاسی نیز حتی نمی توان همخوانی میان اعضا را دید. برای نمونه، در حالی که هند متحد مهم ایالات متحده در آسیا به شمار می رود، روابط رقابت جویانه میان چین و آمریکا و دشمنی آشکار میان روسیه و آمریکا به چشم می خورد. با اینهمه، تعریف منافع مشترک توانسته است اعضای بریکس را برای شکل دادن به یک هویت منطقه ای نوین گرد هم بیاورد.
به این ترتیب، می توان دید که چگونه گفتمان های نوین در عرصه سامانه بین المللی در حال شکل دادن به روابطی تازه میان واحدهای سیاسی و ساختن جهانی نو هستند. در واقع، روندی تازه در عرصه بین المللی در دهه های اخیر برآمده است که ماهیت آن بر پایه گوناگونی بازیگران شامل دولت ها، ملت ها، نهادها و افراد است. می توان این تحول نوین را گذار از مفهوم «جهانی شدن» به مفهوم «بین المللی شدن» نیز خواند. ویژگی اصلی این دوره، پاسداشت گوناگونی فرهنگ ها و ارزش های حاکم بر جوامع انسانی و تقویت پیوندهای میان ملت ها برای دستیابی به صلح پایدار است.
در این میان، شبکه ای شدن روابط میان کشورها در دوران کنونی، زمینه ای فراهم آورده تا قدرت های منطقه ای بتوانند برنامه های مشترک تازه ای را به اجرا درآورند و ابتکارهای کوچک و متوسط گوناگونی از خود نشان دهند.
به ویژه در منطقه ما، اجرای ابتکارهای ترابری و گسترش راهگذرها از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. واقعیت آن است که امروزه با توجه به شرایط بحرانی در روابط روسیه و اوکراین، شرایط در حاشیه شمالی دریای سیاه ناامن به نظر می رسد. همچنین رویدادهای ماههای اخیر پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و جنگ میان اسراییل با مردم فلسطین، لبنان و دیگر کشورهای منطقه، سبب شده که حاشیه شرقی دریای مدیترانه نیز دچار ناامنی شود. این وضعیت به مناطق مجاور نیز سرایت کرده و دریای سرخ نیز تحت تاثیر آن قرار گرفته است. از این رو، به نظر می رسد اندیشیدن برای یافتن راه های نوین همکاری منطقه ای، از ضرورت برخوردار است.
با نگاهی به نقشه منطقه دریای سیاه، می توان به خوبی دید که حاشیه جنوبی این دریا که ساحل گسترده ترکیه را تشکیل می دهد، از امنیت و ثبات برخوردار است. این امر می تواند زمینه استفاده بیشتر از ظرفیت بنادر این حوزه را فراهم آورد. با توجه به همسایگی ایران و ترکیه، می توان به روشنی دید که نزدیکترین بندر دریای سیاه به قطب صنعتی و تجاری ایران در شمال غرب این کشور، یعنی شهر تاریخی تبریز، بندر ترابزون است. فاصله این بندر تا مرز بازرگان تنها ۵۸۰ کیلومتر است و می توان انتظار داشت که تجهیز راهگذر تبریز ـ ترابزون، بتواند ظرفیت های تازه ای برای همکاری میان کشورهای منطقه فراهم آورد.
در واقع، این یک راهگذر میان دو کشور همسایه نخواهد بود. بلکه می توان انتظار داشت که این راهگذر از یک سو، زمینه دسترسی آسان کشورهای آذربایجان و ارمنستان در منطقه قفقاز جنوبی را به دریای سیاه فراهم آورد، از سوی دیگر، عرصه تازه ای برای همکاری ایران و ترکیه با کشورهای آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان را بگشاید. این امر همچنین می تواند راه تازه ای در برابر چین برای پیشبرد مسیر زمینی ابتکار کمربند و راه بگذارد. افزون بر این، پیوند میان تبریز و بنادر جنوبی ایران همچون بندرعباس، زمینه پیوستگی میان دریای سیاه و خلیج فارس از کوتاهترین و به صرفه ترین مسیر را فراهم خواهد کرد.
راه اندازی شبکه ای از راهگذرها در این حوزه، بی تردید می تواند به رونق دادوستدهای اقتصادی و تجاری در منطقه کمک کرده و دیگر کشورهای حاشیه دریای سیاه نیز از آن بهره مند گردند. این مسیر نه تنها راه تازه ای پیش پای روسیه برای رسیدن به آبهای آزاد در آسیا باز می کند، بلکه برای گرجستان و کشورهای اروپای شرقی نیز فرصت های تازه ای برای دسترسی به بازارهای غرب، جنوب و شرق آسیا فراهم می سازد.
از دیدی تاریخی، سرزمین های ما نخستین راه ترابری جهان با نام بزرگراه شاهنشاهی را ۲۵۰۰ سال پیش در دل خود جای داده بودند و نیاکانمان شوش در نزدیکی خلیج فارس را به ازمیر در مدیترانه پیوند می دادند. در همین حال، در دوران جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ نیز بندر ترابوزن نقشی کلیدی در فراهم آوردن دسترسی ایران به اروپا فراهم کرده بود. بنابراین می توان دید که این مسیر، از دید استراتژیست ها و اقتصاددانان، از دهه ها پیش به عنوان یک ظرفیت موثر در گسترش روابط منطقه ای شناخته شده است.
تشکیل گروه مشترکی از دانشگاهیان ایران، ترکیه و دیگر کشورهای منطقه برای انجام مطالعات امکان سنجی و طراحی نقشه راه اجرای این ابتکار منطقه ای، بی تردید راهی برای تقویت صلح و دوستی میان اندیشمندان منطقه خواهد گشود.
نسخه انگلیسی این یادداشت در همایش بین المللی چشم انداز جنگ روسیه و اوکراین در دانشگاه قطر در سوم آبان ۱۴۰۳ ارائه شده است.
نظر شما :