طرف درست تاریخ و تصویر بزرگ چیست
سیاست خارجی و محور مقاومت
دیپلماسی ایرانی: به نام خدایی که با صبر و حوصله نظاره گر سلاخی زنان و کودکان و بی پناهان آواره فلسطینی و لبنانی و جنایت مطلق توسط سفاک ترین، ظالم ترین، بی شرف ترین و دنی ترین آدم نمایان روی کره زمین یعنی صهیونیزم است.
شرایطی بهغایت حساسی برای کشور و ملت ایران رقم زده شده است. اگرچه این عبارت مورد طعنه بسیاری از نسل جوان قرار دارد که مکررا از مسئولین در شرایط باربط و بی ربط شنیده اند اما در واقع کشور و سیاست هایش در مرکز یک جنگ تمام عیار قرار گرفته است.
1- سیاست خارجی و محور مقاومت:
"محور مقاومت" در واقع هسته اصلی سیاست خارجی نظام فعلی ایران را در کنار قفقاز و آسیای مرکزی شکل میدهد. محور مقاومت شامل فلسطین، لبنان، یمن، عراق و سوریه علیرغم ادعای آقای "ولی نصر" یک هلال شیعی به رهبری ایران نیست. این ساختارها همگی استقلال خود را دارند اگرچه نقش حمایت ایران از آنها غیر قابل انکار است. "محور مقاومت" بنیان نظری و آرزوهای جمهوری اسلامی در برابر مداخله خارجی در منطقه است. اما اسرائیل این مجموعه را حلقه آتش علیه خود میداند و کشورهای عربی خصوصا عربستان آن را دخالت مستقیم ایران در امور عربی میخوانند.
2- تحلیلی بر شرایط محور مقاومت در یک سال گذشته:
طوفان الاقصی که در 7 اکتبر 2023 با تدبیر حماس آغاز شد ناگهان "محور مقاومت" را در تمامیت خود با وضعیت جدیدی مواجه کرد که شاید برایش آمادگی لازم را نداشت. اگر آمادگی های لازم وجود داشت و این محور برنامه هایی را بدین منظور تهیه کرده بود علی الاصول در همان روزهای اول که اسرائیل در گیجی حمله حماس قرار داشت، حزب الله لبنان از شمال و حوثی ها از جنوب به همراه نیروهای کمکی عراقی و سوری میتوانستند شرایطی را بهوجود آورند که اسرائیل به از دست دادن سرزمین مجبور شود و کرانه باختری به غزه متصل شود. چنان بحرانی در جامعه اسرائیل بهوجود می آمد که دولت نتانیاهو "فراری" و آمریکا به دخالت مستقیم ناچار میشد و حل موضوع فلسطین کاملا در دسترس قرار میگرفت.
حزب الله لبنان متعاقبا نیروهای عراقی و سپس حوثی های یمن بعد از درخواست حمایت حماس برای همبستگی در مقابل لشکرکشی سبعانه اسرائیل به غزه به ورود در این معرکه ناگزیر شدند و سعی کردند با سرگرم کردن اسرائیل از فشار بیشتر روی غزه بکاهند.
اما اسرائیل و آمریکا سیاست حسابشدهتری را در قبال "محور مقاومت" بهکار گرفتند و در مرحله اول با اعلام عدم علاقه به گسترش جنگ (که متاسفانه مورد قبول "محور مقاومت" هم قرار گرفت) و در مماشات با "حزب الله" از یک طرف و هدف قرار دادن موردی نیروهای عراقی و سوری از طرف دیگر، تمام تلاش خود را بر نابودی حماس در غزه قرار دادند. لذا دخالتهای ناچیز حزب الله با اثر محدود منطقه ای و دخالت های بعدی حوثی ها با اثر متوسط بین المللی نتوانست اسرائیل را وادار کند تا از قتل عام مردم غزه زیر لوای تلاش برای نابودی حماس دست بر دارد و غزه آن شد که شده است.
اسرائیل بعد از دستاوردهای نسبی مورد نظر نظامی خود در غزه و حذف رهبری نظامی و سیاسی حماس، درگیری مستقیم با حزب الله را در دستور کار قرار داد و از 27 و 28 شهریور گذشته با عملیات مقدماتی انفجار پیجرها و وسائل ارتباطی توانست تمامی رهبری اصلی حزب الله به همراه بخشهای زیادی از افراد میانی و تاسیسات این گروه را از بین ببرد. اگرچه نبردهایی در جنوب لبنان و مرز اسرائیل وجود دارد اما حملات هوایی اسرائیل عملا به بی خانمانی بیش از یک و نیم ملیون نفر و تخریب دهکده و شهرهای جنوب و نیز جنوب بیروت و راههای ارتباطی با سوریه منجر شد.
در کنار آن، اسرائیل و آمریکا تواما توانستند حداقل 16 نفر از فرماندهان سپاه قدس را که در بخشهایی از لبنان و سوریه در حال فعالیت بودند به شهادت برسانند؛ یعنی تقریبا کل فرماندهی سپاه قدس. به این وضعیت بمباران سنگین مواضع حوثی ها توسط نیروی هوایی آمریکا و ترور بسیاری از فرماندهان حشد الشعبی عراق را نیز باید اضافه کرد.
با این اقدامات "ایران" نیز علیرغم بسیاری از معضلات داخلی و خارجی، اما بهعنوان نقطه اتکاء "محور مقاومت" به درگیری مستقیم کشانده شد ازجمله کنسولگری ایران در دمشق و میهمانسرای سپاه در تهران مورد حمله "اسرائیل" قرار گرفت که به شهادت اسماعیل هنیه رهبر حماس منجر شد. ایران وادار شد بهخاطر رفتارهای تجاوزگرانه اسرائیل دو بار با موشک به خاک اسرائیل شلیک کند و اکنون این پرونده بعد از تجاوز مجدد اسرائیل به ایران در صبح 5 آبان 4031 و شهادت تعدادی از پرسنل ارتش و خسارات مجددی که به تاسیسات نظامی وارد آمده باز است تا آینده چه شود؟!
3- جمعبندی، تصویر بزرگ/تصویر کوچک:
در یک تصویر کوچک شهامت یک رزمنده به نابودی یک تانک منجر میشود اما در تصویر بزرگ یک تانک برای نابودی یک شهر طراحی و ساخته شده است.
در یک جمع بندی در تصویر بزرگ میتوان گفت که عملیات طوفان الاقصی توانست موضوع فلسطین را بار دیگر به مرکز توجه جهانی تبدیل کند و خسارات زیادی اعم از مادی و معنوی برای اسرائیل به ارمغان بیاورد. از دیگر زاویه مشخص شد که اسرائیل زاییده سرطانی جهان غربی است که حاضرند برایش همه مقدسات، اخلاق و حتی قوانینی که خود تاسیس و بر آن اتکا دارند را نادیده بگیرند.
اما از طرف دیگر خسارت وارد شده بر پیکر "محور مقاومت" بهصورت کل و جزء، چه از زاویه تئوریک و چه عملی، بسیار زیاد است بهطوری که جبران آن یا نشدنی و یا به سختی امکان پذیر است.
درگیری مستقیم ایران با اسرائیل (که نباید بهوجود می آمد) نشان داد که هر دو نقاط ضعف و قوتی دارند.
4- سکان سیاست و سمت درست تاریخ:
سکان سیاست در ایران مدت مدیدی است که در اختیار تفکر نظامیان قرار دارد. این تفکر در بخش سخت افزاری موفقیت های قابل توجهی کسب کرده بهطوریکه شرایط ایران از نظر تکنولوژیک بهطور اساسی با شرایط اول انقلاب و دوران جنگ تحمیلی متفاوت است.
اما متاسفانه در بخش نظری و سیاسی این تفکر ظرفیت حفظ دستاوردهای خود را ندارد و بیشتر در تصاویر کوچک وقایع غرق میشود. نمونه واضح آن شرایطی است که برای حماس در غزه پیش آمد. وقتی فشار حزب الله و حوثی ها به اسرائیل برای آتش بس غزه کارآیی نداشت باید درک می شد که موضوع راه حل نظامی ندارد و باید از نظر سیاسی و با بده بستان آن را فیصله داد تا از خسارات بعدی از جمله آغاز جنگ لبنان جلوگیری میشد اما متاسفانه این خواسته از یک نظامی دور از انتظار است.
به هرحال نظم نوین منطقه ای در خاورمیانه چه از نظر اسرائیل، یا از نظر عربستان و چه از نظر "محور مقاومت" در حال شکل گیری است. و ما در نوعی از جنگ شناختی قرار داریم که سمت درست تاریخ کجاست؟ هر فکر و نظری تعریفی از تاریخ برای خود دارد اما در تئوری بقا، بخش درست تاریخ آن قسمتی است که پیروز میدان در آن مستقر میشود. اما پیروز میدان کیست؟ پیروز میدان طرفی است که در یک معرکه یا بیشترین دستاورد را داشته و یا کمترین خسارت را دیده است. ایران میتواند در همکاری با کشورهای منطقه فشار بیشتری بر رفتار اسرائیل داشته باشد تا در یک جنگ خسارتبار که همه منطقه را درگیر کند.
نظر شما :