چهار منظر
صلح و ترور
نویسنده: سینا عمادی پژوهشگر مسائل بینالملل و دکتری روابط بین الملل از دانشگاه گیلان
دیپلماسی ایرانی: مانند بسیاری از مفاهیم علوم اجتماعی و سیاسی تعریف واحدی از مفهوم صلح وجود ندارد. برخی آن را مترادف نبود جنگ میدانند، برخی هم آن را با مفهوم امنیت ارزیابی میکنند. از نگاه نظریههای روابط بین الملل نیز تحقق صلح منوط به پیش نیازهای مختلفی است؛ در حالی که از نگاه رئالیستها توازن قدرت موجب دوری از جنگ است در نگاه آرمانگرایان و لیبرالها همکاری و دموکراسیخواهی موجب صلح خواهد شد. نظریه انتقادی نیز به وجود سازمانهای غیر دولتی و مشورتی در تحقق صلح تأکید دارد. سازه انگاران حاکم شدن فرهنگ کانتی و لاکی در روابط بین الملل و کشورها را عامل صلح میدانند نظریههای هنجاری هم باید و نبایدهای اخلاقی و موضوعات حق و عدالت را در تعریف صلح دخیل میکنند. در نگاه به صلح، ایدئولوژی بسیار اهمیت دارد. ممکن است از نگاه یک ایدئولوژی، صلح به معنای سستی یا حتی خیانت به آرمانها تعبیر شود؛ اما از نظر گروهی دیگر صلح به معنای دیپلماسی و گفت وگو و تساوی معنا دهد. در اینجا به دنبال تعریف صلح و گزارههای آن نیستیم که خود بحث جداگانه اقتضا میکند و صلح به معنای عام آن مورد نظر است. صلح در معنای عام به معنای اقدام عده یا گروهی برای پایان دادن به مناقشات و برقراری روابط مبتنی بر دیپلماسی مورد توجه است.
مفهوم دوم ترور است. ترور دقیقاً همان نگاهی است که صلح را به معنای خیانت یا انحراف از آرمانها تعبیر میکند و با هدف قرار دادن عاملان صلح، درصدد حذف نتایج اقدام هستند. این مفاهیم در هر کشور میتوانند معنای مختلفی در ذهن متبادر کنند؛ در این متن تلاش شده چهار مثال برای تبیین بیشتر این دو مفهوم ارائه شود؛ هر چند ابعاد جغرافیایی و حتی زمانی این مثالها متفاوت هستند.
امریکا
در تاریخ امریکا چهار رئیس جمهور ترور شده است؛ اما آنچه به موضوع این متن ارتباط پیدا میکند ترور آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیس جمهوری امریکا در سال 1865 است. در اوایل دهه شصت قرن نوزدهم در امریکا جنگ داخلی بین ایالتهای جنوبی که طرفدار بردهداری بودند با ایالتهای شمالی شروع شد. ایالتهای جنوبی خواستار کنفدارسیون مستقل از ایالات شمالی بودند و با لغو قانون بردهداری و اعطای حق رأی به سیاهان مخالف بودند؛ اما خواسته رئیس جمهور لینکلن، لغو قانون بردهداری بود که به شکست ایالات جنوبی، لغو بردهداری و پایان جنگ داخلی به منجر شد. این پایان کار نبود و عامل صلح (رئیس جمهوری) توسط یکی از طرفداران قانون بردهداری و مخالف اعطای حق رأی به بردگان به نام جان ویلکس بوث در14 آوریل 1865 در محل تئاتر فورد ترور شد.
هندوستان
استقلال هند از بریتانیا با هدایت رهبران بزرگی از جمله مهاتما گاندی، محمد علی جناح و جواهر لعل نهرو در سال 1947 تحقق پیدا کرد. گاندی به عنوان رهبر و طرفدار عدم خشونت در کسب استقلال هند بسیار تأثیرگذار بود. بلافاصله بعد از استقلال موضوع جدایی مسلمانان از هندوها موجب تشکیل کشور پاکستان غربی و شرقی (بنگلادش) شد که با مخالفت شدید هندوهای ناسیونالیست مواجه شد. ناسیونالیستها مشی صلح طلب و غیر خشونتآمیز گاندی را عامل اصلی این جدایی می دانستند، لذا در 30 ژآنویه 1948 فردی به نام ناتورام ویناواک گودس، گاندی را در محوطه یک مجتمع مسکونی ترور کرد. صلح (تشکیل کشور مسلمان پاکستان) از نگاه ناسیونالیستها به معنای تجزیهطلبی بود، آنها حقی برای مسلمانان قائل نبودند و بعد از آن هم نتوانستند از جدایی پاکستان جلوگیری کنند. در نظر گاندی صلح به معنای ضرورت یا همزیستی مسلمانان و هندوها بود.
مصر
بعد از فوت ناگهانی جمال عبدالناصر در مصر در سال 1970 که شدیداً با اسرائیل خصومت داشت و دو جنگ را طی سالهای 1956 و 1967 با اسرائیل تجربه کرده بود، انور سادات جانشینش شد که ابتدا دنبالهرو مشی ناصر و خصومت با اسرائیل بود که به جنگ شش روزه با اسرائیل در سال 1973 منجر شد؛ لکن مواضع او بعد از جنگ به تدریج تغییر کرد و از یک رابطه خصمانه وارد دوره صلح و سازش با اسرائیل شد که به قرارداد کمپ دیوید در سال 1978 منجر شد. لکن این صلح به بهای ترور و جانش تمام شد و سه سال بعد در 6 اکتبر سال 1981 توسط خالد اسلامبولی از اسلامگرایان مخالف صلح با اسرائیل ترور شد. انعقاد قراداد کمپ دیوید به اعطای جایزه بنیاد صلح نوبل به سادات از مصر و مناخیم بگین، نخست وزیر اسرائیل در سال 1978 منجر شده بود.
اسرائیل
حدود 17 سال بعد از قرارداد کمپ دیوید که مصالحه مصر به عنوان اولین کشور عربی با اسرائیل را موجب شد، مسئله صلح اعراب و اسرائیل وارد اولین گامهای نظری و عملی شد. با وساطت امریکا نخست وزیر وقت اسرائیل، اسحاق رابین، و یاسر عرفات، از تشکیلات خودگران فلسطین در اوایل دهه نود وارد فرایند مذاکرات صلح معروف به قرارداد اسلو شدند که بر تشکیل دولت فلسطینی در کرانه باختری و همچنین شناسایی اسرائیل توسط ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین) تأکید میکرد. در سال 1995 قرارداد اسلو 2 نیز امضاء شد؛ لکن این سازش مورد قبول یهودیان تندرو در اسرائیل نبود و یکی از جوانان تندرو به نام ایگال عمیر با شلیک چند گلوله اسحاق رابین را در 4 نوامبر 1995 در تل آویو ترور کرد.
برداشتها
- قانون بردهداری درامریکا با اقدام لینکلن لغو شد و بعد از آن اگر چه تبعیض نژادی همواره یکی از مسائل معتنابه جامعه امریکا باقی مانده است اما بردهداری به معنای گذشته آن در این کشور نزج نگرفت.
- ترور گاندی نتوانست مانع از استقلال پاکستان و بازگشت به خاک هندوستان شود. اختلافات بین پاکستان و هندوستان بعد از دههها استقلال دو کشو، همچنان باقی مانده است و اخیراً با به قدرت رسیدن حزب ناسیونالیستها در هند، مسلمانان در این کشور تحت فشار بیشتری قرار گرفتهاند.
- صلح سادات با اسرائیل در دهه هفتاد اگر چه نتایج سریعی برای کشورهای دیگر عربی نداشت؛ اما در دهه 90 اردن وارد این فاز شد و نزدیک به 20 سال بعد کشورهای عربستان، امارات، و بحرین به این روند پیوستند. این صلح از جانب مصر بیشتر در راستای اهداف مصر دنبال میشد و با قرارداد کمپ دیوید اسرائیل صحرای سینا را که در جنگ 1967 اشغال کرده بود تخلیه کرد. سیاست صلح مصر با اسرائیل ادامه یافت و حتی با وقوع بهار عربی و روی کار آمدن محمد مرسی نیز این سیاست تغییر پیدا نکرد.
- صلح رابین با عرفات که آغازگر شکلگیری دو دولت در فلسطین بود بخشی از حقوق فلسطینیان را در محدوده کوچک به رسمیت میشناخت؛ اما نتایج این صلح چندان عملیاتی نشد و چالشهای فراوانی در این زمینه به خصوص بعد از پیروزی حماس در انتخابات سال 2006 و در ادامه جنگ بین فتح و حماس در سال 2007 و بعد از آن بروز کرده است.
نظر شما :