یک نگاه عربی به خاورمیانه و جهان

مردان قدرتمندی که راه چاره ای نمی شناسند!

۰۷ شهریور ۱۴۰۳ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۲۷۸۲۶ اخبار اصلی خاورمیانه
قدرت به تنهایی برای یک حاکم یا رهبر کافی نیست. آنچه واقعاً اهمیت دارد این است که او چگونه از قدرتش استفاده می‌کند. چه چیزی افکار و تصمیمات او را هدایت می‌کند؟ چشم‌انداز او برای آینده کشور و سرنوشت مردمش چیست؟ گاه، تاریخ حتی بر قدرتمندترین رهبران چیره می شود و او را به سربازی پیاده در جنگ‌های رهبران پیش ازخود فرومی کاهد تا در دام درگیری‌ها و انتقام‌ جویی های گذشته گرفتار شود.
مردان قدرتمندی که راه چاره ای نمی شناسند!

دیپلماسی ایرانی: مردم به یک رهبر قدرتمند می گروند؛ چنین رهبری می‌تواند تصویر کشورش را زیبا جلوه دهد یا ضعف آن را پنهان کند. او می‌تواند جاه‌طلبی‌های دشمنان را مهار کند یا نقشه‌هایشان را خنثی سازد. قدرت او، به مردمش احساس شکست‌ناپذیری،‌ امنیت و افتخار می‌دهد. یک رهبر قدرتمند امنیت و ثبات را بر کشور تحمیل می‌کند و جلوی هرج‌ومرج را می گیرد، اطمینان می آورد و بر روایت رسمی کنترل دارد.

با این حال، قدرت به تنهایی برای یک حاکم یا رهبر کافی نیست. آنچه واقعاً اهمیت دارد این است که او چگونه از قدرتش استفاده می‌کند. چه چیزی افکار و تصمیمات او را هدایت می‌کند؟ چشم‌انداز او برای آینده کشور و سرنوشت مردمش چیست؟ گاه، تاریخ حتی بر قدرتمندترین رهبران چیره می شود و او را به سربازی پیاده در جنگ‌های رهبران پیش ازخود فرومی کاهد تا در دام درگیری‌ها و انتقام‌ جویی های گذشته گرفتار شود.

گاه، تمرکز یک حاکم، تنها بر حفظ قدرت است. او به «ریشه‌کن کردن علف‌های هرز سمی» که کرامت و بقای رژیمش را تهدید می‌کند، خرسند است. برخی بر این باورند که رهبران قدرتمند، به دنبال جنگ افروزی هستند تا مشروعیت خود را تحکیم بخشند و از مناقشات مرزی به عنوان آزمونی برای مشروعیت خود استفاده ‌کنند. اما یک رهبر در پیگیری این جاه‌طلبی‌ها، ممکن است در به کارگیری نیروهای کشورش، زیاده روی کند و آنها را در پروژه‌هایی برای بازپیکربندی منطقه – یا حتی جهان – درگیر سازد که هزینه‌ای بیش از توان آنها دارد.

ولادیمیر پوتین یک رهبر قدرتمند با محبوبیت داخلی قابل توجه و اطمینان عمیق به دکمه‌ی هسته‌ای است که در اختیار اوست. پوتین، مردی است زخمیِ گذشته و اسیر شهوتِ انتقامِ «روسیه مقدس» از غرب است، غربی که به باور او، بدون شلیک حتی یک گلوله اتحاد جماهیر شوروی را از هم پاشاند.

او از دفتر خود نظاره‌گر حرکت مهره‌های ناتو بود که به تدریج کشورش را محاصره می‌کردند. او با لبخندهایش غرب را فریب داد، در حالی که تمام تمرکز خود را بر بازسازی «ارتش سرخ» برای بازگرداندن تصویر و جایگاه روسیه معطوف کرده بود. او اوکراین را به عنوان یک میدان نبرد انتخاب کرد تا بزرگ‌ترین چالش خود را علیه غرب به راه اندازد. احتمالاً او انتظار داشت که اوکراین به سرعت سقوط کند و غرب از توان یا اراده کافی برای واکنش برخوردار نباشد. اما اکنون، جنگ وارد سومین سال خود شده است. با وجود اینکه نیروهایش بخش بزرگی از اوکراین را اشغال کرده‌اند، او به پایان دادن به این درگیری قادر نیست.

حملات اخیر اوکراین به درون قلمروی روسیه، مسیر جنگ را دگرش نخواهد داد، اما تصویر کرملین و رهبرش را خدشه‌دار کرده است. برای جانشین استالین، (تن دادن به حقارتِ) تکیه بر یک موشک کره شمالی یا یک پهپاد ایرانی مسئله کوچکی نیست. پوتین نمی‌تواند از این جنگ عقب‌نشینی کند؛ خطرات برای او و کشورش بسیار زیاد است. او تلاش بیشتری خواهد کرد، شاید حتی بیشتر به درون گرداب این جنگ فرو برود. مردی قدرتمند که به لرزاندن جهان قادر است، اما اکنون خود را در موقعیتی بدون یک راه‌حل روشن می‌یابد.

کیم جونگ اون، یک رهبر قدرتمند است. او به زرادخانه موشکی و هسته‌ای خود همان‌گونه توجه می‌کند که یک پدر خوب به فرزندانش می‌پردازد. در کشورش هیچ‌کس جرات اعتراض ندارد و هیچ سوال حتی مبهمی مطرح نمی‌شود. بحران اوکراین فرصت جالبی برای او فراهم کرده است؛ موشک‌ها و مهمات او به حفاظت از ارتش روسیه در برابر کمبودها و قحطی کمک می‌کنند. موقعیت او در محور روسیه – چین امن است و هیچ نیرویی جرات به چالش کشیدن او را ندارد.

با این حال، با وجود قدرتش، او هیچ راه‌حلی برای مشکلات فقر، بیکاری و آموزش در کشورش ندارد. در حالی که کره شمالی همچنان هوشیار است و دستش روی ماشه، کره جنوبی به پیشرفت در مسابقه فناوری و توسعه اقتصادی ادامه می‌دهد و سطح زندگی مردمش را بهبود می‌بخشد.

اسرائیل کشوری به شدت مسلح است که مجهز به زرادخانه هسته‌ای و یک ماشین نظامی قدرتمند است که با بهره‌گیری از پیشرفت‌های فناوری، قابلیت‌های مرگبار خود را ارتقا می‌دهد. بنیامین نتانیاهو یک استراتژیست خطرناک و ماهر است که با مهارت از آسیب‌پذیری‌های آمریکا در خصوص امنیت اسرائیل بهره‌برداری می‌کند.

در پاسخ به عملیات «طوفان/سیل حماس»، نتانیاهو فاجعه جدیدی را بر فلسطینیان تحمیل کرده و غزه را در خون و ویرانی غرق کرده است. او دامنه ترورهای هدفمند را گسترش داده و حملات عمده‌ای را در بیروت و تهران آغاز کرده و منطقه را به آستانه یک جنگ منطقه‌ای ویرانگر کشانده و آمریکا را نیز با خود همراه کرده است.

شاید خطرناک‌ترین جنبه سیاست نتانیاهو، تلاش بی‌وقفه او برای خاموش کردن ایده دولت فلسطینی باشد که تنها راه حل ممکن برای حل این درگیری مزمن در خاورمیانه است. در حالی که اسرائیل کشوری قدرتمند است، رویکرد دولت کنونی اش، کوتاه‌بینانه است و زمینه را برای جنگ‌های حتی فاجعه‌بارتر در آینده فراهم می‌کند. نتانیاهو بدون شک قدرتمند است اما مانند بسیاری از رهبران قدرتمند، هیچ راه‌حل واقعی ای ندارد.

حماس یک گروه فلسطینی است که ریشه‌های عمیقی در غزه دارد. رویارویی‌هایش با اسرائیل غیرقابل‌پیش‌بینی نیست، آن هم با توجه به ناعدالتی‌های مداوم علیه فلسطینیان و رویگردانی نتانیاهو از گشودن هرگونه راه‌حل برای حل این بحران.

یحیی السنوار، رهبر قدرتمند حماس، ضربه‌ای بی‌سابقه به دولت اسرائیل وارد کرد اما آیا سنوار چشم‌اندازی برای فراتر رفتن از بحران کنونی دارد، جز انتظار برای میانجی‌گری دولت بایدن برای آتش‌بسی که شاید خطر انفجار منطقه‌ای را کاهش دهد؟ روز بعد از آتش‌بس در غزه چه رخ خواهد داد و حماس در کجا کار قرار دارد؟ رابطه آن با تشکیلات خودگردان فلسطین و رئیس‌اش چگونه خواهد بود؟ در حالی که سنوار بدون شک قدرتمند است، او راه‌حل روشنی ندارد و به نظر می‌رسد آماده پذیرش هیچ یک از پیشنهادهای احتمالی که ممکن است پس از آتش‌بس مطرح شود، نیست.

ایران یک بازیگر مهم در منطقه است. از روز بعد از پیروزی انقلاب، این کشور به اهمیت مسئله فلسطین پی برد و بدون تردید روی آن سرمایه‌گذاری کرد. بحران کنونی نشان داده که ایران قادر است از چندین جبهه به اسرائیل ضربه وارد کند. نتانیاهو اوضاع را به اوج خود رسانده است. او دستور ترور اسماعیل هنیه را در خود تهران صادر کرد و تلاش کرد تا ایران را به رویارویی مستقیمی بکشاند که مدت‌ها از آن پرهیز کرده بود. نتانیاهو به خوبی می‌داند که اگر چنین تقابلی رخ دهد، آمریکا نمی‌تواند در حاشیه باقی بماند. او تلاش دارد مسئله غزه را به عنوان بخشی از یک درگیری گسترده‌تر با ایران به شمول جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای و هسته‌ای آن مطرح کند.

ایران کارت‌های مهمی در دست دارد که به‌طور قابل توجهی بر ثبات منطقه تأثیر می‌گذارد و نفوذش، بر لبنان، سوریه، عراق و یمن نقش اساسی دارد. با این حال، ایران نیز مانند بسیاری دیگر، فاقد راه‌حلی برای درگیری‌های گسترده‌تر است و استراتژی روشنی برای بهبود وضعیت در مناطق تحت نفوذ خود ندارد.

روسیه عمیقا درگیر جنگ اوکراین است و ممکن است مجبور شود برای تسلیم کردن این کشور، به تشدید درگیری‌ها و حتی تهدید به حمله هسته‌ای متوسل شود. در همین حال، چین تمایل کمی به ایفای نقش رهبری در خاورمیانه پرتنش نشان می‌دهد. در نتیجه، منطقه خاورمیانه منتظر مذاکرات آتش‌بس و تلاش‌های آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکاست، به‌ویژه اینکه کامالا هریس ممکن است از موفقیت دولت بایدن در جلوگیری از فروپاشی و هرج‌ومرج منطقه‌ای بهره‌مند شود.

منبع: الشرق الأوسط / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱

کلید واژه ها: عراق ایران ایران و عراق فلسطین اسرائیل فلسطین و اسرائیل غسان شربل روسیه ولادیمیر پوتین


نظر شما :