جهان برای ثبات خاورمیانه به ایران نیاز دارد

تهران و جنگ غزه

۲۷ آذر ۱۴۰۲ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۲۳۶۳۰ اخبار اصلی خاورمیانه
مسئله در حال حاضر این نیست که آیا ایران در این حمله دخالت داشته یا نه بلکه این است که چرا اکنون این همه از تشدید منازعه نگران است. برخی ناظران می گویند که این ملایمت، کاملا تاکتیکی و راهی برای جلوگیری از حمله است. یک احتمال جالب تر هم این است که ایران در حال یک چرخش راهبردی است.
تهران و جنگ غزه

دیپلماسی ایرانی: جنگ غزه، در نگاه اول، برای حکومت روحانیون ایران خوب بوده است. نخست اینکه متحدش، حماس، با حمله هفتم اکتبر خود نشان داد که به شکلی دهشت آور، موثرتر از آنی است که بیشتر ناظران تصور می کردند. از آن زمان، دیگر اعضای "محور مقاومت" نیز با حملاتی به اسرائیل و ایالات متحده آمریکا در عراق، لبنان، سوریه و یمن، گستره دسترسی ایران را نشان دادند. حوثی ها با حملاتی که به نفتکش ها در دریای سرخ انجام دادند و موشک هایی که با برد 800 کیلومتر شلیک کردند، به ایران امکان دادند که تجارت از کانال سوئز را به همان اندازه که بر گذرگاه خلیج فارس مسلط است، تهدید کند. یک دیپلمات پیشین در تهران می گوید: "آنها نشان می دهند که جهان اگر می خواهد خاورمیانه را باثبات نگه دارد، به ایران نیاز دارد." در واشنگتن، سیاستمداران جمهوریخواه مزاحمت منطقه ای ایران را به عنوان تاییدی بر ناتوانی ژئوپولیتیک جو بایدن قلمداد می کنند.

این توان افکنی ایران، یک سال پس از آنی است که حکومت ایران توانست دوباره جایگاه خود را در صحنه داخلی کشور تثیبت کند و بحران پیش آمده را پشت سر بگذارد. همچین عبور از انزوای دیپلماتیک و اقتصادی برای ایران نیز آسانتر شده است. تهران خود را به عنوان یک تامین کننده مهم تسلیحاتی روسیه جا انداخته است. صادرات نفت، به ویژه به چین نیز رو به افزایش است. روابط با سعودی ها هم با میانجیگری چین از سر گرفته شد و در سپتامبر هم آمریکا با رفع انسداد شش میلیارد دلار از دارایی های ایران در برابر مبادله زندانیان موافقت کرد.

با همه اینها، ایران کمتر از آنی که به نظر می رسد، اعتماد به نفس دارد. حملات نیابتی هایش را محدود کرده، به حمایت از حماس علائمی می دهد اما آن قدر جلو نمی رود که به تلافی تندی از طرف اسرائیل یا آمریکا بینجامد که ناوگانشان در نزدیکی سواحلش گشت می زنند. این حزم و حذر، در عوض، از ضعف اقتصاد ایران و نارضایتی های جوشان مردمان عادی این سرزمین نشان دارد. از همه اینها که بگذریم، ایران در آستانه تغییری در شیوه مدیریت است. تمرکز تهران به شکل فزاینده ای بر تضمین سلطه اش بر قدرت است و نه دامن زدن به آشفتگی در منطقه.

روشن ترین نشانه این وضعیت آن است که ایران که دهه هاست شبکه ای از دردسرسازان منطقه ای برای امریکا و متحدانش را تغذیه کرده، ناگهان تمایلی ندارد که به آنها اجازه دهد دردسر بیشتری تولید کنند. تقاضاهای حماس از "برادران مقاومت اسلامی در لبنان، ایران، یمن، عراق و سوریه" برای "در هم آمیختن با مردم فلسطین برای اتحاد و بیرون راندن اشغالگران از سرزمین های مقدسمان" عمدتا نادیده گرفته شده است.

مقام های ایرانی هنوز هم همان فرمول خودشان برای حل و فصل منازعه اسرائیلی – فلسطینی را تکرار می کنند: رفراندومی از "ساکنان اصلی" فلسطین که عملا به پاک کردن اسرائیل از نقشه رای خواهند داد. اما در این هفته های اخیر، مقامات ایرانی همچنین علائمی از میانه روی را هم بروز داده اند. کمال خرازی، مشاور سیاست خارجی آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب ایران می گوید: "شناسایی اسرائیل، البته که بر عهده خود فلسطینی هاست. ما قصد نداریم با دیگران اعلام مخالفت کنیم." ایران در 27 اکتبر هم به یک قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل رای مثبت داد که خواهان یک راه حل دو کشوری، از جمله شناسایی اسرائیل است که نشان از فاصله گرفتن از سیاست دیرپای مخالفت با این گزینه است. رهبر ایران، اخیرا تندروها را شوکه کرد هنگامی که گفت ایران باور ندارد که "یهودیان یا صهیونیست ها باید به دریا ریخته شوند." یک دیپلمات ایرانی می گوید: "ما تندرو نیستیم."

تکذیب های ایران در دست داشتن مستقیم در حمله حماس، به معنی آن نیست که ایران ارتباطی با نیابتی هایش ندارد. شاید ایران دستور حمله هفتم اکتبر را نداده باشد اما سپاه به روشنی به حماس کمک کرد تا توانایی های لازم برای این حمله را برسازد. عملیات جمینگ و حملات پهپادی علیه موانع دفاعی اسرائیل، همگی نشان از وجود پشتیبیانی لجستیکی برای حماس دارد. یک تحلیلگر ریسک های سیاسی ایران می گوید: "این کار یک دولت است."

مسئله در حال حاضر این نیست که آیا ایران در این حمله دخالت داشته یا نه بلکه این است که چرا اکنون این همه از تشدید منازعه نگران است. برخی ناظران می گویند که این ملایمت، کاملا تاکتیکی و راهی برای جلوگیری از حمله است. یک احتمال جالب تر هم این است که ایران در حال یک چرخش راهبردی است. در شرایطی که حماس منطقه را به ولوله انداخته، توجه رهبران ایران به مشکلات و دردسرهای داخلی خودشان است. نه جنجال آفرینی خارجی و نه ناآرمی های داخلی به این هدف کمکی نمی کند اما گشایش در وضعیت دشوار اقتصادی ایران، ممکن است کمک کند. همین است که تهران را شش ماه قبل از هفتم اکتبر بر انگیخت تا دو سومِ تولید اورانیوم غنی شده 60درصدی را کم کند، از مزاحمت کشتی های آمریکایی در تنگه هرمز دست بکشد و حملات نیابتی ها به اهداف آمریکایی را نهی کند. آمریکا هم چشمش را روی تجارت نفت ایران بست و صادرات نفت چهار برابر شد یعنی از سیصد هزار بشکه روزانه در سال 2022 به بیش از یک میلیون و دویست هزار بشکه روزانه در حال حاضر رسیده است. هنگامی که ایران در پی حمله حماس، جلوی نیابتی هایش را گرفت، بایدن هم پنهانی به تهران پاداشی داد: به عراق اجازه داد که ده میلیارد بدهی خود بابت واردات انرژی را منتقل کند. همه اینها باید به اقتصاد ایران کمک کند. درآمدهای نفتی و غیرنفتی ایران اکنون در بالاترین سطح خود از زمان بازگشت تحریم های آمریکا در سال 2018 است که دونالد ترامپ از برجام کنار کشید. فروش نفت خام به چین به تنهایی، از روزانه دویست هزار بشکه به بیش از یک میلیون و دویست هزار بشکه در ماه های اخیر رسیده است. درآمدهای نفتی از 25.5 میلیارد دلار در سال 2021 به 42 میلیارد دلار در 2022 رسید. لایحه بودجه ایران پیشی بینی می کند که این درآمدها در سال 2024 به 71 میلیارد دلار برسد. 

اما برای آنکه شهروندان ایران، بهره ای از این گشایش ها ببرند، باید تحولات بسیار بیشتری رخ دهد. هرچند صادرات ایران افزایش نشان می دهد اما تحریم های آمریکا هنوز هم، کار ایران را برای بازگرداندن درآمدهایش دشوار می سازد. تاجرانی که به معامله نفت با "کشور پسته ها" می پردازند، با ساک های پر از پول از دوبی سر می رسند. برخی از این بسته ها از مرزهای زمینی کردستان عراق یا از افغانستان به ایران ارسال می شوند یا از طریق مبادله های غیررسمی ارز و تراکنش های رمزارز در دوبی وصول می شوند. با همه اینها، به گفته یک دیپلمات غربی که به برج های آسمان خراش دوبی اشاره می کند، "بخش بزرگی از درآمدهای ایران در اینجا می ماند." این شهر دارد از خانه های هنر و کلوب های ایرانی پُر می شود.

ایران نمی تواند این شرایط را تحمل کند. حتی اگر همه این درآمدها هم به داخل بیاید، ایران بازهم یک کسری بودجه بزرگ خواهد داشت. کشور نیازمند یک و نیم میلیون صادرات روزانه نفت به قیمت هر بشکه 85 دلار است تا بودجه اش را تراز کند. اما اکنون، نفت به بهای کمتری معامله می شود و ایران مجبور است تخفیف های بزرگی به خریدارانش بدهد. زندگی برای بیشتر ایرانیان سخت تر می شود. تورم فوران می کند و از نرخ افزایش دستمزدها بالاتر می رود. بهای مواد غذایی سالانه تا چهل درصد افزایش می یابد، قیمت گوشت تا دوبرابر این نرخ هم بالا رفته است. برپایه آمارهای رسمی، نرخ فقر در یک دهه از 19درصد به 30درصد رسیده است. بیش از 26 میلیون نفر یعنی 30درصد جمعیت، با کمتر از هفت دلار در روز زندگی می کنند که خط فقر رسمی کشور است. استادان دانشگاه، شب ها مسافرکشی می کنند. گزارش هایی از فروش اعضای بدن ایرانیان در ترکیه و امارات منتشر شده است. آنهایی هم که پول دارند، آن را از کشور خارج می کنند.

ایران برای سرمایه گذاران خارجی، جاذبه زیادی دارد اما تحریم های آمریکا، تحفظ گرایی و سوء مدیریت، همه را گریزان می کند. چین هم که یک تفاهم نامه مهم با ایران امضا کرده اما منتظر رفع تحریم هاست تا آن را به اجرا گذارد. سرمایه گذاری سعودی مشروط به توقف حمایت ایران از نیابتی هاست. روسیه هم آخرین امید ایران است. با این حال تا به امروز بزرگترین پروژه مشترک ایران و روسیه، دور زدن تحریم های آمریکا به کمک واسطه ها در دوبی بوده است. مصائب زیست محیطی هم به دشوارتر شدن مشکلات اقتصادی انجامیده است.

در ابتدا، به نظر می رسید که جنگ غزه ممکن است تنش های داخلی ایران را به نقطه گسست برساند اما چنین نشد. برخی تحلیلگران امیدوارند که در گذر زمان، آن خویشتنداری منطقه ای که حکومت در پی حمله هفتم اکتبر نشان داد، به یک قاعده و نورم تبدیل شود. چه بسا ایران حفظ وضع موجود را بر آشفتگی ترجیح دهد. برخی تحلیلگران امنیتی اسرائیلی، این احتمال را مطرح می کنند که با محدود کردن حزب الله، ایران می تواند ترغیب شود که پیکارجویان این جنبش را به سوی دیگر رودخانه لیتانی در 18 مایلی شمال مرز اسرائیل منتقل کند. یک راه حل دو کشوری میان اسرائیل و فلسطینی ها می تواند ایران را قادر سازد تا نزاع با اسرائیل را کمرنگ کند. ایرانی ها می دانند که بعید است آمریکا توافق هسته ای را احیا کند و تحریم ها را در سال انتخاباتی ایالات متحده، بردارد اما یک معامله جامع با آمریکا در میان مدت، قابل تصور است.

به رغم خشم عمومی داخلی، نظام چندان اپوزیسیون داخلی سازمان یافته ای ندارد. مخالفان تبعیدی هم پراکنده اند. معروف ترین شبکه تلویزیونی مخالفان، من و تو، اخیرا تعطیلی خود را اعلام کرد. مخالفان خارج نشین نظام هم امیدهایشان را به بعد از انتخابات آمریکا موکول کرده اند که شاید ترامپ را با فشار حداکثری اش بازگرداند. اما نظامی که به زودی 45 ساله می شود، تاب آوری خودش را نشان داده است. آنچه پس از حمله حماس آشکار شد، این است که این نظام شاید دیگر خواهان زندگی خطرناکی نباشد.

منبع: اکونومیست / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: ایران جنگ غزه ایران و اسرائیل ایران و امریکا ایران و فلسطین خاورمیانه ثبات خاورمیانه ایران و حماس تحریم آمریکا اسرائیل حماس حمله حماس حمله هفتم اکتبر


( ۲۷ )

نظر شما :