نظم و بی نظمی کیسینجر دیپلماسی را جا به جا کرد
سایه جادوگر بر فعل و انفعالات روابط بینالملل
نویسنده: علی ودایع، دکترای روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: ملاقات «هنری کیسینجر» با فرشته مرگ در صدسالگی شاید یک اتفاق قابل پیشبینی باشد اما عملکرد او برای سالها محل بحث و جدل خواهد بود.
برخی میگویند که دست کیسینجر به خون هزاران نفر در کشورهای مختلف آلودهاست. برخی میگویند او یک آمریکایی میهن پرست بود. برخی میگویند او توانست با دیپلماسی مانع جنگهای بزرگ شود. شاید طنز ماجرا همین جمله باشد که متهم به ارتکاب جنایت جنگی برنده جایزه صلح نوبل بودهاست.
کیسینجر به عنوان فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد یک رئالپولیتیک تمامعیار بود.
هنری در معادلات بزرگ و کوچک روابط بینالملل یک متغیر تعیین کننده بودهاست. غولهای روابط بینالملل یعنی «ساموئلهانتینگتون»، «استنلیهافمن» و «زبیگنیو برژینسکی» اعضای گروه او در کنگره وین بودهاند. برخی میگویند که سیاستهای کیسینجر پیچیدهتر از دکترین «وینستون چرچیل» نخستوزیر بریتانیا بودهاست.
اگر بگوییم شمحرفهای و استعداد کیسینجر در میان رئالیستهای شاخص با «مورگنتا» رقابت میکرد؛ دروغ نگفتیم. براساس استدلالهای پیرمرد، «آنچه که موجب صلح با دوام میشود؛ توازن قدرت میان دولتهای اروپایی است. فروپاشی توازن قدرت، وقوع جنگ را حتمی میکند.» این فارغ التحصیل دانشگاههاروارد میگفت :« کار سیاستمدار این است که بین آنچه مطلوب است و آنچه که امکان پذیر است، توازن برقرار کند.» هنری هرگونه پایبندی به اصول اخلاقی و ایدئولوژیک را در عرصه سیاست خارجی رد میکرد. او معتقد بود که در جهان مبتنی بر آنارشی و تضاد منافع، بقا بر هر مقوله و مولفهای غلبه میکند.
نظم به عنوان بستر تضمین کننده منافع دارای اهمیت بود.در همین چارچوب ، کیسینجر نظم حاکم بر نظام روابطبینالملل را مبتنی بر صلح وستفالیایی میدانست. جهانی که در آن تعدادی از واحدهای سیاسی که هیچ کدام قدرت کافی برای یکهتازی نداشتند - و در عین حال رویههای متضاد داخلی قابل توجهی داشتند - در جستوجوی تنظیم قوانینی بیطرف برای تنظیم رفتارها و کاهش تعارضات بودند. کیسینجر می گوید که اصل موازنه قوا (تضمین اینکه هیچ کشوری قدرت خود را به حدی افزایش ندهد که تهدید به هژمونی شود) کلید حفظ تعادل در سیستم وستفالیا شد.
جنگطلب مانع جنگ
کیسینجر در سال 1957 با کتاب «جنگ اتمی و سیاستخارجی» نوشت که آمریکا در یک جنگ اتمی محدود برنده خواهد شد. کیسینجر در اوج جنگ سرد با پیمان «سالت» مانع برخورد هستهای شرق و غرب شد.
او که در سال ۱۹۷۳ حایزه صلحنوبل را برای پایان دادن به جنگ ویتنام گرفت، کودتای خشن ژنرال پینوشه علیه آلنده در شیلی و کودتای ژنرالهای راستگرای آرژانتین را عملیاتی کرد. کیسنیجر در جنگ های متعددی همانند کامبوج نقش معمار و طراح را برعهده داشت.
«کریستوفر هیچنز» در کتاب «محاکمه هنری کیسینجر» در سال 2001 استدلال کرد که کیسینجر باید تحت قوانین بین المللی تحت پیگرد قانونی قرار گیرد زیرا او را باید مسئول «سازماندهی و فرمان تخریب جمعیت غیرنظامی، ترور سیاستمداران ناخوشایند، ربودن و ناپدید شدن سربازان و روزنامهنگارانی که بر سر راهش قرار میگرفتند» دانست.
کیسینجر در سالهای حکمرانی پهلوی با دکترین ستون موازی مانع یکه تازی ایران در خاورمیانه شد. او با اسلام طالبانی و القاعده هم بلای جان ارتش سرخ شد، هم به تقابل با اسلام شیعی جمهوری اسلامی آمد. هنری در ماجرای یازدهم سپتامبر، حمله به عراق و افغانستان و در بحث داعش نقش پررنگی داشت. شاید آخرین پرونده نیمهکاره کیسینجر جنگ اوکراین باشد؛ او در نهایت گفته بود که باید منافع مسکو لحاظ شود تا خطر بزرگ حل شود. او در دفاع مقابل منتقدین حقوق بشری همواره میگفت که اقدامات و نسخههایی که برای واشنگتن پیچیده باید در چارچوب جنگ سرد تفسیر شود.
چهره ماندگار واشنگتن
در ماجرای رسوایی «واترگیت» همه در کاخ سفید از دمتیغ گذشتند اما این هنری بود که نهتنها در امان ماند که آنچنان اختیارات گرفت که به او لقب «آقای رئیسامورخارجه» دادند. وی سیاست خارجی را عرصه ای کاملا مستقل می دانست و به کارگیری قدرت در حوزه بین الملل را در قالب دیپلماسی همه جانبه و چند بعدی توصیه و اجرا کرد. او تاکید میکرد که سیاستخارجی نباید تحت تاثیر سیاستداخلی احزاب قرار بگیرد.
کیسینجر ظرف حداقل 46 سال پس از ترک کاخ سفید، تا روز آخر فاکتور تعیین کننده در رفتار سیاست خارجی واشنگتن بود.
با قطعیت میتوان گفت؛ در واشنگتن، دموکراتها و جمهوری خواهان، همواره مطیع استراتژیهای کیسینجر هستند. کیسینجر رؤسای جمهوری مختلف آمریکا از «جیمی کارتر» تا «رونالد ریگان» و از «جورج دبلیو بوش»، «دونالد ترامپ» تا «جو بایدن» را راهنمایی کرده و به آنها مشورت داده بود.
«مادلین آلبرایت»«دیک چینی»، «هیلاری کلینتون» و دهها مقام ارشد دیگر ایالات متحده اذعان کرده اند که به «نصحیتهای هنری در سیاست خارجی» توجه کردهاند. «آنتونی بلینکن» کمتر از یکماه پیش درباره وضعیت جنگ اوکراین و جنگ غزه از کیسینجر نظرخواسته بود.
ریخت و پاش کیسنجر با نشستهای کوچک و بزرگ تا روز آخر مورد توجه بود. نکته جالب اینجاست که در صدسالگی کیسینجر نه تنها در کاخ سفید که کاخ کرملین ، کاخ پکن و دهها رئیسجمهوری دیگر در غرب و شرق به روی او باز بود.
نظم مبتنی بر بینظمی
ظرف سالهای اخیر، نوع نگاه کیسینجر به تاریخ، قدرت و دموکراسی در میان برخی تئورسینهای روابط بینالملل تقدیس میشد و البته همچنان منتقدان جدی خود را هم داشت.
فارغ از هر مردهباد و زندهباد؛ هنری ظرف چندین دهه با خونسردی تمام، همانند یک جادوگر عرصه روابط بینالملل را به آزمایشگاه تبدیل کرده بود.
شاید برای فهم بخش بزرگی از رفتارهای غرب یا حتی واکنشهای شرق باید به دکترین کیسینجر رجوع کرد. نگاه جادوگر به ژئوپلیتیک به عنوان مولفه بنیادین در منافع هم جای تامل دارد. کیسینجر مبتنی بر منافع آب جوش را منجمد میکرد و هرجا که لازم بود عکس این کار را انجام میداد.
معادلات در ذهن هنری منحنی ایجاد نظم و بینظمی برای دستیابی به یک نظم جدید بود. از نظر کیسینجر، نظم جهانی در حقیقت عبارت است از مفاهیم مورد پذیرش یک منطقه یا تمدن درباره چیستی مناسبات عادلانه و توزیع قدرتی که گمان می کنند باید بر همه جهان اعمال شود. نظم بین المللی عبارت است از کاربست عملی این مفاهیم در بخش قابل توجهی از جهان به گونه ای که تعادل قدرت در جهان را تحت تاثیر قرار دهد. نظمهای منطقهای نیز از همین اصول پیروی میکنند با این تفاوت که در یک محدوده جغرافیایی مشخص اعمال میشوند. (Kissinger, 2015: p13)
در معادلات ذهنی کیسینجر قوانین یا پذیرش هژمونی تحت لوای تعادل تعیین کنندهاست. نکته جالب اینجاست که کیسینجر در برخی موارد تعمدا دست به تغییر توازن زدهاست تا با ایجاد بینظمی به مقصود جدیدی دست پیدا کند.
کیسینجر همواره تاکید میکرد اگرچه برخی فاکتورهای تعیین کننده مانند ژئوپلیتیک ثابت هستند اما عناصر تشکیل دهنده نظمجهانی مدام در حال تغییر هستند.
کیسینجر در میان آخرین توصیههایش درباره وضیت هابزی و بقا با تکیه بر تسلیحات اتمی هشدار دادهبود. او همچنین معتقد بود بلوکهای سیاسی کوچک و بزرگ شکلخواهند گرفت که نظم خود را خواهند داشت اما این وضعیت نیز پایدار نخواهد ماند.
کیسینجر دیگر نیست اما از لابهلای کتابها و جادوهای او ترکیبات متفاوتی در روابط بینالملل خلق میکند که در آینده شکل خواهد گرفت.
نظر شما :