جنوب جهانی امریکا را به اصلاح رفتار وا می دارد

این غرب دورو

۲۵ آبان ۱۴۰۲ | ۱۵:۰۰ کد : ۲۰۲۳۰۴۵ اخبار اصلی آمریکا
منتقدان، بیش از هر کشور دیگری در غرب، ایالات متحده را به دو رویی متهم می‌کنند. این امر نتیجه ی یک کاستی در سرشت ایالات متحده نیست بلکه نتیجه ی ذات و طبیعت قدرت آمریکاست.
این غرب دورو

نویسنده: ماتیاس اسپکتر Matias Spektor، استاد روابط بین الملل در سائوپولو واستاد غیرمقیم بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی

دیپلماسی ایرانی: رهبران کشورهای جنوبی جهان، دیرزمانی است که کشورهای غربی را به دو رویی متهم می کنند و به نظر می رسد که اکنون، این انتقاد صدای بلندتری هم می یابد. این رهبران، جسارت بیشتری برای به چالش کشیدن سلطه غرب یافته اند چراکه جهان بطور فزاینده ای چندقطبی می شود. این روند از چشم‌ چین و روسیه پنهان نمانده و این دو، همه تلاش خود را می‌کنند تا نفتی بر آتش هیجانات موجود علیه نظم تحت رهبری ایالات متحده آمریکا بریزند. اتهام رویکرد دوگانه علیه غرب، اغلب درست و عادلانه است. دو رویی‌ زمانی رخ می‌دهد که رهبران غربی سیاست خارجی را طوری پیاده می‌کنند که با شعارهایشان درباره ارزش های اخلاقی سازگار نیست. برای نمونه به یورش دو دهه پیش آمریکا به عراق نگاه کنید که واشنگتن آن را به عنوان یک کار اخلاقی – یعنی روشی برای تقویت دمکراسی، حقوق بشر و نظم متکی بر قانون – به خورد افکار عمومی داد. ایالات متحده می‌توانست با صدام حسین، طبق اصول نظم لیبرال بین‌المللی برخورد کند، مثلا با اخذ مجوز حمله از شورای امنیت سازمان ملل متحد. اگر واشنگتن به گزینه‌های دیگر تن می داد، مرتکب این همه جنایت در عراق نمی شد و ثبات این کشور و منطقه گسترده‌تر اطراف آن را متزلزل نمی کرد و البته با اتهام رویکرد دوگانه و ریاکاری هم، که از آن زمان سیاست خارجی آمریکا را آلوده کرده است، روبه رو نمی شد.

اما از نگاهی دیگر، این اتهام دو رویی، شاهدی است بر منحصربه‌فرد بودن قدرت ایالات متحده. منتقدان، بیش از هر کشور دیگری در غرب، ایالات متحده را به دو رویی متهم می‌کنند. این امر نتیجه ی یک کاستی در سرشت ایالات متحده نیست بلکه نتیجه ی ذات و طبیعت قدرت آمریکاست. ایالات متحده قوه حاکمه خود را با ارائه کالاهای عمومی جهانی از طریق نهادهای بین المللی بنا نهاده است. آمریکا به تامین صلح و امنیت از طریق سازمان ملل متحد، بازرگانی آزاد از طریق سازمان تجارت جهانی، توسعه از طریق بانک جهانی و کمک‌های مالی از طریق صندوق بین‌المللی پول کمک می‌کند. آمریکا بیش از هر کشور دیگری، دعاوی جاه‌طلبانه‌ای درباره ارزش مثبت عمومی اقدامات خود دارد. واشنگتن اغلب به این دلیل دو روست که سیاست خارجی خود را با زبان ارزش های اخلاقی بیان می‌کند.

وقتی که سیاست خارجی غرب با صفت دو رویی و ریاکاری شناخته ‌شود، حفظ نظم تحت رهبری آمریکا پرهزینه‌تر می‌شود. سیاستی که با چنین صفتی شناخته شود، مشروعیت قوانین و نهادهایی را که به آنها متکی است، زیر سوال می‌برد. اگر این نظم از مشروعیت خود تهی شود، آنگاه آمریکا باید به جای مقبولیت، به اجبار و تحمیل متوسل شود چراکه دیگر نمی‌تواند از دیگران، انتظار احترام داشته باشد. آنگاه سیاست خارجی اش خشن‌تر شده و تحمل انتقادات را نخواهد داشت و همین عامل، به ویژگی‌های لیبرالی که در تمرین قدرت ایالات متحده برجسته بوده‌اند، آسیب می رساند.

کشورهایی که سیاست غرب را با صفت دو رویی می‌شناسند، ممکن است سوال کنند که آیا مقامات غربی با حسن نیت و با توجه به  بهترین منافع متحدانشان، عمل می کنند؟ در چنین شرایطی، آنها ممکن است حتی در مواقعی که همکاری با غرب برایشان مفید هم ‌باشد، از آن رویگردان شوند. به واکنش سرد کشورهای منطقه جنوب جهانی به اجلاس سران برای دموکراسی که دولت بایدن برگزار کرد، توجه کنید: حمایت ایالات متحده از حاکمان استبدادی، از جمله حاکمان مصر، عربستان سعودی، سنگاپور و ویتنام، باعث می‌شود که بسیاری از کشورها به ابتکار تحت رهبری آمریکا در زمینه دموکراسی بدبین باشند.

دو رویی همچنین می‌تواند به سرکشی اخلاقی بیانجامد. بسیاری از مردم دو رویی و ریاکاری را از دروغ گفتن نیز بدتر می‌دانند. در حالی که دروغ‌گوها به منظور به دست آوردن سود از دیگران فریبکاری می‌کنند، ریاکاران یک گام جلوتر می‌روند و در همان حال که توقع دارند مردم آنها را به خاطر اخلاقیاتشان ستایش کنند، دیگران را فریب می‌دهند. آنها با نردبان کردن همان اصولی به دنبال سلطه و برتری هستند که ادعا می‌کنند حافظ آنند. برخی از کشورهای غیرغربی گاه در برابر رویکرد ریاکارانه غربی، درصدد تلافی بر می آیند. به عنوان مثال، بسیاری از امضاکنندگان پیمان تحت رهبری آمریکا در زمینه عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای، ایالات متحده را به خاطر رویکرد ریاکارانه خود سرزنش می کنند چرا که در همان حال که خواستار کاهش تسلیحات هسته‌ای در جهان می شود، زرادخانه هسته‌ای خود را به روز می کند. بسیاری از این امضاکنندگان در واکنش به دو رویی ایالات متحده، خواهان تصویب یک قانون رقیب، یعنی توافقنامه ممنوعیت سلاح‌های هسته‌ای هستند که داشتن سلاح‌های هسته‌ای را مطابق قانون بین الملل بطور کلی غیرقانونی می سازد و به این ترتیب، مالکیت این سلاح ها توسط آمریکا را به چالش می‌کشد. امضاکنندگان هر دو توافقنامه تلاش کردند تا موضع ایالات متحده را تضعیف کنند، حتی در شرایطی که بسیاری از آنها از حفاظت زیر چتر هسته‌ای واشنگتن بهره‌مند هستند.

کاملاً مشروع و درست است که دو رویی غرب و پیامدهای شوم آن برای مردم جهان را تقبیح کنیم اما کسانی که ایالات متحده و متحدانش را به دو رویی متهم می‌کنند باید همچنین درک کنند که افشای دو رویی می‌تواند به تغییرات مثبتی بیانجامد. تلاش برای فریب دادن دیگران با این ادعا که سیاست‌های خارجی غرب بر اساس اصول اخلاقی هدایت می‌شود، در واقع اصول موردنظر را تقویت می‌کند. هرگاه که دولت‌هایی، آشکارا به بهانه‌ تراشی برای عدم رفتار اخلاقی متوسل می شوند، معنی دیگرش این است که این اخلاقیات مهم هستند و ملزم می شوند که ریاکاری های گاه و بیگاه خود را اصلاح کرده و سیاست خارجی خود را بر اساس اصول اعلام‌شده شان پیاده سازند. برای مثال، انتقاد از دو رویی غرب، نقش تعیین کننده ای در پایان تجارت بردگان و دوران برده‌داری، کاهش استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی و تثبیت نورم های ناظر بر احترام به حق حاکمیت و اجتناب از مداخله داشته است.

گزینه‌ جایگزین، یعنی جهانی که قدرت‌های بزرگ حتی به خودشان زحمت ندهند که با توسل به ارزش‌های اخلاقی اقدامات خود را توجیه ‌کنند، آسیب بیشتری را برای کشورهای ضعیف‌تر به همراه می آورد. تظاهر به اخلاقمداری در بین قدرت‌های بزرگ لیبرال، امکان پیشرفت در این مسیر را هم فراهم می کند چراکه به منتقدان فرصتی می‌دهد تا دو رویی را محکوم کنند و با استناد به اصول متعالی اخلاقی، خواهان اصلاحات شوند. کشورهای جنوب جهانی می توانند قدرت های بزرگ را وادار به تغییر قواعد و نهادهای بین المللی کنند. البته کسانی که علیه دو رویی غرب فریاد می‌زنند باید مراقب خطر ریاکاری خود هم باشند. بسیاری از منتقدان عادت دارند فقط به طور گزینشی از دو رویی غرب انتقاد کنند، آن هم در مواردی که فقط به منافع آنها مستقیماً آسیب بزند و در بقیه موارد سکوت را ترجیح می دهند. دولت هندوستان، دهه‌ها بود که با صدای بلند به عدم تمایل واشنگتن برای رهبری یک فرایند جهانی برای رهایی جهان از شر سلاح‌های هسته‌ای اعتراض می‌کرد، تا لحظه ای که سرانجام توانست به این سلاح ها دست یابد و از آن به عنوان اهرمی برای امتیازگیری و امضای یک توافقنامه همکاری هسته ای غیرنظامی با واشنگتن استفاده کند.

سرانجام، کشورهای منطقه جنوب جهان باید متوجه باشند که انتقاد افراطی از دو رویی می‌تواند همکاری های بین‌المللی را به خطر اندازند، به بدگمانی افراطی دامن زده و به فلج سیاسی بینجامد. دو رویی در برخی موارد هم می‌تواند مفید باشد و به دولت‌ها در مواقعی که اصول ارزشمند در تضاد با یکدیگر قرار گیرند، راه برون رفتی را ارائه ‌دهد. برای مثال قانون کاهش تورم (IRA) ارائه شده توسط دولت بایدن را در نظر بگیرید. این قانون برای صنایعی که به منابع انرژی کم‌کربن روی آورند، یارانه هایی را پرداخت می کند و با این‌کار، نشانگر پایبندی به کنترل دگرش های ‌اقلیمی برای کل سیاره زمین را نشان می‌دهد. اما همین قانون همچنین نورم های تجارت آزاد را که ایالات متحده برای دیگران قاطعانه اعمال می‌کند، زیر پا می گذارد. دو رویی در این مورد به کاخ سفید امکان می‌دهد که مدعی حفاظت از سیاره و پایبندی به تجارت آزاد، هر دو، باشد حتی اگر در عمل قادر به سازگارکردن این دو نباشد.

دو رویی غربی می‌تواند مفید باشد، تا زمانی که به خوبی مدیریت شود و مشروط به این است که سیاست‌گذاران غربی هر زمان که در پایبندی به تعهدات اخلاقی خود ناکام می‌شوند، به درستی و صراحت پاسخگو باشند و به جای آنکه تنها و مکرر بر همان ارزش هایی تاکید کنند که در حال نقض آن هستند، تدابیری را برای سازگار شدن عملی با آن اصول مشخص سازند. این گونه پاسخگویی فعالانه این مزیت را دارد که به جهانیان نشان می دهد که نظم بین‌المللی لیبرال غربی در مواجهه با انتقادات، ظرفیت یادگیری، سازگاری، تطبیق و تحول دارد.

آمریکا و متحدانش باید با پاسخگو بودن در برابر اتهامات ریاکاری و دو رویی خود و با بهبود عملکردشان در آینده، برای یک جهان رقابتی و پرتلاطم آماده شوند. کشورهای منطقه جنوب جهان به ندرت به چین اتهام دو رویی می‌ زنند، تا حدی به این دلیل که چین از بیان یک نگرش منسجم درباره نظام بین‌المللی پرهیز می‌کند. اما هرچه که توان و تأثیر چین بیشتر شود، سیاست‌گذارانش مجبور خواهند بود ایده‌ها و طرح‌هایی را به جهان ارائه دهند که به مفاهیم اخلاقی و اصول نیاز دارند. این موجب می‌شود که جزئیات عملی سیاست خارجی چین در تضاد با برخی از ارزش‌های اعلام‌شده اش قرار گیرد. هنگامی که نفوذ چین در سیاست جهانی گسترش پیدا کند، بیشتر با اتهامات دو رویی روبرو خواهد شد و زمانی که آن روز فرا ‌رسد، چه بسا مردم سراسر جهان متوجه شوند که رفتار ریاکارانه زیر لوای ارزش‌های لیبرالی، دست آخر آنقدرها هم بد نبوده است.

منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: ایالات متحده امریکا امریکا دورویی غرب لیبرالیسم جنوب جهانی حمله امریکا به عراق سیاست خارجی سیاست خارجی امریکا


( ۳ )

نظر شما :