تغییر ادبیات و رفتار سیاست خارجی تهران!

از «خاورمیانه جدید» رایس تا «خاورمیانه جدید» بی‌بی

۰۳ مهر ۱۴۰۲ | ۰۶:۰۰ کد : ۲۰۲۲۰۱۸ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
۱۹ اسفند سال گذشته با امضای بیانیه سه‌جانبه پکن بین جمهوری اسلامی ایران، پادشاهی عربستان سعودی و جمهوری خلق چین، این گزاره تحلیلی شکل گرفت که سعودی‌ها بین دوگانه «ریاض‌–‌تهران» یا «ریاض‌–‌تل‌آویو»، اولی را برگزیده و احتمالا دیگر عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل موضوعیت ندارد. در این خوانش، تصور و پیش‌فرض آن بود که روند سیاسی «ریاض‌–‌تهران» در برابر روند دیپلماتیک «ریاض‌–‌تل‌آویو» قرار دارد و انتخاب هر‌کدام به معنای کنار‌رفتن دیگری است.
از «خاورمیانه جدید» رایس تا «خاورمیانه جدید» بی‌بی

دیپلماسی ایرانی: ۱۹ اسفند سال گذشته با امضای بیانیه سه‌جانبه پکن بین جمهوری اسلامی ایران، پادشاهی عربستان سعودی و جمهوری خلق چین، این گزاره تحلیلی شکل گرفت که سعودی‌ها بین دوگانه «ریاض‌–‌تهران» یا «ریاض‌–‌تل‌آویو»، اولی را برگزیده و احتمالا دیگر عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل موضوعیت ندارد. در این خوانش، تصور و پیش‌فرض آن بود که روند سیاسی «ریاض‌–‌تهران» در برابر روند دیپلماتیک «ریاض‌–‌تل‌آویو» قرار دارد و انتخاب هر‌کدام به معنای کنار‌رفتن دیگری است.

«شرق» در گزارش‌ها و تحلیل‌های متعددی که درباره این مسئله انجام داده بود، بر این نکته اشاره داشت که ازسرگیری روابط ایران و عربستان لزوما به‌معنای کنار‌گذاشتن تلاش‌ها برای عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان نیست و از کلیدواژه «عمانی‌زاسیون» منطقه گفته شد؛ متدولوژی که در تلاش برای شکل‌دادن به یک روش در غرب آسیا ذیل موازنه‌سازی دیپلماتیک است. بنابراین کشورهایی مانند قطر، امارات متحده عربی، بحرین، مصر و اخیرا عربستان سعودی نیز دیگر به تأسی از عمان، سعی در دوری از هر‌گونه درگیری و تنش در هر سطح و بعُدی، از تنش سیاسی و دیپلماتیک گرفته تا جنگ نظامی با همه بازیگران در منطقه و جهان هستند و نیم‌نگاهی جدی به الگوبرداری از سیاست خارجی مسقط دارند. همان‌طور‌که خود عمانی‌ها در عین حفظ روابط گرم و حسنه با ایران و حتی میانجیگری در پرونده‌های متعدد مربوط به تهران، پیگیر مناسبات خود با اسرائیلی‌ها نیز هستند.

با توجه به نکات یادشده، این نکته هم عنوان شد که امکان استفاده عربستان از شرایط گشایش‌های دیپلماتیک تهران بعد از ازسرگیری روابط دو کشور (ایران و عربستان) در روند عادی‌سازی روابط ریاض‌–‌تل‌آویو وجود دارد که اخبار روزهای اخیر هم مؤید این موضوع است. در ماه‌های اخیر و مشخصا پس از دیدار حسین امیرعبداللهیان و محمد بن‌سلمان، مقامات داخلی با این برداشت که از ریاض تضمین عدم هرگونه سوءاستفاده از ارتباط دوباره با تهران را گرفته‌اند، عادی‌سازی روابط سعودی‌-‌اسرائیل را جدی نمی‌دانستند‌ اما اکنون تهران نگاه دیگری دارد؛ کما‌اینکه گفته‌های سیدابراهیم رئیسی در مراسم رژه نیروهای مسلح در تهران به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس، اذعان به همین موضوع بود.

چرا‌که رئیس‌جمهور هم با درک خطر عادی‌سازی، متذکر شد: «بارها اعلام کردیم عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونسیتی برای کشورهای منطقه امنیت‌ساز نیست. تمام ملت‌ها امروز نسبت به رژیم صهیونسیتی نفرت دارند. اگر افرادی یا حکومت‌هایی تصور می‌کنند عادی‌سازی روابط می‌تواند مسائل را عادی کند، این‌طور نخواهد بود». به باور رئیسی، «عادی‌سازی خنجری بر پشت ملت فلسطین است و ملت فلسطین و سازمان‌های مقاومت در فلسطین آن را نخواهند بخشید». رئیس قوه مجریه معتقد است «راهکار فلسطین عادی‌سازی روابط و قراردادهایی همچون شرم‌الشیخ، اسلو و کمپ‌دیوید نیست». به گفته او، «راهکار همان است که رهبری انقلاب اعلام کردند که رأی‌دادن همه ملت فلسطین از مسلمان، مسیحی و یهودی برای حکومت این کشور است‌». در این میان، نکته حائز اهمیتی که نباید نادیده گرفته شود، این است که باید بین گزاره «استفاده یا سوء‌استفاده عربستان از ارتباط دوباره با ایران در عادی‌سازی روابط با اسرائیل» با گزاره «دور‌خوردن تهران توسط ریاض در عادی‌سازی» تفاوتی جدی قائل شد؛ چراکه به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران حتی اگر در بدترین شرایط سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک هم قرار بگیرد، بازیگری نیست که بتوان آن را دور زد یا نادیده گرفت.

در این میان، نکته مهم‌تر ناظر بر قرار‌گرفتن تهران در دوراهی عادی‌سازی‌ روابط کشورهای منطقه با تل‌آویو از یک سو و در سوی دیگر اصول سیاست خارجی خود است. در نتیجه باید واکنش احتمالی تهران به عادی‌سازی روابط ریاض‌–‌تل‌آویو را هم مد‌نظر قرار داد. البته با توجه به آنچه در سایه پیمان ابراهیم رخ داده است، به نظر می‌رسد که تهران اهمیتی برای برقراری روابط با کشورهایی که عادی‌سازی مناسبات با اسرائیل را عملیاتی کرده‌اند، قائل نیست.

ایران اکنون به دنبال احیا و ازسرگیری روابط با مصری است که قرارداد کمپ‌دیوید را امضا کرد؛ کما‌اینکه تلاش‌های مشابه در قبال اردن هم در جریان است. هم‌زمان تهران درصدد تقویت مناسبات با ابوظبی و منامه است که پای اصلی پیمان ابراهیم بوده‌اند. به موازات آن، شاهد تکاپوهای وزارت امور خارجه برای برای افتتاح مجدد سفارت آذربایجان در تهران هستیم؛ آذربایجانی که در ماه‌های اخیر سفارت خود را در تل‌آویو افتتاح کرد. بنابراین باید گفت تهران به یک روش جدید در سیاست خارجی و نوع مواجهه با عادی‌سازی کشورهای در روابط با اسرائیل رسیده است. البته باید این را هم گفت که این تغییر ادبیات دیپلماتیک ایران به معنای تغییر گفتمان جمهوری اسلامی ایران نیست؛ چرا‌که مشخصا تهران همچنان با هرگونه تلاش سیاسی و دیپلماتیک از سوی هر کشوری در منطقه و جهان برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل مخالف است و مانند سیدابراهیم رئیسی، آن را خنجر از پشت به آرمان فلسطین می‌داند.

نقشه  جدید

اگر‌چه تهران همواره هشدارهای خود را در‌باره تبعات عادی‌سازی داده است‌ اما در صحنه عمل این پروسه (عادی‌سازی روابط تل‌آویو‌-‌ریاض)، مسیر خود را طی می‌کند؛ هم‌چنان که در پیمان ابراهیم نیز شاهد اتفاق مشابهی بودیم. با در نظر داشتن این مسئله، اگر گفته‌های الی کوهن، وزیر امور خارجه اسرائیل، درست باشد، اویل سال جاری میلادی و مشخصا در چهار ماه نخست سال ۲۰۲۴، توافق کلی برای عادی‌سازی به دست خواهد آمد. بن‌سلمان هم در گفت‌وگوی صریح خود با فاکس‌نیوز که پنجشنبه هفته گذشته منتشر شد، نزدیکی بیش از پیش به توافق بر سر عادی‌سازی را قاطعانه اعلام کرد. تلاش‌های میانجیگرایانه دولت بایدن هم با شدت در حال انجام است. بنابراین مجموعه این اتفاقات سبب شده تا عادی‌سازی به زعم کسانی همچون نتانیاهو در دسترس باشد؛ تا جایی که بی‌بی در مجمع عمومی سازمان ملل از نقشه خاورمیانه جدید در سایه عادی‌سازی روابط تل‌آویو‌–‌ریاض پرده‌برداری کرد.

آن‌طور‌که شفقنا به نقل از فرانس ۲۴ نوشته است، بنیامین نتانیاهو در سخنرانی سالانه مجمع عمومی، دو نقشه‌ متضاد را از منطقه غرب آسیا به نمایش گذاشت که اولین نقشه به انزوای اسرائیل در زمان ایجاد آن در سال ۱۹۴۸ اشاره داشت و نقشه دوم، شش کشوری را نشان می‌داد که روابط خودشان را با تل‌آویو عادی کرده‌اند. در ادامه نخست‌وزیر اسرائیل از نقشه دوم با عنوان خاورمیانه جدید یاد کرد که محوریت آن بر دو موضوع کلیدی بود؛ یعنی «عادی‌سازی روابط عربستان‌–‌اسرائیل» و موضوع دیگر «کریدور جدیدی بود که از هند به اروپا کشیده شده بود».

بی‌بی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، «پیمان ابراهیم را بشارت‌دهنده طلوع عصر جدیدی از صلح در منطقه دانست. بااین‌حال، به باور او‌ خاورمیانه در آستانه یک پیشرفت چشمگیرتر است که ناظر بر عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی است. البته عربستان تأکید کرده برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل چند شرط دارد. به نظر می‌رسد یکی از آنها موضوع فلسطین و دیگری برنامه غیرنظامی هسته‌ای است. پیرو این نکته، نتانیاهو معتقد است «فلسطینی‌ها می‌توانند از صلح گسترده‌تر بهره‌های زیادی ببرند؛ آنها باید بخشی از این روند باشند‌ اما نباید بر این روند حق وتو داشته باشند».

 از «خاورمیانه جدید» رایس تا «خاورمیانه جدید» بی‌بی

اصطلاح «خاورمیانه جدید» در ژوئن سال ۲۰۰۶ توسط کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا، در تل‌آویو به‌جای واژه قدیمی‌تر «خاورمیانه بزرگ» مطرح شد و علت آن هم این بود که بعد از حوادث یازده سپتامبر، حوزه‌های مختلفی در منطقه غرب آسیا درگیر جنگ و کشمکش شدند، در نتیجه طرح بالکانیزه‌کردن و شکل‌گیری کشورهای موزائیکی در منطقه خاورمیانه از سوی آنها دنبال شد.

در برهه زمانی پیش از بهار عربی در سال ۲۰۱۱، ایده «خاورمیانه بزرگ» که به طرح «خاورمیانه جدید» تغییر ماهیت داده بود، بر ایجاد قوسی از نا‌آرامی شکل گرفته بود که از لبنان، فلسطین و سوریه شروع و به سمت عراق، خلیج فارس، ایران و مرزهای ناتو در افغانستان گسترش می‌یافت.

 در آن مقطع این هرج‌ومرج ساختاری شرایط جنگ و درگیری را در کل منطقه ایجاد می‌کرد که فرصت مناسب را در راستای بهره‌برداری اسرئیل، آمریکا از وضعیت شکننده منطقه فراهم می‌کرد تا بتوانند نقشه خاورمیانه را از نو براساس نیازها و اهداف ژئوپلیتیک خود ترسیم کنند. در برهه پس از بهار عربی، ساختار و بافتار در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به شکلی تغییر پیدا کرد که با از میان رفتن برخی از هم‌پیمانان منطقه‌ای واشنگتن، طرح خاورمیانه جدیدی در قالب آشوب‌سازی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا نه با حضور مستقیم آمریکا بلکه با استفاده از نیروهای گریز از مرکزی مانند القاعده، داعش، جبهه النصره و... دنبال شد. این طرح مشخصا با اوج‌گیری درگیری‌های داعش در سوریه و عراق به شکل جدی در دستور کار بود.

با وجود تفاوت عملکرد آمریکا در قبال اجرای طرح خاورمیانه جدید در دوره‌های بوش پسر، اوباما و ترامپ، مخرج مشترک همه دولت‌های ایالات متحده روی روند تنش‌زایی در منطقه با ابزارهای مختلف بود که بسته به اقتضائات مکانی و زمانی، نحوه بهره‌گیری از ابزارها و بازیگران تفاوت می‌کرد. در همان دوره‌ای که کاندولیزا رایس از خاورمیانه جدید گفته بود، غرب آسیا جنگ لبنان و اسرائیل در تابستان ۲۰۰۶ را تجربه کرد و قبل‌تر از آن حمله آمریکا به عراق و پیش‌از‌‌آن افغانستان صورت گرفته بود؛ بنابراین منطقه در یک التهاب کم‌سابقه به سر می‌برد تا جایی که رایس، جنگ ۳۳‌روزه را درد زایمان تولد خاورمیانه جدید دانست.

با وجود آنکه ۱۸ سال از طرح کلید‌واژه «خاورمیانه جدید» می‌گذرد، تا‌کنون این طرح محقق نشده است؛ چرا‌که هم پیش از سال۲۰۱۱ و هم پس از آن، نگاه غایی برای تحقق این خاورمیانه نوین، روی «تنش‌زایی» استوار بود. در همین راستا تصوری که منشأ اثر بود، بر این گزاره تأکید داشت که با ایجاد ناامنی در خاورمیانه می‌توان برای اسرائیل، «امنیت» خرید؛ اما با در نظر گرفتن تحولات و اقتضائات جدید در منطقه باید طرح خاورمیانه جدید مدنظر بی بی را جدی دانست؛ چرا‌که محوریت تحقق این خاورمیانه در ظاهر دیگر بر تنش‌زایی و جنگ نیست و برعکس سعی شده با پیگیری روندهای دیپلماتیک، توافق و نیز تمرکز بر قراردادهای تجاری و اقتصادی مانند کریدوری که از هند به اروپا کشیده می‌شود، نقشه خاورمیانه جدید روی زمین محقق شود؛ بنابراین باید شکل‌گیری این خاورمیانه جدید را جدی گرفت؛ چون دیگر خبری از تجزیه کشورها، تغییر مرزها یا جنگ و درگیری با هدف خرید امنیت برای اسرائیل نیست و تل‌آویو هم در ظاهر و فریبنده امنیت خود را در قالب «امنیت جمعی» یا «امنیت مشترک» با کشورهای عربی منطقه ترسیم کرده است.

زمانی که محمد بن سلمان مصاحبه پنجشنبه هفته گذشته خود با فاکس نیوز را در شهر جدید «نیوم» انجام می‌دهد، باید آن را پالس و سیگنال مشخص و روشنی برای کشورهای منطقه و جهان دانست که عربستان تحت زعامت او (بن سلمان) و کشورهای همسو با ریاض با خوانش جدیدی از موازنه‌سازی دیپلماتیک و تأکید بر مناسبات اقتصادی و تجاری به دنبال تعامل با همه بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای هستند و در‌این‌میان اسرائیلی‌ها و شخص نتانیاهو بیش و پیش از همه، این سیگنال کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را به‌خوبی درک کرده است.

موانع بر سر راه عادی‌سازی

هرچند در مجموع نکاتی که گفته شد و نیز پیرو گزارش پنجشنبه گذشته «شرق» باید عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان را تقریبا محتمل دانست و تنها زمان و نوع این عادی‌سازی محل ابهام است؛ اما بی‌شک این مسیر چندان ساده نخواهد بود و مشکلات جدی بر سر توافق بر سر عادی‌سازی روابط دو طرف وجود دارد، همچنان که موضوعاتی مانند پیش‌شرط ریاض ذیل امضای توافق‌نامه امنیتی بین عربستان و آمریکا مشابه با «تعهد ماده ۵ ناتو» و خواسته واشنگتن در جهت محدود‌کردن روابط چین و عربستان نمی‌تواند از سوی آمریکایی‌ها و همچنین سعودی‌ها محقق شود؛ چر‌اکه در‌این‌بین یک مقام کاخ سفید گفته دولت بایدن و شخص رئیس‌جمهور (ایالات متحده) درخواست بن سلمان برای امضای توافق‌نامه امنیتی بین عربستان و آمریکا مشابه با «تعهد ماده ۵ ناتو» را نپذیرفته؛ اما موافقت کرده درباره آنچه برخی از مقامات آمریکایی آن را تعهد «ماده ۴.۵» می‌خوانند، بحث کند؛ ماده‌ای که یک تضمین امنیتی کمتر از انتظارات عربستان است ولی همچنان درخور‌توجه خواهد بود».

هم‌زمان باید گفت که عربستان جدید هم به‌هیچ‌عنوان زیر بار خواسته کاخ سفید برای محدودسازی روابط با چین نخواهد رفت؛ چرا‌که بن سلمان در چهره جدیدی که سعی دارد از کشورش به منطقه و جهان معرفی کند، در تلاش است به‌واسطه موازنه‌سازی دیپلماتیک با همه بازیگران شرق و غرب به سمت تنش‌زدایی و افزایش مناسبات پیش برود؛ بنابراین ریاض به همان اندازه که برای ارتقای روابط سیاسی، اقتصادی، تجاری، نظامی، دفاعی و امنیتی با واشنگتن مشتاق است، تکاپوهای خود را برای بالابردن روابط مشابه با چینی‌ها و حتی روس‌ها هم دارد. کما‌اینکه سفر شی جین‌پینگ به عربستان و انعقاد قراردادهای کلان، برگزاری نشست مشترک وزرای امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس و وزارت امور خارجه روسیه در این کشور (روسیه)، همراهی ریاض با درخواست پوتین برای کاهش سقف تولید نفت خام اوپک پلاس در بحبوحه جنگ اوکراین و... همگی مؤید آن است که ولیعهد سعودی به هر ترتیبی که شده، سعی در حفظ تنوع‌سازی روابط دیپلماتیک عربستان دارد.

در‌این‌میان شاید مهم‌ترین مانع عادی‌سازی روابط ریاض – تل‌آویو، اختلافات عربستان و اسرائیل بر سر موضوع تشکیل کشور فلسطینی باشد. در این زمینه دشالوم لیپنر، عضو ارشد پیشین برنامه خاورمیانه در شورای آتلانتیک ذیل تحلیلی برای نشریه فارن پالیسی اعتقاد دارد که «توافق تل‌آویو - ریاض به‌عنوان جایزه بزرگی برای دیپلماسی خاورمیانه معاصر تلقی می‌شود؛ اما موانع زیادی بر سر راه آن وجود دارد؛ چون از یک سو بایدن در مناظره انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۹ وعده داده بود که تسلیحات بیشتری به عربستان نمی‌فروشد و در عوض این کشور را وادار می‌کند تا بهایی را بپردازد. از طرف دیگر محمد بن سلمان باید اسرائیل را به رسمیت بشناسد؛ طرفی که حتی نامش در نقشه‌های رسمی عربستان سعودی به چشم نمی‌خورد. همچنین دولت جو بایدن صراحتا اعلام کرده که انتظارات این است که اسرائیل امتیازهای چشمگیری به فلسطینی‌ها اعطا کند؛ اما مشکلی که ریاض به‌تازگی متوجه آن شده، این است که نتانیاهو آزادی عمل برای اعطای حداقل امتیازات به فلسطینی‌ها را ندارد».

ایسنا که بخش‌هایی از این نوشته فارن پالیسی را منتشر کرده، آورده است «مقامات راست افراطی کابینه مانند ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی و بتسلئیل اسموتریچ، وزیر دارایی، مخالف اعطای امتیازاتی به فلسطینی‌ها هستند و شخصی مثل اسموتریچ عملا جلوی تعهدات این دولت را برای کاهش محدودیت‌های اقتصادی علیه فلسطین گرفته‌ است». نشریه آمریکایی فارن پالیسی در پایان تأکید می‌کند که «ظاهرا کابینه فعلی نتانیاهو قادر نیست با همزیستی مسالمت‌آمیز به یک دستاورد تاریخی با عربستان سعودی دست پیدا کند. همچنین با نبود داوطلبی برای جایگزینی اسموتریچ و متحدانش، ظاهرا بعید است نتانیاهو بتواند به این زودی‌ به مقصودش برسد. صد‌البته موانع بی‌شمار دیگری بر سر این عادی‌سازی وجود دارد که شالوم لیپنر در فارن پالیسی به آن توجه نکرده و در ادامه همین گزارش موانع مذکور بررسی خواهد شد». حال باید دید که این موانع از طرف ریاض، تل‌آویو و واشنگتن چگونه حل‌وفصل خواهند شد و توافق بر سر عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان در سال ۲۰۲۴ با چه اقتضائات و جزئیاتی به نتیجه می‌رسد؟/شرق

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران اسرائیل آمریکا عربستان سعودی بنیامین نتانیاهو محمد بن سلمان سید ابراهیم رئیسی جو بایدن عادی سازی روابط خاورمیانه جدید


( ۲۰ )

نظر شما :

آریایی ۰۳ مهر ۱۴۰۲ | ۰۸:۱۲
تلاش برای بهبود روابط با بادکوبه راه به جایی نمی‌برد چون حکومت مسقتر در این مکان روابط با صهیونیست‌ها را به ایران ترجیح می‌دهد و خودشان هم می‌دانند که رویاهای پاتترکی شان روزی در تقابل با ایران قرار خواهد گرفت.