با ترور دکتر فخری زاده، مذاکره از دستور کار دولت روحانی خارج نمی شود
نقش نفوذ و نفوذی ها در ترور دکتر فخری زاده چیست؟/ با انتقام، جنگ نظامی رخ نمی دهد/ در آبسرد، امنیت جمهوری اسلامی ایران ترور شد
دیپلماسی ایرانی – بعد از ظهر دیروز جمعه بود که یک بمب خبری در رسانه های داخلی، منطقه ای و بین المللی منفجر شد؛ خبر ترور دکتر محسن فخری زاده، معاون وزیر دفاع و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع در منطقه آبسرد از توابع شهرستان دماوند. در این میان بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران و رسانهها معتقدند این ترور با نقش محوری اسرائیل و همراهی کشورهای عربی منطقه به خصوص عربستان سعودی و احتمال همکاری و مشاوره امنیتی دولت دونالد ترامپ به منظور کشاندن ایران به جنگ نظامی و برهم زدن تلاشهای بایدن برای بازگشت به برجام و انجام هرگونه مذاکره با جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته باشد. از طرف دیگر با پررنگ شدن مسئله انتقام در داخل بسیاری سایه جنگ را بسیار نزدیک می دانند. پیرو این نکات بود که دیپلماسی ایرانی برای بررسی تبعات سیاسی و امنیتی این ترور، گفت وگویی را با محمدصادق کوشکی، کارشناس مسائل سیاسی پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
با اقدام دیروز جمعه در ترور دکتر محسن فخری زاده بسیاری از کارشناسان، ناظران و تحلیلگرا،ن ضمن پررنگ کردن احتمال جنگ نظامی به واسطه واکنش قهرآمیز تهران، این ترور را تلاش مشترک ریاض، تل آویو و برخی از اعضای کابینه دولت دونالد ترامپ میدانند تا شرایط برای مذاکرات احتمالی پیش رو بین دولت روحانی و بایدن در خصوص بازگشت به برجام به محاق رود و یا اینکه انجام مذاکرات در یک مسیر بسیار پیچیده و بغرنج قرار گیرد. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
واقعیت آن است که تیم دیپلماتیک دولت حسن روحانی که به دنبال مذاکره جدی با دولت بایدن هستند اساساً چندان اهمیتی به تاثیر ترور این دانشمند بزرگوار نمی دهند. کما این که در سال های گذشته نیز شاهد این دست ترورهای دانشمندان هستهای کشور بودیم، اما در نهایت دولت روحانی مذاکره با آمریکا را در دستور کار قرار داد. چون مشکل اینجاست دوستانی که تمایل جدی به مذاکره با آمریکا و دولت بایدن دارند ظاهرا اعتنایی به این اتفاقات ندارند. بنابراین این تحلیل که آیا اسرائیل، عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا و سرویس جاسوسی آنها در ترور دکتر فخری زاده نقشآفرین بودند تا بتوانند مانع از مذاکرات آتی و احتمالی بین دولت روحانی و بایدن شوند از نگاه من چندان نزدیک به واقعیت نیست. چون با وجود این ترور باز هم دولت روحانی به دنبال مذاکره خواهد رفت. بنابراین این اتفاقات نمی تواند میل دولت روحانی را برای مذاکره کم کند. از طرف دیگر ما با یک جبهه متحد، منسجم و به شدت هماهنگ عبری - عربی و آمریکایی مواجه هستیم که به واقع خود را در جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی ایران میبینند. ولی متاسفانه گویا دولت حسن روحانی این جنگ را چندان جدی نمیداند و بر این باورند که با لبخند و دیپلماسی میتوان این جنگ و خصومت تمام عیار را که تا مرز ترور نخبگان و دانشمندان ما پیش رفته است و حتی فردی چون سردار سلیمانی را سال گذشته از ملت ایران گرفت را اداره کرد. این در حالی است که نه به استناد رسانههای داخلی، بلکه به اذعان تحلیلگران و کارشناسان صهیونیستی، عربی و آمریکایی و حتی و ارائه شواهد و مدارک غیر قابل انکار و رسانههای آنان از سال ها پیش ترور دکتر فخری زاده در دستور کار رژیم غاصب صهیونیستی بوده است و حتی در این رابطه یک بار نیز اقدام به ترور این دانشمند بزرگوار کردند که ناموفق بود. اما در مقابل این خصومت و جنگ تمامعیار صهیونیستی، عربی و آمریکایی، دولت حسن روحانی کماکان به دنبال لبخند و دیپلماسی با بایدن است. پس یقین بدانید باز هم با این ترور به نظر نمی رسد که دولت حسن روحانی از خواب غفلت بیدار شود و به واقع درک کند ما در یک جنگ تمام عیار هستیم. شاید رئیس جمهور جنگ اقتصادی و تحریم را باور کردهاند، اما گویا ایشان جنگ تمام در همه ابعاد از جنگ سایبری، امنیتی، اقتصادی، معیشتی، تحریم، اقدام نظامی و ترور را از یاد برده اند. ضمن این که من معتقدم علاوه بر رژیم غاصب صهیونیستی، کشورهایی مانند امارات متحده عربی، عربستان سعودی و بحرین و خود دولت ایالات متحده آمریکا حتی اروپاییها نیز به طور مستقیم یا غیر مستقیم در این ترور دست داشته اند؛ اگر غیر از این بود تا کنون سران و مقامات اروپایی باید این اقدام را محکوم میکردند و دست به واکنش جدی، ولو در حد یک موضع گیری ساده میزدند، اما دریغ از این موضع گیری ساده سیاسی. لذا به نظر می رسد که اروپایی ها نیز بی میل به انجام چنین اتفاقاتی نبودند. این در حالی است که با کوچکترین اتفاقی در داخل کشور همین کشورهای اروپایی داد حقوق بشر سر می دهند، اما اروپاییها تا کنون حتی از به کار بردن لفظ «ترور» هم خودداری کرده اند.
در بیانیه امروز سخنگوی اتحادیه اروپا هم از به کار بردن لفظ ترور خودوداری شده است. فقط ضمن همدردی با خانوداه محسن فخری زاده خواستار خویشتن داری ایران شده است، کما این که در مواضع آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل هم مشابه همین مواضع مطرح شد.
قطعا چنین است. این بازیگران فقط به دنبال یک شوی حقوق بشری تو خالی هستند و سعی دارند ایران را در موضع ضعف و انفعال با لزوم به حفظ خویشتنداری قرار دهند.
اما تا چه اندازه این تحلیل را نزدیک به واقعیت می دانید که ترور دکتر فخری زاده واکنش اسرائیل به مبادله چهارشنبه هفته گذشته کایلی مور گیلبرت با سه تبعه ایرانی بوده است؟
قطعاً نمی توان همزمانی انجام این تبادل را با ترور دکتر فخری زاده نادیده گرفت. از نگاه من رژیم غاصب صهیونیستی در پاسخ به اقدام ایران بعد از انجام این مبادله را ترور دانشمند برجسته کشور را در دستور کار قرار دادند. پس باید گفت شاید اگر این مبادله اتفاق نمی افتاد ما شاهد این ترور نبودیم. لذا صهیونیست ها پاسخ این تبادل جاسوس اسرائیلی (با تابعیت دوگانه انگلیسی – استرالیایی) را با ترور دکتر فخری زاده دادند. این نشان میدهد که هر جا و هر زمانی که جمهوری اسلامی ایران از خود انعطاف نشان داده و یا به دنبال مذاکره بوده است دشمنان ایران اسلامی وقیحانه مواضع خود را بر ایران تحمیل کرده اند.
نکته بسیار مهمی که در این میان ذهن را درگیر می کند ناظر بر این مسئله است که در طی بیش از هفت سالی که از عمر دولت حسن روحانی میگذرد به جز حادثه حمله ۱۷ خرداد ۱۳۹۶/۷ ژوئن ۲۰۱۷ به مجلس شورای اسلامی و حرم امام راحل شاهد اقدام تروریستی در پایتخت نبودیم، اگر چه برخی حوادث و اقدامات تروریستی با ریشه های قومی و مذهبی در بلوچستان، خوزستان و دیگر شهرهای کشور از میرجاوه تا چابهار، زاهدان، اهواز و غیره روی داد. آیا خود این نکته نشان از این ندارد که این ترور، آن هم در این زمان حساس، کلیدی و مهم با هدف ایجاد همین فضای رادیکال در داخلی شکل گرفته باشد که شما هم اکنون در همان فضا این مواضع را مطرح کرده اید؟
خیر به هیچ وجه. اینکه دکتر فخری زاده بارها تهدید به ترور شده بود و بنیامین نتانیاهو و ایهود اولمرت، نخست وزیران اسرائیل به صراحت اسم ایشان را آورده بودند، نشان می دهد که ایشان یک هدف مهم برای صهیونیست ها بوده است و متاسفانه اجبار روحانی برای انجام ملاقات حضوری دکتر فخری زاده با یوکیا آمانو، مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی موید این نکته است. وقتی که دولت روحانی دکتر فخری زاده را مجبور به ملاقات با آمانو می کند تاییدی بر آن است که صهیونیست ها و در راس آنها بنیامین نتانیاهو هدف خود را به درستی انتخاب کرده اند. از طرف دیگر باید این واقعیت را بپذیریم که عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، رژیم غاصب صهیونیستی یا حتی نیروهای تروریستی مانند داعش بدون هماهنگی با ایالات متحده آمریکا کوچکترین اقدام، آن هم ترور در خاک ایران را در دستور کار قرار نمی دهند. پس مطمئن باشید ترور دکتر فخرزاده اقدامی هماهنگ و در سایه همکاری محور عبری - عربی و آمریکایی بوده است که توان در لایه های بعدی به همکاری و همراهی اروپاییها نیز اشاره کرد. در چنین شرایطی ایالات متحده آمریکا، فارغ از دموکرات و جمهوری خواه نیز نسبت به انجام این ترور خوشحال هستند. چراکه رسانه های دموکرات ها نیز از به کار بردن لفظ «ترور» برای دکتر فخری زاده امتناع کرده اند. در چنین شرایطی قطعاً مسئله به برهم زدن فضای مذاکرات دولت روحانی با بایدن توسط اسرائیل و عربستان باز نمی گردد. چون ریاض و تل آویو بدون همراهی و هماهنگی آمریکاییها این اقدام را انجام ندادهاند. باور کنید بایدن هم دشمن برنامه هستهای ایران و پیشرفت کشور است. در غیر این صورت اگر عنوان کنیم که اسرائیل و عربستان با ترور دکتر فخری زاده به دنبال بر هم زدن فضای مذاکرات روحانی و بایدن بودند، این نکته غلط را به ذهن متبادر می کنیم که رژیم غاصب صهیونیستی بدون هماهنگی با آمریکا این ترور را انجام داده اند. این در حالی است که اساساً هیچ اقدامی از جانب اسرائیلی ها و سعودی ها بدون هماهنگی با آمریکا به همراه کاخ سفید صورت نمی گیرد، آن هم در خصوص جمهوری اسلامی ایران که به شدت حساس است. اتفاقا این نگاه غلط باعث شد فضای لازم برای ترور افرادی چون دکتر فخری زاده شکل گیرد و بعید نیست که صهیونیستها بخواهند این خط ترور را ادامه دهند. پس باز هم تاکید می کنم ترور دکتر فخری زاده یک ترور صرفا صهیونیستی و یا عربی نیست، بلکه محصول جبهه عربستان، امارات، بحرین، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا با پشتوانه و عقبه اروپایی هاست.
شما به اجبار دولت روحانی برای انجام دیدار میان دکتر فخری زاده با یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اشاره کردید. هر چند که طبق اخبار و اطلاعات واصله، نهادهای امنیتی از اساس این مسئله را تکذیب کرده اند. اما فارغ از این نکته جنبی و در همین رابطه بسیاری معتقدند علاوه بر نقش اسرائیل، عربستان و آمریکا در این ترور باید نیم نگاهی هم به مسئله نفوذ در داخل داشت. کما این که کریمی قدوسی، نماینده مجلس یازدهم و از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاسیت خارجی مجلس هم در پیام توئیتری به این نکته مد نظر شما اشاره کرد و به دولت روحانی و شخص رئیس جمهوری هم تاخت. از نگاه شما مسئله نفوذ یا نفوذی ها تا چه اندازه پارامتر مهمی در ترور دکتر فخری زاده یا ترورهای قبلی بوده است؟
قطعاً نمی توان نقش مهم نفوذ و نفوذیها در داخل را نادیده گرفت. مسئله تنها به دکتر فخرزاده باز نمی گردد. زمانی که دولت حسن روحانی تمام دانشمندان هسته ای کشور را مجبور به انجام دیدار و جلسات بازجویی با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی می کند، بی تردید نمی توان نقش نفوذ داخلی را در شناسایی دانشمندان و نخبگان علمی کشور در حوزه فناوری هسته ای و انتقال اطلاعات آنان به رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا نادیده گرفت. لذا باید برای تاریخ و افکار عمومی در داخل کشور روشن شود که چه تعداد از فعالین هسته ای کشور و دانشمندان ما مجبور شدند به انجام دیدار و بازجویی توسط بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی شدند؟ لذا نکته مبهم داستان اینجا نیست که آیا دکتر فخری زاده از این طریق و یا دیدار با آمانو شناسایی شده است یا خیر؟ چون همانگونه که قبلا اشاره کردم صهیونیستها به همراهی سرویسهای جاسوسی آمریکایی از سال ها پیش این بزرگوار را مور شناسایی قرار داده بودند و از سوژه های مهم اسرائیل برای ترور و حذف فیزیکی بود و در این راستا حتی یک بار هم ترور ایشان را در دستور کار قرار داده بودند که ناموفق بود.
نکته بسیار مهم دیگری که در این میان بیشتر خودنمایی می کند مسئله خلاء امنیتی چه از سوی وزارت اطلاعات، ساس و دیگر نهادهای امنیتی است. چرا اسرائیل، ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و یا هر کشور و سرویس جاسوسی که پشت این ترور قرار داشته اند به راحتی توانستند در قلب ایران این ترور را انجام دهند؟
اتفاقاً سوال مهم شما مویدی بر تحلیل من در پاسخ به سوال قبلیتان پیرامون نقش مهم نفوذ و نفوذی های داخل کشور است. در همین راستا هانس بلیکس، بازرس سابق تسلیحاتی سازمان ملل در پرونده عراق در سال ۲۰۰۳ به صراحت عنوان می کند که این جنس از بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بهترین حالت جاسوسی ایالات متحده آمریکا و در بدترین حالت جاسوس صهیونیستها هستند. پس زمانی که فردی مانند هانس بلیکس که مسئول مستقیم بازرسی تسلیحاتی سازمان ملل در پرونده عراق در سال ۲۰۰۳ بوده است با این صراحت از جاسوس بودن بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی سخن می گوید باید فهمید که چرا رژیم صهیونیستی تا به این اندازه نفوذ و اشراف کاملی به پرونده و جزئیات دانشمندان و نخبگان هستهای جمهوری اسلامی ایران داردو به راحتی می تواند این ترورها را انجام دهد. شاید در انجام این ترور نقش اصلی بر عهده خود صهیونیستها باشد، اما باید آن را یک زنجیره دید. مثلاً ترور سردار سلیمانی توسط نقش مستقیم خود ایالات متحده آمریکا و دونالد ترامپ بود، حادثه تروریستی سال ۹۶ در حمله داعش به مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر امام راحل و یا انجام حوادث تروریستی در شرق کشور و یا اهواز که به آن اشاره داشتید نیز توسط عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و یا دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس صورت گرفته است. این نکته خود مبین و مویدی بر این تحلیل من این است که تمام این کشورها در یک جبهه واحد و به شدت هماهنگ به دنبال انجام یک جنگ تمام عیار سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک، امنیتی، اقتصادی، معیشتی و غیره هستند. پس این بازیگران را نمی توان از هم تفکیک کرد.
باز هم به سراغ سوال قبلی خود می روم چرا در طول هفت سالی که از حیات دولت حسن روحانی می گذرد فقط یک بار شاهد حادثه تروریستی در پایتخت بودیم؟
چون در دوره حسن روحانی، دولت با دست خود تمام تلاش ها و دستاوردهای حوزه فناوری هستهای را از بین برد. در چنین فضایی دیگر صهیونیستها دلیلی برای انجام ترور و ایجاد هزینه برای خود ندارند. وقتی دولت در این هفت سال با دست خود فردو را می بندد، نطنز را محدود می کند و دیگر اقدامات را به منظور نابودی توان هسته ای کشور در دستور کار قرار می دهد دیگر اسرائیل نیازی به ترور در این مدت نداشته است. چون هدف ترور کاهش توان هستهای کشور بود وقتی خود دولت روحانی بدون زخمت این کار را برای اسرائیل انجام میدهد دیگر نیازی نیست که صهیونیست ها دست به ترور بزنند.
نکته دیگر به همزمانی انجام این ترور با برخی اخبار مبنی بر تنش نظامی و جنگ احتمالی ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران باز می گردد. در همین مدت اخبار مبنی بر برگزاری جلسه در کاخ سفید پیرامون احتمال حمله نظامی به تاسیسات هسته ای نطنز، تصمیم ترامپ برای کاهش نیروهای نظامی در افغانستان و عراق، پرواز جنگنده های اسرائیلی به منظور پاسخگویی هر گونه اقدام احتمالی ایران بعد از انجام اقدامات نظامی واشنگتن، پرواز بمب افکن های بی - ۵۲ به خاورمیانه و یا دیدار محرمانه محمد بن سلمان، بنیامین نتانیاهو و مایک پمپئو نیز مطرح شد. شما تا چه اندازه احتمال می دهید که این ترور برای انجام فشار روانی بر ایران و واداشتن تهران به اقدام انتحاری جهت ایجاد جنگ نظامی از سوی تلآویو انجام شد است؛ به هر حال صهیونیستها و عربستان سعودی با شکست دونالد ترامپ در انتخابات و احتمال بازگشت بایدن به برجام و انجام مذاکرات آتی با تهران به شدت نگران آینده هستند، لذا سعی میکنند با انجام یک جنگ نظامی یک زمین سوخته در حوزه دیپلماسی و برجام را تحویل دولت بایدن دهند؟
این سوال شما در حقیقت مکمل سوال آغازین مصاحبه بود. ببینید واقعیت آن است که دیگر قرار نیست در هزاره سوم جنگ نظامی کلاسیکی مانند جنگ های قرن گذشته روی دهد. جنگ های قرن بیست و یک، جنگ هایی است که در آن اقدامات تروریستی، ناامنی های فضای سایبری، جنگ اقتصادی، تحریم، فشار معیشتی و اقداماتی از این دست را شامل می شود. در جنگ های قرن بیست و یکم به جای درگیر کردن نیروهای بیشمار نظامی و ارتش یک کشور، کسانی را هدف قرار می دهند که هر کدام می توانند نقش مهمی در پیشرفت یک کشور مقابل داشته باشند. لذا ترور نخبگان یک کشور، حمله سایبری به نقاط حساس، فشارهای معیشتی بر مردم به مراتب کارسازتر از حمله نظامی و جنگ کلاسیک با ایران یا هر کشور دیگری است. در واقع این جنگ یک «جنگ به گزین» است که با صرف کمترین هزینه مهمترین افراد، نخبگان و دانشمندان یک کشور یا حساس ترین مراکز، نقاط و یا جدی ترین گلوگاه ها مانند معیشت مردم را هدف قرار میدهد.
اما بسیاری از رسانهها، تحلیلگران و کارشناسان با ترور دکتر فخری زاده سایه جنگ نظامی را جدی می دانند به خصوص که اکنون در داخل مسئله انتقام از بانیان این ترور به شدت مطرح است؟
این مسئله تنها به ترور دکتر فخری زاده بهعنوان یک مهره اثرگذار در فناوری هستهای و نظامی ایران باز نمیگردد، اینجا خط قرمز جمهوری اسلامی ایران یعنی امنیت کشور زیر سوال رفته است. رژیمصهیونیستی، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، آمریکا، اروپایی ها و هر کشور و سرویس جاسوسی که پشت این ترور قرار داشتهاند، نمی توانند به راحتی امنیت ما را زیر پا بگذارند و پاسخی دریافت نکنند. دیروز جمعه امنیت جمهوری اسلامی ایران در داخل با خطر روبه رو شده است. پس بدون شک اگر پاسخ قاطعی داده نشود شاهد تکرار این خط ترورها خواهیم بود. پس مسئله این نیست که یک فرد ترور شده است، بلکه امنیت جمهوری اسلامی ایران ترور شد، حق حاکمیت، حق حیات بدون نگرانی، حق امنیت و آرامش در کشور از مردم سلب شده است. شما به جنگ روانی اشاه کردید. دیروز در «آبسرد» به واقع روح و روان مردم ترور شد. این که به راحتی بیانید، ترور کنند و بروند به هیچ وجه قابل قبول نیست؛ روح و روان مردم اکنون نگران است که چرا بی هیچ مشکل و مانعی این ترور انجام شد. اکنون دشمن احساس پیروزی می کند و ما در حوزه امنیتی با یک نقصان مواجه شده ایم. به همین دلیل بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران و توش و توان امنیتی و نظامی ایجاب میکند که پاسخگویی در دستور کار قرار گیرد. حال این که میزان، شدت و هدف این پاسخگویی کجا باشد، جای سوال و تحلیل جداگانه ای دارد؟ اما بازدارندگی ایجاب میکند که جمهوری اسلامی ایران چنان ضربهای به دشمنان وارد کند که جرأت تکراره این دست اقدامات را به مخیله خود راه ندهند. اگر ما پیشتر این کار را انجام می دادیم، مطمئن باشید صهیونیستها و هر کشور دیگری که در پشت این ترور قرار دارند جرأت نمیکردند دست به ترور دکتر فخری زاده و فخری زاده ها بزنند.
نظر شما :