منطقه ای که ناگهان بسیار مهم شد

بازی بزرگ جدید در دریای سیاه

۳۱ شهریور ۱۴۰۲ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۲۱۸۹۳ اروپا انتخاب سردبیر
امین گودرزوند در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: دریای سیاه تا پیش از جنگ اوکراین برای اروپا و ناتو چندان اولویت اصلی نبود، حتی اقدامات روسیه در منطقه مانند الحاق کریمه و افزایش نیروهای نظامی در این منطقه بازهم از نظر غرب به منزله تهدید جدی تلقی نمی شد، اما پس از شروع جنگ و استفاده گسترده نظامی روسیه از این منطقه به نظر اهمیت دریای سیاه بیش از پیش شده است، روس ها از سال ۲۰۰۸ و جنگ محدود با گرجستان به این دریا و اهمیت آن برای حفظ فضای حیاتی و ژئوپلتیک خود پی برده بودند و در تلاش برای حفظ برتری خود بوده اند.
بازی بزرگ جدید در دریای سیاه

نویسنده: امین گودرزوند، کارشناس ارشد مطالعات اروپا

دیپلماسی ایرانی: بازی بزرگ قدرت های جهانی که در قرون گذشته در سرزمین های گسترده آسیای مرکزی و قفقاز جریان داشت و محل تنش و درگیری های فراوانی بین آنها بود، این بار به دریا و آب های آزاد کشیده شده و البته این بارتعداد بازیگران نیز بیشتر از قبل است و این بازی بنظر در منطقه خاکستری است و خطرات آن نیز بیشتر از گذشته است.

دریای سیاه به دلایل فراوانی مهم است، از جمله اینکه یک چهارراه استراتژیک برای اروپا، آسیا و خاورمیانه است و به دریای مدیترانه و فراتر از آن دسترسی دارد. همچنین یک شریان حمل و نقل حیاتی برای تجارت و بازرگانی است که کشورهای اروپای شرقی و حوزه بالکان و البته روسیه را با بازارهای جهانی پیوند می دهد. این دریا  منبع غذا و منابع برای کشورهای ساحلی و همسایه به ویژه ماهی، غلات و انرژی است. همچنین یک اکوسیستم غنی است که  حیات دریایی متنوعی را در خود دارد که از نظر زیست محیطی بسیار مهم است.  در کنار آن باید به موضوع مهم وجود گاز در آن اشاره کرد که به اهمیت این منطقه بسیار افزوده است. اکتشاف جزئی در دریای سیاه در گدشته نیز ذخایر عظیمی از سولفید هیدروژن را نشان داده است، گازی در آینده که به طور بالقوه می تواند به تولید انرژی پاک از طریق ترکیب با گاز طبیعی برای کاهش انتشار دی اکسید کربن، بسیار کمک کند.

دریای سیاه تا پیش از جنگ اوکراین برای اروپا و ناتو چندان اولویت اصلی نبود، حتی اقدامات روسیه در منطقه مانند الحاق کریمه و افزایش نیروهای نظامی در این منطقه بازهم از نظر غرب به منزله تهدید جدی تلقی نمی شد، اما پس از شروع جنگ و استفاده گسترده نظامی روسیه از این منطقه به نظر اهمیت دریای سیاه بیش از پیش شده است، روس ها از سال ۲۰۰۸ و جنگ محدود با گرجستان به این دریا و اهمیت آن برای حفظ فضای حیاتی و ژئوپلتیک خود پی برده بودند و در تلاش برای حفظ برتری خود بوده اند. روسیه به خوبی از اهمیت این دریا در اکتشاف و صادرات گاز آگاهی داشت و یکی از دلایل مهم الحاق کریمه تسلط یافتن بر بیشتر منابع گازی دریای سیاه بود. روسیه از این طریق توانسته ضمن درآمدزایی اقتصادی همچنان بازیگر اصلی در صادرات انرژی به ویژه گاز باشد.

در کنار آن، کشورهای عضو ناتو که در این ناحیه هستند برای روسیه همواره یک تهدید بالقوه هستند و دیگر همسایگانی که تمایل به عضویت در ناتو دارند این ترس و تهدید را بیشتر کرده است. بلغارستان، رومانی، ترکیه، گرجستان و اوکراین هرکدام به نحوی در چالش با روسیه در این منطقه بوده اند.

این چالش ها و در کنار آن افزایش حضور بازیگران خارجی مانند چین اهمیت دریای سیاه را بسیار افزایش داده است، به طوریکه قانون امنیت دریای سیاه 2023 لایحه‌ای است که در 15 مارس 2023 توسط سناتور جین شاهین در سنای ایالات متحده و با حمایت 9 سناتور دیگر ارائه شد. هدف از این لایحه تامین امنیت در منطقه دریای سیاه از طریق مقابله با تجاوز روسیه، حمایت از متحدان و شرکای ناتو، توسعه حضور منظم و چرخشی دریایی ناتو، تقویت گفتگو و همکاری میان کشورهای منطقه و ترویج توسعه دموکراتیک و اقتصادی است. این لایحه همچنین از دولت ایالات متحده می‌خواهد که گزارش‌ها و استراتژی‌های مختلفی در مورد امنیت دریای سیاه به کنگره ارائه کند. این لایحه در حال حاضر به کمیته روابط خارجی سنا ارجاع شده است. برخی کارشناسان استدلال می کنند که استراتژی جدید دریای سیاه  اگر به موقع به تصویب و اجرا برسد به نفع ایالات متحده خواهد بود زیرا این منطقه در حال تبدیل شدن به یک مرکز گرانشی برای آینده اروپا است. 

منافع ایالات متحده در دریای سیاه عمدتاً از سه متحد ناتو (بلغارستان، رومانی و ترکیه) ناشی می شود که کشورهای ساحلی هستند و ایالات متحده در کنار سایر اعضای ائتلاف متعهد به حفاظت از آنها هستند. حفاظت از این کشورها در برابر فعالیت های چین و ماجراجویی های نظامی و روسیه مستلزم اقدامات پیشگیرانه و افزایش حضورنظامی و اقتصادی آمریکا و شرکای نزدیک آن در منطقه است. با توجه به تهدیدات مداوم و بی ثباتی شکل گرفته در این منطقه، دو کشور دیگر ساحلی دریای سیاه، گرجستان و اوکراین، مایلند روزی به ناتو بپیوندند و این خود نیز برای ایالات متحده بسیار حائزاهمیت است که میتواند بر یکی از شاهراه های مهم دریایی جهان احاطه داشته باشد و به پیشبرد اهداف مختلف آمریکا کمک شایانی کند. منافع ایالات متحده همچنین ناشی از جنگ اوکراین و روسیه است و در واقع این جنگ اهمیت منافع ایالات متحده در این دریا را بیشتر کرده است  زیرا اکنون فرصت بزرگی برای به کنترل درآوردن و تحت نفوذ قرار دادن این منطقه را با هزینه هایی به نسبت کمتر دارد. البته آنها دو رقیب بسیار جدی دارند که باید با آنها به رقابت و احتمالا جنگ ترکیبی بپردازند، یکی روسیه که در این دریا حضور دارد و مرز ساحلی دارد و دیگری چین که به دنبال افزایش نفوذ استراتژیک خود در مناطق مهم اقتصادی و تجاری جهان است و کشورهای ساحلی دریای سیاه یک فرصت بسیار خوب برای چین خواهد بود که بتواند نفوذ راهبردی خود را در اروپا افزایش دهد و در کنار آن به منابع تامین انرژی خود نیز تنوع ببخشد، آن هم از طریق همکاری و مشارکت با کشورهای دارای میادین گازی در این منطقه مانند رومانی و ترکیه.

به عنوان یک کشور غیر دریای سیاه، توانایی ایالات متحده (و همچنین سایر متحدان ناتو غیر اعضای دریای سیاه) برای حفظ حضور و گشت زنی دریایی ثابت محدود شده است. کنوانسیون مونترو در سال 1936 کنترل  تنگه بسفر را به ترکیه داد و محدودیت‌هایی را برای تعداد، زمان عبور و تناژ کشتی‌های دریایی کشورهای غیردریای سیاه که ممکن است از تنگه‌ها استفاده کنند و در دریای سیاه فعالیت کنند، تعیین کرد. تنها چند روز پس از حمله روسیه به اوکراین، ترکیه از اختیارات پیمان خود برای بستن تنگه‌های بسفر و داردانل به روی کشتی‌های جنگی که در دریای سیاه مستقر نیستند و از هیچ کشوری وارد دریا نمی‌شوند استفاده کرد. کشورهای ساحلی می‌توانند کشتی‌های جنگی را به بنادر خود در دریای سیاه بازگردانند، اما نمی‌توانند کشتی‌های مستقر در بنادر دیگر را به دریای سیاه منتقل کنند - که عملاً حضور نیروی دریایی روسیه در منطقه جنگی را متوقف می‌کند. این شرط به ویژه پس از غرق شدن یکی ازکشتی های  ناوگان دریای سیاه روسیه به نام مسکوا در آوریل 2022 اهمیت پیدا کرد و جایگزینی آن با سایر ناوگان دریایی روسیه غیرممکن شد. تعهد ترکیه به بسته شدن در نوامبر 2022، زمانی که دو کشتی روسی، یک رزمناو موشکی که گل سرسبد ناوگان اقیانوس آرام است و یک کشتی ضد زیردریایی، پس از 9 ماه محرومیت از دسترسی به مدیترانه شرقی، آشکار شد و نشان از عزم ترکیه بر بی طرفی داشت، حتی درخواست دیگر کشورها مانند ایالات متحده را برای کمک به اوکراین را بر اساس خلا های کنوانسیون که نوعی دور زدن آن بود را نیز رد کرد.

به نظر می رسد این بازی بزرگ جدید که در دریای سیاه شروع شده است میتواند دامنه دار باشد و در آینده ساختار نظام بین الملل اثرات ملموسی برجای بگذارد. ایالات متحده برای کنترل چین و کاهش توانمندی روسیه و تضعیف آن تلاش میکند خود را در قالب ناتو به این منطقه بکشاند و با ارائه طرحهای مختلف اقتصادی و نظامی به دنبال افزایش حضور خود خواهد بود زیرا دریای سیاه پتانسیل تبدیل شده به هاب اقتصادی و ترانزیتی را در آینده دارد. در کنار آن چین احتمالا با طرح یک کمربند یک جاده به دنبال افزایش حضور و گسترش حوزه نفوذ خود است و کشورهای بالکان میتوانند گزینه های خوبی برای آن باشد تا بتواند هم به اروپا دسترسی کامل تری داشته باشد و هم حوزه نفوذ خود را افزایش دهد. و در پایان روسیه که به دنبال حفظ ژئوپلتیک خود و داشتن دست برنده در صادرات گازی است و همینطور افزایش راه های دسترسی خود به آبهای آزاد است و اگر در نبرد اوکراین به یک پیروزی چشمگیر برسد بی شک قدرت بیشتری برای اعمال نفوذ دراین دریا خواهد داشت و به بازیگر اصلی در این دریا تبدیل می شود و می تواند از این ظرفیت برای اعمال قدرت در حوزه های دیگر بهره ببرد.

کلید واژه ها: دریای سیاه ترکیه روسیه اروپا امریکا جنگ اوکراین گرجستان اوکراین روسیه و دریای سیاه ترکیه و دریای سیاه امین گودرزوند


( ۱۴ )

نظر شما :