در سایه بیم و امیدهای جنگ اوکراین
همه نگاه ها به دریای سیاه است
دیپلماسی ایرانی: در 17 ژوئیه 2023 روسیه به طور یکجانبه اجرای طرح غلات دریای سیاه "معامله غلات" را به حالت تعلیق درآورد، ترتیبی یک ساله که به اوکراین اجازه می داد تا غلات خود را تحت شرایط مد نظر روسیه از سه بندر داخل و نزدیک اودسا صادر کند.
این توافق که به عنوان ابتکار غلات دریای سیاه شناخته می شود، توسط روسیه، ترکیه و میانجیگری سازمان ملل متحد در جولای 2022 راه اندازی شده و بر اساس آن صادرات غلات اوکراین تاکنون از طریق آب های تحت کنترل روسیه در دریای سیاه انجام شده است. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه با این ادعا که سازمان ملل و کشورهای غربی همکاری لازم را در جهت منافع روسیه نداشته اند، از این پیمان خارج شده است. روسیه همچنین ضمانت های امنیتی خود را برای کشتی های در حال تردد در شمال غربی دریای سیاه لغو کرد.
ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو خاطر نشان کرده که روسیه از طریق اقدامات خود خطرات اساسی برای ثبات منطقه دریای سیاه که برای ناتو از اهمیت استراتژیک برخوردار است، ایجاد می کند.
واکنش پوتین برای لغو توافق غلات پس از آن بود که در آستانه نشست ویلنیوس چراغ سبز سوئد برای پیوستن به ائتلاف ناتو دریای بالتیک را به حیاط خلوت ناتو تبدیل کرد و حصار جدیدی در اطراف بنادر سنت پترزبورگ و کالینینگراد ساخته شد. با بسته شدن راهها برای روسیه در بالتیک، تمرکز پوتین بر دریای سیاه که قلب جنگ اوکراین بوده، افزایش یافته است. ناوگان روسیه از این منطقه به عنوان سکوی پرتاب برای حملات علیه شهرهای اوکراین استفاده کرده و به نظر می رسد برای مدتی همه نگاه ها به سوی دریای سیاه خواهند ماند.
به لحاظ ژئوپلیتیک ناوگان دریای بالتیک و دریای سیاه در قدرت روسیه نقش اساسی داشته اند. قمار بزرگ پوتین در حمله روسیه به اوکراین و پاسخ ناتو به آن، این شرایط مناسب ژئوپلیتیکی را از نظر دیپلماتیک در بالتیک و از نظر نظامی در دریای سیاه دچار تهدید کرده است.
در شرایطی که جغرافیای سیاسی جدید دریای بالتیک با گسترش نیروهای دریایی کشورهای سوئد، نروژ و فنلاند همراه با وجود نیروهایی که ایالات متحده و کشورهای شمال اروپا وارد منطقه میکنند، شاهد جوانسازی توان دریایی کشورهای منطقه است، تحرک و پویایی از روسیه گرفته می شود. ضروری خواهد بود تا پوتین به حفاظت از منافع روسیه در دریای سیاه توجه بیشتری داشته باشد.
دریای سیاه همواره در مرکز تلاشهای روسیه برای گسترش نفوذ ژئوپلیتیکی بوده و موقعیت جغرافیایی آن به عنوان یک چهارراه ژئوپلیتیک به روسیه امکان می دهد تا قدرت سیاسی خود را در اروپا و فراتر از آن به نمایش بگذارد.
از نظر نظامی دریای سیاه نقش کلیدی در جنگ اوکراین ایفا می کند و کنترل بر این دریا یک هدف جنگی آشکار برای روسیه است. پوتین به دنبال افزایش نفوذ مسکو در اطراف دریای سیاه، شبه جزیره کریمه را در مارس 2014 ضمیمه روسیه کرده است. اشتیاق کرملین برای حفظ هژمونی بر منطقه دریای سیاه با درگیری های منطقه ای تحریک شده و منجر به مداخله در گرجستان در سال 2008 و شناسایی استقلال دو جمهوری آبخازیا و اوستیا در سواحل شرقی دریای سیاه شد که در نتیجه این مداخلات روسیه توانست تقریباً بر یک سوم خط ساحلی مسلط شود. این در حالیست که طبق قوانین بین المللی تنها می تواند حدود 10 درصد از دریا را در اختیار داشته باشد.
به لحاظ استراتژیک دریای سیاه نقطه حائل میان ناتو و روسیه بوده و همسایگی سه کشور ترکیه، رومانی و بلغارستان از اعضای ناتو وگرجستان و اوکراین از جمله شرکای ایالات متحده در این دریا بر پیچیدگی های استراتژیک آن افزوده است.
به لحاظ اقتصادی دریای سیاه به عنوان دروازه ای به سایر نقاط جهان، اهمیت بسیار زیادی برای روسیه دارد. بنادر دریای سیاه در امتداد آبهای گرم تجارت را در تمام سال تسهیل کرده و به عنوان تضمین دروازه اقتصادی روسیه به بازارهای عمده در جنوب اروپا عمل می کند. این دریا یک قطب مهم ترانزیت و حمل و نقل منطقه ای است و برخی از مهم ترین خطوط کشتیرانی جهان، خطوط لوله نفت و گاز، کابل های فیبر نوری و مسیرهای تجاری از آن عبور کرده و یا به آن متصل می شوند.
اوکراین نیز همواره از نقش مهم دریای سیاه برخوردار شده است. بیش از 50 درصد از کل صادرات اوکراین در زمان صلح از طریق اودسا، بزرگترین بندر دریای سیاه در این کشور انجام شده است. اوکراین به عنوان یکی از مهم ترین مناطق تولید غلات در جهان بوده و اکنون تنها 40 درصد غلات خود را از طریق دریای سیاه صادر می کند و بقیه را در مسیر زمینی از طریق اتحادیه اروپا ارسال می کند. اگرچه این کشور مسیرهای صادراتی خود را متنوع کرده، اما کماکان به مسیر دریایی وابسته است.
دریای سیاه برای اتحادیه اروپا به عنوان یک کریدور مهم برای حمل و نقل کالا و انرژی بین آسیا و اروپا عمل کرده و انتقال نفت و گاز آذربایجان از طریق گرجستان و ترکیه به اروپا خصوصا در شرایط مستقل شدن از منابع انرژی روسیه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ناتو همچنین دارای منافع امنیتی قوی در منطقه دریای سیاه است و برای هرگونه دفاع متعارف بلند مدت اروپا، حیاتی است.
در حالیکه روسیه دریای سیاه را صرفاً دریای روسی میبیند، برای دیگر کشورهای همسایه این دریا روابط مبتنی بر قوانین بر این پهنه آبی بسیار مهم است و کنترل خصمانه دریای سیاه از سوی روسیه متحدان ناتو را در این دریا تهدید میکند. از اینرو ایالات متحده و متحدانش نیاز به یک استراتژی جامع در دریای سیاه دارند که به واقعیت ژئوپلیتیکی جدیدی که حاصل تهاجم روسیه به اوکراین بوده، سروسامان دهند. یک چارچوب دفاعی برای منطقه دریای سیاه که به طور گسترده اروپای شرقی را شامل شود، می تواند در زیربنای استراتژی ایالات متحده و ناتو قرار گیرد تا با قابلیت دفاعی جمعی شامل اوکراین، رومانی، لهستان و جمهوری چک به ایالات متحده اجازه دهند تا بخشی از بار مادی دفاع متعارف را به اروپای شرقی منتقل کند.
این سیگنالهای سیاسی از سوی ناتو، روسیه را جریح کرده است تا ترتیبات خروج ذخایر حیاتی غلات از بنادر اوکراین در دریای سیاه را دچار اختلال کند. هدف اصلی پوتین از تعلیق این ترتیب محدود کردن صادرات اوکراین از طریق کنترل جریانهای صادراتی از طریق دریای سیاه، مهیای شرایط برای ضروری دانستن همکاری غرب با روسیه است.
پوتین با دقت در حال انتخاب مناطق برای تقابل با ناتو است و دریای سیاه بهترین فرصت را برای او فراهم می کند. پوتین به خوبی می داند که تعلیق قرارداد غلات، اوکراین را عملاً به یک کشور محصور در خشکی تبدیل می کند. نکته آن که روسیه از فوریه 2022 با اشغال بنادر ماریوپل و بردیانسک در دریای آزوف، خرسون و میکولایف در دریای سیاه، تمامی بنادر تجاری اوکراین را محاصره کرده است. پوتین با محاصره دریایی اوکراین و تقلیل پتانسیل صادرات غلات و به دنبال آن افزایش قیمت غلات، سلاح غذایی خود را در مقیاس جهانی به به کار گرفته است.
پایان قرارداد غلات نمایی از پتانسیل یک رویارویی مستقیم میان روسیه و ناتو را در دریای سیاه به نمایش می گذارد که با حملات موشکی گسترده روسیه به زیرساختهای بندری مرتبط با صادرات غلات اوکراین و تهدید مسکو مبنی بر انهدام هر کشتی تجاری به مقصد یک بندر اوکراینی به وضوح در حال افزایش است. آنچه که دست برتر را به پوتین می دهد، محدودیتهایی است که کنوانسیون 1936 مونترو بر روی کشتیهای کشورهای غیردریای سیاه برای دسترسی به دریای سیاه اعمال میکند و بر اساس آن توانایی ناتو برای قدرت نمایی تضعیف شده و استفاده از تمام قابلیتهای دریایی ائتلاف در دفاع از کشورهای عضو را مسدود می سازد.
تشدید فضای تنش توسط روسیه با حمله به صادرات غلات اوکراین، انعکاسی از ناامیدی فزاینده مسکو برای یافتن راهی در دستیابی به پیروزی و یا یک استراتژی خروج حتی بدون پیروزی کامل است.
اینک همه نگاه ها به دریای سیاه است تا یک دیپلماسی استراتژیک برای این پهنه آبی حیاتی که برای مدت طولانی در رقابت میان روسیه و غرب نقش محوری داشته، مانع از رسیدن تنش ها به نقطه اشتعال گردد.
نظر شما :