وزارت امور خارجه در گرفتن غرامت جنگ از عراق کوتاهی کرده است؟!
ایران و قطع نامه ۵۹۸
دیپلماسی ایرانی: ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ نیز مانند دیگر مقاطع تاریخ هشتساله جنگ ایران و عراق با گذشت ۳۵ سال هنوز سرشار از ناگفتههاست. اگرچه رسانهها بنا بر اقتضائات سیاسی و از زاویه نگاه خود، موضوع پذیرش قطعنامه و پایان جنگ را مورد بازخوانی و تحلیل تاریخی با صبغه سیاسی قرار میدهند، اما بیشک هنوز این روز نقاط مبهم بسیاری دارد.از اینرو در گفتوگوی تحلیلی با احسان هوشمند سعی شده است این موضوع بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهشگر حوزه اقوام با نگاهی به تحقیقات صورت گرفته درباره دریافت غرامت نکاتی را مطرح می کند که در ادامه می خوانید.
جناب هوشمند بعد از حدود سه ونیم دهه ناگفته ها در باره پذیرش قطعنامه و موضوع خسارت از منظر شما تا چه حد روشن شده است؟
از زاویه پذیرش قطعنامه و موضوع خسارت جنگ ناگفته های جدی وجود دارد.. ببینید مردم خوزستان و کل ایران تمام موشکباران و سختیهای جنگ را تحمل کردند. کلی شهید و جانباز که قهرمانان ملی هستند تقدیم این آب و خاک شد. کل ایران شرافتمندانه مقاومت کرد که چه بشود؟! که تمامیت ارضی ایران حفظ شود و از سوی دیگر عراق هم به قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر پایبند باشد و آن را به رسمیت بشناسد. بنابراین در قطعنامه ۵۹۸ تأکید شد که باید آغازگر و طرف متجاوز این جنگ روشن شود و بعد از روشنشدن طرف متجاوز و آغازگر جنگ و برآورد دقیق خسارت، منطق حقوقی ایجاب میکند که باید خسارات آن هم به طرف ایرانی داده شود. در آذر ماه ۱۳۷۰ با دستور خاویر پرز دکوئیار، دبیر وقت سازمان ملل و تعیین یک گروه ویژه سعی شد که طرف متجاوز تعیین شود که طرف ایرانی و عراقی اطلاعات خود را دادند و در آن زمان سازمان ملل، اطلاعات و گزارشات عراق را مستدل ندانست و گزارشات طرف ایرانی را قابل دفاع دید؛ ازاینرو سازمان ملل طرف عراقی را آغازگر و متجاوز جنگ دانست. در آن زمان اشاره شد که عراق حدود ۹۹ میلیارد دلار مستقیما به ایران خسارت وارد کرده است و خسارت ۱۵۰ میلیارد دلاری هم به صورت غیرمستقیم به ایران وارد شده است.
در اسناد و همچنین بازخوانیهای تاریخی و نیز طبق مواضع برخی از خود مسئولان جنگ رقمی بین هزار تا هزارو 100 میلیارد دلار برای خسارت هشت سال جنگ تحمیلی مطرح شده است. من سال گذشته با سردار حسین علایی به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر مشخصا درخصوص پرداخت غرامت جنگ گفتوگو داشتم و ایشان هم این مبلغ را تأیید کردند و... .
همینطور است. اتفافا به همین دلیل بود که ایران اعتراض خود را مطرح میکند و از خسارتی نزدیک به هزار میلیارد دلار سخن میگوید. ببینید فقط در یک مورد مشخص بمباران و موشکباران جنگ تحمیلی عراق چه بلایی سر پالایشگاه بزرگ آبادان آورد. در جنگ تحمیلی فقط نیممیلیون نخل خرما از بین رفت. اول مصاحبه گفتید در سال ۵۹ که جنگ آغاز شد تقسیمات کشوری ۲۴ استان بود. از این ۲۴ استان، پنج استان هممرز با عراق عملا صحنه مستقیم جنگ بود. یعنی یکپنجم کل ایران درگیر جنگ بود و ۱۱ استان دیگر هم هدف حملات مستقیم هوایی و موشکباران قرار میگرفتند. پس در یک رقم خوشبینانه دوسوم جمعیت ایران در آن زمان به شکل مستقیم و غیرمستقیم درگیر تجربه تلخ جنگ بودند. ۵۰ شهرستان و بیش از چهار هزار روستا درگیر جنگ بود. حدود یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر از مردم استانهایی که مستقیما درگیر جنگ بودند مجبور به نقل مکان شدند. خسارتهای ناشی از جنگ به این استانهای جنگزده و به مردم جنگزده هم که بماند. از طرف دیگر طبق برخی از روایتهای تاریخی حدود ۷۰ کشتی بزرگ و حدود ۸۰۰ کشتی کوچک و متوسط ما از بین رفت. حدود ۲۱۴ واحد درمانی شامل بیمارستان و درمانگاه در شهرستانها، استانها و روستاها از بین رفتند. حدود هزار واحد صنعتی ایران از بین رفت.
۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی کشور تحت تأثیر جنگ کاهش پیدا کرد. اینها بخش کوچکی از خسارات ناشی از تجاوز عراق به ایران در آن هشت سال بود. قطعا اگر همین چند رقم را جمع کنیم بیش از هزار میلیارد دلار خواهد بود. اینها به جز دویستواندی هزار شهید، چندصد هزار جانباز و مجروح و خانوادههای بیسرپرست است. قطعا در کنار آن باید پیامدهای روانی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از جنگ را هم مد نظر قرار دهیم که اتفاقا طبق حقوق بینالملل و منطق حکمرانی بعد از فروپاشی رژیم بعث و کناررفتن صدام حسین باید ایران روی گرفتن این غرامت تأکید میکرد و در راستای حصول منافع ملی خود جدیت بیشتری به خرج میداد و سر این موضوع کوتاه نمیآمد، اما کدام گزارش صریح توسط دولتهای مختلفی که بر سر کار بودهاند درباره این پیگیریها و نتایج آن منتشر شده است تا اهل پژوهش و علاقهمندان آن را بازبینی و ارزیابی کنند و اگر اقدامی صورت نگرفته، چرا کسی برای این مهم توبیخ نشده است؟
به نکته مهمی اشاره کردید. اتفاقا در همان گفتوگوی سال گذشته با سردار علایی در مقام قیاس با کشور کویت به جدیت کویتیها در گرفتن غرامت از طرف عراقی به دلیل تجاوز به خاک این کشور تا دلار و سنت آخر اشاره شد، چنانکه دیماه ۱۴۰۰ با پرداخت قسط آخر سرانجام عراق توانست غرامت ۵۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلاری تجاوز به خاک کویت را پرداخت کند. واقعا مشکل کار کجاست آیا ما واقعا به قول شما جدیت بیشتری به خرج ندادهایم؟
روی نکته خوبی دست گذاشتید. چون تحولات به سمتی رفت که آمریکاییها با کنارگذاشتن بعث و صدام حسین باعث شدند که فضا به سمتی پیش برود تا جریان نزدیک به جمهوری اسلامی ایران در این کشور روی کار بیاید. مثلا رئیسجمهور عراق از اتحادیه میهنی یعنی شادروان جلال طالبانی ارتباط خوبی با جمهوری اسلامی ایران داشت و بخش اجرائی آن در نخستوزیری هم به شیعیان رسید. پس انتظار میرفت که در عمل روابط بهتری بین ایران و عراق ایجاد شود و این نشان میدهد که ایران میتوانست با جدیت بیشتر روی گرفتن غرامت تأکید کند.
برخی مواضع و توجیهات حقوقی و دیپلماتیک درباره دریافت غرامت از طرف عراقی را چطور میبینید؟ آیا مسئله عدم درج پرداخت غرامت در قطعنامه ۵۹۸ دست ایران را بسته است، چنانکه سیدکمال خرازی اخیرا بدان اشاره کرده است؟
همانطورکه گفتید درباره قطعنامه ۵۹۸ نیز در ماه اخیر یکی از مسئولان پیشین دستگاه دیپلماسی کشور گفته است که در قطعنامه مذکور درباره دریافت غرامت چیزی گنجانیده نشده است. این سخن آقای خرازی بخشی از واقعیت و نه همه آن را به تصویر میکشد. درست است که در قطعنامههای ۶۷۴، ۶۸۷ و ۶۸۸ شورای امنیت برای پرداخت غرامت به طرف کویتی توسط عراق به صراحت تأکید صورت گرفته است. اما از سویی کمال خرازی نگفته در دوره وزارت علیاکبر ولایتی در وزارت خارجه که خرازی نیز در آن دوره مسئولیت مهمی داشته است، ایران و دستگاه سیاست خارجی کشور برای گنجاندن بندی برای دریافت غرامت از متجاوز چه اقداماتی را ترتیب دادند؟!
نکته دوم اینکه نیامدن عنوان «پرداخت غرامت» لزوما ایران را از پیگیری حقوقی حق دریافت غرامت منع نمیکند، چراکه اعلام متجاوزبودن دولت عراق در گزارش دبیر کل وقت سازمان ملل فرصت حقوقی قابل توجهی در اختیار ایران قرار میداد تا برای پیگیری حقوق خود اقدامات لازم را سامان دهد. نکته سوم اینکه در دورهای که صدام پس از شکست از نیروهای آمریکایی و غربی و خروج از کویت در چنان وضعیتی قرار داشت که اعمال فشار ایران و پیگیری برای دریافت غرامت میتوانست نتایجی احتمالی در پی داشته باشد، اما تا امروز نتیجه چنین پیگیریهای احتمالی دستگاه سیاست خارجی در اختیار افکار عمومی قرار نگرفته است. البته که شورای امنیت در موضوع تجاوز یک دولت به دو کشور ایران و کویت سیاست دوگانهای اتخاذ کرد، اما در عین حال مشخص نیست ایران در برابر این سیاست دوگانه چه ابزارهایی در اختیار داشت و چه اقداماتی انجام داد. بهخصوص که امام نیز در سخنان خود بر دریافت غرامت از عراق به صورت آشکار تأکید داشتند.
حتی اگر این مسئله را همچنان کنار بگذاریم بهبود مناسبات ایران و عراق طی سالهای بعد از سقوط صدام حسین، منطقا باید شرایطی را شکل میداد که ایران مجددا از بغداد درخواست پایبندی به قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را میداشت و در همین باره تهران این درخواست خود را در سازمان ملل ثبت میکرد. اما چه اتفاقی افتاده است؟ تا به حال گویا چندان تلاش دیپلماتیکی از سوی جمهوری اسلامی ایران در هیچ کدام از دولتهای بعد از جنگ برای این موضوع شکل نگرفته است تا شاهد احقاق حقوق ملت ایران باشیم و عراق مجددا به قرارداد ثبتشده در سازمان ملل یعنی قرارداد الجزایر برای تعیین سرنوشت اروند متعهد شود و طرف عراقی هم همچنان بیتوجه به این موضوع است. حتی زمانی که فردی مانند نوری مالکی که روابط بسیار نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران هم داشت روی کار بود این مسئله را مورد توجه خود قرار نداد یا همین الان هم محمد شیاع السودانی به عنوان گزینه مدنظر چارچوب هماهنگی (جریان نزدیک به ایران) به عنوان نخستوزیر عراق روی کار آمده است هیچ توجهی به ازسرگیری توافقات الجزایر ندارد.
ولی جناب هوشمند بپذیریم که مشخصا در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی نهاد وزارت امور خارجه تصمیمگیر نهایی نیست. یعنی برای کشورهایی مانند همین عراق دیگر نهادها به جز وزارت امور خارجه تصمیمگیری میکنند. پس بدیهی است برخی ملاحظات این نهادهای امنیتی، نظامی و دفاعی مدنظر باشد...
بله اتفاقا این نکته شما هم کاملا درست است، اما میخواهم همین نهادهای نظامی را در مصاحبه با روزنامه «شرق» مورد خطاب قرار دهم که آیا طرف عراقی هم چنین ملاحظاتی را برای طرف ایرانی دارد یا نه؟! عراقیها در هر دولتی حتی دولتهایی که نزدیک به ایران هستند و ادعای دوستی با جمهوری اسلامی ایران را دارند بر اساس منافع ملی خود عمل میکنند. دیدید که سال گذشته در عراق مسابقات فوتبال تحت عنوان جعلی و موهوم برگزار شد. در چه دولتی؟! در دولت محمد شیاع السودانی که توسط جریان چارچوب هماهنگی (جریان نزدیک به ایران) روی کار آمده است و اتفاقا خود نخستوزیر هم با وجود اعتراض رسمی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در توییتها از عنوان جعلی و موهوم چندین بار استفاده کرد که نوعی دهانکجی به تهران بود. از اینها بگذریم چرا عراق در سالهای بعد از رژیم بعث هیچ تلاش جدی برای تکمیل خط آهن شلمچه - بصره نکرده است؟ چندین دولت اصلاحطلب و اصولگرا و معتدل روی کار آمده است، اما هیچکدام موفق نشدند این طرح را به اتمام برسانند. چون نوعی مخالفت برای تکمیل این طرح در طرف عراقی وجود دارد. از طرف دیگر با تحریمهای آمریکا، عراق هم به نوعی همراهی و همسویی خود را در صحنه عمل با این تحریمها دارد. حتی آن پولی را هم که حق مسلم ماست و در ازای آن کالا و خدماتی را به عراق دادهایم به ایران نمیدهند.
پس میبینید که عراقیها حاضر نیستند برای منافع ملی خود با آمریکا شاخ به شاخ شوند. این مسئله تنها به عراق مربوط و محدود نمیشود. وقتی بعد از احیای روابط ایران و عربستان، سوریه به نشست سران اتحادیه عرب دعوت میشود، همین بشار اسد که حکومتش را به دلیل حمایت جمهوری اسلامی ایران دارد به نحوی ادعای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را روی جزایر سهگانه تأیید میکند، اما بشار اسد در جلسه سران اتحادیه عرب حتی حاضر به گذاشتن گوشی روی گوش خود برای شنیدن ترجمه طرف اوکراینی حاضر در نشست اتحادیه عرب نشده است که نشان میدهد بشار اسد تا چه حد رابطه راهبردی خود را با روسیه تعریف کرده و بر اساس منافع ملی تا چه حد با مسکو همراهی میکند. اما در برابر مواضع ضد ایرانی کشورهای عربی و حاشیهنشین خلیج فارس چه رویکردی اتخاذ میکند؟ اینجاست که تأکید میکنم عراق، سوریه، لبنان یا هر کشور دیگری بر اساس منافع ملی خود با ایران رفتار میکنند. آیا ایران ما نیز چنین است؟/شرق
نظر شما :