واکاوی اهمیت و آثار پیام عبدالله اوجالان بر معادلات کردی و مناسبات منطقهای
فراخوان رهبر پ ک ک و تهدیدات آتی برای ایران و اقلیم/ مرگ اسطوره ای به نام اوجالان

دیپلماسی ایرانی: عصر پنجشنبه بود که عبدالله اوجالان، رهبر PKK، در سومین دیدار خود با هیئت دم پارتی (DEM ) در زندان امرالی، خواستار کنار گذاشتن سلاحها و انحلال PKK شد. وی با تأکید بر اینکه "هیچ راهی جز دموکراسی وجود ندارد"، از تمامی طرفها خواست تا در مسیر صلح و جامعه دموکراتیک گام بردارند. به گزارش شرق، اهمیت گفته ها اوجالان تا جایی بود که شاهد طیف وسیعی از واکنش بودیم. از چهرههای کردی گرفته تا مقامات ترکیه و سوریه؛ در همین باره و پس از فراخوان تاریخی اوجالان برای خلع سلاح PKK، اوزگور اوزل، رهبر حزب جمهوریخواه خلق CHP))، اعلام کرد که حل مسئله کردها باید بهصورت شفاف، در چارچوب پارلمان و با مشارکت همه اقشار جامعه انجام شود. اما با نگاهی دقیقتر به متن و محتوای پیام اوجالان به نظر میرسد که باید گفتههای رهبر PKK را نقطه عطفی در تاریخ این حزب تلقی کنیم. چون این گزاره در حال تقویت است که PKK در آستانه انحلال و نابودی قرار دارد؛ کما اینکه ایدئولوژی آن هم میتواند به شکل کامل فراموش شود. لذا برای بررسی دقیق تر و ارزیابی عقیقتر پیرامون اهمیت و نیز آثار و تبعات پیام عبدالله اوجالان بر مناسبات کردی و معادلات منطقه ای جلال به گفت وگویی با احسان هوشمند نشستهایم تا تحلیل این پژوهشگر ارشد حوزه اقوام را جویا شویم. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گپ و گفت است.
جناب هوشمند می خواهم بحث را از یک نقطه افتراقی شروع کنم. پیش از آغاز این گفت وگو طی مکالمهای که با حضرتعالی داشتیم، متصور بودید که پیام عصر پنجشنبه اوجالان بزرگترین اتفاق یا زلزله در جریانات مبارزات مسلحانه چپ جهان است. اگر با اغماض بتوان اشل خاورمیانه را برای گفته شما پذیرفت، اما بدون تعارف و در نهایت احترام من با قیاس جهانی شنا مخالفم. آیا نگاهتان اغراق آمیز نیست؟
ممنون از اینکه مصاحبه را از یک نقطه متفاوت و چالشی آغاز کردید و برای پاسخ به سوال مهم شما کافیست به مقایسه PKK با چند حرکت مهم مسلحانه در اقساط نقاط جهان بپردازیم. بعد از بروز و ظهور ایدئولوژیهای چپ نومارکسیستی برآمده از مواضع لنین و مائو ما شاهد شکلگیری مبارزات مسلحانه در جای جای دنیا متناسب با وضعیت سیاسی، اجتماعی و ژئوپلیتیک آن کشورها و آن منطقه بودیم که بعضاً هویتی و بعضاً هم ایدئولوژیک بودند....
غیر از این است که هویت هم نوعی ایدئولوژی است؟
به یک قرائت هویت هم ایدئولوژی است. یعنی ناسیونالیسم با خوانش هویتی به یک ایدئولوژی تبدیل میشود و می تواند مبنای مبارزات مسلحانه را پیدا کند. اما منظور مشخص من ایدئولوژی چپ مارکسیستی است که این نوع نگرش لزوماً متناسب با قرائتهای قومگرایانه یا ملیگرایانه همراه نیست. در همین رابطه یکی از بزرگترین احزاب مسلح چپ که از سال ۱۹۶۴ تا ۲۰۱۶ با دولت در جنگ تمام عیار بود، گروههای «فارک» بودند که ۵۲ سال با دولت مستقر در کلمبیا جنگیدند که در نهایت با یک توافق صلح، این جریان از بین رفت. اما جریان بسیار مهمی است. چون در طول مبارزات، آمار تلفات بالای ۲۰۰ هزار نفر بر جای مانده است. نمونه دیگر «حزب کمونیست نپال» است که بعد از فروپاشی شوروی روی کار آمد و در برهه ۱۰ ساله از ۱۹۹۶ تا سال ۲۰۰۶ دست به مبارزات مسلحانه زد و با تلفات ۱۷ هزار نفری، نهایتاً منحل شد. نمونه دیگری که برای ما در ایران آشناست که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب روی آن مانور میدادند، «ارتش جمهوریخواه ایرلند» بود که به جز فاز مبارزات سیاسی یک فاز مبارزات مسلحانه هم با دولت بریتانیا داشت و حدود ۴ دهه این جنگ ادامه پیدا کرد که از سال ۱۹۶۹ که تا سال ۲۰۰۵ به طول انجامید. البته با توجه به این بازه زمانی، میزان تلفات آن بسیار زیاد نبود و در حدود ۳ تا ۴ هزار کشته از دو طرف بر جای ماند و سال ۲۰۰۵ این جریان خلع سلاح و منحل شد. گروه مهم دیگری که حدود ۵۲ سال دست به مبارزات مسلحانه زد در اسپانیا و مشخصاً گروه «اتا» در باسک بود که مبارزاتشان از سال ۱۹۵۸ شروع شد که تا سال ۲۰۱۱ به درازا کشید و بعد از آغاز گفت وگوها در سال ۲۰۱۸ هم منحل شد. اینها چهار نمونه مهم از جریانهای مبارزات مسلحانه چپ دنیا بودند که نهایتاً پس از آغاز گفت وگوهای سیاسی منحل شدند که نشان میدهد جریان پنجم از این دست یعنی PKK را باید متفاوت از چهار جریان مذکور بررسی کرد.
*** همین جا توقف کنیم. اولا مگر برخی مبارزات مسلحانه چپ به پیروزی نرسیدند که نمونه بارز آن چین و کوبا بود ....
اولا ما در مورد جریانهای مسلح ایدئولوژیک چپی حرف میزنیم که نهایتاً، حتی بعد از ۵ دهه مبارزه منحل شدند و در این چارچوب است که میتوان PKK را هم گنجاند و اتفاقاً وقتی با آن چهار نمونه مذکور (فارک، اتا، حزب کمونیست نپال و ارتش جمهوریخواه ایرلند)، مقایسه میشود دارای ویژگیها و پارامترهایی است که PKK را مهمترین جریان چپ مسلح در جهان معرفی می کند که با پیام عصر پنجشنبه اوجالان در آستانه انحلال قرار دارد.
*** چه ویژگیهایی؟
اولین ویژگی این است که رهبری PKK، یعنی عبدالله اوجالان در حد خدایی برجسته میشود. به عبارت دیگر جایگاه عبدالله اوجالان با لقب «آپو» (عمو)، نه در حد نفوذ کاریزماتیک یا نفوذ معنوی، بلکه در قد و قواره خدایگانی بالا میرود. ین جایگاه تا جایی بود که وقتی اوجالان در سال ۹۹ میلادی دستگیر میشود، عدهای از اعضای احزاب دست به خودسوزی میزنند. حتی در خاطرات عبدالله اوجالان مطرح است که زمانی که او با همسر سابقش اختلافاتی پیدا میکند، حتی اعضای حزب پیشنهاد قتلش را مطرح میکنند. پس جایگاه عبدالله اوجالان در قرائت مارکسیستی و چپ، نه در قرائت دینی یک جایگاه فرازمینی است...
*** باز هم این پارامتر شما تاییدی بر گفته قبلی تان نیست. حتی اگر این نگاه رادیکال در خصوص جایگاه و نفوذ عبدالله اوجالان در PKK مطرح باشد که هست، دالی بر این نخواهد بود که پیام عصر پنجشنبه او بزرگترین اتفاق در جریانهای چپ مسلح دنیا است...
اتفاقاً این نکته من برخلاف ارزیابی شما و در تایید تحلیل قبلی من است.
*** چطور؟
چون در هیچ جریان چپ مسلح دنیا شاهد این نیستیم که رهبری در حد خدایگانی پرستیده شود. نکته دیگری که گفته من را تایید میکند ساختار حزبیِ سفت و سخت PKK است. این حزب بسیار ساختارمند، منسجم، متشکل و دارای چارچوب حزبی بسیار محکم و با آموزشهای فوق العاده سخت و سنگین جنگ چریکی و مبارزات مسلحانه همراه است تا جایی که هر فرد بین ۲ تا ۵ سال باید آموزش مبارزه مسلحانه ببیند و در این برهه علاوه بر آموزش سخت جنگی و چریکی، فرد باید آموزش های بیسابقه ایدئولوژیک را هم تجربه کند...
*** بازهم در تقابل با ارزیابی شما چرا شاهد جدا شدن برخی نیروها از PKK در طول این سالها بودیم؟
نکته بسیار مهم مهمی را مطرح کردید و اتفاقاً همین نیروهای تواب به هر دلیلی که از PKK جدا شدند به معنای این نیست که در تضاد یا تقابل با ایدئولوژی حزب قرار گرفتهاند. یعنی به دلیل جایگاه عبدالله اوجالان، ویژگیهای حزبی و چریکی و همچنین نگراههای ایدئولوژیک و سازمانی، PKK به تدریج از یک حزب مسلح چپ کردی چریکی به یک «فرقه» تبدیل شد و برای فهم بیشتر و بهتر آن میتوانم به نمونه ایرانی آن، یعنی سازمان مجاهدین خلق اشاره کنم که این سازمان هم به یک فرقه تبدیل شد. در یک مورد زمانی که در دهه ۹۰ میلادی شاهد درگیری اتحاد میهنی کردستان و حزب دموکرات کردستان عراق با PKK بودیم که در مجموع تلفاتی بین ۹۰۰ تا هزار نفر را از دو طرف به دنبال داشت، عثمان اوجالان برادر عبدالله اوجالان مذاکراتی را بدون هماهنگی با رهبری با احزاب اقلیم کردستان عراق انجام داد که میدانید نهایتاً چه سرنوشتی برای او رقم خورد...
*** دستگیر شد و توسط حزب به حصر خانگی رفت.
این نشان میدهد که ساختار منسجم و متصلب PKK چنان جایگاه خدایگانی را برای عبدالله اوجالان قائل بود که حتی برادر او هم نمیتوانست در برابر نگاه و نظر رهبری حزب قد علم کند. تازه عثمان اوجالان عضو کادر رهبری PKK هم بود. پس همین دو ویژگی ناظر بر رهبری خدایگانی اوجالان و فضای و ساختار سازمانی و حزبی PKK در هیچ کدام از جریان چهار جریان یادشده (فارک، اتا، حزب کمونیست نپال و ارتش جمهوریخواه ایرلند) وجود نداشت که نشان میدهد در تحلیل پیام عصر پنجشنبه عبدالله اوجالان باید PKK را مهمترین و جدیتر جریان چپ مسلح دنیا دید.
اما چرا بزرگ ترین زلزله؟
این هم سوال بسیار خوبی است. وقتی ما با رهبری خدایگانی اوجالان و فضای و ساختار سازمانی و حزبی PKK مواجهیم که در هیچ کدام از جریان چهار جریان فارک، اتا، حزب کمونیست نپال و ارتش جمهوریخواه ایرلند دیده نشده، نشان میدهد در تحلیل پیام عصر پنجشنبه عبدالله اوجالان باید PKK را مهمترین و جدیتر جریان چپ مسلح دنیا دید و اینکه پیام اوجالان چگونه از آن ساختار متصلب و خدایگانی به این نقطه رسید که خواستار خلع سلاح و انحلال PKK میشود. نکته دیگری که باعث میشود که باید عبدالله اوجالان و PKK را مهمترین جریان چپ مسلح دنیا دانست، عمق و گسترش جغرافیای مبارزاتی آنهاست. برای درک بهتر آن کافیست به احزاب مسلح کردی ایران بازگردیم. این جریانها از کمی بالاتر از ارومیه یعنی «تَرگِوَر»، درگیری خود را آغاز کردند که در طول مرز تا منطقه اورامانات کشیده میشود، اما از نظر هوایی، مبارزات احزاب کرد ایرانی، عمقی بیش از ۶۰ تا ۷۰ کیلومتر پیدا نمیکند. در حالی که PKK، عملاً ۲۰ استان ترکیه را تا نزدیک پایتخت درگیر کرد که صدها کلیومتر با مرز ترکیه فاصله داشتند. حالا شما تصور کنید چه وسعت جغرافیایی و چه وسعت سرزمینی و جمعیتی در ترکیه درگیر مبارزات PKK بود. از همه مهمتر بعد از اوجالان، ما شاهد شاخهها و انشعابهای PKK در ایران و سوریه هم بودیم که عمق نفوذ و گستره درگیریها و منازعات را بیشتر کرد و علاوه بر ترکیه به سوریه و ایران هم تسری یافت و اکنون هم ۳۰ درصد خاک سوریه در اختیار جریانهای مسلح چپ کردی است که انشعابی از PKK هستند. خوب در این صورت اگر پیام عبدالله اوجالان این مناطق را هم درگیر کند، یعنی وسعت سرزمینی ایران، ترکیه و سوریه و حتی عراق به شکل مستقیم تحت الشعاع پیام عبدالله جلان خواهند بود. شما کجا چنین تاثیری را در جریانهای چپ مسلح دنیا میبینید که پیام یک رهبر، چهار کشور را درگیر کند و این نشان میدهد که چرا باید فراخوان اوجالان بزرگترین زلزله جریانهای چپ مسلح جهان دانست.
*** باز هم باید این را گفت که وقتی از نظر آمار کشتهها به PKK نگاه میکنیم از فارک کمتر است که ...
بله، اما از حزب کمونیست نپال، اتا و ارتش جمهوریخواه ایرلند بالاتر است و در عین حال جناب فتح الهی نباید آمار بسیار بالا و بیسابقه دستگیری اعضای PKK را هم فراموش کنیم. همین الان اعداد دستگیریها در ترکیه به اتهام عضویت در PKK به مراتب بیشتر از آن چهار نمونه یاد شده است؛ درست است که آمار دقیقی در مورد این زندانیها وجود ندارد، اما میزان دستگیریهای PKK در طول تمام این سالها و دهههای درگیری و مبارزات مسلحانه خیلی بیشتر از نپال، ایرلند، کلمبیا و اسپانیا است. برخی آمارها از ۳۰ هزار و برخی از ۷۰ هزار نفر دستگیری سخن میگویند که ما کف یعنی همین ۳۰ هزار نفر زندانی را در نظر میگیریم که با هیچ حزب دیگری از نظر میزان دستگیری و زندانی سیاسی قابل قیاس نیست. این شاخص هم نشان میدهد که PKK یقیناً مهمترین جریان چپ مسلح در دنیاست.
مشخصا به پیام به عصر پنجشنبه اوجالان هم بپردازیم. ما در سالها و دهههای گذشته شاهد انتشار پیامهایی از این دست بودیم. اما این بار او خواستار آتش بس نشده، بلکه خلع سلاح و انحلال PKK را با مسئولیت خود درخواست کرده است. این را باید چگونه تحلیل کرد؟
نکته شما کاملا درست است. پیام عبدالله اوجالان قطعاً متفاوت از پیامهای قبلی اوست. اوجالان اکنون ایدئولوژی و هدف مبارزات مسلحانه PKK را با پیامش نشانه گرفته است.
پس اگر این پیامش مورد پذیرش کل PKK که قرار بگیرد، آن موقع چه ارزیابی دارید؟
اگر این اتفاق بیفتد سه پارامتر «اسطوره اوجالان»، «ساختار متصلب و بسته PKK و همچنین »انشعاب کردهای سوریه» به شکل مستقیم و جدی با این پیام عبدالله اوجالان وارد دوره گذار و فضای جدیدی میشود و پرونده قبلی آنها به تاریخ میپیوندد. پس من باز هم از شما میپرسم آیا ما در دنیا چنین تجربهای در جریانهای چپ مسلح داشتهایم؟! قطعاً خیر.
نکته مهمتری که باعث میشود پیام اوجالال متفاوتتر و مهمتر جلوه کند این است که علاوه بر درخواست پیرامون خلع سلاح و انحلال PKK، نگاه راهبردیتری در خصوص نفی هرگونه اقدام و تحرکی سیاسی کردی برای کسب خود مختاری و فدرالیسم است. جایی که او می گوید: «ناسیونالیسم افراطی، که به طور اجتنابناپذیر به سوی راهحلهایی مانند دولت-ملت جداگانه، فدرالیسم، خودمختاری اداری و راهکارهای فرهنگیمحور سوق پیدا میکند، قادر به ارائه پاسخی به جامعهشناسی تاریخی نیست.» آیا ما شاهد بن بست در تحرکات کردی با این قرائت خواهیم بود؟
بله. اوجالان در پامش گفته که در قرن بیستم، که پرتلاطمترین قرن تاریخ از نظر خشونت بود، PKK در بستر جنگهای جهانی، جنگ سرد، انکار واقعیت کُردها و محدودیتهای گسترده در زمینه آزادیها، بهویژه آزادی بیان، شکل گرفت. لذا این سازمان از نظر تئوری، برنامه، استراتژی و تاکتیک، به شدت تحت تأثیر نظام واقعگرای سوسیالیستی آن دوران قرار داشت. با فروپاشی سوسیالیسم واقعگرا در دهه ۱۹۹۰ به دلیل مشکلات داخلی، همراه با افزایش آزادی بیان و کاهش انکار هویت در کشور، PKK دچار بحران و فقر معنا و تکرار مفرط شد. بنابراین، مانند بسیاری از سازمانهای مشابه، دوران خود را به پایان رسانده و انحلال آن ضروری است. این نکته اعترافی بر این است که به دلیل فقر معنایی و محتوایی، PKK دیگر پاسخگو انتظارات و شرایط کنونی کردها نیست و انحلالش اجتناب ناپذیر خواهد بود. نکته مهمتر این است که بر خلاف مانیفست اوجالان و دیگر آثار او و سایر اعضای PKK، پیام عصر پنجشنبه او عنوان میدارد که «ترکها و کردها در طول بیش از هزار سال تاریخ خود، برای حفظ موجودیتشان و مقاومت در برابر قدرتهای هژمونیک، همواره نوعی اتحاد داوطلبانه را ضروری دانستهاند. اما در دویست سال اخیر، مدرنیته سرمایهداری به دنبال شکستن این اتحاد بوده است. نیروهای تحت تأثیر این روند، بهویژه بر اساس مبانی طبقاتی، این هدف را پذیرفته و در جهت آن حرکت کردهاند. تفسیر تکبعدی جمهوریخواهی، این روند را تسریع کرده است. امروز که این روابط تاریخی به مرحلهای شکننده رسیدهاند، ضروری است که بر پایه روحیه برادری و با در نظر گرفتن باورهای دینی، این روابط را از نو تنظیم کنیم.»
نکته مهم دیگری در تحلیل پیام اوجالان همین گفته شماست که عنوان می دارد: «ناسیونالیسم افراطی، که به طور اجتنابناپذیر به سوی راهحلهایی مانند دولت-ملت جداگانه، فدرالیسم، خودمختاری اداری و راهکارهای فرهنگیمحور کردی سوق پیدا میکند، قادر به ارائه پاسخی به جامعهشناسی تاریخی نیست.» دقت بفرمایید این سه محور کلیدی با این جمله بندیها و انتخاب واژهها و عبارات که به نظرم با نهایت وسواس صورت گرفته است، به معنای شکست ایدئولوژی، باور و اهداف مبارزاتی شخص اوجالان و PKK است و از همه مهمتر شکست و بنبست در هرگونه حرکت فدرالیستی و جداییخواهانه کردی خواهد بود. حالا با این سه محور، من یخواهم از شما این سوال را بپرسم که اگر نهایتاً کل PKK درخواست اوجالان را بپذیرد هدف بعدی چه خواهد بود؟
خود کردها ...
مشخصاً در چه جغرافیایی؟
طبیعتاً بعد از ترکیه و سوریه، نوبت عراق است ...
دقیقاً. اتفاقا بعد از این پیام عبدالله اوجالان اکنون باید اقلیم کردستان عراق بیشترین هوشمندی و در عین حال جدیترین دور تحرکات دیپلماتیک منطقهای را آغاز کند و با بسیاری از کشورهای منطقهای و مخصوصاً جمهوری اسلامی ایران روابط خود را تقویت نماید تا به موازنه سازی امنیتی و دیپلماتیک در برابر تحرکات ترکیه دست یابد.
چرا؟
چون من مطمئنم ترکیه با این پروژهای که توسط عبدالله اوجالان پی گرفته است نیم نگاه جدی به اقلیم کردستان عراق خواهد داشت تا جایی که حتی پیش از آنکه ترکیه به سمت قفقاز برود، قطعاً باید نگرانیها و معادلات خود در اقلیم کردستان را رفع کند....
چگونه؟
من قائل به دو سناریو هستم. در یک سناریو آنکارا روابط خود را با بغداد آنقدر تقویت خواهد کرد که تکلیف اقلیم کردستان عراق یکسره کرده تا دیگر نگرانی و تهدید هویتی برای ترکیه نباشد. چون اقلیم کردی مخاطرات هویتی برای ترکیه دارد.
در سناریوی اول اگر اربیل قابل حذف نباشد چه؟
آن زمان سناریوی دوم در عراق پی گرفته خواهد شد؛ اینکه ترکیه با خود کردهای عراق به یک معامله دست خواهند زد که بخشهایی از خاک این کشور عراق تا موصل توسط ترکیه اشغال نمایند که به خواستههای تاریخی ترک ها در دهه ۲۰ میلادی محقق شود.
ارتباط دادن پیام اوجالان به این معادلات قدری دور از واقعیت نیست؟!
بله کمتر کارشناس و تحلیلگری در فضای رسانه ای به این موضوع پرداخته است. بهتر بگویم کسی اینگونه موضوع را تحلیل نکرده است. اما من واقعاً نشانههای ارتباط پیام اوجالان و معادلات پیش رو در عراق را میبینم. چون مطمئنم پیام اوجالان پروژه «میت» ترکیه است. به همین دلیل است میگویم صفر تا صد این پیام و تک تک کلمات و جملات آن در نهایت دقت و وسواس انتخاب شده است و بسیار مهم و متفاوت از پیامهای قبلی اوجالان است. این یک زلزله در جریانهای چپ مسلح کردی خواهد بود.
نکته دیگری که جا دارد به آن پرداخت نقش دولت باغچلی و حزب حرکت ملی (MHP) است. چون من در تحلیلی از میدل ایست آی و رویترز خواندم زمانی که اردوغان و دولتش مسئولیت مذاکرات را با حزب «دموکراسی و برابری خلقها»، موسوم به دِم پارتی (DEM) و اوجالان قبول نمیکند شاید به دنبال برهم زدن توافق در آینده باشد بودن آنکه مسئولیتی را متوجه خود کند؟
اتفاقاً من از منظر دیگری به موضوع نگاه میکنم.
از چه منظری؟
اینکه اردوغان در نهایت هوشمندی، رایکالترین یا یکی از رادیکالترین جریانهای ترکیه را مسئول مذاکره با دِم پارتی و اوجالان کرده است.
متوجه تحلیل تان نشدم...
برای اینکه منظورم را بهتر برسانم، بگذارید یک مثالی از ایران بزنم اگر روزی قرار باشد سازمان مجاهدین خلق با جمهوری اسلامی ایران وارد مذاکره شود، تهران بهترین گزینه را انتخاب یک جریان رادیکال مانند پایداریها برای این مذاکرات میداند که مسئولیت مذاکرات را بپذیرد؛ میدانید چرا؟
چون پایداری ها یا اساسا مذاکره را با سازمان مجاهدین خلق مشروع نمیدانند یا در صورت هرگونه مذاکره احتمالی به دنبال حداکثر خواستهها و با هدف نابودی کامل مجاهدین خلق خواهند بود...
احسنت و این هدفی است که به نظر من اردوغان با دولت باغچلی در مذاکره با اوجالان و دم پارتی پی گرفت که یک جریان رادیکال ترکی، عملاً تنها هدفش نابودی اسطوره اوجالان و از بین رفتن و انحلال PKK بود.
فراموش نکنیم که برای مثال دفتر مرکزی حزب «ظفر» در آنکارا هفته ها پیش از پیام اوجالان بنری با شعار «هیچ عفوی برای قاتلان فرزندانمان نمی پذیریم»، علیه پ ک ک نصب کرده است. این قرائت های رادیکال معادلات را برهم خواهد زد؟
خیر. چون ما با یک پژوه بسیار دقیق و حساب شده امنیتی مواجهیم که هدف آن نابودی اسطوره اوجالان و از بین رفتن و انحلال PKK است که بدون شک ابعاد منطقه ای هم دارد.
پس میتوان تحلیل شما را اینگونه زیر سوال برد که بیانیه اوجالان شاید پروژه بزرگ تری از «میت» باشد؛ غیر از این است؟
بله. این نکته شما کاملاً درست است و میتوان احتمال داد که این پروژه به جز میت با همراهی همکاری و هماهنگی دیگر دستگاهها اطلاعاتی و امنیتی منطقه ای و حتی فرامنطقه ای انجام شده است. به خصوص اینکه دونالد ترامپ روی کار آمده است. فعلا ما از کم و کیف این هماهنگیهای احتمالی خبر نداری،م اما قطعاً بازگشت ترامپ به کاخ سفید، فضای مناسبی را برای اجرای آنچه که پیام اوجالان به دنبال آن است، فراهم خواهد کرد.
حالا اگر به هر دلیلی PKK یا بخشی از PKK با درخواست و فراخوان اوجالان همراه نباشند، اردوغان، میت، دولت باغچلی و دیگر نهادهای امنیتی منطقه ای و فرامنطقه ای شکست خواهند خورد؟
خیر حتی اگر این بیانیه عصر پنجشنبه اوجالان با هیچ گونه همراهی و هماهنگی عملی از سوی PKK هم همراه نباشد تا همین جای کار هم یک برد برای اردوغان و دولت باغچلی خواهد بود و اتفاقاً در انتخابات بعدی سبد آرای آنها را بیشتر خواهد کرد.
به چه دلیل چنین باروی دارید؟
چون با این بیانیه اوجالان، اولاً اسطوره او (اوجالان) شکسته شد و از همه مهمتر اینکه ایدئولوژی مبارزاتی چپ کردی نیز در هم فرو ریخت. چون تکلیف تمام آن ادعاها در مقابل مبارزات مسلحانه چریکی و همچنین مباحث مربوط به فدرالیسم و جدایی کردها با بیانیه اوجالان روشن شد.
پس باید گفت که با بیانیه عبدالله اوجالان و فراخوانش برای انحلال و خلع سلاح PKK، او هم به مرگ سیاسی دچار خواهد شد؟
بله کار عبدالله اوجالان هم تمام شد؛ کما اینکه برای بسیاری از رهبران منطقه این اتفاق افتاده است. در برههای محبوب بودند و در برههای منفور شدند که به خاطر جان و زندگی خودش سرنوشت یک ملت یا یک کشور را فدا کرد.
اگر یک سناریوی سومی وجود داشته باشد چه؟
چه سناریویی!
اینکه نه کل PKK، پیام اوجالان را بپذیرد و یا کل PKK، فراخوان اوجالان را رد کند و در حالت سوم، بخشی از PKK پیام عبدالله اوجالان را بشنود. این انشعاب و دوقطبی درون حزب، چه سرنوشتی را برای PKK رقم میزند؟
اگر این انشعاب و دوقطبی شکل گرفت، جریان انشعابی در سایه فشار روانی، سیاسی، اجتماعی و رسانهایِ پیام اوجالان مجبور است اقداماتی هیجانی و در عین حال انتحاری انجام دهد تا جایی که پیام او (اوجالان) برای مذاکره و کنار گذاشتن مبارزات مسلحانه و چریکی به حاشیه برود.
در این صورت جغرافیای جنگ جدید جریان انشعابی PKK کجا خواهد بود؟
دو جغرافیا که یکی از آنها سوریه خواهد بود .
در سوریه چطور؟
در سوریه جریان انشعابی سعی خواهد کرد بازیگرانی مانند آمریکا و اسرائیل را در مقابل ترکیه قرار دهد. در این صورت معادلات برای اردوغان بسیار پیچیده خواهد بود.
چرا؟
چون از نظر جغرافیایی، کردستان سوریه تقریباً مسطح است و بلندترین ارتفاع آن شاید به ۲۰۰ متر نرسد. ضمن آنکه جریانهای کردی در تمام این ۳۰ درصد از خاک سوریه حضور کامل سیاسی و نظامی دارند. لذا ترکیه هیچ چارهای جز بمباران و قتل عام گسترده کردها ندارد. برای اینکه جریان را روشنتر مطرح کنم یک سوال دیگر از شما بپرسم که سال ۵۷ زمانی که احزاب دموکرات کردستان ایران و کومله جنگ را از شروع کردند آخرین شهری که آزاد شد، کجا بود؟
*بوکان ...
دقیقاً که در سال ۶۱ این اتفاق روی افتاد. چون بوکان دشت است. اینجاست که احتمالاً درگیری ارتش ترکیه در سوریه بسیار سخت و پیچیده خواهد بود.
به باورتان ترامپ اهل جنگ با اردوغان در معادلات کردی هست؟
نکته بسیار مهمی را مطرح کردید و به نظر من هم ریسک درگیری آمریکا با ترکیه بر سر کردهای سوریه بسیار بالاست و اینجاست که سناریوی دوم یا جغرافیای دوم مطرح میشود و میدانید کجاست؟!
با این تحلیل شما قطعاً ایران...
بله؛ اتفاقاً اخبار و گزارشاتی منتشر شده که اکنون بخشی از سلاح و تجهیزات از خاک سوریه به امتداد مرز با ایران منتقل شده است. پس مطمئناً معادلات منطقه بعد از انتشار پیام عبدالله اوجالان به نحوی میتواند امنیت ملی ایران را هم تحت الشعاع قرار دهد. /شرق
نظر شما :