باتلاق صدام برای رهبران کشورهای شمالی پیش روست
توهم تجزیه رژیم صهیونیستی
نویسنده: طاهره حسن پور، کارشناس ارشد امور بین الملل
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه
سخن آغازین را اینگونه شروع خواهم کرد؛ "ملتی که تاریخ خود را نداند، مجبور بر تکرار آن است"؛ تاریخ گذشته جهان در هر سوی این کره خاکی مملو از شرارت ها و شجاعت هاست. امور بین المللی تا دهه های قبل از قرن پانزدهم چیزی در عیار اموری بودند که سلاطین کنترل آن را در دست داشتند. اختراع و اکتشافات مرحله اولیه ای از استعماری بود که کشورهای غربی در مسیر پیشرفت خود از آن برخوردار بودند. تاریخ گذشته کشورهای آسیایی کتاب تجربه ناب برای این کشورها در حال حاضر محسوب می شود. تجزیه طلبی کشورهای بزرگ و جدایی در یک سرزمین از مراحل جدید کشورهای استعماری نبوده بلکه از سال های دیرین این نوع برنامه ها برای آشوب به کار برده شده است. در تاریخ معاصر در منطقه خاورمیانه کشورهای همسایه همواره در میان نقشه های تجزیه علیه یکدیگر تاختند و این منطقه به عنوان آشوب خیزترین مناطق در جهان شناخته شده است.
رژیم صهیونیستی یک توسعه طلب جغرافیایی محسوب می شود که موجودیت فلسطین را در هر دهه و برهه ای مورد تعرض قرار داده است. تاریخ گذشته کشورهای آسیایی بهترین نقاشی آشوب غربیان است. جدایی طلبی در بین فرقه و اقلیت های متفاوت در بین مردمان یک سرزمین از نقشه های و سیاست های کهن آنان محسوب می شود. طی روزهای گذشته این موضوع بیشترین توجه را به خود جلب کرده است؛ زیرا 32 نماینده مجلس اسرائیل ایجاد برنامه ای جدی برای تجزیه ایران را خواستار شدند. حال سوال ما این است که چرا اسرائیل سعی در تجزیه ایران دارد؟ قدرت و دستیابی به هژمونی قدرت در منطقه برای هر یک از کشورها از اهمیت والایی برخوردار است. مقابله اسرائیل با ایران به صورت متقابل برای این رژیم قابل اجرا نیست. برای همین اسرائیل از طریق برنامه ریزی های کلان در مورد اقلیت های کشور عزیزمان ایران، در ملتهب کردن روحیه اقلیت ها به آشوب های داخلی سعی دارد. این امکان را هم به سرعت از طریق کشورهای شمالی ایران انجام می دهد.
جمهوری آذربایجان و اقدامات ناسنجیده رئیس جمهوری این کشور درست مثل صدام در باتلاق کشورهای غربی خواهند ماند. اگر تهاجمی باشد و قرار بر تجزیه باشد باید سرزمین های فعلی جمهوری آذربایجان به سرزمین مادر بپیوندند و در صفحه جهانی موجودیتی به نام رژیم صهیونیستی از بین برود.
در سیاست بین الملل از منظر واقع گرایی تهاجمی، همیشه کشورهایی در نظام بین الملل موفق بوده اند که قبل از غافلگیری دست به اقدام غافگیرانه بزنند. اقدام پیش دستانه نه تنها مانع تعرض می شود بلکه جوانب هر دسیسه پراکنی هم به صورت واقعی و هم عینی مشاهده می شود. کشور عزیز ما ایران، باید در مقابل عملکردهای آشوب ساز بیش از هر دهه ای دست به عمل شود. زیرا که در نبود برنامه ریزی دچار سردرگمی خواهد بود. ملت ما نه تنها ترک بلکه لر و کرد و ... باید دست در دست هم برای آبادانی کشور خویش همکاری کنند. امروز نقش ملت در این صحنه جهانی بیشترین توجه را به خود جلب می کند. همه ما ایرانی هستیم و افتخار به ایرانی بودنمان داریم نویسندگان و تاریخدان ها و سیاست مردان ما باید اخطار تاریخ گذشته را بر ملت خود بدهند؛ آشوب های داخلی با آگاهی باید خنثی شوند. باید با توجه به گذشته به واقعیت دنیای سیاست پی ببریم.
در جهانی و نظامی بین المللی هستیم که مبنای بنیان خود را حقوق بشر و آزادی نام نهاده اما در سال 1948میلادی با به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، یکی از خون بارترین جریان های منطقه را به رسمیت شناخته و مورد حمایت خود قرار داده است. حقوق بشر و آزادی را در معنای واقعی کلمه باید در فلسطین دید. باید در آشوب های سوریه دید که غربیان خون بارترین حادثه ها را برای ملت این منطقه به بار آورده اند. نه در سخرانی هایی که به قصد فریب افکار عمومی در کنفرانس ها مطرح می کنند؛ زیرا حقوق بشر و آزادی فرمان این دولت ها برای راندن افکار ملت ها برای آشوب های داخلی است.
نتیجه گیری
امروز و فرداهای بعدی باید بیشتر از همه زمان ها ملت عزیزمان از نقشه های شوم رژیم صهیونیستی در به جریان گرفتن جوانان به مکتب های جدایی آگاه باشند. تجزیه طلبی جغرافیایی این رژیم حد و مرزی ندارد و استفاده آنان از ملت یک سرزمین علیه یکدیگر با برنامه های بسیار ماهرانه اجرایی شده است. به صورت واقعی در عرف آن را نمایان تر می کنند امروز باید بیشتر از دیروز آگاه باشیم و در اتحاد با هم پیش به سوی آبادانی کشورمان از هر نقطه این مرز و بوم باشیم.
نظر شما :