گزارش مشروح "نشست چشم انداز آینده قفقاز" با حضور سفیر ارمنستان
باکو زیاده خواه است/نقش شوم ترکیه و اسرائیل در قفقاز
دیپلماسی ایرانی: نشست چشم انداز آینده قفقاز با هدف بررسی رویکرد کشور ارمنستان به آینده قفقاز و تاثیر کنشگری قدرت های منطقه ای و بین المللی در آینده این منطقه چهارشنبه 9 آذر ماه در موسسه ابرار معاصر تهران برگزار شد.
سفیر ارمنستان: از اجرای طرح های عمرانی در سیونیک توسط شرکت های ایرانی استقبال می کنیم / باکو زیاده خواه و عامل حملات متعدد است
در ابتدا، آرسن آواکیان سفیر ارمنستان در ایران برگزاری اینگونه نشستها را مهم دانست و گفت: «من به شرایط کلی ایجاد شده در منطقه بعد از جنگ ۴۴ روزه می پردازم و سیاست و نگاه ارمنستان به تحولات قفقاز به خصوص در مورد ایجاد ثبات و امنیت در منطقه و چالشهای موجود را تبیین میکنم. بعد از جنگ ۴۴ روزه سال ۲۰۲۰ دولت آذربایجان سیاست زیاده خواهانه ای را دنبال می کند و باور دارد که می تواند هر گونه شرایطی را به ارمنستان تحمیل کند.»
او افزود: «دولت آذربایجان روایت ها و برداشت های خود را درمورد مذاکرات صلح انجام شده، دارد و درمورد گذرگاه های برون مرزی تفسیرهای خودش را ارائه میدهد که این برداشت ها با مذاکرات سه جانبه ای که بین ارمنستان آذربایجان و روسیه در ۹ نوامبر ۲۰۲۰، ۱۱ ژانویه ۲۰۲۱ و در ۲۶ نوامبر ۲۰۲۱ انجام شد، منافات دارد. مدتی پس از این جنگ، نیروهای مسلح آذربایجان در خطوط مرزی با ارمنستان مستقر شدند و حملات و تعرضاتی هم به تمامیت ارضی ارمنستان داشتند و مانند ماه مه و نوامبر سال گذشته و سپتامبر امسال به طور مداوم حملات گسترده ای را در نقاط شرقی و جنوب شرقی ارمنستان انجام دادند.»
آرسن آواکیان به تهدید های موجود اشاره کرد و گفت: «بنا بر اطلاعات نگرانکنندهای که در دست ارمنستان است، در خلال جنگ ۴۴ روزه با آذربایجان، در مناطقی از ارمنستان تروریست هایی مستقر شدند که اکثریت این گروه هنوز هم در منطقه حضور دارند و بودنشان نوعی تهدید تروریستی است و ادامه حضور آنها چالش های جدیدی را برای امنیت منطقه ایجاد می کند. می توان گفت تمام جامعه بین المللی خیلی جدی و به طور مشخص، حملات آذربایجان را محکوم کردند و در این میان ما نیز از کشورهایی که موضع قاطعی نسبت به این وضعیت اتخاذ کردند استفبال می کنیم. مواضع کشورهای دوست برای ما اهمیت دارد. جمهوری اسلامی ایران هم بارها مواضع خود را اعلام و حتی در مواقعی هشدار های لازم را صادر کرد.»
وی افزود: «در این ارتباط سخنان رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران که در ملاقات با رئیس جمهوری ترکیه بیان کردند را یادۀور می شوم؛ ایشان گفتند که روابط ما با ارمنستان سابقه دیرینه دارد و ملت های این دو خطه مردم بومی این منطقه هستند، سال ها در کنار هم زندگی کردند، و فکر میکنم که این پیامی بود به همهی مردم دنیا.»
سفیر ارمنستان درباره روابط ایران و ارمنستان به نکاتی اشاره کرد و گفت: «درمورد فرمت ۳+۳ منطقه ای، گرایش ایران به ایجاد این فرمت است و بارها عنوان کردیم که حاضریم دومین جلسه این گروه را در ایران برگزار کنیم. ایران به طور رسمی موضع خود را مشخص کرده و درمورد راههای ایجاد امنیت صلح و ارامش درمنطقه صحبت کرده و خواستارمذاکراتی در مورد روند تعیین حدود مرزها و اجرایی کردن آن برنامههاست. همچنین در رابطه با رفع انسداد خطوط مواصلاتی منطقه همیشه اعلام آمادگی کرده است. مبحث گذرگاه شمال – جنوب و مسیر حمل و نقل بین المللی خلیج فارس به دریای سیاه برای ما حائز اهمیت است و همچنین در منطقهی سیونیک ارمنستان راه سازی و پروژه های عمرانی را دنبال می کنیم و اگر شرکت های ایرانی در این پروژه ها حضور داشته باشند استقبال می کنیم.»
آواکیان در رابطه با این موضوع ادامه داد: «احداث گذرگاه خلیج فارس به دریای سیاه، می تواند مسیر حمل و نقل بین المللی خیلی خوبی باشد و تحول ایجاد کند. انجام تلاش هایی برای هماهنگیها ضروری است و توافقات چند جانبه هم باید در این راستا صورت بگیرد. همانطور که نخست وزیر ارمنستان در جلسه هیئت دولت این مسئله و طرح چهارراه یا تقاطع ارمنی را بیان کردند که در این طرح احیای خطوط راه آهن جایگاه ویژه خودش را دارد و در این رابطه لزوم سرمایه گذاری ها احساس می شود.»
او در پایان به رابطه سی ساله ایران و ارمنستان اشاره کرد و توضیح داد: «امسال سی سال از برقراری روابط دیپلماتیک بین ارمنستان و ایران میگذرد؛ در ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۱ ارمنستان توانست استقلال خود را دوباره پیدا کند و جمهوری اسلامی ایران جزء اولین کشورهایی بود که استقلال ارمنستان را به رسمیت شناخت و اولین سند مبنی بر شناسایی استقلال ارمنستان و روابط دیپلماتیک بین دو کشور در ۹ فوریه ۱۹۹۲ به امضا رسید. امسال به همین واسطه، وزرای امور خارجه دو طرف پیام های شادباشی را منتشر کردند و درمورد برنامه ها و مراسمی که به مناسبت سی سال روابط بین دو کشور میخواهند اجرا شود صحبت کردند. یکی از برنامه ها همایش بین المللی علمی تحت عنوان «ارمنستان و ایران: گذشته و حال» بود که توسط آکادمی علوم ارمنستان برگزار شد. در این مراسم، بنیاد نسخ خطی ماتناداران ارمنستان، سلسله اقداماتی را انجام دادند که یکی از آنها برگزاری نمایشگاهی از آثار فرهنگی دوران قاجار بود و انتشار یک کتاب سه زبانه درمورد اسناد تاریخی ایرانی در ارمنستان، احیا و بازسازی نسخ خطی قدیمی دو کشور و همچنین انتشار فرهنگ تخصصی دیپلماتیک دو زبانه ارمنی – فارسی و فارسی – ارمنی است.»
شعیب بهمن: روسیه خواستار بازگشت قره باغ به باکو است / اختلاف مسکو با باکو و آنکارا بر سر انرژی، کریدور، پان ترکیسم و اسرائیل
دکتر شعیب بهمن سخنران بعدی این نشست به بررسی رویکرد روسیه نسبت به قفقاز پرداخت و گفت: «سیاست سنتی روسیه در سال های گذشته این بود که از آتش بس نسبی بین طرفین حمایت کند و از تشدید درگیری گسترده جلوگیری کند اما در جنگ دوم قره باغ چنین اتفاقی نیفتاد و ما شاهد نوع دیگری از بازیگری از سمت مسکو بودیم. این موضوع دو علت اصلی دارد که به طرح ها و برنامه های کلانی بر می گردد که روسیه در حوزه سیاست خارجی خودش دنبال می کند؛ به ویژه طرح اتحادیه اقتصادی اوراسیا و اتفاقی که در فضای آن برای روس ها در سال ۲۰۱۴ با بحران اوکراین افتاد. روسیه به این نتیجه رسید که اگر بخواهد یک اتحادیه قدرتمند شکل دهد بدون اوکراین امکان پذیر نیست و قرار بود از ابتدای ۲۰۱۵ اتحادیه اقتصادی اوراسیا شکل گیرد اما تحولات اوکراین، این کشور را از دایرهی عضویت این اتحادیه خارج کرد.»
او ادامه داد: «برای روس ها این یک طرح بزرگ بود و خیلی اهمیت داشت که همچنان بتوانند به یک اتحادیه قدرتمند تبدیل شوند و در این بین شاید مهمترین اقتصادی که در منطقه وجود داشت متعلق به جمهوری آذربایجان بود که همیشه به دلیل مناقشه قره باغ و به این بهانه که ارمنستان عضو این اتحادیه است، از عضویت در آن امتناع می ورزید. عامل دوم و تاثیر گذاری که در تغییر سیاست سنتی روسیه تاثیر گذار بود، تحولات داخلی ارمنستان در ۲۰۱۸ بود که با جابجایی نخبگان حاکم، روسها تردید کردند که نخبگان جدید از سوی غرب حمایت می شوند و ارمنستان را به سمت و سوی دیگری خواهند برد. البته نکته ای که وجود دارد این است که چیزی که در جنگ دوم قره باغ اتفاق افتاد تفاوتی با طرحی که روس ها قبلا ارائه داده بودند نداشت و در آنجا نیز روس ها خواهان این بودند که اول پنج منطقه و بعد هر هفت منطقه در محیط پیرامونی قره باغ به مرور زمان به جمهوری آذربایجان برگردد و این تبادل کریدوری اتفاق افتاد. بنابراین؛ مجموعه این حوادث باعث شد که روس ها واکنش جدی در جریان جنگ دوم نشان ندهند تا در نقطه ای که حس کردند باید وارد عمل شوند.»
دکتر بهمن درباره مسائل مربوط به کریدور بیان کرد: «جنگ اوکراین در ماه های گذشته، این برآورد را در بین روس ها شکل داد که احتمالا در آینده خطوط مواصلاتی و ترانزیتی با غرب دچار تحریم های بیشتری خواهد شد و باعث شد که روس ها تجدید نظر جدی درمورد مسئله کریدور داشته باشند. برداشت اولیه ای که باکو و آنکارا داشتند این بود که باید یک کریدور به عرض هفت تا یازده کیلومتر از جنوب ارمنستان بگذرد، جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل کند و درنتیجه خط مواصلاتی ترکیه ادامه پیدا کند؛ اما روس ها همیشه در برابر این واکنش نشان دادند و همچنان قرائتی که روس ها از آنچه باید به نام کریدور ایجاد شود، دارند با قرائت آذربایجان و ترکیه متفاوت است. باکو و آنکارا خواهان این هستند که حاکمیت کنترل این کریدور هم دست خودشان باشد و بر اراضی ارمنستان حکمرانی کنند این در حالی است که روس ها چنین چیزی را نمی پذیرند و با وجود خواست ایجاد کریدور، تاکید می کنند که اعلام حاکمیت از آنِ ارمنستان است و مدیریت و کنترل باید در دست روسیه باشد.»
او اضافه کرد: «اختلافی که بین روسیه و کشورهای دیگر وجود دارد صرفا در این مورد نیست و فقط خطوط جاده ای یا ریلی نمی خواهند بلکه ترکیه و باکو خطوط انتقال انرژی را نیز می خواهند و خواهان اعمال حاکمیت هوایی بر این کریدور هم هستند در حالی که روس ها چنین چیزی را نمی پذیرند. مجموعه تحولات منطقه نشان میدهد که تحولات قفقاز برای روس ها هم تحولات چندان آرامی نبوده و واقعیت این است که بازیگران موثر در تحولات منطقه قفقاز و روس ها تهدیدهای جدی را هم پدید می آورند که یکی از این تهدیدها برای روس ها، باز شدن پای ناتو در منطقه است. تهدید دیگر برای آنها مسئلهی پان ترکیسم است که به هرحال؛ روسیه چه در قفقاز شمالی و ناحیه اورال دارای اقوام ترک زبان و ترک نژاد است و روس ها خاطرات دهه ۹۰ و حمایت هایی که ترکیه از جدایی طلبان در قفقاز شمالی و ترک نژادها را انجام می داد هنوز از یاد نبردهاند.»
شعیب بهمن به تهدیدهای دیگری اشاره کرد و ادامه داد: «تهدید بعدی مسئلهی انرژی است و روس ها از انرژی به عنوان یک اهرم فشار در روابط با غرب استفاده کردند. با توجه به منابع انرژی جمهوری آذربایجان، ایجاد این کریدور و انتقال انرژی از طریق آن به سمت غرب می تواند منافع روسیه را به خطر اندازد؛ و نکته آخر هم مسئله اسرائیل است که نفوذ اسرائیل در منطقه قفقاز به ضرر روس هاست. اسرائیل در یک دههی گذشته، جایگزین روسیه در حوزه امنیتی و نظامی جمهوری آذربایجان شده است و این جابهجایی می تواند در بلندمدت برای روس ها تهدید به شمار رود. همانطور که این چهار مورد برای ایران هم به شکل متقابل تهدید به شمار می آید و این امکان وجود دارد که ایران و روسیه وارد تعامل و همکاری شوند.»
کاکائی: ترکیه به دنبال افزایش قدرت نظامی، اتحاد سیاسی با کشورهای قفقاز و برجسته سازی مسائل قومیتی
سخنران بعدی، دکتر سیامک کاکایی موضوع سخنان خود را کنش گری ترکیه نسبت به قفقاز اعلام کرد و گفت: «ترکیه به قفقاز به عنوان یک منطقه ژئوپولیتیک مجاور نگاه می کند. بخش جنوبی قفقاز که مدار سیاست و استراتژی ترکیه را تشکیل می دهد می توانیم به دو بخش تقسیم کنیم. مرحله اول به چند سال پیش بازمی گردد که یک تغییر در نگرش و سیاست خارجی ترکیه نسبت به منطقه قفقاز جنوبی انجام شد و یک رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی ترکیه مبتنی بر حمایت از جمهوری آذربایجان شکل گرفت که هدف از آن تغییر وضعیت جغرافیا در منطقه قفقاز جنوبی بود. این مرحله منجر به بازتعریفی از نقش و نفوذ ترکیه در منقطه قفقاز و جمهوری آذربایجان شد و مرحله ی دوم یعنی وضعیت کنونی و پیش روی سیاست ترکیه در قفقاز بسیار اهمیت دارد. ترکیه وارد یک معمای امنیتی جدید در رابطه با قفقاز جنوبی شده و معمای امنیتی آن مبتنی بر چند پایه است؛ که یکی از لحاظ نظامی و سیاسی و افزایش قدرت نظامی؛ دوم ایجاد یک نوع اتحادهای سیاسی در منطقه قفقاز و در آخر برجسته سازی مسائل قومیتی است.»
کاکائی در رابطه با موضع ترکیه ادامه داد: «در حوزه نظامی و سیاسی این پرسش که آیا ترکیه، به دنبال ایجاد شبه ائتلافی بین خود و جمهوری آذربایجان، اسرائیل و گرجستان است یا خیر مطرح می شود و دوم اینکه ما بازیگران دیگری داریم که مورد توجه ترکیه است که شامل آمریکا، پاکستان، کشورهای عضو شورای ترک و عربستان سعودی است. نوع نگاه و رابطه ترکیه با این بازیگران مهم و اساسی است و مسئله سوم روسیه است؛ که در این مدت در یک بخش نظاره گر بوده و در بخش دیگر از ترکیه حمایت کرده است. اما وجه سوم به سیاست روسیه به راهبرد این کشور در قفقاز بازمی گردد. مسئله بعدی نقش و تاثیر جنگ اوکراین بر منطقه قفقاز است. دو سویه روسیه و ترکیه وجود دارد که به خصوص ترکیه یک سیاست متوازن در ارتباط با مسئله اوکراین و روسیه در پیش گرفت که هر دو وجه را داشته باشد. بحث جمهوری آذربایجان که بزرگترین اقتصاد قفقاز را تشکیل می دهد برای ترکیه اهمیت دارد و قراردادهای کلانی نیز در حوزه انرژی بین روسیه و ترکیه بسته شده و این برای ترکیه بسیار مهم است و برای قفقاز هم از این مسیر در آینده تعریف جدیدی پیدا خواهد کرد.»
کاکائی به مذاکرات ترکیه و ارمنستان اشاره کرد و گفت: «این مذاکرات هیچگاه شکل واقعی به خود نگرفته است و تردید وجود دارد که کشوری مثل ترکیه بخواهد نقشی را در قفقاز به ایران بدهد. رابطه ترکیه و ارمنستان شکاف زیادی پیدا کرده هرچند از منظر واقع گرایی عرصه سیاست عرصه حل معادلات است؛ اما در ۶ ماه گذشته که دوباره تنش ها بالا گرفت، در سخنان اردوغان اشاره شد که خواهان عادی سازی روابط با ارمنستان هستیم؛ مشروط به آنکه ارمنستان رابطه خود و تنش های موجود با آذربایجان را برطرف کند. ترکیه بحث هویت طلبی را به منظور رسیدن به ترتیبات جدیدی که مبتنی بر قوم گرایی باشد به موازات جمهوری آذربایجان در منطقه پیگیری می کند و نکته دیگر این است که روابط ایران و ارمنستان به سمت یک رابطه استراتژیک پیش می رود و اقتضای سرزمینی و ژئوپولیتیکی که در اینجا وجود دارد این دو کشور را به سمت هم سوق خواهد داد.»
او در پایان از مسئله دالان زنگزور به عنوان یک موضوع چالش برانگیز یاد کرد و گفت: «چند ماه پیش آذربایجان این منطقه را بیشتر مورد هدف قرار داد و بحث از این بود که در این منطقه کریدوری در اختیار جمهوری آذربایجان باشد. با ایجاد کریدور در زنگزور یک ابزار تنش زا در آنجا برای سالیان متوالی ایجاد خواهد شد که برای ترکیه بسیار حیاتی است. زیرا اتصال ترکیه با منطقه قفقاز و از آنجا به نخجوان و جمهوری آذربایجان، دریای کاسپین تا آسیای مرکزی ممکن شده و پیوستگی بین آنها به لحاظ استراتژیکی برای ترکیه حیاتی است. مطمئن باشید که ترکیه به عنوان یک بازیگر فعال و تعیین کننده در منطقه به دنبال این کار خواهد بود.»
کاظمی: صهیونیست ها، باکو را خانه دوم می دانند/همدستی اسرائیل و ترکیه برای انکار نسل کشی ارامنه
دکتراحمد کاظمی به تبیین کنشگری رژیم صهیونیستی نسبت به قفقاز پرداخت و گفت: «از منظر ژئوپولیتیکی قفقاز به عنوان دالان ورودی اروپا و آسیای مرکزی، راه دسترسی جنوب روسیه به دریای کاسپین، آسیای مرکزی و مرزهای غربی چین و مرزهای شمالی ایران مطرح هست و برای صهیونیست ها که از سال ها قبل از این دریچه به این موضوع در مباحث خودشان نگاه می کردند این اهمیت مشخص بوده و از منظر ژئوکونومیکی رژیم صهیونیستی جزو آن دسته بازیگرانی بوده که اولین نفع را از مباحث انرژی در حوزه دریای کاسپین و جمهوری آذربایجان برده است. از دید ژئوکالچرال نیزحوزه ی قفقاز در قالب تمدن ایرانی شناخته می شود و ایرانی بودن لایه های تاریخی و تمدنی این منطقه برای صهیونیست ها نگران کننده بوده است. بنابراین این رژیم، به تحرکات خودش در قفقاز و جمهوری آذربایجان ادامه می دهد. صهیونیست ها این منطقه را به عنوان اسرائیل دوم تعریف می کنند. البته نقطه کانونی تحرکات رژیم صهیونیستی در قفقاز بعد از فروپاشی شوروی؛ جمهوری آذربایجانی که امروز می بینیم نبوده و از گرجستان شروع کرده اند؛ به دلیل اینکه علی رغم زندگی مسالمت آمیز در قفقاز، در فرهنگ مردم جمهوری آذربایجان یک نگرش منفی نسبت به یهودی ها وجود داشته است.»
دکتر کاظمی ادامه داد: «رژیم صهیونیستی چهار مرحله را برای کنار زدن و دستکاری افکار عمومی در پیش گرفته تا به هدف ایجاد پایگاه منطقه ای صهیونیست ها دست یابد. این رژیم به روابطش با جمهوری آذربایجان نسبت به دیگر کشورهای اروپایی اهمیت بیشتری می دهد وبه آنجا به عنوان پایگاه منطقه ای صهیونیسم نگاه می کند. اولین مرحله نفوذ صهیونیست ها از منظر اقتصاد، کشاورزی و فناوری آبیاری است و به خاطر نیاز جمهوری آذربایجان و حساسیت کمی که مردم آن داشتند، سالها رژیم در این حوزه سرمایه گذاری کرده است و در وهله ی دوم، از منظر فرهنگی سعی کرده در جمهوری آذربایجان حضور داشته باشد که تاسیس مراکز یهودی، نفوذ در حوزه شهرسازی و معماری و ترویج معماری های صهیونیستی و … از جمله این عوامل هستند. بعد از آن نمود صهیونیستها بیشتر می شود و اینگونه بود که جمهوری آذربایجان می تواند از رژیم صهیونیستی برای احیای تمامیت ارضی خود سلاح بگیرد. آخرین مرحله حضور آشکار رژیم صهیونیستی در جنگ دوم قره باغ است که حضور افسران اسرائیلی به بهانه راهبری پهپادها و تجهیزات نظامی در اختیار جمهوری آذربایجان و به اهتزاز درآوردن پرچم های این رژیم اقداماتی برای ایجاد پایگاه منطقه ای صهیونیسم است.»
دکتر کاظمی اهداف رژیم صهیونیستی را چنین تشریح کرد: «یکی از بزرگترین اهداف این رژیم، اسکان یهودیان در جمهوری آذربایجان است. اسرائیلی ها دنبال یک خانه ی دوم برای صهیونیست ها هستند و موضوع بعدی بحث اخراج ایران از قفقاز است. رژیم صهیونیستی معتقد است تا زمانی که روابط مطلوب بین ایران و قفقاز وجود داشته باشد و همچنین تشیع وجود داشته باشد محلی برای فعالیت این رژیم باقی نخواهد ماند. ترکیه معتقد است برای اینکه ارمنستان برای همیشه بحث نسل کشی ارامنه، پیگیری حقوقی نسل کشی ارامنه، از دست رفتن سرزمین های خود توسط ترکیه و … را به فراموشی بسپارد باید به شدت منزوی شود و انقطاع ژئوپلتیک با ایران پیدا کند که دیگر پتانسیلی برای برگشت به این موضوع نداشته باشد. اسرائیل طرح مساله نسل کشی ارامنه توسط جمهوری ارمنستان را رقیبی برای ادعاهای خود در زمینه هولوکاست می داند و از این مساله ناراحت است و در این حوزه با ترکیه منافع مشترک دارد. به همین دلیل، تبدیل جمهوری آذربایجان به پایگاه منطقه ای صهیونیسم نتایج چند وجهی علیه ایران، ارمنستان و روسیه و چین به دنبال دارد. همچنین کارکرد دیگر این پایگاه، تبدیل جمهوری آذربایجان به زرادخانه رژیم صهیونیستی است که از ده سال قبل با پوشش های مختلف دنبال می شود. بنابراین، جمهوری آذربایجان وارد یک بازی ژئوپلیتیکی بسیار خطرناک شده و در دام فتنه آمیز ناتو و انگلستان و رژیم صهیونیستی افتاده و تنها راهکار درست، بازگشت به مدل ۳+۳ است که به همکاری های منطقه ای و خارج کردن نیروهای تروریستی و صهیونیستی منجر می شود.»
موحدیان: شناخت ایران و ارمنستان از همدیگر ناکافی و غیرمستقیم است / ایران، ارمنستان، روسیه، هند و گرجستان پیمان نظامی تشکیل دهند
دکتر احسان موحدیان سخنران بعدی این نشست به آسیب شناسی روابط ایران و ارمنستان پرداخت و گفت: «ایران و ارمنستان پیشینیه تاریخی چندهزار ساله از روابط دارند که مبتنی بر حسن همجواری و دوستی بوده است. بعد از جدایی ارمنستان طی جنگ های اول و دوم ایران و روسیه و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشور ارمنستان، فرصتی برای آغاز روابط جدید بین ارمنستان و ایران به وجود آمد و اکنون بیش از سی سال از شکل گیری روابط دو کشور می گذرد. در اوایل دهه 90 به علت جنگ قره باغ و شکل نگرفتن نظام سیاسی تازه در ارمنستان، امکان تقویت روابط به شکل صحیح وجود نداشت. اما هم اکنون می توان با بررسی نقاط ضعف و قوت گذشته یک بازخوانی انجام داد که موضوع اول پیوستگی و درهم تنیدگی و مشترکات فراوان دو کشور است. با رجوع به تاریخ می توان گفت شاخه ای از اشکانیان در ایران و شاخه ای دیگر در ارمنستان حکومت می کردند. مفاخر ارمنی زیادی در دربار شاهان مختلف ایران حضور داشته اند و از همه مهمتر وجود آرامگاه تادئوس مقدس از حواریون حضرت عیسی (ع) در شمال غرب ایران است. بنابراین، نزدیکی روابط و پیوندهای تاریخی دو کشور گسترش تعاملات را باعث شد، هرچند این روابط در حوزه سیاسی در بالاترین سطح بوده و روابط ایران و ارمنستان نمونه ی عالی همکاری سازنده و نماد همکاری خوب دو کشور مسلمان و مسیحی است.»
وی افزود: «عدم شناخت کافی دو کشور از همدیگر، عدم به روز رسانی نیازها و درک متقابل، سرعت ندادن به برنامه ریزی های طرح شده باعث عدم توسعه روابط این دو کشور شد. ایران و ارمنستان شناخت و درک درستی از وضعیت حال یکدیگر ندارند و فقط یک شناخت کلی وجود دارد. تصویری که از ایران در مردم ارمنستان شکل گرفته تحت تاثیر رسانه های غربی است و به دلیل اینکه دو طرف به طور مستقیم در ارتباط نبودند تصورات نادرستی از ایران در مردم ارمنستان شکل گرفت و به طور متقابل برای ارمنستان همین موضوع صدق می کند.»
دکتر موحدیان پیشنهادهایی برای بهتر شدن و گسترش روابط ایران و ارمنستان بیان کرد و گفت: «اولین مورد تقویت کمیسیون های مشترک است و باید در مورد شیوه عملکرد آنها بازنگری شود و نقش تسهیلگر داشته باشند. موضوع بعدی، ایجاد بانک مشترک است. هر دو کشور به سهولت تبادل ارز، برای توسعه فعالیت های اقتصادی خود نیاز دارند و نکته ی بعدی ایجاد منطقه ی آزاد مشترک است و حتی بهتر است بخش هایی از این مناطق را طرف مقابل اداره کند و ایده های نو به آن تزریق شود. فعال کردن گروه های پارلمانی دوستی از دیگر موضوعات است که البته هر دو کشور گروه های پارلمانی دوستی دارند اما آنها نقش موثر و پیش برنده نداشتند. یک الگوی جدید همکاری به نام تولید مشترک وجود دارد که می توانیم این روش را با اعمال تغییراتی در هر دو کشور اجرا کنیم.»
موحدیان ادامه داد: «باید توسعه راه ها و راه آهن دو کشور برای فعال سازی کریدور جنوب شمال را مورد توجه قرار دهیم و بهبود کیفیت جاده های ارمنستان و توسعه شبکه ریلی دو طرف را جدی بگیریم، همکاری در حوزه رسانه ای و دیپلماسی عمومی را شکل دهیم و توجه داشته باشیم این رسانه ها هستند که افکار عمومی را می سازند و هرچقدر اخبار و اطلاعات در رسانه های دو کشور دقیق تر باشد جهت گیری افکار عمومی دو کشور هم درست تر خواهد بود. در موضوعات مختلف در حوزه سینما و تلویزیون باید به صورت جدی وارد عمل شویم و تولیدات هنری مشترک داشته باشیم. همچنین به ضرورت برگزاری تورهای تخصصی توجه داشته باشیم چرا که سفر و بازدید تفریحی و رودرو شدن مردم به شکل گیری شناخت دو طرف کمک می کند. حتی از حوزه های کاری یکدیگر بازدید کنیم و با یکدیگر همکاری داشته باشیم. مورد دیگری که حائز اهمیت است، توسعه مراودات ورزشی و تبادل دانش و مربی و برگزاری اردوهای مشترک است و همچنین، افزایش همکاری های دانشگاهی اهمیت دارد و می توان در این حوزه به بورسیه دانشجویان یکدیگر و تبادل استاد، دوره های اموزشی و پروژه های تحقیقی مشترک اشاره کرد.»
او در پایان اضافه کرد: «نکته آخر اینکه، دو کشور باید با همکاری روسیه، هند و گرجستان پیمان نظامی شکل دهند که می تواند در ایستادگی در برابر دشمنان کمک بسیاری کند. این اقدامات باید هدفمند، پیوسته و با همکاری متقابل باشد و برای رسیدن به آینده روشن نیازمند همکاری و هم فکری متقابل هستیم و اولین گام کسب شناخت دقیق از یکدیگر است.»
نظر شما :