اسرائیل در کمین است
بهبودی روابط ایران با عربستان و جلوگیری از سناریوهای آذربایجان و کردستان
دیپلماسی ایرانی: در ماه ها و هفته های اخیر اخبار مختلفی مبنی بر تلاش های دیپلماتیک عربستان سعودی برای سازش با ایران منتشر شده است. صرف نظر از جزئیات این مساله، دلایل تلاش عربستان برای بهبود روابط با ایران می توان به این موارد اشاره کرد که برخی از موارد جزئی تر اما مورد آخر کلی تر است:
1- احتمال درگذشت پادشاه عربستان سعودی در ماهای آتی و خلاء قدرت در عربستان و ضعف بن سلمان در برابر رقبای داخلی اش؛ با درگذشت پادشاه عربستان سعودی که در نهایت در ماه ها و سال های آینده رخ خواهد داد کشمکش ها بر سر اشغال قدرت در عربستان سعودی بالا خواهد گرفت و بن سلمان در موضع ضعف قرار خواهد گرفت، حال باید این مساله را افزود که در صورتی که پس از درگذشت پادشاه فعلی، ایران از یکی از بدیل های بن سلمان حمایت کند حکومت نوپا و ضعیف وی را می تواند با چالش های جدی مواجه کند. البته باید این مساله را نیز افزود که در صورتی که ایران بخواهد در قبال پادشاهی بن سلمان موضع تهاجمی نگیرد، باید تضمین هایی در رابطه با عدم تغیر بن سلمان پس از تکیه دادن بر مسند قدرت بگیرد.
2- شکست های پی در پی عربستان در یمن و سایر نقاط منطقه و شکست های نیروهای نیابتی عربستان در سوریه این کشور را عملا در سطح منطقه در موضوع ضعف قرار داده است و بنا به دلیلی که در مورد بعدی اشاره خواهد شد عربستان سعودی ناگزیر است ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای به رسمیت بشناسد.
3- خروج آمریکا از منطقه و خالی کردن پشت عربستان سعودی نیز یکی از دلایلی است که عربستان سعودی را به سمت بهبود با روابط با ایران سوق داده، در شرایطی که بنا به اعتراف مقامات عربستان سعودی آمریکا پشت عربستان را خالی کرده، عربستان سعودی حامی در منطقه ندارد و ناگزیر است از در صلح و دوستی با ایران درآید.
4- احتمال همه گیر شدن جنگ در سطح جهانی: باید این مساله را آینده پژوهی کرد که چشم انداز بحران اوکراین می تواند جهان را به یک شرایط آنارشی همانند جنگ جهانی دوم سوق بدهد. در این شرایط با توجه به احتمال درگیر بودن آمریکا در جبهه اروپای شرقی و دریایی چین جنوبی بدیهی است که توجه آمریکا از خاور میانه به سمت نواحی فوق الذکر منعطف خواهد شد. در نتیجه عربستان سعودی این هراس را دارد که در این شرایط ایران یا محور مقاومت یک جبهه علیه عربستان سعودی باز کند. در نتیجه برای حفظ قدرت آل سعود سعی در دراز کردن دست دوستی به سمت ایران را دارد.
5- پدید آمدن یک شریک و یک متحد مشترک بنام چین؛ طی سال های اخیر چین تبدیل به بزرگترین خریدار نفت ایران و عربستان شده است که عملا منافع ایران و عربستان را بطور غیر مستقیم به هم گره زده است. چین به عنوان یک عامل غیر مستقیم برای کاهش تعارضات بین ایران و عربستان عمل کرده، زیرا به منابع انرژی هر دو کشور نیازمند است و هیچ سودی از افزایش تعارضات بین ایران و عربستان نمی برد.
اما موضع ما در قبال عربستان چگونه می تواند باشد؟
یک موضع می تواند به این شکل باشد که تعارض ایران و عربستان قابل حل نیست و همیشه ادامه دارد که تتیجه این موضع تداوم وضعیت آنارشی موجود در منطقه است. برخی از تحلیلگران (مخصوصا تحلیلگران دارای انگیزه های شدید نژادی و یا وطن پرستی و یا برخی از نیروهای تندرو) جنگ ایران و عربستان را یک جنگ تمدنی و حل ناپذیر می دانند که این مساله هم شاید از یک دیدگاه صحیح باشد؛ تعارض تمدنی ایران و عربستان ممکن است برای قرن های زیادی ادامه داشته باشد، اما این مساله را نیز باید مورد برسی قرار داد که اگرچه شیعه و سنی و یا ایرانیت و عربیت در حکم چند عامل متضاد تمدنی بین ایران و عربستان عمل می کنند در عین حال زمینه های زیادی برای دوستی بین دو کشور وجود دارد؛ مثلا هر دو کشور عضو جامعه بزرگتری به نام جهان اسلام هستند که زمینه ایجاد تفاهم در این باره نیز این مساله است که هر دو کشور جریان های تندرو را که بین شیعه و سنی شکاف ایجاد می کنند را به حاشیه برانند.
موضوع دوم این است که هر دو کشور صادر کننده نفت هستند که این مساله نیز منجر به گسترش اختلافات دو کشور شده است اما در عین حال می تواند حکم یک شمشیر دو لبه را داشته باشد و هر دو کشور برای تامین منافع خود اختلافات و جنگ های نیاباتی را در خاورمیانه کنار بگذارند. در تایید این موضوع باید اشاره کرد که عامل اقتصاد در هر کجای جهان بتواند عرض اندام کند سایر تعارضات را می تواند به حاشیه براند، به طور مثال ایالات متحده در جریان جنگ جهانی دوم دو بمب اتمی را بر سر هیروشیما و ناکازاکی خراب کرد که با احتساب بمباران های آمریکا صدها هزار ژاپنی کشته شدند، یا آلمان و فرانسه در جنگ جهانی دوم در تعارض با همدیگر بوده اند و یا آلمان و روسیه در جنگ جهانی دوم میلیون ها نفر از همدیگر را کشته اند، اما هم اکنون دارای بهترین روابط اقتصادی با همدیگرند.
در جهان امروز هر کجا عامل اقتصاد توانسته عرض اندام کند از بسط تجارب تلخ تاریخی به زمان حال ممانعت کرده است. این مساله نیز می تواند در صورت اصلاح رفتار عربستان به عنوان سرمشق مطلوبی برای روابط آتی ایران و عربستان باشد.
موضوع دیگری که باید اشاره کرد این است که جنایات عربستان سعودی در جنگ یمن دارای ابعاد گسترده ای بوده است اما در صورتی که کشورهای منطقه به سمت بهبود روابط با ایران بروند با کاهش شکاف ها و جنگ های نیابتی در سطح منطقه و افزایش قدرت دیپلوماسی ایران حداقلا در آینده می توان از بروز فجایعی مانند جنگ یمن و بحران سوریه ممانعت کرد.
همان طور که جنگ عربستان و یمن برنده ای نداشت و هر دو طرف در طول سال های اخیر دچار ویرانی شدند، ادامه جدال غیرمستقیم ایران و عربستان سعودی هم نتیجه مقبولی به حال دو طرف ندارد و تنها موضع رژیم صهیونیستی را قوی تر می کند و منجر به تحلیل رفتن انرژی ایران و عربستان برای مهار همدیگر می شود.
موضوع آخر این است که در جاهایی از خاورمیانه که ایران حضور نداشته باشد، اسرائیل حضور پیدا خواهد کرد پس گزینه دیپلماسی در قبال عربستان نیز برای ایران یک گزینه برد است زیرا بهبود روابط ایران و عربستان از گسترش بیشتر نفوذ اسرائیل در عربستان و نزدیک شدن اسرائیل و عربستان و تکرار تجربه های اقلیم کردستان و جمهوری آذربایجان ممانعت خواهد کرد.
اما همه شرایط و مسائل فوق زمانی صدق می کند که نیت خوانی بن سلمان نیز در این راستا باشد که در آینده و بعد از بهبود شرایط و عبور از شرایط خطیر فعلی به دنبال افزایش رقابت های منطقه ای با ایران و تکرار تاریخ نباشد و باید یک خواست دو جانبه برای برقراری یک صلح دراز مدت بین دو کشور شکل بگیرد.
نظر شما :