بایدن سیاستمداری فرتوت با افکار پیچیده که فرماندار میدان است

پوتین مجری عملیات فریب واشنگتن

۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۱۱۹۶۶ اخبار اصلی اروپا
نویسنده خبر: جلال خوش چهره
جلال خوشچهره در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: امریکاییان که به درستی موعد حمله نظامی روس‌ها را به اوکراین پیش‌بینی کرده و برای وقوع آن لحظه شماری می‌کردند، موقعیتی را پیش رو دارند که پیش از این احتمال ایجاد آن اگر نه ناممکن، بلکه سخت و طولانی می‌نمود. اهداف دولت امریکا به ریاست مردی است که به مثابه گفته کیسنجر، چهره یک سیاستمدار فرتوت اما دارای افکار پیچیده و بلند را دارد.
پوتین مجری عملیات فریب واشنگتن

دیپلماسی ایرانی: «هنری کسینجر» می‌گوید: «سیاست را باید بر مبنای اینکه چگونه به پایان می‌رسد محک زد، نه اینکه چگونه آغاز می‌شود.» نشانه‌های درستی این کلام را می‌توان در نخستین پیامدهای جنگ ویرانگر اوکراین دریافت. روسیه اکنون بیش از گذشته در  خطر محاصره تهدیدی است که به گمان «ولادیمیر پوتین» با دستور حمله نظامی به اوکراین و به اصطلاح اقدام پیشگیرانه، در پی دفع آن بود.  

درخواست فنلاند و سوئد برای عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و استقبال شورانگیز اعضای این اتحاد نظامی و به ویژه دولت «جوبایدن» از آن، مفهومی جز بی‌نظمی نوین جهانی و بازگشت به دورانی را ندارد که اتحاد جماهیر شوروی تجربه کرد. شوروی‌ها هرآنچه را که داشتند در خدمت به رقابت تسلیحاتی با ایالات متحده و به تبع آن «ناتو» گذاشتند. آنان به این رقابت فرساینده تا آنجا تن دادند که به فروپاشی امپراطوری اتحاد جماهیر شوروی انجامید. ایده «جنگ ستارگان» امریکاییان که بعدها «عملیات فریب» آن برای وادار کردن تصمیم سازان مسکو به قبول یک رقابت فرسایشی نمایان شد، توانست اصلی ترین غول‌های رقیب نظام سرمایه‌داری را متلاشی کند. حالا هم به نظر می‌رسد رئیس جمهوری فدارتیو روسیه با حمله بی‌هنگام نظامی به اوکراین و پیامدهای پس از آن، تن به بازی فریب واشنگتن داده است.  

امریکاییان که به درستی موعد حمله نظامی روس‌ها را به اوکراین پیش‌بینی کرده و برای وقوع آن لحظه شماری می‌کردند، موقعیتی را پیش رو دارند که پیش از این احتمال ایجاد آن اگر نه ناممکن، بلکه سخت و طولانی می‌نمود. اهداف دولت امریکا به ریاست مردی که به مثابه گفته کیسنجر، چهره یک سیاستمدار فرتوت اما دارای افکار پیچیده و بلند را دارد، در این عملیات فریب چند گانه است:  

نخست؛ فرسودن روسیه به عنوان قدرت بزرگ جهانی و تقلیل آن به قدرتی منطقه‌ای با محدودیت‌هایی که ناتو بعد از این تحمیل خواهد کرد.  

دوم؛ گسترش دامنه ناتو با افزایش شمار اعضای آن بدون چالش با اروپاییانی که همواره نگران تحریک روسیه در این باره بوده‌اند. 

سوم؛ تحمیل مسئولیت پذیری به اعضای ناتو و خاصه به دولت‌های اروپایی که  در گذشته برای  قبول هزینه‌ها ی عضویت خود، چانه زنی و خست به خرج می‌دادند.اکنون غالب اعضای ثروتمند ناتو از جمله فرانسه و آلمان با تجدید نظر در بودجه‌های نظامی خود، همان رفتاری را پیشه کرده‌اند که «دونالد ترامپ» بارها با تهدید خروج ایالات متحده از ناتو، خواستار انجام آن بود.  

چهارم؛ افزایش شمار اعضای ناتو و بودجه نظامی آنان به معنای قدرتمند تر شدن این پیمان نظامی و گسترش دامنه آن به گونه‌ای تهدید آمیز برای دیگر قدرت‌های مستقل و یا دارای گرایش به رویکردهای شرقی هستند. 

پنجم؛ ورود کشورهایی چون فنلاند و سوئد به کمپ ناتو که با تشویق و حمایت واشنگتن همراه است، اهرم فشار واشنگتن را به اعضای قدرتمند اقتصادی – نظامی ناتو برای هم‌سو سازی با سیاست‌های واشنگتن بیش از گذشته خواهد کرد. اعضای اروپای شرقی ناتو در همه سال‌های رقابت و چالش پیدا و پنهان ایالات متحده امریکا و بریتانیا با هواداران گرایش اروپای مستقل در این اتحادیه نظامی، سمت و سویی نزدیک با واشنگتن داشته‌اند. حالا با تثبیت دوباره نقش اصلی ایالات متحده در ناتو و افزایش گرایش‌های مؤتلف با آن، بر خلاف خواست دولت‌های آلمان، فرانسه و اسپانیا، موقعیت واشنگتن بیش از پیش تثبیت شده و بر اسب خود خواهد تاخت. 

ششم؛ اروپا دیر زمانی است که محروم از مردان سیاست چون «شاردوگل» ،« ویلی‌برانت»، « کنراد آدنائر»، « فرانسوا میتران»، « جولیو آندره ئوتی» است؛ مردانی که بر استقلال سیاسی اروپا در برابر تصمیم‌های واشنگتن مقاومت می‌کردند. آنان که هستند، بیشتر تسلیم سیاست‌ها و رویکردهایی شده‌اند که واشنگتن به آنان به گونه «عملیات فریب» در جنگ اوکراین تحمیل کرده است.  

هفتم؛ هزینه عملیات فریب واشنگتن را بیش از همه ملت و کشور اوکراین پرداخته است. در واقع اوکراین طعمه‌ای است که واشنگتن برای اهداف خود هزینه کرد. 

فنلاند و سوئد اکنون در صف مقدم پیوستن به اتحادی هستند که روس‌ها از سال ۱۹۴۸ تاکنون بی‌طرفی آنها را در هرگونه جنگ شرق و غرب با هم برای خود تضمین شده می‌دانستند. آیا همه آنچه در بالا گفته شد، ناشی از اشتباه در تشخیص سیاسی «ولادیمیر پوتین» برای انجام اقدامی نابه‌هنگام نیست؟  

پیش‌بینی بدترین حالت از عناصر تعیین کننده سیاست است. نیرنگ نیز یکی از بنیادهای سیاسی است که شیفتگان خشک اندیش قدرت دیر یا زود اما به سرعت در دام آن گرفتار می‌شوند.  

جلال خوش چهره

نویسنده خبر

کلید واژه ها: جو بایدن روسیه ایالات متحده امریکا امریکا روسیه و امریکا ولادیمیر پوتین جنگ اوکراین حمله روسیه به اوکراین اروپا ناتو عضویت سوئد و فنلاند در ناتو


( ۲۷ )

نظر شما :

محمد ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۱۵:۴۱
نکته یک : معما چو حل گشت آسان شود. نکته دو : وقتی در رفاه و آسایش و ثروت هستید راحت تر می توانید صبوری کنید و به انتظار ثمر دادن سیاستهایتان بنشینید.(کاری که امریکا می کند، قدرت امریکا در ارتشش نیست ، در اقتصاد آن است ، مردمی که چون مرفه هستند ، سیاست را رها کرده اند تا سیاستمداران فرتوت با خیال راحت نقشه هایشان را عملی کنند.) نکته سه : روسها هم همه این ماجرا را می دانستند اما چاره ای ندیدند ، از ترس مرگ خودکشی کردند ، وگرنه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و خروج امریکا از عراق و افغانستان و تشکیل یک اتحاد انگلیسی زبان ، همزمانی اینها اتفاقی نیست . یا شاید هم روسها فکر کردند ، امریکا واقعا اروپا را رها کرده و در واقع در تشخیص میزان قدرت امریکا اشتباه کردند. اشتباه دیگر اینکه سناریو حمله چین به تایوان هم بر باد رفت ، زیرا چینی ها فهمیدند که اگر این اشتباه را انجام دهند ، غربی ها بدون شلیک یک گلوله ، دوباره آنها را به گرسنگی خواهند کشاند
ناشناس ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۱۶:۴۰
قشنگ بود
محمد ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۰۸:۲۷
آمریکا راه دیگه ای برای روسیه نذاشته بود. یا پذیرش ناتو در اوکراین یا جنگ. بزرگترین اشتباه رو دولتمردان اوکراین کردن و اوکراین رو هزینه راهبرد آمریکا کردن
ناشناس ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۰۹:۰۸
بله درسته سیاستمداری فرتوت که با هوا دست میدهد و می خوابد و باد شکم در می‌دهد
مجيد ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۱۱:۱۹
ولی شاید هم روسها هم به اهداف حود رسیده اند، تسلط به دریای سیاه و متعاقبا ایجاد مناطق حایل جهت تحدید ناتو و اجبار دریافت پول گاز به روبل از مشتریان...و چاره ای هم بجز دادن هزینه آن نداشتند..
ناشناس ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۱۱:۲۱
کی باورش می شد که شوروی محتاج غذا و اسلحه غرب ، هیتلر در نزدیکی لنینگراد و ارتش سرخ محتاج به پل پیروزی چون ایران ، به ناگاه در چند دهه به ابرقدرتی تبدیل شود که زمانی بیشتر جهان را در اختیار داشت و اگر نبود سیاستهای اشتباه اقتصادی آنها هرگز فروپاشی برایشان رخ نمی داد . پس صبور باشید . اینقدر عددهای روی اسکوربرد شما را دچار اشتباه نکند . داور که صوت پایان را زد ، آنگاه ... هنوز داخل بازی هستیم . دنیا را چه دیدید شاید چند مدت دیگر را ببینیم که سمفونی به ظاهر در گل گیر کرده ی روسها ، شهروندان لندن و پاریس را در حال غارت مواد غذای فروشگاه ها ، به رقص درآورد . اندکی از جوهر قلمهایتان و شارژ باتریتان را برای توجیه آن وضعیت نگه دارید .
ایرانی ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۲۰:۵۱
بسیار تحلیل منطقی است