آنکارا و ناتو بعد از جنگ اوکراین
امریکا باید بیش از همیشه ترکیه را دریابد
نویسنده: ویسلی جفریس
دیپلماسی ایرانی: ترکیه بدون توجه به اینکه چه کسی در آنکارا قدرت را در دست دارد، به منافع ملی جداگانه و نگرانی های امنیتی مشروع خود ادامه خواهد داد. بهتر است ایالات متحده آمریکا و ناتو این را تشخیص دهند. ترکیه در طول بحران اوکراین یکی از پیچیده ترین و سازنده ترین نقش ها را در میان اعضای ناتو ایفا کرده است.
در واقع، واکنش آنکارا به مناقشه سنجیده بوده است: ترکیه پهپادهایی را در اختیار ارتش اوکراین قرار داد که خسارات فراوانی را علیه نظامیان روسی وارد کرد طوری که تنگه های واقع در دریای سیاه به طرز موثری بر کشتی های جنگی روسیه بسته شده است. ترکیه ضمن مخالفت با تحریم روسیه پیشنهاد میزبانی مذاکرات صلح در آنکارا بین نمایندگان مسکو و کیف را ارائه داده است.
با این کار، دولت اردوغان نشان داده است آن گونه که ناظران غربی رژیم او را در رسانه های خود به طرز کاریکاتور وار ضد غربی جلوه داده اند، در واقع اینگونه نیست. در حقیقت ترکیه بیشتر به مجموعه ای از تهدیدها و محدودیت های ناشی از پیامدهای انقلاب ( بهار) عربی، تجدید حیات روانشیسم روسیه و مهمتر از همه، مبارزات داخلی در این کشور بر سر روابط میان نظامیان و غیرنظامیان و همچنین تنش ها و اختلافات حل نشده بر سر سکولاریسم مورد حمایت دولت و احساسات مذهبی مردمی پاسخ می دهد.
همزمان با تلاش ایالات متحده برای ترمیم روابط با آنکارا، ائتلاف غربی با یک فرصت تاریخی برای ادغام مجدد یکی از اعضای کلیدی خود با نقشی ضروری در آینده ناتو و صلح اروپا مواجه شده است. از اوایل دهه 2010، روابط بین ترکیه و سایر کشورهای عضو ناتو به حدی بد شده که موضوع خروج یا اخراج احتمالی ترکیه از ائتلاف ناتو به جریان اصلی بحث های میان اعضا تبدیل شده است. مسکو تلاش کرده از این تنشها از طریق تماس بیسابقه با دشمنی که همواره در طول تاریخ خود با آن مواجه بوده، بهرهبرداری کند از جمله با فروش تجهیزات ساخت روسیه به ترکیه که برای مقابله با قابلیتهای نظامی ناتو طراحی شده است.
روابط بین ترکیه و متحدان غربی آن با واکنش های غرب به "پسرفت دموکراتیک" که در دوران حکومت رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری و متحدان اسلامگرای او رخ داده، بدتر شده است. حمایت غرب از شبه نظامیان ملیگرا و جداییطلب کُرد در سوریه و عراق، اختلافات بر سر توافق نامههای اتحادیه اروپا و ترکیه در رسیدگی به بحران پناهجویان و بیاعتمادی که پس از کودتای نافرجام در سال 2016 که تقریباً حکومت اردوغان را تا آستانه سقوط کشاند، تنشها را بیشتر کرده است.
روایات استانداردی که بیگانگی ترکیه از ناتو را توضیح می دهد، بیشتر یا همه تقصیرها را متوجه اقتدارگرایی ملی گرایانه – پوپولیستی اردوغان می داند. این روایات طیف وسیعی از توصیف ترکیه در دوره اردوغان به عنوان یک ایدئولوژیک ضد غرب تا نزدیک شدن ترکیه و روسیه بر اساس یک مدل غیر لیبرالیسم را شامل می شود. نگرانی غربیها در مورد وضعیت دموکراسی و حقوق بشر در ترکیه ممکن است با نیت خوب باشد، اما پیچیدگی کامل معضلات راهبردی را که آنکارا از اوایل دهه 2010 با آن روبه رو بوده است را توضیح نمیدهد. علاوه بر این، آنها شرایط تاریخی که نهادهای نمایندگی ترکیه تحت آن تکامل یافتهاند، را کاهش میدهند.
ترکیه با یک ماتریس تهدید پیچیده و پویا مواجه است که مشابه آن چیزی است که هر کشور دیگر ناتو باید با آن مبارزه کند. از لحاظ تاریخی، روسیه در شمال و ایران در جنوب درگیریهای مسلحانه پرهزینهای را علیه ترکیه به راه انداختهاند که یا بدون نتیجه یا با شکست ترکیه پایان یافته است. ظهور روانشیسم روسی نسخه جدیدی از یک تهدید قدیمی برای امنیت ترکیه را نشان می دهد که بر اساس آن روسیه و ترکیه از گروه ها یا کشورهای مخالف در مناطقی چون قفقاز، سوریه و لیبی حمایت می کنند. علاوه بر این دشمنان تاریخی، ترکیه همچنین با تهدیداتی علیه تمامیت ارضی خود از سوی جدایی طلبان کرد در داخل و نزدیک مرزهای خود، از جمله یک گروه تروریستی حمایت شده توسط ایالات متحده، که از درگیریهای ایجاد شده توسط بهار عربی برای گسترش نفوذ خود استفاده کردهاند، مواجه است.
در داخل، حکومت غیرنظامی از زمان تأسیس جمهوری، هم ناامن و هم متناوب بوده است، در حالی که سکولاریسم تحمیلی آتاتورک به خودی خود یک ویژگی اقتدارگرا داشت. دولت اردوغان بخشی از جذابیت پوپولیستی خود را بر اساس ارزشهای مذهبی سنتی در تضاد کامل با سکولاریسم قرار میدهد که به طور سنتی توسط نهادهای دولتی، رسانهها و دانشگاهها تشویق و اجرا میشود. دوران تصدی آن همچنین یکی از طولانیترین دورههای حکومت غیرنظامی بدون وقفه از زمان مرگ آتاتورک است – علیرغم مواجهه با کودتای خشونتآمیز در سال ۲۰۱۶.
این خطرات و تهدیدها در دهه 2010 در زمانی تشدید شد که ایالات متحده آمریکا در عرصه بین المللی نوعی سیاست خارجی را دنبال می کرد که به قول هنری کیسینجر اساسا آمریکا را از صحنه سیاست بینالمللی خارج می کرد و به نوبه خود، کشورهای دیگر را وادار کرد تا در مورد نیازهای خود ارزیابی هائی را به عمل آورند.
نقطه کلیدی در اینجا، ابهام ایالات متحده در مورد مداخله در سوریه بود، جایی که رئیس جمهوری وقت آمریکا، باراک اوباما، تهدید گروه جدید تروریستی داعش را رد کرد و تضمین های مبهمی به شورشیان ضد نظام اسد داد.
ترکیه از طریق مداخله خود در کنار نیروهای شورشی سوریه، خود را در موقعیت خطرناکی در برابر نظامی قرار داد که هم توسط روسیه و هم ایران حمایت می شد. سپس، بعد از اینکه ایالات متحده نیروهای نظامی خود را از سوریه به عقب کشاند، ترکیه خود را منزوی و در معرض انتقامجویی احتمالی روسیه و ایران دید. در این زمینه، پذیرش ترکیه از گسترش روسیه شباهت بیشتری به رفتار کلاسیک باند واگن دارد تا آنچه ناظران غربی از آن به عنوان پیمان استبدادی شوم یاد میکنند.
ترکیه بیش از هر کشور عضو ناتو در روابط خود با روسیه با خطرات قریب الوقوعی مواجه است. در حالی که سایر کشورهای خط مقدم ناتو مانند لهستان یا کشورهای بالتیک با تهدید بزرگ دیگری به جز روسیه مواجه نیستند و به چتر امنیتی ناتو اطمینان دارند، روسیه ماتریس تهدید ترکیه را پیچیده میکند – که شامل تهدیدهای بیشمار دیگر است – و این کار را در دورهای انجام میدهد که در آن ایالات متحده یک ناهماهنگی تاریخی در تعهدات خارجی خود نشان داده است.
در نتیجه، اولین گام برای ترمیم روابط ترکیه و ناتو، محدود کردن استفاده از تحریمها در پاسخ به خرید تسلیحات ترکیه از روسیه خواهد بود. اقدام تنبیهی علیه ترکیه در پاسخ به استقبال مثبت این کشور از ابتکارات روسیه، تنها باعث تسریع رفتار این کشور از تحولات بعدی بهار عربی خواهد شد. از آنجایی که روسیه چالش مستقیم تری نسبت به اکثر کشورهای عضو ناتو برای ترکیه ایجاد می کند، سیاست گذاران آمریکایی و اروپایی باید بدانند که ترکیه باید در زمانی که اعتبار ایالات متحده و اروپا در هاله ای از ابهام فرو رفته است، خطر بی اعتنایی یا مخالفت با روسیه را بسنجند. علاوه بر این، ایالات متحده باید اروپایی ها را تحت فشار بگذارد تا ابتکار عمل را برای ترمیم روابط خود با ترکیه از طریق تشویق دولت اردوغان برای ماندن در دامن غرب به عهده بگیرند. این موضوع باید شامل مذاکرات جدی و پایدار در مورد اتحادیه های گمرکی بین اتحادیه اروپا و ترکیه و همچنین برنامه هایی برای ترتیبات سفر راحت تر برای شهروندان ترکیه به کشورهای اتحادیه اروپا باشد. این لزوماً به معنای پذیرش کامل ترکیه به عنوان عضو اتحادیه اروپا نیست، بلکه باید شامل برخی اقدامات ملموس و قابل اندازه گیری به سمت ادغام ترکیه با اروپا باشد.
ایالات متحده همچنین باید نقش بی طرفانه تری در میانجی گری تنش ها و اختلافات بین ترکیه و سایر کشورهای ناتو مانند یونان و فرانسه که منافع و اهدافی را در مخالفت مستقیم با ترکیه دنبال می کنند، ایفا کند. در قفقاز، ایالات متحده باید نسبت به درگیریهای نیابتی ترکیه و روسیه در هر بحران مرتبط بین ارمنستان و آذربایجان موضعی بی طرف اتخاذ کند و در عین حال متعهد شود از ترکیه در دفاع از خاک خود حمایت کند. در رابطه با تهاجم روسیه به اوکراین، ایالات متحده باید به شناسایی و حمایت از تلاش های آنکارا برای میانجیگری بین مسکو و کیف ادامه دهد و در عین حال از تحت فشار قرار دادن دولت اردوغان برای دور شدن از موضع بی طرفی که در جنگ حفظ کرده است، خودداری کند.
به طور کلی، ایالات متحده و ناتو باید تشخیص دهند که ترکیه با یک محیط ژئوپلیتیکی منحصر به فرد مواجه است که پیچیدهتر از سایر کشورهای عضو ناتو است. ترکیه بدون توجه به اینکه چه کسی در آنکارا قدرت را در دست دارد، به منافع ملی جداگانه و نگرانی های امنیتی مشروع خود ادامه خواهد داد. ایالات متحده و ناتو بهتر است این موضوع را تشخیص دهند.
منبع: نشنال اینترست / ترجمه: علی رضوان پور ، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل اروپا
نظر شما :