ادبیات تازه ای که شکل گرفته است

ترمینولوژی کلیدواژه ای به نام «اربیل»

۱۹ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۱۱۰۳۱ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
از این پس «اربیل» در دیکشنری سیاسی – دفاعی و دایره لغات جمهوری اسلامی ایران به عنوان کلیدواژه‌ای تعبیر خواهد شد که صرفا یک رهیافت تنازعی با چاشنی انتزاع را در منطقه با خود به همراه دارد.
ترمینولوژی کلیدواژه ای به نام «اربیل»

دیپلماسی ایرانی - سعید خطیب زاده در نخستین نشست خبری سال جدید در پاسخ به پرسشی پیرامون برنامه تل آیو برای اعزام نماینده‌ای به ناوگان پنجم ایالات متحده در بحرین تنها به کلیدواژه «اربیل» اکتفا کرد. همین اشاره تک کلمه‌ای سخنگوی وزارت امور خارجه طی چند روز اخیر به ترجیع بند سیاسی، دفاعی و رسانه‌ای کشور بدل شده است.

این واژه سازی از یک طرف می‌تواند به منظور توازن بخشی در برابر تحولات منطقه طی هفته های اخیر با محوریت نشست شرم الشیخ، عقبه و نقب مطرح شده باشد و در دیگر سو ذیل یک سناریوی بدبینانه، پروژه‌ای برای شکست کامل مذاکرات وین خواهد بود، به خصوص که بن بست فعلی در احیای برجام به خروج سپاه از لیست گروه های تروریستی آمریکا گره خورده است.

فارغ از اینکه کدام یک از دو حالت مذکور نزدیک به واقعیت است از این پس «اربیل» در دیکشنری سیاسی – دفاعی و دایره لغات جمهوری اسلامی ایران به عنوان کلیدواژه‌ای تعبیر خواهد شد که صرفا یک رهیافت تنازعی با چاشنی انتزاع را در منطقه با خود به همراه دارد. چرا که حمله موشکی بامداد 22 اسفندماه سال گذشته به اربیل علاوه بر ایجاد تَرَک در مناسبات تهران – بغداد، شرایط را به سمتی پیش برد که اگر چه عراق از شکایت خود علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل صرف نظر کرد، اما به باز کردن پای ناتو در کنار مرزهای کشور با امضای یادداشت تفاهم وزارت دفاع عراق و این سازمان منجر شد که البته خود این مهم فضای لازم و مناسبی را برای تعمیق نفوذ نظامی و امنیتی ایالات متحده در عراق تحت لوای ناتو فراهم می‌کند.

این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران به موازات روسیه همواره از گسترش فعالیت های آمریکا و نیز ناتو علیه منافع و امنیت خود نگران است.

ترمینولوژی مد نظر تهران از کلیدواژه اربیل با هر هدفی که در دستور کار قرار گرفته، بعید است به توازن بخشی منطقه‌ای در جهت منافع ایران کمک کند.

نقل است ناپلئون بناپارت بُرد دیپلماسی را به اندازه بُرد توپخانه‌ها می‌دانست. این جمله، چه گفته واقعی امپراتور قرن نوزدهمی فرانسه باشد یا به او منتسب کنند طی حیات 43 ساله جمهوری اسلامی ایران و مشخصا از 84 به گفتمان دیپلماتیک تهران در منطقه بدل شده است. طی این مدت سعی بر آن بوده در کنار تقویت بُرد موشکی و پهپادی نوعی دیپلماسی دفاعی از قِبَل برقراری دیالکتیک نظامی با برخی جریان های منطقه‌ای در چتری واحد به نام «محور مقاومت»، تعیین کننده نفوذ ایران در خاورمیانه باشد.

به دنبال آنچه گفته شد برهه 8 ساله حیات دولت روحانی با نگاهی خاص، نقطه عطفی در افول دیپلماسی به دلیل قرائت متفاوت و حتی متضاد از «میدان» و «دیپلماسی» بود؛ دیپلماسی که باور دولت یازدهم و دوازدهم به عنوان اولین ابزار تعقیب و تحقق منافع ملی به روشی مسالمت آمیز در روابط بین‌الملل تلقی می‌شد. لذا اگرچه سیاست خارجی تنها بخشی از دیپلماسی است و دیپلماسی پروسه‌ها و روندهای گسترده تر و در عین حال متنوع تری را شامل می‌شود، ولی در صحنه عمل تأمین اهداف سیاست خارجی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران تحت الشعاع دیپلماسی میدان قرار گرفت که اکنون دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم به شکل پررنگ تری آن را ادامه می‌دهد. در این بین سفر سوم فرودین ماه حسین امیرعبداللهیان به سوریه تنها به فاصله 5 روز از حضور بشار اسد در امارات به عنوان بازیگری که در اوج ماه عسل با اسرائیل به سر می‌برد حکایت از فضای مبهم دیپلماسی میدان هم دارد.

اگر چه دیپلماسی دفاعی از کنگره وین و با وقوع جنگ های جهانی اول و دوم دچار دگردیسی معنایی شد و به دنبالش شاهد قرابت دیپلماسی دفاعی با دیپلماسی سیاسی و نهایتا ورود این گزاره به ادبیات روابط بین‌الملل بودیم، اما باز هم دیپلماسی، اولین خط دفاع هر کشور و دفاع هم آخرین خط دیپلماسی است. به دیگر بیان امروزه تحولات میدانی و نفوذ نظامی به وزن دهی هر چه بیشتر سیاست خارجی کمک می‌کند و بالعکس، موفقیت در عرصه دیپلماسی هم می‌تواند مکمل پازل برتری میدانی باشد. با این وجود میان دیپلماسی به عنوان کلیدترین و محوری ترین ابزار سیاست خارجی و مقوله‌ای تحت عنوان توان و نفوذ نظامی در قالب اصلی ترین ابزار سیاست دفاعی، خط و مرز مشخصی وجود داشته و دارد. 

جمهوری اسلامی همواره بر توسعۀ تعاملات و همکاری دفاعی به عنوان یک ابزار مهم قدرت ملی در جهت تحقق صلح، امنیت و شکوفایی اقتصادی برای کشور، کل منطقه و جهان تأکید داشته است. اما نکته اینجاست که تهران ورژنی خاص از دیپلماسی دفاعی را برای خود برگزیده که تقریبا هیچ نقطه اشتراکی با اصل مفهوم (دیپلماسی دفاعی تعریف شده مرسوم) ندارد.

تنها روش بازتولید قدرت برای تهران، ایجاد یک تعامل منطقی میان محیطی با دیگر بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، مجزا از برخی جریان های نظامی و مسلح است که از نمایندگی کل کشور متبوع خود بی بهره‌اند. بی تردید نتیجۀ این روند ارتقاء نقش سیاست خارجی در محیط راهبردی و افزایش کارایی نظام سیاسی در نیل به اهداف و منافع ملی کشور است. 

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: دیپلماسی دیپلماسی دفاعی دفاعی منطقه نظامی نفوذ نظامی کشور سیاست سیاست خارجی خاورمیانه ایران اربیل


( ۵ )

نظر شما :

ناشناس ۱۹ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۲:۴۶
چرا تا این حد فرهنگ شماتت یک هموطن توسط هموطن دیگر بین ما شیوع پیدا کرده است ؟ در همین سایت به مقالاتی که در مورد مسایل ایران نوشته می شود دقت کنید تا ببینید چند درصد آنها در تایید کار یک هموطن و چند درصد آنها در تقبیح کار هموطن دیگر ، نوشته شده است . با این حد از گیر دادن به یکدیگر ، ما اصلا نیاز به دشمن خارجی نداریم . گویی انتقاد نوعی وجاهت اجتماعی با خود به همراه می آورد که تقریبا همگی منتقد یکدیگر شده ایم . آش چنان شور شده که در رده های مختلف مدیریتی ترک فعل کاملا رواج دارد که عمدۀ آن نیز به دلیل انتقادات اغلب غیر منصفانه از عملکردها است . تصور کنید این حجم از گیردادن در تمام جهان شایع می بود ، کدام کشور جرات می کرد اولین راه آهن ، اولین شبکۀ تلویزیونی ، اولین ایستگاه فضایی ، اولین واکسن و ... را خلق کند . شب و روز روی مخ همدیگریم برای منافعی اغلب بی ارزش که در انتها ، آن نیز به ضرر خودمان تمام می شود ( یک بازی دو سر باخت ) . من به لغو تحریمها خوش بین نیستم ( که امیدوارم اشتباه باشد ) چرا که دشمنان به کسانی سخت می گیرند که به جای پشت به پشت هم بودن ، سینه در سینه ی هم دارند .
صهیب بابایی توسکی ۱۹ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۶:۳۲
ایران در شکست داعش نقش اساسی داشت. در حقیقت فرزندان این مرز و بوم از جان خود گذشتند تا برای عراق امنیت ایجاد کنند. سوال اینجا است که چرا عراقیها جواب این خدمت بزرگ ایران را با همراهی با تحریمهای آمریکا و همراهی اطلاعاتی و امنیتی با رژیم صهیونیستی علیهه ایران دادند؟