نگرانی های جدی اسرائیل
پس از توافق هستهای با ایران چه میشود؟
نویسنده: حسن نافعه
دیپلماسی ایرانی: به نظر میرسد که مذاکرات کنونی وین وارد مرحله تعیین کنندهای شده است که احتمالا به زودی به گشایشی منجر خواهد شد. درست است که همچنان موانعی برسر راه دستیابی به راه حلی رضایت بخش برای همگان وجود دارد اما دو دولت ایران و آمریکا متوجه خطرات ناشی از احتمال شکست این مذاکرات هستند و این مسئله آنها را به سمت تلاش برای موفقیت آن میکشاند؛ زیرا شکست به معنای رفتن به سمت جنگی خواهد بود که نتایج آن برای همه طرف ها ناگوار است.
اما مسئله برای کشورهای دیگر مانند اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان و امارات مختلف است. بیشتر این کشورها باور دارند دستیابی به حل و فصلی با ایران بدون اینکه شامل توقف توسعه برنامه موشکی و فعالیت های منطقهای این کشور باشد، دست تهران را در منطقه باز میگذارد و این کشور را قادر میسازد بیشتر در امور داخلی این کشورها مداخله کند؛ بنابراین طبیعی است که احساس نگرانی کنند و برای همکاری با یکدیگر برای مهار پیامدهای ناشی از حل و فصلی تلاش کنند که اساس آن بازگشت به توافق 2015 است.
اما به نظر میرسد اسرائیل دستپاچهتر از دیگر کشورهاست زیرا باور دارد حکومت کنونی ایران نه تنها ثبات داخلیاش را تهدید میکند بلکه فراتر موجودیتش را نیز تهدید میکند. از اظهارات اخیر مسئولان اسرائیلی میتوان نتیجه گرفت که اسرائیل هر گونه توافقی که به خواستههایش پاسخ ندهد، الزام آور نمیداند و در نتیجه به خودش این حق را میدهد که طبق منافعش رفتار کند حتی اگر مجبور باشد بدون هماهنگی با آمریکا اقدام کند. اما اسرائیل در این شرایط بدون آمریکا چه کار میتواند انجام دهد؟
در اینجا میتوانیم واکنشهای آینده را در دو مسیر زیر تصور کنیم:
مسیر نخست: اسرائیل روشهای قدیم خود را برای به زحمت انداختن ایران و از کار انداختن توانمندیهایش برای ادامه برنامه هستهای ازسرمیگیرد؛ اما این سناریوها مانند ترور دانشمندان اتمی یا حملات سایبری به تاسیسات اتمی ایران قبلا امتحان شده و نتایج تعیین کننده ای نداشته است. به علاوه اینکه ازسرگیری آنها بعد از دستیابی به توافق مشکلات مختلفی را به وجود خواهد آورد.
استفاده مکرر از این نوع حملات به پیچیدگیهایی منجر خواهد شد که در نهایت به نفع اسرائیل نخواهد بود. اگر دولت جو بایدن از این اقدامات چشم پوشی کند و برای توقف آن بر اسرائیل فشار وارد نکند این امر تردید ایران را درخصوص هم دستی آمریکا و مشارکت در بازی تقسیم نقش برمیانگیزد و این امر احتمالا ایران را به تهدید برای خروج از توافق و از سرگیری سیاست تنشزایی اتمی سوق خواهد داد و این چیزی نیست که دولت بایدن بخواهد.
اما اگر بایدن این حملات را محکوم کند و بر اسرائیل برای تواقف آن بدون اینکه موفق شود فشار آورد این شکست احتمالا ایران را به پاسخ گویی به حملات اسرائیل سوق خواهد داد. این امر آمریکا را در تنگنا قرار میدهد و برای حمایت از اسرائیل ترغیب میشود. در هر دو صورت ایران در جایگاه قربانی و اسرائیل در جایگاه متجاوز قرار خواهد گرفت.
مسیر دوم: اقدام نظامی گسترده اسرائیل علیه تاسیسات اتمی ایران از طریق یک حمله کوبنده است. بیشتر کارشناسان نظامی باور دارند اسرائیل نمیتواند دست به چنین حملهای بزند مگر اینکه کشورهای عربی همسایه ایران همکاری و در آن مشارکت کنند و به جنگندههای اسرائیل اجازه دهند از پایگاههایشان که نزدیک ایران است پرواز کنند. این مسئله به نظر نامحتمل است.
حتی اگر اسرائیل بتواند کشورهای عربی را متقاعد کند بیشتر کارشناسان نظامی باور دارند حمله هوایی به تنهایی به محقق ساختن اهداف مورد نظر منجر نخواهد شد. در هر صورت مانع از پاسخ گویی نظامی ایران از طریق جبهههای متعدد نخواهد شد و این امر احتمالا خطر وقوع جنگی گسترده در منطقه را به همراه دارد.
اگر این تحلیل درست باشد به این معناست که صرف نظر از موفقیت یا شکست مذاکرات وین، منطقه چه بسا در آستانه مرحله دشواری قرار بگیرد. موفقیت آن منوط به موافقت آمریکا با ازسرگیری توافق 2015 و لغو تمام تحریمهاست و این امر از سوی اسرائیل پذیرفته نمیشود. شکست آن نیز احتمالا در را به روی جنگی گسترده در منطقه باز میکند.
به عبارت دیگر میتوان گفت شکست مذاکرات احتمالا راه را به روی جنگی میگشاید که آمریکا آن را با همکاری اسرائیل هدایت میکند و موفقیت آن احتمالا راه را به روی جنگی میگشاید که اسرائیل آن را با همکاری برخی کشورهای عربی رهبری میکند. از آنجا که نتایج هر دو احتمال به نظر فراتر از قدرت تحمل تمامی اطراف ذیربط است، بنابراین برای دستیابی به سناریوی سوم یعنی بازگشت به توافق 2015 و هم زمان تعهد ایران به تغییر سیاستهایش در منطقه یا حداقل پذیرش ایده بررسی جدی راه حلهایی برای بحرانهای منطقه از طریق کنفرانسی بین المللی با مشارکت کشورهای ذیربط از جمله اسرائیل فشارها یکی میشوند. اما جدی بودن هر گونه کنفرانس بین المللی برای دستیابی به حل و فصلهایی واقعی برای بحرانهای منطقه منوط به شروط بسیاری است که مهمترین آنها پذیرش این مسئله از سوی اسرائیل است که منطقه به منطقهای عاری از سلاح کشتار جمعی تبدیل شود و از تمامی سرزمینهای اشغالی پس از 1967 خارج شود. این شروط به هیچ عنوان از سوی رهبری اسرائیل پذیرفته نخواهد شد.
به این ترتیب به نقطه صفر بازمیگردیم. همیشه گفتهام (نویسنده) که اسرائیل اصل مشکل و نه راه حل بوده و خواهد بود اما اعتقاد راسخ دارم بن بستی که روند واکنشها در منطقه وارد آن شده بیشتر از آنکه به ایران مربوط باشد به آمریکا و اسرائیل مربوط است.
منبع: العربی الجدید / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :