آژانس، هماهنگ کننده و تسهیل کننده مذاکرات یا مکمل پازل فشار سیاسی بر ایران؟
دوباره سفر مدیر کل آژانس، دوباره امتیازگیری از ایران!
دیپلماسی ایرانی – پیرو اخبار واصله قرار است که فردا دوشنبه رافائل گروسی برای دومین بار پیاپی در زمان حیات دولت سیزدهم به تهران سفر کند. با وجود آنکه در محافل سیاسی و رسانههای داخلی و خارجی، کارشناسان و ناظران امر اهداف متعددی را برای حضور مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تهران مطرح کرده اند، اما به نظر می رسد این سفر معنادار گروسی در آستانه آغاز دور هفتم مذاکرات وین از ۸ آذر/ ۲۹ نوامبر با هدف لغو تحریم ها و احیای برجام، نه یک سفر فنی در راستای وظایف آژانس، بلکه یک پروژه سیاسی برای افزایش فشار به ایران با هدف امتیاز گیری از دولت رئیسی سیزدهم باشد. در همین رابطه دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر اهداف و دلایل سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران، گفت و گویی را با محمد جواد جمالی نوبندگانی، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در دوره دهم و تحلیلگر مسائل بینالملل پی گرفته است که در ادامه از نظر می گذرانید:
طبق اخبار واصله قرار است فردا (دوشنبه) رافائل گروسی مجددا سفری به ایران داشته باشد. اگرچه همواره سفر مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از بُعد فنی قابل ارزیابی است، اما می توان برای این سفرها ابعاد سیاسی هم قائل شد. خصوصا که این سفر در آستانه آغاز دور هفتم مذاکرات وین از ۸ آذر/ ۲۹ نوامبر بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد تا فنی؛ چون این حضور گروسی هم با شانتاژهای سیاسی، دیپپلماتیک و رسانه ای مختلفی همراه شده است. لذا این سفر هم به نظر می رسد که صرفا با هدف توافق جدید و امتیازگیری از ایران در دستور کار است. کما اینکه سفر پیشین گروسی، هم در ۳ شهریور ۹۹/ ۲۴ آگوست ۲۰۲۰ در دولت روحانی و هم در ۲۰ شهریور سال جاری/ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ در دولت رئیسی و درست آستانه برگزاری نشست فصلی شورای حکام نیز در همین جهت قابل ارزیابی است. ضمن اینکه چهار روز پیش از انجام سفر دوم گروسی شاهد بودیم که ۱۶ شهریور/ ۷ سپتامبر گزارش منفی آژانس علیه ایران در آستانه نشست فصلی شورای حکام در دوره قبل منتشر شد. با وجود آن که در مقابل این گزاره برخی معتقدند که گروسی نقش یک هماهنگ کننده و تسهیل کننده را دارد و اساسا سفر مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بخشی از یک دیپلماسی عمومی با هدف ایجاد فضای روانی لازم است که طرفین با رویکرد مثبتی مذاکرات هستهای را از ۸ آذر/ ۲۹ نوامبر در وین شروع کنند، اما به واقع رافائل گروسی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی مشخصا چه نقشی در پازل سیاسی در پرونده هسته ای ایران را برعهده گرفته اند؟
ابتدا به ساکن لازم است که عنوان کنم مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اساسا هیچ نقش سیاسی و دیپلماتیکی ندارد که بخواهد خود را در قالب هماهنگ کننده یا تسهیل کننده مذاکرات نشان دهد. علی الخصوص که، نه ایران و نه اعضای ۱+۴ چنین نقشی (هماهنگ کننده مذاکرات) را برای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و یا شخص گروسی تعریف نکرده اند. این وظیفه اساساً در دستور کار آژانس بین المللی انرژی اتمی و شخص مدیرکل، چه رافائل گروسی باشد و یا هر کس دیگری تعریف نشده است. وظیفه آژانس و مدیر کل صرفاً ورود فنی به پرونده فعالیت های هسته ای کشورهای عضو بدون جانبداری و پیشداروی سیاسی است، نه چیزی بیش از آن؛ پس اگر به هر دلیلی و با هر هدفی رافائل گروسی بخواهد به دیگر ابعاد پرونده فعالیتهای هستهای ایران ورود کند و یا دخالتی داشته باشد بی شک باید آن را سیاسی تلقی کرد و تحرکات، اقدامات و مواضع آژانس و شخص گروسی را مکمل پازل فشار بر ایران دانست که اتفاقا با توجه به واقعیت های موجود در صحنه و همچنین سفرهای قبلی رافائل گروسی، آن هم درست در مقاطع حساس باید او را، نه یک مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی و چهرهای فنی در زمینه هسته ای که مهرهای در جهت افزایش فشار سیاسی بر ایران تلقی کرد. چنانی که به درستی اشاره کردید گروسی درست در مقاطع زمانی به ایران سفر می کند که یک اتفاق مهم در حال شکلگیری است. برای مثال سفر شهریور ماه امسال وی به عنوان اولین سفرش در دولت رئیسی، درست در آستانه برگزاری نشست فصلی شورای حکام بود. اکنون هم که ایران خود را برای دور جدید مذاکرات در وین آماده می کند شاهد سفر مدیر کل آژانس به تهران هستیم؛ این تلاقی های زمانی اتفاقی نیست. چون این سفرها با یک برنامه ریزی، درست در زمانی انجام می گیرند که ما خواهان امتیازگیری هستیم. لذا رافائل گروسی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سایه انجام این سفرها به تهران و با توافقات تحمیلی خود به ایران سعی می کنند امتیاز جدیدی از جمهوری اسلامی بگیرند تا هم دست اعضای ۱+۴ را در مقابل ما پر کنند و هم توان چانه زنی ما را در دور هفتم وذاکرات وین در هشتم آذر ماه کاهش دهند.
روی دستور کار سفر جدید گروسی به ایران تمرکز کنیم که به نظر می رسد مشابه دستور کار قبلی وی در سفر به تهران باشد. اگر چه در محافل سیاسی و رسانه ای داخلی و خارج اهداف متعددی برای حضور مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران مطرح شده است، اما این سفر در حالی انجام میشود که آژانس بر خلاف متن توافق و بیانیه مشترک با سازمان انرژی اتمی ایران در ۲۱ شهریور/ ۱۲ سپتامبر مدام بر خواسته خود یعنی دسترسی بازرسان به مجتمع یا کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ تسای کرج اصرار دارد. در همین رابطه مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی فردا در حالی به تهران سفر می کند که آژانس چهارشنبه گذشته در جدیدترین گزارش خود خبر داد ایران به رغم تعهداتش در برجام از محدودیت های توافق هسته ای از جمله سطح غنی سازی اورانیوم و ذخایر اورانیوم غنی شده عبور کرده است. در این گزارش آژانس همچنین به سایت هسته ای تسای کرج اشاره شد که آژانس قادر به نصب دوربین های جایگزین در این مجتمع هسته ای نیست تا بتواند مطمئن شود که آیا تولید لوله های روتور سانتریفیوژ در آن از سر گرفته شده است یا خیر. مضافاً اینکه وال استریت ژورنال در گزارش ۲۵ آبان/ ۱۶ نوامبر خود ادعا کرد که ایران تولید سانتریفوژهای پیشرفته را در یک سایت هستهای فوق محرمانه که احتمالا منظورش همین مجتمع تسای کرج بوده از سر گرفته است. چون در این گزارش قید شده تولید تجهیزات سانتریفیوژهای پیشرفته را در مکانی از سر گرفته که آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل ماههاست قادر به نظارت یا دسترسی به آن نیست. پس مشخصا می توان گفت که این بار رافائل گروسی صرفاً برای رسیدن به توافقی در خصوص اجازه دسترسی به بازرسان برای نصیب دوربین در مجتمع تسای کرج و همچنین راستی آزمایی در رابطه با استفاده از نسل جدید سانتریفیوژها به ایران سفر خواهد کرد؟
تمام آن چه شما عنوان داشتید را باید در یک پروژه گام به گام، دقیق و برنامه ریزی شده دید. همان گونه که در دورههای پیشین هم شاهد بودیم در گام نخست همین دیپلمات های کشورهای اروپایی عضو برجام و ایالات متحده آمریکا با یک جنجال سازی سیاسی و دیپلماتیک، مسئله مشخصی را در پرونده فعالیت های هسته ای کشورمان برجسته می کنند. بعد از آن در گام دوم موج سواری رسانه ها همان مسئله مد نظر اروپا و آمریکا را به عنوان موضوع کار و دستور کار مشخصی برای سفر رافائل گروسی و آژانس به ایران تعریف می کنند. در گام نهایی، آژانس و مدیر کل موظف می شوند با سفر به تهران در همان رابطه از ایران امتیاز بگیرند و توافقات جدیدی را به جمهوری اسلامی تحمیل کنند. این پروژه گام به گام در سفرهای قبلی گروسی هم اجرایی شد. در همین رابطه شاهد بودیم که پس از توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی فشارهای سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای روی تداوم و تشدید نظارت های آژانس بر مجتمع های هستهای و فعالیت های اتمی کشور تمرکز داشت. بر همین اساس دستور کار گروسی در سفر به ایران کاملا مشخص شد؛ توافق بر سر تداوم نظارت آژانس. در این مسیر تهدید به عنوان چاشنی کار و سوپاپ اطیمنان از سوی ایالات متحده، اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران در دستور کار بود. برای مثال در توافق قبلی که به واسطه سفر سه ماه پیش گروسی اگر ایران مسئله پاک کردن حافظه دوربین های نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را عملیاتی کند پرونده احتمالاً با صدور یک قطعنامه از شورای حکام به شورای امنیت خواهد رفت. در کنارش احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه هم همواره مطرح است. لذا با سایه سنگین این تهدیدات بود که گروسی به ایران سفر کرد تا تهران را وادار به توافق جدید و امتیاز دادن امتیاز کند. کما اینکه این توافق در ۲۱ شهریور منعقد شد. اکنون هم آژانس بین المللی انرژی اتمی مدام مسئله دسترسی به مجتمع هسته ای کرج را مطرح می کند و در کنار آن شاهد موجسواری رسانهای در خصوص استفاده از این مجتمع (تسای کرج) برای آغاز تولید نسل جدید سانتریفیوژها هستیم. در عین حال مقامات اروپایی و آمریکایی به خصوص فرانسوی ها تهدیدات مستقیم و غیرمستقیمی را علیه ایران مطرح می کنند تا عملاً سفر گروسی به تهران با یک توافق جدید و دادن امتیاز از جانب جمهوری اسلامی همراه شود.
چرا تسای کرج؟ چرا این بار تمرکز آژانس و اعضای شورای حکام روی کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ در تسای کرج است. چون، هم خود آژانس و هم اعضای شورای حکام بارها با مخالفت رسمی و قاطع ایران مبنی بر عدم اجازه دسترسی این مرکز مواجه شده اند؟ پیرو این نکته در بیانیه ۲۱ شهریور/ ۱۲ سپتامبر بین سازمان انرژی اتمی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به صراحت عنوان شد که اجازه دسترسی بازرسان به این مکان برای تعویض کارت حافظه تجهیزات نظارتی به دلیل مسائل امنیتی ناشی از اقدام تل آویو (حمله تروریستی اسرائیل) و در پی آن انجام تحقیقات قضایی و امنیتی امکان پذیر نیست، پس چرا زوم امنیتی و سیاسی و کانون تحرکات دیپلماتیک و جنجال آفرینی رسانه ای روی کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ تسای کرج تمرکز پیدا کرده است؟
چون همان گونه که اشاره داشتید این مجتمع هستهای اخیراً مورد حمله خرابکارانه رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. لذا رافائل گروسی بار قبل در آستانه برگزاری نشست فصلی شورای حکام و درست ۴۸ ساعت قبل از آغاز نشست فصلی شورای حکام به ایران سفر کرد که به اصطلاح تهران را در یک منگنه و فشار سیاسی و دیپلماتیک برای انعقاد توافق قرار دهد تا با تهدید ایران مبنی بر احتمال صدور قطعنامه بتواند، هم به تجهیزات نظارتی خود در اماکن هسته ای کشور دسترسی پیدا کند و همچنین مانع از پاک کردن تصاویر از اماکن هستهای ایران شوند. از این رو ذیل همین قرارداد پیشین در ۲۱ شهریور، آژانس امتیازات خود را که در حقیقت مطامع، اهداف و نیات رژیم غاصب صهیونیستی، آمریکا و تروئیکای اروپایی بود را محقق کرد. پیرو این نکات قطعاً این بار هم گزارش چهارشنبه گذشته آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص عدم اجازه دسترسی سازمان انرژی اتمی ایران به بازرسان برای سرویس کردن تجهیزات فنی نظارتی این نهاد در کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ تسای کرج، مکانی که مورد حمله تروریستی صهیونیست ها قرار گرفته بود با هدف مشابه صورت گرفته است، کما اینکه گزارش وال استریت ژورنال هم پیرامون آغاز تولید نسل جدید سانتریفیوژهای پیشرفته در مجتمع کرج با همین هدف منتشر شد.
اهداف پشت پرده از اصرار بر دسترسی به کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ در تسای کرج چیست؟
دو هدف عمده برای این مهم وجود دارد. اولین هدف آن است که آژانس با استفاده از همان ارتباطات امنیتی خود با بازرسان سعی دارند به واسطه اجازه دسترسی به کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ در کرج، ذیل ماموریت تعمیر و رسیدگی به دستگاه های نظارتی آژانس در این مرکز برآورد دقیق و میدانی از میزان تخریب حملات تروریستی و خرابکارانه هسته ای صهیونیستها در این مرکز هستهای کرج داشته باشند تا گزارش میزان آسیب ها در این مرکز را به تل آویو بدهند. در هدف دوم بازرسان می خواهند ارزیابی دقیقی هم از توان بازسازی ایران برای این سطح از تخریب در مرکزی مانند کرج را بسنجند و بدانند که ایران در چه مرحله ای از ترمیم و بازسازی این مرکر قرار دارد که بر مبنای این گزارش های جاسوسان خود در قالب بارزسان آژانس اقدامات و حملات خرابکارانه تروریستی هسته ای بعدی صهیونیستها پی ریزی شود که دارای بار تخریبی بیشتری باشد و گرنه هیچ دلیل و منطقی وجود ندارد که آژانس بخواهد زیر قول و توافق خود با سازمان انرژی اتمی بزند. چون آقای اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی، هم در سفر ۲۱ شهریورماه گروسی به تهران صراحتا عنوان کرد که ایران به دلیل مسائل امنیتی و بازرسی های خود ناشی از حمله تروریستی صهیونیست ها به مرکز هسته ای کرج اجازه دسترسی آن را به بازرسان نمی دهد و هم اینکه در سفر رئیس سازمان انرژی اتمی به وین و درخواست دوباره گروسی شاهد مخالفت مجدد آقای اسلامی بودیم. همه اینها نشان می دهد که از اول و ابتدای کار جمهوری اسلامی ایران تکلیف خود را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیرامون تسای کرج روشن کرده بود. اکنون که آژانس این ادعا را مطرح میکند و تاکید فراوان دارد که اجازه دسترسی به کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ در کرج را داشته باشد به دلیل نفوذ و فشارهای سیاسی رژیم غاصب صهیونیستی و آمریکاست تا بفهمند اقدامات تروریستی رژیم تا چه اندازه موثر بوده است و توان بازسازی ایران را بسنجد که بر مبنای این گزارش ها اقدامات بعدی خود را پیریزی کنند.
پیرو آن چه عنوان داشتید اجازه دهید مسئله را از بُعدی عمیق تر بررسی کنیم. آیا شما تفاوتی در دستور کار رافائل گروسی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در برخورد با پرونده فعالیتهای هستهای ایران، ذیل تغییر دولت و روی کار آمدن سید ابراهیم رئیسی قائل هستید یا خیر؟
چون از یک طرف فعالیتهای هستهای ایران پروسه ای است که با تغییر دولتها در ایران دچار وقفه نمی شود، به هر حال این مسئله یک مسئله حاکمیتی و مربوط به نظام تلقی می شود بنابراین آمریکا، کشورهای اروپایی، رژیم صهیونیستی و به خصوص آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم همان حساسیت های خود را روی پرونده فعالیتهای هستهای ایران دارند که با تغییر دولت ها در ایران کاهش پیدا نمی کند، اما با این وجود و از طرف دیگر باید در نظر داشت که بی شک تغییر دولت ها و روی کار آمدن فردی مانند رئیسی که از نگاه غرب رادیکال و نزدیک به قدرت قلمداد می شود میتواند حساسیتهای آنان را در این خصوص افزایش دهد. لذا به نظر من چون با تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن سید ابراهیم رئیسی اکنون سیاست خارجی جمهوری اسلامی سعی دارد که مستقل از برجام عمل کند و در اثر فشارهای سیاسی اروپا و آمریکا، ایران قصد ندارد به فوریت بازگشت به میز مذاکره را در دستور کار قرار دهد باعث شده است که تمام برنامهریزیهای کاخ سفید، قاره سبز و همچنین تلآویو در خصوص پرونده فعالیت های صلح آمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران به هم بخورد، آن هم در شرایطی که تهران بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام از نظر حقوقی و بر اساس مفاد خود توافق هستهای گام های کاهش تعهدات برجامی را پی گرفته و همچنین با مصوبه مجلس یازدهم اقداماتی مانند توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، افزایش غنی سازی تا ۶۰ درصد و نظایر آن را هم اجرایی کرده است. این مهم بر نگرانی آمریکا، اروپا و صهیونیستها دامن زده است. لذا سعی دارند هرچه سریعتر ایران به میز مذاکره باز گردد تا این فعالیتها در کمترین زمان ممکن متوقف شود. به همین دلیل سعی شده است در این فضای ملتهب، فشارهای همه جانبه سیاسی، دیپلماتیک، روانی، رسانه های، امنیتی، حقوقی و ... را در خصوص ایران به اوج برسانند تا تهران از روی ناچاری با دستپاچگی و در موضع ضعف وارد دور هفتم گفت وگوهای وین از هشتم آذر ماه برای احیای برجام شود. یعنی سفر فردا دوشنبه گروسی هم با همین هدف انجام می شود. من، هم در این مصاحبه و هم در مصاحبه قبلی با شما که مصادف با سفر گروسی به ایران و امضای توافق با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان انرژی اتمی بود عنوان داشتم که مدیر کل آژانس اساساً بهعنوان یک مهره منفی، مخرب و در راستای سیاست ها و برنامه های رژیم غاصب صهیونیستی، تروئیکای اروپایی و آمریکا عمل می کند. پیرو گفت وگوی قبلی من با شما باز هم تکرار می کنم تا زمانی که دموکراتها در دولت اسبق باراک اوباما روی کار بودند و هنوز حرف و سخنی از دونالد ترامپ و خروج آمریکا از برجام نبود شاهد یک فضای آرام متاثر از انعقاد برجام بودیم. در این شرایط بی شک با مدیریت کاخ سفید، گزارشات آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیرامون فعالیت های صلحآمیز هستهای کاملا هماهنگ با نگاه واشنگتن و متاثر از این فضای آرام دیپلماتیکی بود که با محوریت ایالات متحده پی ریزی می شد؛ فضایی که اروپایی ها هم سعی داشتند به هر نحو ممکن تداوم پیدا کند چرا که از لحاظ اقتصادی، تجاری و امنیتی به سود آنها بود.
در این فضای آرام دیپلماتیک برجامی بی تردید آژانس هم طبق دستور کار مشخص خود سعی کرد فضا را آرام نگاه دارد، چنانی که حدود ۱۵ تا ۱۷ گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی به صراحت به پایبندی کامل ایران آن بر تعهدات خود اذعان کرده بود و در این گزارشات قید شد که ایران کوچکترین تخلفی در خصوص فعالیتهای صلحآمیز هستهای خود نداشته و در عین حال همکاری و هماهنگی کامل، شفاف و روشنی با آژانس دارد. ولی همه چیز بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ و به خصوص خروج ایالات متحده از توافق هستهای به هم خورد و به تبعش این فضای آرام سیاسی و دیپلماتیک برجامی شکسته شد، با این حال ایران در راستای تعهدات برجامی خود تخلفی در فعالیتهای صلحآمیز هستهای نکرد و گزارشات آژانس هم به آن اذعان داشت. نکته مهم اینجاست که با آغاز گام های کاهش تعهدات برجامی و همچنین مصوبه مجلس موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریمها بود که شرایط به نحوی دیگر رقم خورد. اکنون که شاهد روی کار آمدن دولت بایدن و بعد از آن دولت رئیسی هستیم فضای سیاسی و دیپلماتیک به نحو دیگری رقم خورده است. در این فضا آژانس بین المللی انرژی اتمی و کشورهای اروپایی به دنبال نزدیک کردن سیاستهای خود با آمریکاییها ضد ایران هستند تا بتوانند یک سیاست واحد را در خصوص پرونده فعالیت های صلح آمیز هستهای جمهوری اسلامی اعمال کنند. در چنین وضعیتی قطعاً آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم به عنوان یکی از اهرمهای فشار سیاسی بر تهران گزارش های خود را در راستای اهداف و منافع آمریکا و اروپا تنظیم و منتشر می کند تا از این طریق پروژه آغاز فشار بر ایران از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی کلید بخورد. همه اینها نشان از این دارد که آژانس بینالمللی انرژی اتمی سال هاست که مشخصا در رابطه با پرونده فعالیت های صلح آمیز هستهای ایران دیگر یک سازمان تخصصی، فنی و بی طرف نیست، بلکه یک نهاد سیاسی است که به عنوان ابزاری در جهت منافع ایالات متحده آمریکا عمل میکند. در نتیجه گفته ها، گزارشات و فعالیت های این آژانس و همچنین سخنان و مواضع مدیرکل آن فقط برای پیگیری و تحقق سیاستهای اروپا، آمریکا، رژیم صهیونیستی و نظایر آن است. این به چه معناست؟ جز اینکه آژانس از حالت فنی، تخصصی و بی طرف خارج شده و عملاً یک سازمان سیاسی و عامل مخرب علیه پرونده فعالیتهای هستهای ایران عمل می کند؟ البته این مهم تنها به آژانس ختم نمی شود. من عنوان داشتم که حتی رسانه ها هم بخشی از اهرم فشار سیاسی علیه ایران هستند. چون شاهد نوعی هماهنگی بین آژانس و رسانه های معارض و معاند هستیم. یعنی هر بار بخشی یا کل گزارش محرمانه آژانس بین المللی انرژی اتمی از وال استریت ژورنال گرفته تا رویترز، نیوزویک و رسانههای دیگر سر در می آورد. این نشان می دهد که یا اعضای آژانس و یا خود این آژانس گزارشات محرمانه مربوط به پرونده فعالیت های هسته ای ایران را به این رسانه ها می دهند تا یک فضا و هجمه سیاسی و دیپلماتیک در کنار یک شانتاژ رسانه ای علیه جمهوری اسلامی شکل بگیرد.
حال در این شرایط نابه سامان اقتصادی و معیشتی که ایران خود را برای دور هفتم مذاکرت وین آماده می کند آیا در دومین سفر رافائل گروسی به تهران در زمان دولت رئیسی، تهران حاضر به انجام توافق دیگری مانند ۲۱ شهریور/ ۱۲ سپتامبر خواهد شد یا خیر؟
به نظر من چون سیاست فشار حداکثری آمریکا و همچنین تحریمهای ایالات متحده سال هاست دیگر قدرت خود را از دست داده و عملا چیزی برای تحریم کردن ایران نمانده است، نمیتواند فشار لازم را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی وارد کند که از تهران امتیاز بگیرد. یعنی به طور مشخص اکنون کاخ سفید ابزار فشار لازم تحریمی به ایران در آستانه آغاز دور جدید مذاکرات وین ندارد. حتی آمریکا آنقدر به بن بست تحریمی رسیده است که دو جوان ۲۲ ساله و ۲۶ ساله را به اتهام واهی دست داشتن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ تحریم می کند. اما در عین حال بیشک نمیتوان منکر وضعیت نامطلوب اقتصادی و معیشتی کشور بود. به هر حال اگر چه هنوز برای ارزیابی کارنامه دولت رئیسی در حوزه مدیریت شرایط اقتصادی و معیشتی زود است، ولی فعلاً مشکلات پیچیده تر و وخیم تر شده است. بنابراین باید دید که دولت رئیسی در یک ارزیابی حاضر به دادن امتیاز خواهد بود یا خیر. با این حال مشخصا در خصوص سفر فردا دوشنبه مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران و توافق احتمالی در خصوص مجتمع کرج هم باید گفت که شخص گروسی بارها با این سوال از طرف سازمان انرژی اتمی ایران مواجه شد که چرا در زمان حمله خرابکارانه و تروریستی رژیم صهیونیستی به این مجتمع (تسای کرج) که باعث صدمه دیدن دوربین های نظارتی خود آژانس شد ما شاهد محکومیت لفظی آژانس و شخص گروسی نبودیم که حالا در یک ژست طلبکارانه اصرار دارند که اجازه دسترسی به این مجتمع در کرج را داشته باشد؟! بنابراین اگر آقای گروسی مشخصاً به دنبال توافقی در رابطه با تساس کرج باشد سازمان انرژی اتمی پیشتر هم عنوان داشته است که به دلیل شرایط امنیتی موجود در این مجتمع به دلیل تبعات حمله تروریستی صهیونیست ها فعلا اجازه تعویض و یا تعمیر دستگاه های نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود ندارد. اگر اصرار مجددی از سوی گروسی شکل بگیرد که باید پاسخ این سوال را بدهند چرا در زمان حمله تروریستی صهیونیست ها به این مجتمع و آسیب دیدن تاسیسات نظارتی آژانس شاهد یک محکومیت لفظی ساده آژانس و خود گروسی نبودیم که ایران اکنون اجازه بدهد این تاسیسات نظارتی و دوربین ها در تسای کرج تعمیر و یا تعویض شوند؟
کوتاه و صریح لطفا؛ آیا توافقی دیگر مشابه با توافق ۲۱ شهریور/ ۱۲ سپتامبر بین سازمان انرژی اتمی دولت سید ابراهیم رئیسی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص امکان دسترسی بازرسان آژانس به مجتمع یا کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ تسای کرج منعقد خواهد شد یا خیر؟
مشخص نیست. چون من به طور کامل و قاطع توافق احتمالی بین سازمان انرژی اتمی و آژانس در خصوص اجازه دسترسی به مجتمع کرج را رد نمیکنم. شاید به دلیل شرایطی و به اجبار و یا احتمالا با هدف دادن سیگنال مثبت از سوی دولت رئیسی برای آغاز مذاکرات وین، توافقی نسبی در سفر فردا دوشنبه گروسی به تهران انجام شود.
قدری روی خود شخصیت رافائل گروسی به عنوان مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی تمرکز کنیم. از نگاه شما ویژگی های شخصیتی وی از نظر سیاسی، دیپلماتیک و فنی تا چه اندازه می تواند در افزایش حساسیت پرونده فعالیت های هسته ای ایران نقش آفرین باشد؟
در یک نگاه کلی اساساً مدیرکل های آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارای آن استقلال سیاسی و دیپلماتیک لازم نیستند و همواره در سایه فشارهای ایالات متحده آمریکا، کشورهای اروپایی، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و مشخصا عربستان سعودی و به طور غیر مستقیم رژیم صهیونیستی قرار دارند. اما در این بین بی شک ویژگی های شخصیتی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی هم در افزایش بیش از پیش حساسیت پرونده فعالیتهای هستهای ایران موثر است. لذا در یک قیاس بین توان سیاسی و دیپلماتیک و نیز استقلال رویه رافائل گروسی با اسلاف خود به خصوص محمد البرادعی و همچنین یوکیا آمانو به نظر می رسد که او فردی به شدت پیرو، ناتوان و دارای عدم استقلال است. یعنی اساساً گروسی هیچگونه کاریزمای شخصیتی در قالب مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی ندارد و بیشتر یک پادو و آچار فرانسه سیاستهای غرب در قبال افزایش فشار به ایران عمل می کند. اخیراً شما مشاهده کردید که ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه به آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مدیرکل آن دستور داد در قبال پرونده فعالیتهای هستهای ایران یک بیانیه صادر کمد. یعنی آژانس به قدری از استقلال سیاسی بیبهره است که کشوری مانند فرانسه به خود این جسارت را می دهد که دستور دهد آژانس چه بیانیه ای را در چه سطحی و برای چه کشوری صادر کند. در عین حال گروسی هم مصاحبه ای عنوان داشته است اگر چه می دانیم رژیم صهیونیستی دارای زرادخانه هستهای است، ولی چون این کشور (شما بخوانید رژیم غاصب) عضو ان پی تی نیست نمیتوان کنترل و مدیریتی روی توان هستهای رژیم صهیونیستی داشت، این درحالی است که مدیرکل های قبلی آژانس ورودی به این مسئله نمی کردند تا برای خود تبعاتی ایجاد کنند. به موازاتش گروسی به طور مداوم با رسانههای معاند در حال مصاحبه و گفت وگو علیه ایران است. در این گفت وگو ها ضمن اتهامزنی و شانتاژ علیه پرونده فعالیتهای هستهای ایران این گلایه را هم مطرح می کند که چرا کسی چون وزیر امور خارجه و یا رئیس جمهور ایران با من دیدار ندارد؟! به نظر من به نظر من رافائل گروسی از آن شخصیت قابل احترام و مستقلی که باید دارای کاریزما و جذبه سیاسی و دیپلمایک لازم به عنوان مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی باشد بی بهره است، به گونهای که من اعتقاد راسخ دارم رافائل گروسی جزو ضعیفترین مدیرکل های آژانس بین المللی انرژی اتمی در طول تاریخ این آژانس است.
نظر شما :