احیای سخت اعتماد بین المللی به آنکارا
دیپلمات ارشد ترکیه ای: چگونه از باتلاق خودساخته سوریه خارج شویم؟
نویسنده: نامیک تان (نامیک تان سفیر ترکیه در ایالات متحده بین سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ بوده است. وی همچنین سفارت ترکیه در تل آویو را از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ در اختیار داشته است. از دیگر سوابق آقای تان، می توان به معاونت دیپلماسی عمومی، ریاست بخش آمریکا و همچنین مقام سخنگویی وزارت خارجه ترکیه اشاره کرد.)
دیپلماسی ایرانی: در حالی که نشانههای عملیات فرامرزی جدید نیروهای مسلح ترکیه به چشم میخورد، هزینه تشدید بحران در سوریه روز به روز برای ترکیه افزایش مییابد. هیچ امیدی در افق برای حل مشکل به چشم نمی خورد. در گزارشی که چند سال پیش از سازمان ملل می خواندم، نوشته شده بود که ۳۰ سال پس از برقراری صلح در سوریه طول می کشد تا این کشور به سطح درآمد سرانه قبل از جنگ داخلی برسد. این ارزیابی، بر اساس داده های عینی گزارش، مرا بسیار ناراحت کرد و باعث ترس من شد، زیرا دادهها نشان میداد که ما سالها بار مسئله سوریه را بر دوش خود خواهیم کشاند. وضعیتی که امروز در آن قرار داریم، متاسفانه نشانه هایی از آینده نگران کننده ای دارد، حتی بیش تر از آنچه در گزارش نوشته شده است.
چطور و چرا در حالی که روابط بسیار نزدیکی با سوریه داشتیم، در مدت بسیار کوتاهی ما همسایه ها تبدیل به دشمن هم شدیم؟ آیا برنامه سیاسی و استراتژی خروج مشخصی در رابطه با نحوه مدیریت این موضوع در زمان وقوع بحران داشتیم؟ آیا تصور می شد که این موضوع به مرور زمان ابعاد جدی تری به خصوص برای ترکیه پیدا کند؟ مهم تر از همه، آیا ارزش آن را داشت که به خاطر درگیری در مسئله سوریه از سیاست خارجی منطقی و واقع بینانه ای که در طول تاریخ جمهوری سعی در حفظ آن داشته ایم، فاصله بگیریم؟
آغاز و سیر بحران سوریه
تظاهرات علیه رژیم سوریه از ۱۵ مارس ۲۰۱۱ و زمانی آغاز شد که گروهی از دانش آموزان در استان درعا در جنوب کشور شعار «ای دکتر (اشاره به رئیس جمهور بشار اسد) حالا نوبت توست» را روی دیوار مدرسه ای نوشتند. این حرکت تبدیل به قیام شد و پس از مدتی شکل جنگ داخلی به خود گرفت. در آن زمان من نماینده کشورمان در واشنگتن بودم. تا مارس ۲۰۱۴، زمانی که وظیفه من به عنوان سفیر به پایان رسید، در بسیاری از جلسات مهم دولت با مقامات ایالات متحده در مورد سوریه حضور داشتم. در ماه های فصل بهار ۲۰۱۲، زمانی که جنگ داخلی هنوز شدید بود، به وضوح مشاهده می شد که مسئله سوریه هزینه زیادی برای ترکیه خواهد داشت. به خوبی به خاطر دارم که گزارش ارزیابی ها و هشدارهای سفارت را در این راستا به مرکز ارسال کردیم و در این زمینه تاکید کردیم که «خطر تبدیل شدن به افغانستان» در مناطق مجاور ترکیه و در داخل خاک سوریه وجود دارد.
با این حال، در آن زمان در ترکیه انتظارات بسیار متفاوتی وجود داشت. هشدارهای مشابهی که نه تنها از نمایندگی ترکیه در واشنگتن، بلکه از سوی بسیاری از سفارت های مهم ما در کشورهای خارجی فرستاده می شد نیز نادیده گرفته شد، زیرا دولت فکر می کرد که می تواند یک حکومت سنی همسو در سوریه که آن را حیاط خلوت خود می دید، ایجاد کند. در اینجا لازم به ذکر است که اگرچه دولت ترکیه ادعا می کند با نگرانی های امنیتی در چارچوب مبارزه با تروریسم در این موضوع ورود کرده، اما در واقع سیاست های دولت بر اساس دیدگاه های ایدئولوژیک بوده است.
فرض بر نفوذ در جغرافیای اهل سنت بود
ترکیه قیام در سوریه را به عنوان فرصتی برای خود به اشتباه گرفت. آنکارا فکر می کرد که این فرصتی برای اعمال هژمونی در جغرافیای عرب سنی که در امتداد خاورمیانه و سواحل شمال آفریقا، به ویژه در سوریه گسترده است، ایجاد می کند. علاوه بر این، چنین رویکردی نه تنها زمینه را برای سیاست های ملی گرایانه و پوپولیستی فراهم کرد، بلکه تثبیت توده های سیاسی همسو در داخل کشور را با لفاظی های نژادپرستانه تضمین کرد. دولتی که رویای رهبری جهان سنی را در سر می پروراند، در منطقه ای پر از گسل های قومی و فرقه ای که آن را نمی شناسد با کورمالی کردن و تقریبا مانند یک فیل در مغازه ظروف شیشه ای حرکت می کند و نمی خواهد هیچ ضرری ببیند.
در واقع به دلیل این سیاست اشتباه، ترکیه از همان روزهای اول جنگ داخلی، به جای اقدامات صلحآمیز و متعادل کننده، موضع جانب گرایانه را در سوریه دنبال کرد. همچنین رویه ای مشابه در قبال سازمان های تروریستی در پیش گرفت. ستیزه جویان مسلحی که منافع آنکارا را تامین می کردند در طبقه افراد خودی جای گرفتند. ترکیه حتی آموزش، تجهیزات و خاک خود را در اختیار گروههای مخالفی که از نظر او در کنارش هستند، گذاشت. مهم تر از همه، دولت ترکیه عمدا خود را در مسئله سوریه در بن بست قرار داده است. هشدارها و پیشنهادها به حق نهادهای دولتی مانند وزارت امور خارجه، ستاد کل و سازمان اطلاعات و امنیت ملی مورد توجه قرار نگرفت. خطرات و معایب مداخله نظامی در سوریه بدون هر گونه استراتژی خروج از سوی نهادهای دولتی فوق به دولت گزارش شده بود. مثل روزی در سال ۲۰۱۴ که من درخواست بازنشستگی دادم این امر روشن بود که سوریه به باتلاقی برای ترکیه تبدیل شده است. همه، چه دوست چه دشمن، می دانستند که موضوع به ابعادی رسیده است که ترکیه به تنهایی قادر به مدیریت آن نیست. با این حال، دولت در رفتن به دنبال رویاهای خود پافشاری کرد، چون نمی خواست قبول کند که همه راه ها برایش بسته است.
زمانی که آمریکا و روسیه درگیر در بحران شدند
در ژوئن ۲۰۱۴، داعش توانست موصل که یکی از بزرگ ترین شهرهای عراق بود را تصرف کرده و پ.ی.د/ی.پ.گ برخی از مناطق در مرز ترکیه و همچنین شهر کوبانی را تحت محاصره خود درآوردند. باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده، در ۱۹ اکتبر با نخست وزیر طیب اردوغان تماس گرفت و گفت که به طور مستقیم به ی.پ.گ کمک تسلیحاتی خواهد کرد و کمک ها آغاز شد. به نظر من، مهمترین اشتباه ترکیه در سیاست سوریه، نگرش مبهم آن در جریان محاصره کوبانی به دلیل ترس از ایجاد دولتی کرد و تحت کنترل پ.ک.ک در سوریه بود. بنابراین، ترکیه تقریبا کردهای سوریه را به آغوش ایالات متحده سوق داده است.
سپس، در نتیجه آغاز مشارکت روسیه در جنگ در پایان سپتامبر ۲۰۱۵ و تغییر روند جنگ داخلی به نفع رژیم، سیاست سوریه ما به معنای واقعی کلمه به بن بست رسید. به دنبال بی ثباتی جدی در سیاست داخلی، نوعی خودباوری که با پیروزی در انتخابات زودهنگام اول نوامبر ۲۰۱۵ ایجاد شد، دولت را به شکلی بی تناسب درآورد. زمانی که هواپیمای سوخو-۲۴ نیروی هوایی روسیه در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵ به دلیل نقض حاکمیت ترکیه توسط اف-۱۶های ارتش سرنگون شد و واکنش شدید روسیه را به دنبال داشت، ترکیه از ترس تلافی جویی مجبور شد فورا از ناتو برای پشتیبانی امنیت خود طلب اطمینان کند. در این مرحله با وزنه آمریکا به نفع ترکیه، تضمین لازم فراهم شد.
با این حال، تنش بین ترکیه و روسیه به زودی با نامه عذرخواهی رئیس جمهور طیب اردوغان به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در پایان ژوئن ۲۰۱۶ پایان یافت. بلافاصله پس از کودتای ۱۵ جولای، اردوغان اولین سفر خارجی خود را به روسیه انجام داد و با پوتین در سنت پترزبورگ دیدار کرد. رابطه ای بسیار نزدیک بین اردوغان و پوتین برقرار شده بود. رهبران دو کشور در صورت امکان جلساتی خصوصی برگزار و به ویژه سیاست های خود در سوریه را هماهنگ می کردند. در نتیجه انتخابات سال ۲۰۱۸ که گذار ترکیه به «نظام ریاست جمهوری» را در پی داشت، همه تصمیمات دیگر توسط یک شخص گرفته می شد. کارکرد نهادها در سیاست داخلی و خارجی به تدریج کاهش یافت. ترکیه هر روز که می گذشت کمی بیش تر تنها می شد. همسایگان، دوستان و متحدان از ترکیه دور شدند.
سیستم دولتی ریاست جمهوری، اس-۴۰۰ و اف-۳۵
در اینجا بود که ترکیه شروع به قرار دادن روسیه در برابر ایالات متحده کرد. زمانی که در ادلب و در انتهای غربی سوریه گیر افتاده بود به ایالات متحده و زمانی که با مسئله ی.پ.گ/پ.ک.ک مواجه شد به روسیه چشمکی زد. به طور طبیعی، وقتی ترکیه کارهایی انجام داد که ظرفیت دولت را تحت فشار می گذاشت، باعث شد تا یک نوسان بیسابقه در سیاست خارجی این کشور پدید آید. روابط با ایالات متحده و روسیه با باخت های جدی برای ترکیه همراه بود. به عنوان مثال، آنکارا باید هزینه اقدام خود در سرنگونی هواپیمای روسی را که نتیجه یک واکنش آنی بود، با خرید موشک های اس-۴۰۰ از روسیه می پرداخت. این گونه بود که از پروژه تولید هواپیمای نسل پنجم اف-۳۵ که در آن مشارکت داشت، توسط ایالات متحده آمریکا کنار گذاشته شد. علاوه بر این، با قرار گرفتن در معرض تحریم های اضافی ایالات متحده تحت قانون کاتسا، در حوزه صنایع دفاعی متحمل خساراتی جدی شد. همچنین باعث از دست رفتن بیجای اعتماد میان ترکیه و متحدان خود در ناتو شد. بدون شک جبران همه این ها سال ها طول می کشد.
نه تنها در مسئله سوریه، بلکه در سایر مسائل خارجی نیز، بسیاری از افراد دیگر نمی توانند درک کنند که ترکیه می خواهد چه کار بکند. به ترکیه با عنوان کشوری با چشم انداز روشن نگریسته نمی شود. از نظر اقتصادی نیز در فشار است. سرمایه گذاری های مورد انتظار از خارج نمی رسد. ما نمی توانیم از تلاش هایمان برای بهبود روابط با آنهایی که روابط بدی داریم، به ویژه اسرائیل و مصر، نتیجه ای بگیریم. در این شرایط، دولت از ابتدای سال جاری به دنبال کنار گذاشتن سیاست های جنگ طلبانه و تقابل گرایانه بوده است. گفتمان ها نسبتا نرم شده و زبان بدن تغییر کرد، اما نتیجه مطلوب حاصل نشد! زیرا متاسفانه وقتی که حس اعتماد در روابط بین الملل از بین برود، بازگرداندن آن به زمان زیادی نیاز دارد.
اگر با طالبان مذاکره شد، پس می توان با اسد هم مذاکره کرد
آیا ترکیه می تواند از بن بست خارج شود؟ پاسخ مثبت به این سوال آسان نیست. در نگاه اول، به نظر می رسد راه نجات، تماس مستقیم با حکومت سوریه است. اما دولت جرأت تحمل هزینه سنگین این امر را در سیاست داخلی ندارد. در عوض، با تهدید به آغاز عملیات نظامی جدید به دنبال استفاده از موضوع سوریه برای تحکیم پایگاه خود است. در شرایطی که حتی جهان عرب سیاست های خود را در قبال سوریه تا حد زیادی نرم کرده است و ایالات متحده نیز نشانه هایی از نرمش را نشان می دهد، ناظران خارجی نمی توانند درک کنند که چرا ترکیه در مواضع سختگیرانه خود در قبال سوریه این گونه مصمم به نظر می رسد.
نمی توان این موضوع را نادیده گرفت که اسد کشورش را به یک فاجعه بزرگ کشانده و باعث کشته شدن هزاران انسان بی گناه شده است. با این حال، ما باید بپذیریم که منافع مطلوب ترکیه بر هر ارزیابی سیاسی مقدم است. در واقع، اگر از نشستن بر سر میز مذاکره با طالبان که مانند اسد مسئول کشته شدن هزاران انسان بی گناه است، ابایی نداشته باشیم، پس باید گفت که می تواند با رژیم سوریه هم مذاکره کرد. این امر تا جایی پیش رفت که دولت ترکیه به خاطر منافع کشور، در پذیرایی با تشریفات رسمی از هیئت طالبان که در فهرست تحریم های سازمان ملل به دلیل حمایت از تروریسم قرار دارد، تردید نکرد. در واقع ریاست هیات ما که با طالبان ملاقات داشت را شخص وزیر امور خارجه برعهده گرفت. به طور خلاصه، در جایی که منافع ما ایجاب کند، ما حتی می توانیم در مورد منطقی بودن و قابل پیش بینی بودن هم مصالحه کنیم.
چه باید کرد، چگونه باید از این وضعیت بیرون آمد؟
اگر ترکیه نتواند با مردم خود و طرف های گفت وگو در خارج از کشور اعتماد ایجاد کند، در آن صورت، خروج از این منگنه بسیار دشوار خواهد شد. لازم است تا ترکیه بر تامین رفاه و آسایش مردم خود در اسرع وقت تمرکز کند، سیاست های جنگ طلبانه و تقابل گرایانه را کنار بگذارد و به سیاستی برگردد که قدرت نرم را در اولویت قرار می دهد، همان طور که ده سال پیش این چنین سیاستی را در پیش گرفته بود.
ترکیه باید منطقی و مطابق با نظام بین المللی عمل کند. جامعه بین المللی به ویژه دوستان و متحدانش از ترکیه انتظار دارند که موضع خود را بدون باقی گذاشتن هیچ شک و شبهه ای مشخص کند. جای ترکیه در غرب است. در شرایطی که آمریکا به وضوح روسیه و چین را دشمن معرفی کرده و صدای پای دوران جدیدی از جنگ سرد شنیده میشود، اعتماد ترکیه به طرف های مور مخاطب خود در این راستا باعث میشود که آنها نیز به دوستان خود اعتماد کنند.
منبع: مرکز سیاست های آنکارا / ترجمه: علی مفتح
نظر شما :