شیر نفت یا آلن شیرر، مسئله این است

جولان کشورهای عربی در فوتبال اروپا

۲۶ مهر ۱۴۰۰ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۰۶۹۱۱ اروپا انتخاب سردبیر
امیرحسین سعیدیان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: این باور که کشورهای نفت خیز تنها با صرف منابع متنابع توان مدیریتی پر هزینه و ناکارآمد در کشورشان را دارند با تیم داری موفق در عرصه فوتبال می تواند یکسره دگرگون شود. مالکان ثروتمند با استخدام برترین مدیران و کارگزاران  موجب مدیریتی موفق و متفاوت می شوند و با مدد توان بسیج رسانه ای به اذهان می نمایانند که در مدیریت کشورهایشان و نیز تدبیر منطقه همین گونه دقیق و موفق عمل می کنند. گروه ابوظبی که مالکیت باشگاه منچسترسیتی را در اختیار دارد مدام تکرار می کند "اینجا پول همه چیز نیست!"
جولان کشورهای عربی در فوتبال اروپا

نویسنده: امیرحسین سعیدیان، روزنامه نگار

دیپلماسی ایرانی: صندوق سرمایه گذاری عربستان سعودی به تازگی مالکیت باشگاه فوتبال نیوکاسل، حاضر در لیگ برتر فوتبال انگلستان را با پرداخت سیصد و پنجاه میلیون پوند به دست آورد. این پروسه چندی در جریان بود و مقامات ورزشی و قضایی بریتانیا مسئله ی دخالت خاندان حاکم سعودی در مدیریت تیم فوتبال را به میان انداخته بودن  که مطابق آن چه مقامات مربوطه بیان کرده اند اکنون با تعهدات طرف سعودی این ملاحظه برطرف شده است و یا اینکه ظاهرا این گونه می نمایاند.

زمانی روح ورزش فرا و ورای سیاست تعریف و ترسیم می شد و مداخله جماعت اهل قدرت در اقلیم ورزش نوعی نقض هدف و روح پهلونی و جوانمردی در روزش به شمار می رفت. اما از دیرزمانی جماعت اهل سیاست برای کسب وجاهت یا ایجاد پوشش برای بدعملی، بی سیاستی  و نیز مخفی کردن پول های ناسالم خود گام به این عرصه می نهادند و البته برخی کوتاه مجالی میهمان خوان ورزش می شدند و بعضی حضور ماندگارتری داشتند. در جام جهانی 1938 بازیکنان تیم ملی ایتالیا با هدایت انزو بیزوت با این پیام بنیتو موسولینی دیکتاتور وقت ایتالیا وارد مسابقات شدند که "یا ببرید، یا بمیرید!" وقتی تورم و دیکتاتوری خشن نظامیان امان مردم آرژانتین را بریده بود ژنرال ویدلا دیکتاتور وقت نظامی کشور با  واگذاری شش زیر دریایی به دولت پرو زمینه ی باخت شش بر صفر این تیم در برابر آرژانتین را در جام جهانی 1978 که خود بوئنس آیرس میزبانش بود فراهم آورد و در ادامه با قهرمانی آرژانتین تا مدتها اساس و احساس مردم در آرژانتین بر مدارهایی دیگر می چرخید. از این دست مثال ها بسیار است و پرشمار و تا پرداخت پول و تهدید از جانب دیکتاتور لیبی معمر قذافی برای بازی کردن فرزندش  در تیم پروجای ایتالیا و مالکیت خاص سیلویو برلوسکونی نخست وزیر ناخوشنام ایتالیا در باشگاه میلان این کشور نیز پیش رفته است اما چند سالی است که با نوع جدیدی از ورود حاکمیت کشورهای خاورمیانه ای در ورزش و خصوصا لیگ های فوتبال اروپایی مواجهیم که محتملا اهداف بلند مدت و درازدامنی را در سر می پرورانند و می تواند محل تامل یا بهره برداری از سوی کارگزاران دیپلماسی عمومی کشور باشد.  ابتدا به چند مورد از این اقدامات و حضور و بروزها اشاره می کنیم و در ادامه به دلایل و دورنماها و نیز امکانات موجود برای بهره برداری کشورمان اشارتی می نماییم. تا چه مقبول افتد و در نظر آید.
                                                              
مالکیت باشگاه های فوتبال اروپایی:

برای حدودا سه دهه است که سرمایه داران و خاندان های حاکم عرب اقدام به خریداری بخش بزرگی از سهام تیم های فوتبال اروپایی می کنند. که در ادامه به اهم این موارد اشاره می شود. 

1- فولهام و خاندان الفاید: 

در ابتدای دهه نود الفاید تاجر نامدار مصری بخش بزرگی از سهام باشگاه فوتبال فولهام انگلستان را در اختیار گرفت و تصمیم گیر اصلی در باشگاه شد. این از اولین موارد در فوتبال اروپا بود که مالکیت باشگاه به یک فرد خارجی واگذار می شد. پسر آقای الفاید، دودی الفاید به سبب علاقه ی برخی از اعضای خاندان سلطنتی بریتانیا به باشگاه فولهام با آنان ارتباط ویژه ای پیدا کرد و در ادامه منجر به آشنایی اش با پرنسس دایانا عروس ملکه و ارتباط میان این دو شد. در تصادف مشکوک منجر به فوت دایانا ،الفاید نیز در کنار او حضور داشت و جان باخت.         
                                                                                                    
2- منچستر سیتی، ابوظبی وارد می شود

پس از فروش باشگاه چلسی  به رومن آبراموویچ میلیاردر روس و موفقیت های حیرت انگیز این تیم شیخ منصور از خاندان حاکم ابوظبی سهام باشگاه منچستر سیتی را خریداری کرد و با صرف هزینه های هنگفت پای بزرگترین بازیکنان و مربیان جهان را به این تیم سابق بر این متوسط و معمولی گشود و موفقیت های و تبلیغات گسترده ی حول و حوش این تیم چیزی نیست که از اذهان دور مانده باشد.     
                                                                                                                                   
3- پاریسن ژرمن، قطر از قافله عقب نمی ماند

ناصر الخلیفی تاجر و تنیسور قطری که به خاندان آل ثانی(خاندان حاکم در دوحه) تعلق دارد  در سال 2011 به نمایندگی از سازمان سرمایه گذاری قطر مالکیت باشگاه پاریسی سن ژرمن را به دست آورد.از آن روز آقای خلیفی با هزینه های هنگفت ابرستاره هارا به پاریس کشانده است و توانسته توجه دوربین ها و رسانه ها را به لیگ کاملا متوسط و تک قطبی فرانسه جلب کند. در مورد اخیر خلیفی توانست لیونل مسی ابرستاره ی جهان فوتبال و به روایتی بهترین بازیکن تاریخ را به تیمش بیاورد.                            

از این دست مثال ها و موارد بازهم می توان به میان انداخت اما مهم ترین موارد گفته شد و اکنون می توانیم به سراغ پاسخ این پرسش برویم که با صرف این هزینه های هنگفت در فوتبال به دنبال چه چیزی هستند؟                                              

یکم: تغییر تصور

برای مدتهای مدید تصورات از حاکمیت در کشورهای عربی جماعتی دیکتاتور و سفاک با شکم های برآمده و چاه های نفت سرشار بود. این تصویر با کمک روایت های دهشتناک از سوی معارضان حکومت ها و نیز برخی فیلم های هالیوودی تشدید و مو رد تاکید قرار می گرفت. برای خاندان های حاکم که پیوندهای محکمی در حوزه ی انرژی و امنیت با کشورهای اروپایی داشتند تغییر این تصور نهادینه شده دارای اهمیت بالایی بود. خصوصا این که افکار عمومی و جامعه ی مدنی با ابزار های گوناکونی چون لابی با نمایندگان پارلمان و رسانه ها نقش موثری در تصمیم سازی های سیاستمداران ایفا می کنند. سرمایه گذاری و انتقال تکنولوژی و نیز فروش بی محابای تسلیحات نیاز به میزانی قابل توجه و تاملی از همراهی افکار عمومی و ارباب جراید در کشور مقصد دارد. تصویر زنان مورد خشونت واقع شده و رفتارها و کنش های بدوی-بربری نمی توانست کمال مطلوب و هدف معهود را تامین کند پس می بایست این تصویر و تصور در قالب دیپلماسی فوتبال اصلاح و بازسازی می شد.                                                    

فوتبال یک صنعت، هنر، ورزش کم نظیر در دهه های اخیر است که تونسته وارد عرصه ها و اقلیم هایی فراتر از تصور شود. چند سال قبل درگیری در مسابقه ی فوتبال میان الجزایر و مصر منجر به دخالت وزارت خارجه های هر دو کشور گشت و اشتهار و تاثیر و تاثر این پدیده چنان است که گاه اثرگذاری یک ستاره ی فوتبال از سیاسیون سطح بالای یک کشور نیز بیشتر است. به تازگی ملاحظه می شود که برخی از فوتبالیست ها با کمترین سابقه و تجربه به مناسب مهم سیاسی نیز دست یافته اند. (اخابر کالادزه در گرجستان وزیر نفت شد، ژرژ و آ رئیس جمهور لیبریا و..) خریداری تیم های فوتبال که در اروپا مورد توجه بخش بزرگی از مردم و خصوصا جوانان هستند منجر به ذهنیت سازی متفاوتی از این سرزمین ها شده است. جنجال های فراوان با خرید ابرستاره ها موجب شده تا تمرکز بر اخبار این باشگاه های تحت مالکیت عربی باشد تا اخبار بعضا ناگوار  و ناخوشایند دیگری که از این کشورها می رسد 

و خبر انتقال لیونل مسی با سن ژرمن و یا احتمال پیوستن کریستیانو رونالدو به منچستر سیتی بازخورد خیلی بیشتری داشت تا شرایط ناعادلانه و استثمارگونه ی کارگران اهل شبه قاره که در پروژه ی ورزشگاه های قطر برای جام جهانی 2022 مشغولند.  لطیفه و هیا دختر و همسر شیخ محمد،حاکم دوبی کمتر روایت ودیده می شوند زمانی که پروژه های بلندپروازانه ی منچستر سیتی با هدایت گروه ابوظبی در حال اجرا و البته اشغال رسانه ها است. برای جوانتر ها و اذهان عمومی در اروپا آمدن نام قطر و امارات دیگر مرادف با تصویر و تصور قبلی نیست و اولین نمایه ی ذهنی تصویر فوتبالی و ستاره ها پرزرق و برق و البته موفقیت های ورزشی است. موارد قبل چنان به مذاق هواداران فوتبال خوش نشسته بود که طرفداران نیوکاسل مشتاقانه منتظر بودند تا سعودی ها تیم شان را بخرند و با سرازیر کردن سرمایه ها موفقیت هایی مشابه سایر تیم ها برایشان به ارمغان بیاورند. سعودی ها نیز می خواهند از این طریق به همان راه دوحه و ابوظبی بروند،تا دیگر اولین معنا و تصویر با آمدن نام آل سعود خاشقچی و سلاخی انسان و غیره نباشد بلکه تیمی موفق با هوادارانی در سراسر جهان و ابرستاره های فوتبال باشد. این گونه جراید و افکار عمومی هم در مقابل سایر داد و ستدهای میان لندن،پاریس و ... با آنها کرخت یا مثبت اندیش تر رفتار خواهند کرد.                                                                 

دوم: توان مدیریت

این باور که کشورهای نفت خیز تنها با صرف منابع متنابع توان مدیریتی پر هزینه و ناکارآمد در کشورشان را دارند با تیم داری موفق در عرصه فوتبال می تواند یکسره دگرگون شود. مالکان ثروتمند با استخدام برترین مدیران و کارگزاران  موجب مدیریتی موفق و متفاوت می شوند و با مدد توان بسیج رسانه ای به اذهان می نمایانند که در مدیریت کشورهایشان و نیز تدبیر منطقه همین گونه دقیق و موفق عمل می کنند. گروه ابوظبی که مالکیت باشگاه منچسترسیتی را در اختیار دارد مدام تکرار می کند "اینجا پول همه چیز نیست!" 

*آلن شیرر کاپیتان و مهاجم افسانه ای باشگاه نیوکاسل و تیم ملی انگلستان بود که با ماندن در تیم نیوکاسل برای مدت طولانی و دادن جواب رد به تیم های متمول و پرافتخار آن زمان در لیگ جزیره به نمادی از تصب و وفاداری در این تیم تبدیل شد.                                                                                                                                           

کلید واژه ها: فوتبال اروپا خرید تیم های باشگاهی فوتبال اروپا کشورهای عربی کشورهای عربی خلیج فارس پاریسن ژرمن نیوکاسل لیونل مسی آل شیرر قطر امارات متحده عربی عربستان سعودی


( ۱۷ )

نظر شما :

ایرانی ۲۶ مهر ۱۴۰۰ | ۱۰:۵۸
به نظرم اطلاعات و تحلیل خوبی داشت. واقعا با توپ پر وارد شده اند اما این که در درازمدت چقدر موفق شوند مسئله ی مبهمی است. اما ما هم می توانیم از این ظرفیت به سود کشورمان استفاده کنیم.
سهراب ۲۶ مهر ۱۴۰۰ | ۱۶:۱۲
مقاله طوری القا میکند که این کشورها فقط برای نمایش باشگاه میخرند و در داخل این حاکمان بی عرضه هستند. در مورد قطر و امارات که بالاترین درامدهای سرانه را دارند این قطعا درست نیست. ونزئولا و عراق و روسیه هم نفت دارند چرا درامد سرانه انها انقدر بالا نیست؟ این کشورها سرمایه انسانی بسیار کمی دارند ولی از سرمایه طبیعی شان که ان هم بسیار کمتر از ایران یا روسیه هست با اینده نگری استفاده میکنند. سرمایه گذاری های مختلف اینها در دنیا نشان میدهد که این حاکمان بسیار هوشیار و باعرضه هستند. به یک معنی با کارتهای کم و متوسطی که دارند عالی بازی میکنند.