شوک آمریکا به شرکای یورآتلانتیک (بخش پایانی)
از استیلای برق آسای طالبان بر افغانستان تا ضرورت دیپلماسی روشن گری برای اروپا
دیپلماسی ایرانی: افغانستان از طرفی بزرگترین تولید کننده و صادر کننده مواد مخدر در جهان شـناخته می شود و این کشور در حال حاضر تامین کننده 90 درصد مواد مخدر دنیا است و بـه نظـر نمی رسد در آینده ای نزدیک جامعه بین المللی موفق به مهار رشـد و تولیـد افـسار گـسیخته مواد مخدر در این سرزمین گردد و از سوی دیگر این کشور همچنان جزء فقیرترین و توسعه نیافته ترین کـشورهای جهـان محـسوب می شود و 42 درصد مردم افغانستان هنوز زیـر خـط فقـر زنـدگی مـی کننـد . در حـوزه شاخص توسعه انسانی نیز این کشور با وجود سال ها هزینه و تبلیغات کـشورهای غربـی، در میان 186 کشور جایگاه 175 و از نظر جایگاه زنان رتبـه 141 را در میـان 146 کشور دارا است و اقتصاد این کشور همچنان متکی به کمک هـای فراوان خارجی است و بسیاری از مرد م این کشور برای گذران زندگی خود متکی بـه کـشاورزی و دامپروری هستند.
اگرچه اتحادیه اروپا یکی از موفق ترین تجربه هـای صـلح جهـانی اسـت و در بـسیاری از طرح های صلح سازی در مناطق مختلف جهان حضور تاثیرگـذار داشـته اسـت، امـا برآینـد و نتیجه بیش از دو دهه تلاش و کمـک هـای توسـعه ای جامعـه جهـانی و اتحادیـه اروپـا بـه افغانستان، ناامید کننده است و آمارهای ذکر شده در بـالا بـا هیچکـدام از اهـداف و معیارهای ذکر شده در نظریات صلح سازی هم خوانی ندارد . البته محققان و پژوهشگران این حوزه دلایل متعددی را در توضیح عدم موفقیت و ناکامی سیاست های جـاری بـرای تعمیـق صلح، ثبات و توسعه در افغانستان ارائه می دهند.
افراد آشنا به مسائل افغانـستان واقـف هـستند کـه ایـن کـشور یکـی از بغـرنج تـرین دول جهان به لحاظ امنیتی، سیاسـی، قومی،هـویتی و مـذهبی بـوده؛ هـست و تا دهه های آینده نیز خواهد بود. وجـود شکافهای متعدد در این کشور باعث شده تا به راحتی نتوان راه حـل مشخـصی بـرای فائق آمدن بر مشکلات و دستیابی به ثبات در آن تجویز نمود . این شکاف های متعـدد و متقـاطع همواره زمینه های بروز منازعـات خـشونت آمیـز را در ایـن کـشور زنـده نگـاه داشـته اسـت. پر واضح است؛ سرزمینی که ما امروز آن را کشور افغانستان می دانیم در فرآیند طبیعـی یـک دولـت؛ ملـت سازی به وجود نیامده و صرفا" زایشی به عنوان کشور بر مبنای منافع و طراحی پیچیده و سنتی بریتانیـا بوده است و وجـود قومیـت هـای متنـوع بـا هویتهای متفاوت و گاه متعارض تا امروز مانع تکمیل فرآیند دولـت و ملـت سـازی و بویژه شکل گیری جامعه متوسط و مدنی در ایـن کشور شده است. عنصر قومیت در افغانستان به همـان انـدازه کـه در نظـر مـی توانـد سـبب استحکام پایه های دولت در آن باشد به همان اندازه نیز می تواند بی ثباتی جدی دولـت را به همراه داشـته باشـد کـه امکـان دوم در افغانـستان همیـشه از احتمـال بـروز بیـشتری برخوردار بوده است و در موارد متعددی کشورهای منطقه و فرامنطقـه ای سـعی کرده اند تا از این زمینه و شکاف های بحران ساز در جهت منافع خود بهره برداری کنند که این مشکل نیز به پیچیدگی مسائل افغانستان می افزایـد. هم چنین ظهـور پدیـده ای بـه نـام القاعـده و طالبان و پـیآمـد آن رشـد افـراط گرایـی در ایـن کـشور نیـز کـار را بـیش از پـیش سـخت نمـوده است.
موضوع مهم دیگر عدم همـاهنگی میـان نهادها و کشورهای مختلف و نبود یک چشم انداز و راهبرد مشخص و روشن برای توسعه و استقرار امنیـت و صـلح در ایـن کـشور بوده که منجر به ناکامی در ابتکارات صلح و ثبات منطقه ای و کشوری گردید و این مشکل در مورد اتحادیه اروپا مـضاعف می باشد؛ چرا که در اقدامی موازی کمیسیون اروپایی به نمایندگی از اتحادیه اقدام به تاسیس دفتر در افغانستان نمـوده و کشور های عضو اتحادیه بر اسـاس اسـتراتژی هـا ی ملـی خـود بـه فعالیـت در افغانـستان پرداختند در حالی که اتحادیه اروپا و دولت های عضو برای کمک به استقرار صلح ،ثبات، امنیت و دمکراسی بـه افغانـستان وارد شدند؛ اما بـه اعتقـاد بسیاری از کسانی که به شکل واقعی در مسائل و مـشکلات این سرزمین بحران خیز درگیـر بـوده و تحلیل صحیحی از این کشور داشتند؛ این تلاش ها تاثیر چنـدانی در بهبـود اوضـاع سرزمین کانونی مواد مخدر نداشته است. جالب این که قبل از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان؛ جوزپ بورل، رئیس دستگاه سیاست خارجی اتحادیه اروپا با درخواست مجدد از طالبان برای توقف خشونتها و بازگشت فوری به مذاکرات صلح، جمهوری اسلامی افغانستان را به مشارکت دادن طالبان در یک چشمانداز واحد، تشویق کرد. وی به طالبان هشدار داده بود؛ اگر آنها با زور به قدرت برسند و امارت اسلامی را بار دیگر بر پا کنند، حکومت آن مورد شناسایی دیپلماتیک قرار نخواهد گرفت و با قرار گرفتنن در انزوای کامل از کمک بینالمللی نیز محروم شده و با چشمانداز یک جنگ طولانی و ناپایداری عمیق در افغانستان روبهرو خواهند بود.
پس از استیلای طالبان بر افغانستان در کنار عطش سیری ناپذیر اتباع این کشور برای خروج از کابل و مهاجرت به اروپا؛ کانادا و آمریکا؛ خروج نیروها و اتباع کشورهای مختلف اروپایی و آمریکا نیز به الویتی مهم تبدیل شده است. بر کسی پوشیده نیست که موضع و رویکرد آمریکا در کنار دیگر قدرت های تاثیرگذار در تحولات افغانستان نقش کلیدی دارد؛ جو بایدن همچنان مخالف مداخله گرایی آمریکا و دخالت در به اصطلاح جنگ های بی پایان است و به طور کلی ، بایدن معتقد نیست که تروریسم یک تهدید وجودی برای آمریکاست. وی بر این باور است که زمان آن فرا رسیده تا نبردهای دو دهه آینده را سامان دهی کنیم و بیش از این در کارزار 20 سال گذشته نمانیم. در حقیقــت ایــن موضــوع بــرای اروپایــی ها کامــلا" واضــح و روشــن اسـت کـه بـدون حضـور پرقـدرت و موثر نیروهـای نظامی امریـکا، دولـت هـای آنهـا عمـلا" قـادر بـه ادامـه حضـور نظامـی یـا کمـک هـای غیـر نظامـی نخواهنـد بـود؛ لذا دولــت هــای کمــک کننــده اروپایــی و کشــورهای حامــی نیروهــای ناتـو قبـل از حضـور بادوام و حمایـت هـای مالـی شـان در افغانسـتان بـه دنبـال رسیدن به تصویری صحیح در مـورد آینـده جنـگ در افغانسـتان هسـتند کـه آیـا درگیـری ها تشــدید مــی یابــد و یــا منجــر بــه حــل و فصــل سیاســی و ترکیــب دولــت آینــده افغانســتان مــی شــود. موضوع تعیین کننده دیگر به ابهام در مورد ظرفیـت حضـور و فعالیـت ناتــو در آینــده بر می گردد، ابهامــی کـه تنــش را میـان شرکای امریکایــی و اروپایــی برجســته ساخته است بطوری که امروزه بسیاری از سیاستمداران در پایتخت های اروپایی و حتی دبیر کل ناتو صحبت غافلگیری و شوکه شدن از استیلای طالبان بر افغانستان می کنند؛ البته روایت دقیق را باید در عدم مشورت آمریکایی با شرکای اروپایی و ناتو جستجو نمود. این در حالی است که. اکثریـت مقامـات اروپایـی احسـاس خسـتگی خـود را در مـورد درگیـری افغانسـتان بـه طـور واضـح و صریـح بیـان مـی کننـد؛ چنان که یکـی از مقامـات ارشـد اروپایـی تأکیـد کـرده اسـت کـه اگـر درگیـری هـای افغانسـتان بـه سـمت بدتـر شـدن بــه پیــش بــرود، و رونــد صلــح بــه نتیجــه نرســد، ایــن احســاس خســتگی تشــدید خواهـد شـد.
در یک جمع بندی کوتاه باید اذعان نمود که از سویی افغانستان تا رسیدن به صلح و ثبات نسبی بدلایل گوگونان از جمله خلاء رهبری؛ داشتن اقوام و عشیره های مختلف؛ فقر و عقب ماندگی و تبدیل شدن به زمینی مناسب برای رقابت قدرت های منطقه ای و جهانی و غیره فاصله زیادی دارد؛ در عین حال که سیر تحولات و روندها در این کشور برای ایران عزیز اهمیت چند وجهی دارد و از سوی دیگر با توجه به شوک وارده به دول اروپایی و نارضایتی شدید افکار عمومی این کشورها بدلیل مداخله بدون برنامه در افغانستان بویژه کشورهایی نظیر آلبانی؛ رومانی؛ چک؛ لهستان و غیره که رویکردی افراطی در پیوستن به ائتلاف آمریکایی برای اشغال افغانستان را داشتند؛ گاه آن است که دیپلماسی فعال چند وجهی از سوی کشورمان از طریق رایزنی های دو و چند جانبه و حتی ارسال پیام در سطوح مختلف روسای قوا و وزیر امور خارجه برای گوشزد نمودن عواقب تجاوز و اشغال کشورهای مختلف توسط آمریکا طراحی و اجرا گردد. بهرحال اروپائیان علی الخصوص جناح های ملی گرا و پوپولیست بیش از هر زمان دیگر سرخورده از سناریو پیچیده و بنوعی اضطراری و مخفیانه شریک آمریکایی در مورد خروج از افغانستان و تسلط سریع طالب بر این دیار می باشند.
نظر شما :