آنچه به سرعت در میدان نبرد می گذرد
ایران، طالبان و تحولات افغانستان
دیپلماسی ایرانی: افغانستان روزهای سختی را می گذراند. بعد از سال ها جنگ داخلی، قدرت گرفتن دولت تندروی طالبان در دهه نود میلادی، حمله امریکایی ها به این کشور و سرنگونی دولت طالبان و روی کار آمدن دولتی برآمده از صندوق رای، اکنون به نظر می رسد افغانستان دو دهه رو به عقب باز می گردد. زمانی که امریکایی ها و نیروهای نظامی متحد آنها در افغانستان حضور نداشتند و طالبان قدرت مطلق این کشور بود. حالا نیز با تضعیف دولت مرکزی که بیش از اندازه خود را وامدار امریکا می داند و این مساله سبب شده تا بیش از پیش بی اراده خود را نشان دهد، طالبان می رود تا به قدرتی برتر در این کشور جنگ زده تبدیل شود. کشوری که حدود 5 دهه جنگ را تجربه کرده و هنوز روی آرامش ندیده است.
افغانستان همسایه ایران است. همچنین همسایه یکی از مهمترین استان های ایران که نقشی اساسی در ساختار جغرافیایی کشور دارد؛ خراسان. خراسان که تا حدود یک دهه پیش، بزرگترین استان ایران بود از شرق با افغانستان هم مرز است. این مساله سبب شده است تا هم به لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ سیاسی و امنیتی تحولات افغانستان برای ایران از اهمیت فوق العاده ای برخوردار باشد.
نیاز به توضیح نیست که خراسان به مرکزیت مشهد تا چه اندازه در سپهر سیاسی – اجتماعی – امنیتی ایران اهمیت دارد و از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از این رو هر اتفاقی در همسایه شرقی کشور بیفتد تاثیری مستقیم بر ایران می گذارد. برای همین در طول این سال ها هیچ گاه افغانستان از سپهر مناسبات بین المللی ایران دور نبوده، و ارگان های مختلف بنا به حوزه وظایف خود توجه ویژه ای به آن داشته اند و تحولات آن را به دقت و وسواس زیر نظر گرفته اند. مبادلات اقتصادی، ورود پناهندگان و آوارگان افغانستانی به کشورمان، مباحث امنیتی، مناسبات سیاسی، وجود اقلیتی قابل توجه از شیعیان که عموما هزاره ها را تشکیل می دهند، مراودات اقتصادی و ده ها مساله ریز و درشت دیگر اهمیت افغانستان را برای ایران بیش از پیش برجسته می کند. بنابراین هر گونه تحولی در این کشور می تواند تاثیری مستقیم بر محاسبات گوناگون ایران بگذارد.
در روزهای اخیر آنچه بیش از هر چیز در افغانستان اهمیت یافته، پیشروی برق آسای نیروهای طالبان و سقوط یک به یک شهرهای افغانستان در کوتاهترین زمان ممکن در آستانه خروج کامل نیروهای ائتلاف بین المللی به فرماندهی امریکا از این کشور است. اتفاقی که ثبات سیاسی در افغانستان را بیش از پیش متزلزل کرده و مناسبات درونی افغانستان را اعم از رابطه احزاب با یکدیگر و همچنین چگونگی تعامل مردم با طالبان در شهرهای مختلف این کشور را تحت تاثیر قرار داده است. برای همین شنیده شده است که نیروهای نظامی ایران در مرزهای شرقی کشور متمرکز شده اند و به دقت مرزها را زیر نظر دارند. گفته می شود ایران به طرف های افغانستانی هشدار داده است که اگر نبرد داخلیشان به مرزهای ایران برسد ایران واکنش نشان خواهد داد. همچنین تهران هشدار داده است در صورتی که نیروهای درگیر در افغانستان صحنه نبرد خود را به مناطق شیعه نشین از جمله مزار شریف بکشانند و بخواهند در آن مناطق مرتکب جنایت از نوع آنچه در دهه نود مرتکب شدند، مرتکب شوند، ساکت نخواهد نشست و با قاطعیت پاسخ خواهد داد.
چه شد قطار طالبان سرعت گرفت؟
طالبان هیچ گاه دولت مرکزی را به رسمیت نشناخته و آن را دولتی برآمده از اشغالگری دانسته است که مشروعیت قانونی و مردمی ندارد. طالبان سال هاست در حال نبرد با نیروهای ناتو و امریکا برای تصاحب قدرت و سرنگونی دولت حاکم بر کابل است. در گذشته این جنبش در خیلی از مناطق پیشروی های جدی داشته اما هیچ گاه این قدر سریع پیشروی نکرده بود. در دست کم یک ماه اخیر پیشروی های طالبان شگفت آور بوده است. این شگفتی به قدری است که اشرف غنی احمدزی، رئیس جمهوری افغانستان در دیدار با ابراهیم طاهریان، نماینده ویژه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در امور افغانستان با ناراحتی و تعجب می گوید: «هیچ گاه تصور نمی کردم طالبان این قدر سریع پیش روی کند!»
واقعا چه شد پیشروی طالبان در افغانستان این قدر سرعت گرفت و برق آسا شد؟!
پیشروی طالبان دقیقا زمانی اوج گرفت که نیروهای امریکایی تصمیم گرفتند خاک افغانستان را ترک کنند. از زمانی که خروج نیروهای رزمی ایالات متحده از افغانستان سرعت گرفت سقوط یک به یک شهرهای افغانستان به دست طالبان نیز آغاز شد، چرا که نیروهای رزمی ارتش افغانستان به پشتوانه نیروی هوایی ائتلاف به رهبری امریکا در حال مبارزه با طالبان بودند که این پوشش هوایی ناگهان متوقف شد و متعاقب آن طالبان توانست به پیشروی های خود سرعت بیشتری بدهد. این مساله یکی از دلایل اصلی برتری طالبان بر نیروهای ارتش افغانستان است. آیا طالبان با امریکا به توافقی پنهانی رسیده که به موجب آن واشنگتن دست طالبان را در این پیشروی ها باز گذاشته از جمله نکات غامضی است که هنوز برای کسی روشن نیست. می دانیم که چندی پیش زلمای خلیلزاد، مسئول پرونده افغانستان در دولت امریکا با نمایندگان طالبان در دوحه دیدار داشت، این دیدار قبل از سرعت گرفتن پیشروی های طالبان بود. برای کسی روشن نیست که آیا در آن دیدار توافقی پنهانی میان دو طرف به دست آمد. جزئیات این دیدار به بیرون درز نکرده است و کسی از محتوای آن خبر ندارد. دو طرف از اعلام جزئیات دیدارهایشان خودداری کرده اند، از آنجا که به فاصله اندکی بعد از آن، پیشروی های برق آسای طالبان آغاز شد شک و تردیدهایی نسبت به ساخت و پاخت پنهانی میان طالبان و ایالات متحده به وجود آمده است. این تردید زمانی دو چندان می شود که منابع خبری گزارش می دهند نیروهای امریکایی دیگر دولت کابل را در جریان عملیات خروج خود از افغانستان قرار نمی دهند و بسیاری از همکاری های امنیتی خود با کابل را نیز متوقف کرده اند.
این در حالی است که اخباری منتشر می شود که نشان می دهد بعد از تخلیه پایگاه های امریکایی و دیگر نیروهای ناتو، نیروهای طالبان قبل از نیروهای دولتی افغانستان وارد آنها می شوند. به این ترتیب سلاح و دیگر تجهیزات خارجی به دست طالبان می افتد.
از سوی دیگر در اغلب شهرها طالبان با کمترین مقاومت مواجه می شوند و آن شهرها را تصرف می کنند. اینجا ناکارآمدی دولت خود را نمایان می کند. اغلب فرمانداری ها و روسای پلیس شهرها بیش از شش ماه است، حقوق نگرفته اند، وقتی نیروهای طالبان نزد آنها می آیند، حقوق آنها و کارکنانشان را کامل پرداخت می کنند، آنها نیز فورا تسلیم می شوند و به این ترتیب شهر را بدون خونریزی و مقاومت تصرف می کنند. در برخی مواقع حتی مزایای تازه ای را به آنها پیشنهاد می دهند که سبب می شود آنها کاملا تحت فرمان طالبان شوند.
در این رابطه یک فرمانده طالبان به شبکه انگلیسی اسکای نیوز گفت که شبهنظامیان تعدادی سلاح و ادوات نظامی را از نیروهای دولتی گرفتهاند؛ ۷۰ تفنگ تک تیرانداز، ۹۰۰ سلاح، ۳۰ خودروی هاموی، ۲۰ وانت نظامی و ۱۵ کامیون نظامی. براساس این گزارش، بسیاری از اقلام نظامی نیروهای افغان که به تصرف نیروهای طالبان درآمده است، مهر "اموال دولت آمریکا" را دارد.
طالبان عموما با سلاح های سبک و سوار بر موتور وارد شهرها می شوند. برای همین تجهیزات نظامی سنگین و پیچیده ای در اختیار ندارند. نکته ای که ابعاد دیگری بر شگفتی های فعالیت های طالبان در افغانستان می افزاید، این است که نیروهای طالبان به محض این که به سلاح ها و تجهیزات نظامی امریکایی و غیرامریکایی دست می یابند آنها را سوار بر خودروهای سنگین و نیمه سنگین روانه پاکستان می کنند. مساله ای که بر پیچیدگی های تحولات جدید افغانستان می افزاید. برای کسی روشن نیست که پاکستان تا چه اندازه در تحولات اخیر افغانستان دخالت دارد. بسیاری معتقدند که پیشروی های برق آسای طالبان برنامه ریزی شده توسط ISI، سازمان امنیتی، پاکستان است. این کارشناسان معتقدند که تشابه بسیاری میان عملیات فعلی طالبان و پیشروی سریع آنها با عملیات مشابه این گروه در دهه نود میلادی وجود دارد. در آن موقع پاکستان علنا برای طالبان برنامه ریزی می کرد و هدایت آن را بر عهده داشت. بسیاری می گویند که امریکایی ها در حال ساخت پایگاه نظامی اعلام نشده ای در پاکستان هستند. امریکایی ها همچنین بسیاری از تجهیزات نظامی که از افغانستان خارج می کنند نیز به این پایگاه در پاکستان منتقل می کنند. هنوز ابعاد این پایگاه برای کسی روشن نیست. تجهیزاتی که طالبان از افغانستان منتقل می کند نیز روانه پاکستان می شود. هنوز معلوم نیست که آیا این تجهیزات به پایگاه امریکایی ها انتقال می یابد یا طالبان در حال تدارک گروه نظامی مسلح وابسته به خود در پاکستان است. آنچه مسلم است طالبان افغانستان ادامه طالبان پاکستان است، و این دو ارتباطاتی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. بنا به گزارش ها طالبان پاکستان کاملا تحت کنترل ISI است. بنابراین جای شگفتی نیست اگر ببینیم که ISIS در طالبان افغانستان نیز نفوذ داشته باشد.
ایران و تحولات جدید افغانستان
همان طور که در ابتدای این مطلب گفته شد، ایران تحولات جاری در افغانستان را به دقت زیر نظر دارد و تلاش می کند در تعقیب تحولات وسواس به خرج دهد تا از روند سریع آن عقب نماند. برای مقامات ایران روشن است که ماهیت طالبان چیست. ماهیت طالبان با طالبان دهه نود تفاوتی ندارد. اما گذشت دست کم دو دهه، تجربیات تازه را به آن داده است که سبب می شود رفتارهای خود را تغییر دهد. برای همین ایران انتظار دارد که طالبان فجایع دهه نود را تکرار نکند و رفتارهای سوء آن موقع را بار دیگر مرتکب نشود. اما این بدان معنا نیست که طالبان را می توان تطهیر کرد و حتی ماهیت آن را متفاوت از گذشته دانست. برای همین ایران تحرکات طالبان را با بیم و امید دنبال می کند. در نتیجه طبیعتا تمامیت خواهی طالبان را نیز بر نمی تابد.
آنچه از نوع برخورد دولت ایران با مقامات افغانستانی برداشت می شود، تداوم حمایت تهران از دولت منتخب افغانستان است که برآمده از انتخابات رسمی در این کشور است. اگرچه ایران از دولت افغانستان به واسطه رفتارهای مغرضانه، رویکردهای به شدت امریکایی و مواضع ضد ایرانی اش خشنود نیست و چنین رفتارهایی را به ضرر روابط دوستانه دو کشور می داند، اما ایران نمی خواهد شاهد تضعیف دولت مرکزی به سود یک جریان بنیادگرا باشد. به عبارتی نه تضعیف دولت مرکزی تحت هر عنوانی به سود ایران و منافع آن است نه تمامیت خواهی و قبضه کامل قدرت توسط طالبان. در این صورت هم دست همکاری دولت مستقر در کابل را می فشارد و هم دست همکاری طالبان که بیش از 60 درصد از کنترل مرزهای شرقی کشور را از دست دولت مرکزی گرفته و تحت نظارت خود دارد.
از سوی دیگر چون ابعاد تحولات افغانستان برای تهران روشن نیست، به آنچه می گذرد نیز به دیده تردید می نگرد و وجود دسیسه در تمامی تحولات را دور از ذهن نمی داند.
نوع تعامل ایران با کشورهای دیگر در پرونده افغانستان نیز متفاوت از دیگر کشورهاست. سیاست ثابت ایران در افغانستان خروج نیروهای امریکایی به عنوان نیروهای اشغالگر از این کشور است. برای همین ایران از یک سو نمی خواهد با امریکا در پرونده افغانستان همکاری نزدیک داشته باشد و از سوی دیگر هر گونه همکاری با کشوری که قبل از همه مواضع خود را با واشنگتن تنظیم می کند را نیز به ضرر منافع خود می داند. ایران به رفتارهای تمامی کشورهای دخیل در پرونده افغانستان از ترکیه و پاکستان گرفته تا روسیه و چین به دیده تردید می نگرد. به ویژه که تمامی آنها تلاش دارند قبل از همه سیاست های خود را با هماهنگی سیاسی با واشنگتن پیش ببرند.
میزبانی ایران از گفت وگوهای افغانی – افغانی در تهران گامی درست در جهت تثبیت جایگاه ایران در افغانستان است. پیش از این ترکیه و قطر تلاش های بسیاری کرده بودند تا نمایندگان طالبان و دولت مرکزی کابل را پشت یک میز بنشانند و آنها را وادار کنند تا به توافقی زیر نظر آنها برسند اما ناکام ماندند. نشست تهران از تلاش های صحیح ایران در جهت یک صلح فراگیر در افغانستان با مشارکت دولت مرکزی و طالبان نشان دارد که در عین حال می تواند نقشی مضاعف به تهران در مناسبات بین المللی و درون افغانی بدهد.
نظر شما :